دانشگاه شیراز
چکیده: (۱۱۴۱۲ مشاهده)
هنگامی که عناصر و اجزای اثر ادبی بررسی، و چگونگی پیوند آنها با یکدیگر و ارتباط آنها با ساختمانِ کلی اثر بازیابی میشود، خوانشی شکلمبنایانه (فرمالیستی) صورت گرفته است. با چنین خوانشی است که میتوان درباره میزان پیوند اجزای اثر (پیوندهای افقی و عمودی) سخن گفت.
در این مقاله، شکل و ساختار غزلی از بیدل دهلوی، با مطلع زیر(به یاریِ نشانههای درونمتنی) بازخوانی شده است:
یک تار مو گر از سر دنیا گذشتهای
صد کهکشان ز اوج ثریا گذشتهای
بنمایه این غزل در همه بیتها «سفارشِ مکرّر به بازگشت به خویشتن و توجه به درون خود در بستر زمانِ شتابان و گذرا» ست. مضمونِ حرکت، عبور، گذر و دگرگونی در همه بیتهای غزل گسترش یافته و جریان پیدا کرده است؛ امّا پیوندی که میان بیتهای این غزل دیده میشود، «ساختاری انداموار» را پدید نیاورده، بلکه هر سطرِ این غزل همچون مهرهای جداگانه است که با رشتهای (مضمونِ حرکت و گذر زمان) به هم پیوند یافته و گردنبندی (غزلی) را پدید آورده است.
دریافت: 1387/3/25 | پذیرش: 1387/4/25 | انتشار: 1387/6/5