1- دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد
2- دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد
3- دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد
چکیده: (9235 مشاهده)
رشیدالدین فضلالله همدانی هنگامی از سوی غازانخان به مقام وزارت رسید که ایران در اوضاع نابسامان سیاسی و اقتصادی بهسر میبرد. او دلیل این نابسامانی را شیوه غلط کشورداری مغولان میدانست و کوشید تا با بهرهگیری از نظام اندیشگانی ایرانشهری، حکومت ایلخانی را به قدرتی مرکزی بدل کند. بخشی از کوشش رشیدالدین برای ایجاد تغییرات سیاسی در زبان نوشتههای او نمایان است. رشیدالدین با بهکارگیری ساختارهای خاص زبانی، مفاهیم سیاسی را در چارچوب نظام اندیشگانی ایرانشهری برساخت. نگارندگان در این مقاله با بهرهگیری از ابزارهای زبانیای مانند نامیدن، برگزیدن واژه، انتخاب فعل و استعارههای مفهومی، به نحوه شکلگیری سه مفهوم سیاسیِ پادشاه، رعیت و دین در مکاتبات رشیدالدین پرداختهاند. رشیدالدین در انتخاب نوع القاب، اصطلاحات و واژگان برای حاکمان مغول به پادشاهان پیشین ایرانی چشم داشته است. او با این شیوه بیان، حکومت ایلخانی را حکومتی ایرانی جلوه داده و چیرگی صحرانشینان مغول بر سرزمین ایران را توجیه کرده است. بررسی نوع افعال موجود در نامهها نیز نشان میدهد رشیدالدین در تحولات اجتماعی، نقش فاعلی برجستهای برای رعیت قائل نیست. افعالی که او برای رعیت بهکار میبرد، بیشتر شامل افعال اسنادی، تصریفهای فعل «داشتن» و جملههای شبهمجهول است که نقش فاعلی بسیار کمرنگی دارند. رشیدالدین فضلالله، دین را بهعنوان ابزاری برای بخشیدن اقتدار بیشتر به حکومت ایلخانی بهکار میبرد؛ به همین دلیل حاکم نومسلمان ایلخانی را «پادشاه اسلام»، «حامی بلادالله» و «حارس عبادالله» مینامد.
نوع مقاله:
نقد عملی |
موضوع مقاله:
بلاغت دریافت: 1392/10/28 | پذیرش: 1393/4/24 | انتشار: 1393/8/1