۱- دانشجوی دکتری رشتهی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه لرستان، ایران.
۲- استاد رشتهی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه لرستان، ایران. ، sh.artic18@gmail.com
۳- استاد رشتهی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه لرستان، ایران.
چکیده: (۵۷۶۲ مشاهده)
اندیشمندان موضوع جبر در شعر حافظ را بسیار مورد بررسی قرار داده و آرای مختلفی را در این زمینه مطرح کردهاند. برخی این اصطلاح را، مانند بسیاری از اصطلاحات موجود در شعر او، وسیلهای برای آفرینش ادبی پنداشتهاند؛ بعضی آن را ابزاری برای توجیه گفتارهای رندانه تلقی کردهاند؛ بسیاری دیگر نیز آن را معلول جبرگرا بودن حافظ دانستهاند. با توجه به شیوۀ آفرینش ادبی، جهانبینی و روح حاکم بر شعر حافظ که نشان از نوعی آزاداندیشی دارد و همچنین تناقضی که میان اصلاحطلبی و باور به جبر حاکم است، اگرچه قائل شدن به دو مورد نخست بهخصوص استفاده از این اصطلاحات برای آفرینش ادبی صحیح بهنظر میرسد، برقراری رابطه میان جبرگرایی و جهانبینی حافظ بسیار دشوار است.
یکی از شیوههایی که میتواند ضمن بهرسمیت شناختن تفاوت برداشتها، از گزارههای جبرگرایانه فهمی نزدیک به جهانبینی حافظ ارائه دهد، خودداری از مبنا قرار دادن مفاهیم برآمده از ظاهر تکبیتها و سعی در بهدست آوردن فهمی عمیقتر از شعر حافظ براساس روشی علمی است. از این رو در مقاله حاضر سعی شده است با استفاده از رویکرد ارنستو لاکلو و شانتال موف، لایههای زیرین گزارههای جبرگرایانۀ شعر حافظ بررسی شود و طبق پیشفرضهای تحلیل انتقادی گفتمان، مبنی بر غیرشفاف بودن زبان در انتقال مفاهیم و تأثیر زبان در فهم واقعیتها، نشان داده شود که هدف غایی حافظ از بهکار بردن مفاهیم جبرگرایانه، نه بیان باور به جبر، بلکه ایجاد فضای لازم برای بسط ایدئولوژی گفتمان رندی و سست کردن هژمونی گفتمان زاهدانه است که از قرنها قبل، بر فضای فرهنگی ایران تسلط داشته است.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
نظریه ادبی دریافت: 1398/4/9 | پذیرش: 1398/12/5 | انتشار: 1399/12/10