1- دانشگاه گیلان
2- Guilan University
3- guilan university
Abstract: (8637 Views)
ارمغان نظریههای ادبی تحلیل نظاممند ماهیّت ادبیات است. نخستین مرحله از تکامل فرمالیسم روسی «فرمالیسم مکانیکی» یا «فرمالیسم تقلیلگرایی» نام دارد. این نظریه در ژرفساخت اندیشگانی خود برای تبیین ماهیت ادبیات از اسمانگاشت «ادبیات ماشین است» بهره میبرد. هر چند تبیین ماهیّت ادبیات از طریق استعارۀ ماشین زمینۀ بروز خلاقیت و تسهیل در توضیح و تبیین نظریه را برای نظریهپرداز فراهم میکند ولی پژوهشهای معاصر نشان میدهد که استعارهها فرایند ادارکی نظریهپرداز و در نتیجه فرایند مطالعۀ موضوع و فرمولبندی نهایی نظریۀ را نیز تحت تأثیر قرار میدهند و به نوبۀ خود در بحث انتقال نظریۀ ادبی به سایر فرهنگها، کژکارکردهایی نیز خواهند داشت. چرا که ادراک هستیشناختی، معرفتشناختی و روششناختی همۀ فرهنگها از حوزۀ مفهومی استعارۀ «ماشین» یکسان نیست. ازینرو، شاهد ظهور نوعی مطالعات فرمالیستی در زبانهای مقصد، مانند زبان فارسی هستیم که تلقی خاصی از روششناسی فرمالیستی دارند. بنابراین این نوشتار در صدد است با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی کارکردها و کژکارکردهای استعارۀ ماشین را در تبیین ماهیت اثر ادبی در فرایند نظریهپردازی فرمالیسم مکانیکی و نیز انتقال آن بررسی کند. برای این منظور ضمن بررسی ریشههای فکری و اندیشگانی اندیشۀ جهان ماشینی به نقش تقلیلگرایی دکارتی در شکلگیری سطوح مختلف نظریۀ فرمالیستی میپردازیم و سپس بر پایۀ علل اربعۀ ارستویی به مقایسۀ ماشین و ادبیات میپردازیم و تفاوتهای ادراکی «ماشین» را در زبانهای روسی، انگلیسی و فارسی به شکل مختصر بررسی میکنیم. بررسیها نشان میدهد که تبیین ماهیت ادبیات بر مبنای استعارۀ مکانیکی، در مرحلۀ نظریهپردازی موجب شده است نظریهپرداز در فرمولبندی نظریه برای رسیدن به یک روششناسی خلاق و سازگار با اثر ادبی ناکام بماند، و در مرحلۀ انتقال نیز تفسیر و کاربست آن با نوعی بدفهمی مواجه شود.
Article Type:
Theoretical |
Subject:
Street literature Received: 2018/02/14 | Accepted: 2024/02/3 | Published: 2018/09/15