جستجو در مقالات منتشر شده
۶ نتیجه برای گناه
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۹-۱۴۰۱ )
چکیده
رابرت آدامز فیلسوف مشهور مسیحی در کتاب خوبیهای محدود و نامحدود از نسخه ضعیفی از نظریه فرمان الهی دفاع میکند. مطابق دیدگاه آدامز ماهیت الزام اخلاقی اینهمان با فرمان داده شدن توسط خداوند است. استدلال وی برای این دیدگاه شامل دو مرحله است. در مرحله اول او تلاش میکند نشان دهد که مفهموم الزام اخلاقی در ذات خود یک مفهوم اجتماعی است. یعنی الزام اخلاقی قوام یافته از مفاهیم اجتماعی مانند درخواست یا دستور یک شخص یا هویت ثالث مثل جامعه اخلاقی است. در مرحله دوم او ادعا میکند که این هویت ثالث کسی جز خدا نمیتواند باشد. من در این مقاله به نقد مرحله اول استدلال آدامز خواهم پرداخت و نشان خواهم داد که دلایلی که او برای ماهیت اجتماعی داشتن مفهوم الزام اخلاقی ارایه میکند ناتمام هستند.
شکوه السادات تابش، سعید شفیعیون،
دوره ۱۳، شماره ۴۹ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده
رویکرد نشانهشناسی فرهنگی با آشکارسازی فرایند شکلگیری معنا و مشخص کردن ارزشها و هنجارها در متن توسط لوتمان (۱۹۲۲ـ۱۹۹۳م) پایهگذاری شد. این رویکرد با تمرکز بر نحوۀ تعامل سپهرهای نشانهای مختلف، امکان جدیدی را در بررسی رخدادهای فرهنگی فراهم کرد تا نحوِۀ تولید متن در یک سپهر نشانهای روشن شود. متون اسطورهای ـ دینی بهعنوان یکی از منابع برجستۀ فرهنگی، بستری مناسب برای بهکارگیری نظریۀ نشانهشناسی فرهنگی است. در پژوهش حاضر، از این الگو در متن اسطورهای ـ دینی اوستا استفاده شده تا با انتخاب شخصیت جمشید، به نحوۀ مشروعیتزدایی از آیین مهرپرستی و مشروعیتزایی و چگونگی تولید معنا در آیین زرتشتی پرداخته شود. در این دیدگاه، جمشید در دوگانه تقابلی (خود و دیگری)، تکوینیافتۀ ایزدشاه آیین مهری است که با کمرنگ شدن اندیشههای ودایی و توسعۀ سپهر نشانهای زرتشتی، شخصیت گناهکاری گرفته است. در این مقاله، گناهکاری جمشید از طریقِ بررسی ورود وی به سپهر نشانهای جدید، با سازوکار جذب و طرد فرهنگ دیگری و تولید متن و تثبیت فرهنگ خودی (زرتشتی) تحلیل شده است.
دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۷-۱۴۰۳ )
چکیده
واکاوی میزان رعایت اصل عدم ترادف در الفاظ قرآن در ترجمۀ واژگان مترادفنما، از برجستهترین ملاکهای ارزیابی کار مترجمان است. ازجمله واژگان مترادفنما در آیات الهی، واژگان مرتبط با مفهوم گناه است. دقت در ترجمۀ این واژگان به فهم و درک بهتر معارف والای قرآن در سه حوزۀ عقاید، احکام و اخلاق میانجامد. در همین راستا، این پژوهش میکوشد با روش توصیفی ـ تحلیلی توأم با نقد و با ارزیابی ترجمههای آقایان معزی، فولادوند، آیتی، الهی قمشهای و خانم صفارزاده بهعنوان نمایندگان پنج روش ترجمۀ تحتاللفظی، وفادار، معنایی، تفسیری و آزاد به این مسائل پاسخ دهد؛ بهترین معادل برای واژگان مترادفنمای مرتبط با مفهوم گناه در زبان فارسی چیست؟ موفقترین روش ترجمه درخصوص واژگان یادشده کدام است؟ فرضیۀ تحقیق پیش رو عبارت است از اینکه مترجمان فارسیزبان در ترجمۀ واژگان مرتبط با مفهوم گناه بهمثابۀ دستهای از واژگان مترادفنمای قرآن، اصل عدم ترادف را لحاظ نکردهاند، در حالیکه با عنایت به اصل معنایی واژگان یادشده امکان تبیین وجوه تمایز این الفاظ در ترجمه وجود دارد. نتایج ارزیابیهای صورتگرفته حاکی از آن است که بیان معنای دقیق این الفاظ با عنایت به اصل معنایی واژگان یادشده و در قالب واژگانی مختصر و مفید و یا در قالب توضیحاتی درون پرانتز در روشهای معنایی، آزاد و تفسیری امکانپذیر است، اما بهدلیل محدودیت ناشی از ذات و طبیعت روشهای ترجمۀ تحتاللفظی و وفادار، این دو روش چندان کارآمد نیستند.
