دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه مازندران ، farzad_baloo@yahoo.com
چکیده: (۱۰۱۲۲ مشاهده)
گادامر تحت تأثیر آرای هایدگر درباب مقوله فهم، زبان، زبانمندی و تاریخمندی فهم و... هرمنوتیک فلسفی را بنیان نهاد. او بیآنکه در خوانش متن، «همچون اسلاف خود شلایرماخر و دیلتای» با اتخاذ روش و محوریتبخشی به مؤلف در پی دستیابی به نیت مؤلف برآید و یا خواننده را نقطه کانونی مقوله فهم و خوانش متن قرار دهد، با الهام از فلسفه هستیشناختی هایدگری، بر این باور است که تناظری سوژه ـ سوژه میان خواننده و متن برقرار است و امتزاج افق نتیجه نهایی گفتوگوی میان خواننده و متن به شمار میآید. این درحالی است که یکی از مهمترین بدفهمیها درباب هرمنوتیک فلسفی گادامری در پژوهشهای رایج آن است که بهاشتباه از هرمنوتیک فلسفی به هرمنوتیک خواننده/ مفسرمحور تعبیر میشود. این اشتباه در دلایلی همچون بیتوجهی به تغییر رویکرد روشمحورانه در هرمنوتیک فلسفی به رویکرد دیالکتیکی، تلقی نادرست از مفهوم انطباق یا کاربرد در هرمنوتیک فلسفی، توجه نکردن به مفهوم بازی در هرمنوتیک فلسفی، جدا انگاری سوژه و ابژه و عدم التفات به امتزاج افقها در هرمنوتیک فلسفی، تفکیک قائل نشدن میان قلمرو هرمنوتیک فلسفی و نقد خوانندهمحور (هرمنوتیک ادبی) و... ریشه دارد. پژوهش حاضر که به روش توصیفی ـ تحلیلی انجام شده است، ریشههای این بدفهمی را واکاوی میکند.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
دریافت: 1397/11/9 | پذیرش: 1398/2/13 | انتشار: 1397/2/25