۱- دانشگاه بیرجند
چکیده: (۹۶۴۰ مشاهده)
سینمای بهرام بیضایی را میتوان نوعی «ترجمان تصویری اسطوره» دانست؛ این البته ازجهتی، خود یکی از مشخصههای اصلی روایت و ادبیات (اینجا ادبیات نمایشی) مدرنیستی و پسامدرنیستی است. بیضایی در امروزی کردن اسطورهها و برداشتی نو از آنها، و گاه اسطورهسازی و اسطورهشکنی و نیز نزدیک کردن ساختار روایی آثارش به اسطوره اهتمام ویژهای دارد. البته، کشف و تبیین جنبههای گوناگون شکلی و ساختاری اسطورهمانندی آثار سینمایی بیضایی بدون مراجعه به آرا و نظریههای اسطورهشناسان ساختارگرایی، مانند کلود لوی استروس ممکن نیست. در این نوشتار، با تکیه بر دیدگاه روایتشناسان و اسطورهشناسان ساختارگرا (ازجمله پراپ، برمون، تودوروف، بارت و استروس)، شکل و ساختار پرداخت زمان در چهار اثر سینمایی بیضایی: «چریکه تارا» (1357)، «مرگ یزدگرد» (1360)، «شاید وقتی دیگر» (1366) و «مسافران» (1370) با الگوی اسطورهای آن سنجیده و نشان داده شده است که در روایتگری سینمایی او، زمان به ساختار اسطورهایاش نزدیک و به بیان روشنتر، رویدادمحور، بیپایان، سنجهناپذیر، ایستا، شکسته، مقدس و آیینی میشود.
دریافت: 1392/5/20 | پذیرش: 1392/10/16 | انتشار: 1393/3/27