دوره ۱۷، شماره ۱ - ( ۱۲- )
چکیده
نگاه انتقادی - تحلیلی به متون و رابطه دو طرفه یا گفتگوی خواننده با متن بخصوص متون مقدس یکی از موضوعات پراهمیت و محوری مباحث هرمنوتیکی است. در این مباحث داستان آفرینش در قرآن و انجیل یکی از ظریف ترین, پیچیده ترین و چالش انگیزترین موضوعاتی بوده که از سوی متفکران مسیحی و مفسران مسلمان مبنای اندیشه های گوناگون در مورد تفاوت های جوهری میان زن و مرد قرار گرفته است. این مقاله با استفاده از رهیافت بین متنی نشان می دهد که علیرغم تفاوت عمیق میان این دو متن از نقطه نظر جایگاه زن در این داستان و با وجود تفاسیر متضاد و برداشت های مختلف, نظریه پردازی های جنسیتی مشابهی میان مفسرین مسلمان و صاحب نظران مسیحی بر مبنای این داستان به وجود آمده است. این مساله تاییدی است بر این نظریه که زمینه تاریخی متون, گفتمان بینا متنی و گرایش ها و پیشافهم های مفسران در تولید تفاسیر موثر هستند. مقاله نتیجه می گیرد که به علت این عوامل , که خود در عین حال موید پویایی, چند معنایی و سیالی متون مقدس بخصوص قرآن است, برخی از تفاسیر این داستان با وجود نفی نابرابری های جنسیتی ذاتی در داستان آفرینش در قرآن ابزار توجیه این نابرابری ها یا (نگاه دیگری نسبت به زن) برای پیروان هر دو مذهب شده است.
دوره ۱۷، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۲ )
چکیده
توسعه روستایی مفهوم مهمی در توسعه ملی است. روستاها به عنوان مجتمع های زیستی و بستر اصلی فعالیت های زراعی، تبلور حیات اقتصادی- اجتماعی کشورمان هستند که با چالش های متعددی روبه رویند؛ از جمله کم سوادی کشاورزان، درآمد کم و بیکاری فصلی، ماشینی نبودن فعالیت ها و... . در چند دهه اخیر، توسعه و آبادانی روستایی همواره یکی از دغدغه های اصلی توسعه ملی و منطقه ای بوده است. برای رسیدن به توسعه روستایی، توجه به روستاها و ترقی بخش کشاورزی و فعالیت های وابسته به آن لازم است. هدف مقاله حاضر، شناسایی تنگناهای فعالیت های کشاورزی و تأثیر آن بر مهاجرت روستایی است و در آن از دو روش اسنادی و میدانی استفاده شده است. پس از تهیه چارچوب نظری تحقیق، به منظور جمع آوری اطلاعات، ۳۱۱ پرسش نامه بین بهره برداران کشاورزی روستاهای نمونه توزیع شد. برای بررسی رابطه صنایع تبدیلی وابسته به بخش کشاورزی با درآمد روستاییان، از آزمون T استفاده شد. نتایج آزمون نشان می دهد فقدان صنایع تبدیلی در کاهش درآمد روستاییان منطقه نقش اساسی دارد. همچنین، درباره نقش درآمد کشاورزی در مهاجرت از آزمون (کای اسکوئر) استفاده شد. براساس نتایج این آزمون، درآمد پایین کشاورزی در روستاهای منطقه در افزایش مهاجرت به شهر نقش دارد.
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۴ )
چکیده
هر اندازه شهرها گسترش پیدا کنند برخورد آنها با واحدهای گوناگون توپوگرافی و ژئومورفولوژی زیادتر می شود. لذا اهمیت شناخت ویژگیهای محیط های طبیعی جهت تشخیص نقاط مناسب برای ایجاد بناها از مناطق نامساعد معلوم می شود. هدف از این پژوهش علاوه بر بررسی توسعه شهر جوانرود، با توجه به عوامل طبیعی و ژئومورفولوژیکی در سه دوره گذشته، تعیین نواحی مناسب برای توسعه آتی شهر در منطقه مورد مطالعه می باشد. به همین منظور در گام اول نه معیار مؤثر در توسعه شهر در نظر گرفته و با استفاده از مدل AHP / Fuzzy Logic ، ابتدا معیارهای مذکور وزن دهی و هر کدام از لایه ها در محیط نرم افزارGIS از طریق برنامه نویسی توابع فازی بین طیف صفر تا یک فازی شدند. در نهایت عملگر گامای فازی ۷/۰ بر روی آنها اجرا و نقشه حاصله در ۵ کلاس تهیه گردید. نتایج نشان می دهد، شهر در دوره اول توسعه بیشترین رشد بر روی عوارض ژئومورفولوژیکی داشته است. همچنین در راستای توسعه آتی شهر، مناسبترین مکانها بیشتر در محدوده شمالغربی شهر با مساحتی برابر۳۴/۱ درصد کل منطقه می باشد که پراکندگی فضایی این اراضی نشان می دهد بخش اعظم منطقه دارای تناسب خیلی کم برای توسعه شهر می باشد.