۱- دانشجوی دکتری پردیس بین المللی فارابی، دانشگاه هنر، تهران، ایران
۲- دانشیار. عضو هیئت علمی گروه پژوهش هنر، دانشکده علوم عالی و مطالعات نظری هنر. دانشگاه هنر، تهران ایران ، Bani.ardalan@art.ac.ir
چکیده: (۳۸۶۶ مشاهده)
شکلگیری زبان روایت خیرالنساء مبتنی بر ویژگی یکّۀ زبان فارسی، یعنی ذات روایی آن، از طریق قابلیت ترکیبی و ترکیبپذیری و همچنین سازوکار مؤلفههایی است که در این زمینۀ زبانی، منطق حاکم بر رویدادهای آن را میسازند. این نوشتار بر این اساس و با توجه به پرسش از چگونگی شکلگیری زبان خیرالنساء با توجه به منطق روایی آن و با هدف دستیابی به درکی از سازوکار مؤلفههای سازندۀ زبان روایت و اهمیت و جایگاه این زبان در ادبیات و فرهنگ معاصر شکل گرفته است. در این مسیر، با توجه به جوهرۀ مکاشفهای اثر، مؤلفههای سازندۀ زبان آن بهعنوان چارچوب نظری تعیین و سپس به بررسی سازوکار آنها در شکلگیری زبان روایت پرداخته شده است. ساختار بحث در این پژوهش که از نوع کیفی و به روش توصیفی ـ تحلیلی انجام شده، در چهار بخش به جنبههای چهارگانۀ کیفیت ترکیبی، زمانمندی، مکانمندی و شخصیت در زبان اثر و با بررسی بخشهایی از آن تنظیم شده است. ماحصل تحقیق بیان میکند توجه به اصل ترکیبپذیری زبان فارسی و قابلیت آن در مادی و ملموس کردن داستان، زمینۀ اصلی موجودیتبخش به زبان روایی خیرالنساء بوده که باورپذیری روایت و تسهیل فرایند منطقیسازی را موجب شده است. علاوهبر این، تحقق اثر در این زمینه مستلزم برقراری روابط منطقی میان رویدادهای متوالی از طریق مؤلفههای زمان، مکان و شخصیت خیرالنساء در هماهنگی و انسجام است که در خیرالنساء با توجه به ذات مکاشفهای و سنت داستاننویسی ایرانی انجام یافته است. همچنین زبان روایت از این طریق آشکارکنندۀ فرهنگ ایرانی و نشان از روایت مکتوب معاصری است که ریشه در سنت خود دارد و بنابراین موجب وحدت حسی میان اهالی آن است.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
روایت شناسی دریافت: 1399/3/28 | پذیرش: 1400/4/10 | انتشار: 1400/4/10