استادیار زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه صنعتی شریف ، seyedan@sharif.edu
چکیده: (9499 مشاهده)
در تاریخ فرهنگی ایران، تعدادی از کتابهای تعلیمی و ارشادی خطاب به حاکمان نوشته شدهاند. این کتابها علاوه بر داشتن فواید زبانی و تاریخی، مباحث نظریِ عرصۀ سیاست و راهکارهای عملی به کار بستن آنها را آشکار میکنند و زمینهای برای شناخت اخلاق سیاسی و اجتماعی حاکمان دورۀ خود فراهم میآورند. حکایتپردازی از رایجترین روشهایی است که نویسندگان این کتابها برای بیان مفاهیم موردنظر خود به کار میبردند. سیرالملوک (سیاستنامه) نوشتۀ خواجه نظامالملک طوسی، از مهمترین آدابالملوکهای فارسی، در قرن پنجم هجری قمری نوشته شده است. بخش اعظم این کتاب حکایتهایی است که نویسنده، ضمن آن، خطاب به شاهان سلجوقی، توصیههای اخلاقی و سیاستی عرضه میکند. در مقالۀ حاضر، روش حکایتپردازی نظامالملک در سیرالملوک، بنابر بعضی نظریات نقد ساختارگرا، بررسی شده است. نخست، به آن دسته از نظریهها پرداخته شده است که در مقاله کاربرد دارند. دوم، حکایات سیرالملوک، باتوجهبه حجم، از هم تفکیک و شمارهگذاری شدهاند. سوم، بنابر نظریههای مطرحشده، بهترتیب دربارۀ زمان، وجه، لحن، الگوی کنشی (اشخاص)، الگوی پیرنگ در حکایات سیرالملوک بحث شده است. در پایان، نتایج بهصورت خطوطی کلی نوشته شده است.
نوع مقاله:
پژوهشی کیفی |
دریافت: 1397/7/4 | پذیرش: 1398/2/10 | انتشار: 1397/2/25