دوره 16، شماره 63 - ( 1402 )                   جلد 16 شماره 63 صفحات 38-2 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


عضو هیأت علمی دانشگاه مازندران ، pirouz_40@yahoo.com
چکیده:   (3227 مشاهده)
بحث‏های افلاطون پیرامون جایگاه شعر به جدالی درازدامن میان فلسفه و شعر انجامید. افلاطون معتقد بود شعر در مقابل فلسفه، حقیقت را بیان نمی‏کند و اساساً نمی‏تواند به حقیقت دست یابد، دروغ می‏گوید و می‏تواند موجب گمراهی شود. دیدگاهی که تا قرن‏ها به دفاع شعر از ماهیت خود انجامید و منجر شد شعر، ابزاری برای بیان مسائل اخلاقی، عقیدتی و سیاسی شود و بدین‏ترتیب نشان دهد اگر نمی‏تواند به حقیقت دست‏یابد، حداقل می‏تواند موجب تعلیم و تربیت گردد.
اما در دوران جدید، زمانی که ماهیت «حقیقت» و «واقعیت» مورد پرسش واقع شده، دفاع فلسفه از شعر، به دفاع از جایگاه اندیشگیِ شعر انجامیده است. امروزه شعر، در کنار فلسفه و علم، رسانه‏ای است که روایتی از واقعیت را بازتاب می‏دهد، روایتی که همچون سایر رسانه‏ها، نوعی بازنمایی از واقعیت است. این پژوهش در نظر دارد با بررسی آراء افلاطون و نقدهایی که در دهه‏های اخیر بر مبانی اندیشگی او وارد آمده و نیز نقد دیدگاه برخی پژوهشگران ایرانی در زمینۀ تعامل جدید فلسفه و شعر، به تبیین نسبت شعر و فلسفه با حقیقت و واقعیت و بحث در زمینۀ جایگاه شعر در دنیای فکری امروز بپردازد.
 
متن کامل [PDF 800 kb]   (2448 دریافت)    
نوع مقاله: پژوهشی کیفی | موضوع مقاله: فلسفه و ادبیات
دریافت: 1402/6/4 | پذیرش: 1402/10/27 | انتشار: 1402/11/10

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.