۱- دانشجوی دکتری دانشگاه شهیدمدنی آذربایجان ، homa.rafiei@gmail.com
۲- استاد دانشگاه شهیدمدنی آذربایجان
۳- استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهیدمدنی آذربایجان
چکیده: (۲۵۱۲ مشاهده)
ادبیات غنایی و بهتبع آن شعر عاشقانه، مجموعهای از احساسات و عواطف و بازنمایی روابط انسانی است که بهشکل گستردهای در ادوار و گفتمانهای متفاوت، نمودها و کارکردهای گوناگون و حتی متضاد داشته است. شعر عاشقانه معمولاً خود را از شعر سیاسی دور میکند و به جای ادبیات سیاسی از سیاست ادبیات میگوید، اما شعر مدرن ایران که پیوند عمیقی با ادبیات اعتراضی و امر سیاسی دارد، نسبت دیگرگونهای بین شعر عاشقانه و شعر سیاسی برقرار کرد. شاملو یکی از برجستهترین شاعران شعر سیاسی است که تخاصم و جدال سیاسی در عاشقانههای او، منشأ استعارهها و ساختهاست. این مقاله با رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان و با تأکید بر مفهوم «تخاصم» که از کلیدیترین مفاهیم امر سیاسی است نشان میدهد که امرسیاسی از دو جهت با عاشقانههای شاملو پیوند دارد: اولاً، این عاشقانهها نوعی تجربۀ تازه از بازنمایی روابط انسانی است و ثانیاً، در مقابل تجربههای سنت ادبی است، زیرا شاملو با تغییر رتوریک شعر عاشقانه نوعی ادبیات خلق کرد که در روساخت، عاشقانه و در ژرفساخت ادبیات مقاومت است.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
نقد جامعه شناختی دریافت: 1401/5/27 | پذیرش: 1401/6/10 | انتشار: 1401/6/10