دانشگاه یاسوج ، mahmoodhaidari@yahoo.com
چکیده: (۶۸۹۲ مشاهده)
یکی از عرصههای پژوهش در ادبیات تطبیقی بررسی رابطه ادبیات و هنرهاست. کتاب گرانسنگ هزارویکشب بر هنرهای مختلف، ازجمله هنرهای نمایشی، تأثیر چشمگیری داشته است و از این نظر شاید کمتر اثری ادبی بتواند با آن همانندی کند. دادلی اندرو میان اثر سینمایی اقتباسی و متن ادبی سه رابطه بنیادین را ممکن میداند: وامگیری، تلاقی، و وفاداری و تبدیل. این پژوهش با رویکردی تطبیقی و براساس نظریه اقتباس اندرو، درپی اثبات این فرضیه است که مجموعه نمایشی «شهرزاد» متأثر از فضای هزارویکشب بوده و از آن اقتباس کرده است. پژوهش در پایان با اثبات این فرضیه، به این نتیجه رسیده است که مجموعه نمایشی «شهرزاد» بیشتر اقتباسی از نوع وامگیری است که ایده و بنمایههای مضمونی متن این کتاب را بهعاریت گرفته است. در وامگیری، فیلمساز در جستوجوی یافتن متنی است که شهرت و اعتباری در مقام اسطوره و نقش کهنالگو در ذهن مخاطب داشته باشد و از این منظر، هزارویکشب دقیقاً همان ویژگیهایی را دارد که متن ادبی در این نوع از اقتباس باید داشته باشد.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
نقد فیلم دریافت: 1397/12/15 | پذیرش: 1398/8/10 | انتشار: 1398/8/10