دانشگاه اراک ، horri2004tr@gmail.com
چکیده: (1352 مشاهده)
این مقالۀ کیفی به شیوهای تحلیلی ـ تبیینی و براساس منابع کتابخانهای، نسبت میان ادبیات جهان، ادبیات جهانشمول و ادبیات جهانمیهنی را از منظر ادبیات تطبیقی بررسی میکند. هدف پژوهش، روشنسازی تمایزها و پیوندهای این سه مفهوم است تا جایگاه ادبیات ایران در ادبیات جهانی از این رهگذر بهتر درک شود. در اینجا، چند پرسش مطرح میشود: آیا ادبیات جهان با ادبیات جهانشمول یکسان است یا از آن متمایز است؟ با ادبیات جهانمیهنی چطور؟ چه نسبتی با ادبیات تطبیقی دارند؟ برخی ادبیات جهان و ادبیات جهانشمول را مترادف میدانند. برخی ادبیات جهان را متشکل از بهترین آثار معیار ادبیاتهای بوممحلی میدانند که یا از طریق ترجمه یا به زبان اصلی خود در سطح فراملی و بینالمللی انتشار یافتهاند. یافتهها نشان میدهد ادبیات جهان، گذشتهنگر و ناظر به آثار معیار تاریخی است، اما ادبیات جهانشمول حالنگر بوده و محصول فرآیندهای جهانیسازی معاصر است. همچنین، مفهوم ادبیات جهانمیهنی، با تقویت حس تعلق جهانی و تأکید بر تعاملات فرهنگی، پیوند نزدیکی با ایندو دارد. ادبیات تطبیقی میتواند بهمثابۀ چهارچوبی برای تحلیل این روابط و تقویت ارتباط ادبیات فارسی با جریانهای جهانی عمل کند.
نوع مقاله:
پژوهشی کیفی |
موضوع مقاله:
نظریه تاریخ ادبیات دریافت: 1403/3/6 | پذیرش: 1403/8/23 | انتشار: 1403/8/10