پژوهشگر فرهنگستان زبان و ادب فارسی ، fatemeh_farhoodi@yahoo.com
چکیده: (۱۳۰ مشاهده)
این مقاله تلاشی برای توصیف، بررسی و تحلیل چهرۀ زنان در نوع ادبی تمثیل رؤیا از منظر اسطورهشناسی و با تمرکز بر سیر تحول آن از دوران باستان تا دوران معاصر است. با استفاده از روش تحلیل تطبیقی، بیش از پانزده روایت تمثیلهای رؤیا از فرهنگها و دورههای زمانی مختلف (همچون: اسطورۀ ایشتر و گیلگمش؛ روایتهای زردشتی چون معراج کرتیر و ارداویرافنامه؛ رساله الغفران، کمدی الهی و از متنهای معاصری چون نمایشنامۀ کفن سیاه عشقی، «زن بدوی» سپهری، و فیلمهایی چون چه رؤیاهایی که میآیند و پویانمایی هرکول و...) بررسی و مقایسه شده است و با توجه به متنهای پیکرۀ پژوهش، دریافتیم: در روایتهای تمثیل رؤیا، زنان اغلب در قالب چهرههایی چون راهنما ـ قدیس، مادر، هدف سفر، شرور و، در مواردی نادر، زن سالک ظاهر میشوند. در این سیر تاریخی، چهرۀ زنان دستخوش تحول شده است و در روایتهای دوران معاصر زنان راهنما بار دیگر با چهرههایی خردمند و ستوده دیده میشوند. تحلیل تمثیلهای رؤیا نشاندهندۀ تحول در نقش زنان در طول تاریخ و تأثیر عوامل مختلف فرهنگی و اجتماعی بر آن است؛ چهرۀ زن از خدای ماده، زنان راهنما و درمانگر دوران اساطیر به زنان معذب به عذاب دوزخ نزول میکنند و در روایتهای عارفانه فارسی عموماً چهرۀ زن راهنما، با چهرۀ پیری روحانی جایگزین میشود. در تمثیل رؤیاهای معاصر اندک اندک ردپایی از بازگشت راهنمای زن به روایتها دیده میشود. مسیر سفر قهرمانانۀ زنان با سفر قهرمانانۀ مردان نیز تفاوت دارد و الگوی «مارپیچ» موریان مورداک در توصیف سفر قهرمان زنان نسبت به الگوی جوزف کمبل در «سفر قهرمان» مناسبتر به نظر میرسد؛ الگویی که در آن بر اهمیت خودآگاهی و همآوایی زنان با آگاهی درونیشان تأکید میکند.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
نقد فمینیستی دریافت: 1403/8/27 | پذیرش: 1404/2/31 | انتشار: 1404/3/10