دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ، m_rezaei53@yahoo.com
چکیده: (۲۲۵۵ مشاهده)
نقد کهنالگویی از رویکردهایی است که در چند دهۀ اخیر در نگارش مقالات علمی گسترش چشمگیری یافته است. این نقد در مطالعات ادبی کاربرد بسیار دارد و بهنوعی با ادبیات درهمتنیده است. در این مقاله که برگرفته از طرحی پژوهشی است، با نگاهی جریانشناسانه به نقد کهنالگویی در ایران ــ بهشکل جریانی مطرح در نقد ادبی ــ به بازشناسی و تحلیل آن در مقالات دانشگاهی مرتبط با ژانر حماسی پرداخته و گفتمان حاکم بر این نقد، مؤلفههای تکرارشونده و سیر تطور این مؤلفهها در مقالات تحلیل شده است. جامعه آماری شامل پیشینهای از مقالات و کتابهایی درحوزۀ شاهنامهپژوهی است که از ابتدای قرن بهتحریر درآمده و نیز مقالات علمی ـ پژوهشیای که از دهه هفتاد بهبعد، با رویکرد نقد کهنالگویی، متون مربوط به ژانر حماسه را واکاوی کردهاند. در این پژوهش، افراد شاخص و اثرگذار در معرفی رویکرد نقد کهنالگویی، گفتمانهای حاکم بر آن و سیر تطور تاریخی و موضوعی رویکرد مذکور در ژانر حماسه با روش توصیفی ـ تحلیلی بررسی شده است. از حدود دهۀ چهل شمسی، مطالعات میانرشتهای با رویکرد نقد کهنالگویی مورد توجه قرار گرفت. در دهۀ شصت و هفتاد، غالب نویسندگان، بهویژه نویسندگانی که امروز در این عرصه شناخته شدهاند، راهی تازه در مطالعات نقد کهنالگویی گشودند. از مشخصات بارز مقالات این دوره، غلبۀ تحلیلهای محتوایی، خوانشهای تطبیقی و کشف معناست. در دهۀ هشتاد و نود، حجم انبوهی از مقالات دانشگاهی تولید شد که گرچه در ساختار نظاممندتر است، آسیبهای فراوانی نیز در نگارش و تحلیلهای آنها وجود دارد که بهتفصیل در متن مقاله به آن پرداخته شده است.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
نقد اسطوره ای دریافت: 1401/3/10 | پذیرش: 1401/4/10 | انتشار: 1401/4/10