۱- دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ی ادبیات فارسی و زبانهای خارجه، دانشگاه مازندران، ، f.baloo@umz.ac.ir
۲- استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشکدهی ادبیات فارسی و زبانهای خارجه، دانشگاه گیلان، رشت، ایران.
چکیده: (۱۰۵ مشاهده)
برخلاف سنت غربی که همواره نزاع آشتیناپذیر میان فلسفه و شعر، ذهن و زبان پارهای از فیلسوفان را به خود مشغول داشته، در سنت ما اگرچه غالباً از فلسفه به ذمّ و نکوهش یاد شده است، اما فیلسوفان ما غالباً مواجههای ایجابی با شعر داشتهاند؛ از آن جمله، در دورۀ معاصر و فیلسوفی به نام محمود هومن، که این پژوهش با شیوۀ توصیفی ـ تحلیلی، به بررسی و تحلیل دیدگاههای هومن دربارۀ شعر و مسائل مرتبط به آن میپردازد؛ امری که در پژوهشهای معاصر به آن اهتمام و توجهی صورت نگرفته است. نتایج این جستار نشان میدهد که هومن در دورۀ اول فکری خود با الهام از دستاوردهای فیلسوفان غربی (کانت و شوپنهاور) و ایرانی ـ اسلامی (شمس قیس رازی) و تأملات خود دربارۀ ماهیت و چیستی شعر، موزون، مقفی و متساوی بودن را از شمس قیس، خیالانگیز بودن را در توسعی که از لحاظ مفهومی به آن میبخشد از کانت و شوپنهاور، و دو شرط لطف و اختصار را نیز خود بدان میافزاید. واضح است که این تعریف از شعر با فضای شعر کلاسیک مناسبت بیشتری پیدا میکند. همچنین او نکتهسنجیهای قابل تأملی را دربارۀ علت تأثیر شعر در نسبت با ارکان شعری، ویژگیهای شاعر، بنیادهای معنایی شعر توصیفی و رمزی، تحلیل فلسفی قوۀ خیال و .... مطرح میسازد. هومن به تبعِ کانت برای شعر ابعاد معرفتشناختی قائل نمیشود. اما هومن در دورۀ دوم فکری خود، با میل به سمت پدیدارشناسی هوسرلی، با امعان نظر به شعر امروز در تعریف پیشین خود از شعر تجدید نظر میکند و ویژگیهایی چون مقفیبودن و متساویبودن را از مقومات شعر خارج میکند و به زیبایی شعر وجه سوبژکتیو ـ ابژکتیو میبخشد.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
فلسفه و ادبیات دریافت: 1403/6/2 | پذیرش: 1404/2/31 | انتشار: 1403/12/10