۱- عضو هیأت علمی دانشگاه حکیم سبزواری ، m.jafarpour@hsu.ac.ir
۲- عضو هیات علمی دانشگاه حکیم سبزواری
چکیده: (۲۳۰۱ مشاهده)
دانش انواع ادبی از رویکردهای درونمتنی باسابقه و تأثیرگذاری است که از گذشته برای طبقهبندی متون در نظر گرفته میشده و دگرگونیهایی را نیز تاکنون از سر گذرانده است، امّا پیشینۀ کاربرد نظریّۀ انواع در پژوهشهای ادبی ایران به یک سده نمیرسد و هنوز اطلاق موجّه آن بهصورت فراگیر در بسیاری از حوزهها و جریانهای ادبی با ابهام و چالش روبهرو بوده است. برای مثال، در طبقهبندی روایتهای داستانی کهن، این پرسش مطرح میشود که: بر چه اساس و با چه استدلالی میتوان نوع ادبی مسلّط در متون یادشده را اثبات کرد؟ فقدان پژوهش و نقد جدّی در پاسخ به این پرسش، سبب شده تا طیّ دههها، پژوهشگران بدون هیچ روشنگری علمی و روشمندی، داستانهای کهن فارسی را با توسّل به اصطلاحات ادبی خودساخته، غیرعلمی و بعضاً گنگ معرّفی کنند و این امر در حالی است که اصطلاحات رایج نهتنها دلالتی جامع و مانع بر مشخّصات محتوایی و زبانی این گونه روایات ندارند، بلکه گاه حتّی آنها را در تعلیق نوعی نگاه میدارند یا دچار همپوشانی چندگانۀ نوعی میکنند. از آنجایی که یکی از کارکردهای رویکرد بنمایهشناسی، تعیین نوع ادبی متون است، در پژوهش حاضر تلاش شده تا در پیوند با انواع ارسطویی، از این استعداد بالقوّه که تاکنون از نظرها دور مانده است، بهره برده شود و برای نخستین بار، به روش استقرایی و با تکیه بر جامعۀ آماری بنمایههای متنوّع سه روایت داستانی ابوطاهر طرسوسی، تعلّق نوع ادبی آنها به حماسه اثبات شود.
دانش انواع ادبی از رویکردهای درونمتنی باسابقه و تأثیرگذاری است که از گذشته برای طبقهبندی متون در نظر گرفته میشده و دگرگونیهایی را نیز تاکنون از سر گذرانده است، امّا پیشینۀ کاربرد نظریّۀ انواع در پژوهشهای ادبی ایران به یک سده نمیرسد و هنوز اطلاق موجّه آن بهصورت فراگیر در بسیاری از حوزهها و جریانهای ادبی با ابهام و چالش روبهرو بوده است. برای مثال، در طبقهبندی روایتهای داستانی کهن، این پرسش مطرح میشود که: بر چه اساس و با چه استدلالی میتوان نوع ادبی مسلّط در متون یادشده را اثبات کرد؟ فقدان پژوهش و نقد جدّی در پاسخ به این پرسش، سبب شده تا طیّ دههها، پژوهشگران بدون هیچ روشنگری علمی و روشمندی، داستانهای کهن فارسی را با توسّل به اصطلاحات ادبی خودساخته، غیرعلمی و بعضاً گنگ معرّفی کنند و این امر در حالی است که اصطلاحات رایج نهتنها دلالتی جامع و مانع بر مشخّصات محتوایی و زبانی این گونه روایات ندارند، بلکه گاه حتّی آنها را در تعلیق نوعی نگاه میدارند یا دچار همپوشانی چندگانۀ نوعی میکنند. از آنجایی که یکی از کارکردهای رویکرد بنمایهشناسی، تعیین نوع ادبی متون است، در پژوهش حاضر تلاش شده تا در پیوند با انواع ارسطویی، از این استعداد بالقوّه که تاکنون از نظرها دور مانده است، بهره برده شود و برای نخستین بار، به روش استقرایی و با تکیه بر جامعۀ آماری بنمایههای متنوّع سه روایت داستانی ابوطاهر طرسوسی، تعلّق نوع ادبی آنها به حماسه اثبات شود.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
انواع ادبی دریافت: 1401/10/30 | پذیرش: 1402/4/10 | انتشار: 1402/4/10