استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشکدهی ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه گیلان، رشت، ایران. ، m.mirdar@umz.ac.ir
چکیده: (1767 مشاهده)
بلاغت فارسی پس از اسلام، نخست از آبشخور قرآن و بلاغت عربی سرچشمه میگیرد و در ادامه، توأمان با ترجمۀ آثار حکمای یونانی، بلاغت اسلامی و به تبع آن بلاغت فارسی بهطور عمیق تحت تأثیر آثار و بلاغت غربی قرار میگیرد. از اینرو، هنرسازههای ادبی، خاصه ابزارهای زیباییشناختیِ دانش بیان در بلاغت فارسی متأثر است از دستگاه بلاغی عربی و غربی؛ و یا دستکم مشترک با آنها. اما با غور و وارسی سامان بلاغت و مداقه در صناعات ادبی فارسی درمییابیم که گونهای از این شگردها، یعنی هنرسازههای ترکیبی علیرغم وابستگی و همبستگی با شگردهای بلاغی عربی و غربی، از استقلال و انحصار ویژهای برخوردارند که مانند آن را در سایر دستگاهای بلاغی نمیبینیم. این جستار که با شیوۀ توصیفی ـ تحلیلی نوشته شدهاست، میکوشد تا با بررسی شباهتهای شگردهای دستگاه بلاغت فارسی با دستگاههای بلاغی عربی و غربی، نشان دهد که هنرسازههای ترکیبی مختص مختصات بلاغت فارسی است و سایر دستگاههای بلاغی محروم از این گونه از ابزارهای زیباییشناسیاند. نتیجۀ این جستار تأیید میکند که بلاغت فارسی با توجه به قابلیت بازتابندگی عناصر فرهنگی و قومی شگرد کنایه و نیز دوگانهخوانی ابعاد لازمی و ملزومی آن، و همچنین به سبب مختصات ذاتی زبان فارسی در حوزۀ ترکیبپذیری، با امتزاج شگردهای منفرد، صناعات مستقل و منحصری میسازد که خاص بلاغت فارسی است و به نظر میرسد که در دیگر دستگاههای بلاغی (عربی و غربی) نشانی از آن نمیبینیم. البته این موضوع بیش از آنکه ادعایی باشد، دعوتی است از متخصصان حوزههای مزبور، که درنهایت، چه نظر نگارنده رد شود و چه پذیرفته، دستاورد جدیدی برای حوزۀ بلاغت محسوب خواهد شد.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
بلاغت دریافت: 1403/3/24 | پذیرش: 1403/6/18 | انتشار: 1403/6/10