جستجو در مقالات منتشر شده


۳ نتیجه برای گفتمان قدرت


دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

هر کشوری دارای انواع گونه‌های زبانی است که یکی از آنها گونه معیار و دیگر گونه‌ها، وابسطه یا غیر معیار نامیده‌می‌شوند. در این تحقیق، میزان کاربرد گونه‌های زبانی معیار و غیر معیار ایرانی با در نظر گرفتن متغیر‌های مستقل اجتماعی سن، جنسیت، تحصیلات، شغل و سطح مالی و نیز نگرش گویندگان دارای طبقه بندی زبان‌ها و گویش‌ها، مورد بررسی قرار گرفته‌اند. داده‌ها از طریق پرسشنامه و مصاحبه از ۳۱۴ شرکت‌کننده در جامعه زبانی ۱۰ قوم ایرانی ساکن در شهر تهران گردآوری شده و به روش کمی و با استفاد ازنرم‌افزار spss  و سپس با استفاده از نظریه‌های قدرت فوکو (۱۹۸۵) و سکوت گفتمانی  برونو(۲۰۰۹) تحلیل شده‌اند.  نتایج پژوهش حاکی از آن است که کاربرد زبان یا گویش مادری در گفتار افراد بالای ۵۰ سال به دلیل گفتمان قدرت بیشتر است ومردان به دلیل داشتن قدرت اجتماعی بیشتر، گونه غیر معیار را جانشین گونه معیار کرده‌اند. با افزایش سطح تحصیلات سکوت گفتمانی موجب کاهش کاربرد گونه غیر معیار زبان می‌شود.  کاربرد گونه غیر‌معیار در بازنشستگان بیش از دیگر مشاغل می‌باشد و به لحاظ سطح مالی، طبقه مالی قوی به عنوان مولفه قدرت کاربرد گونه معیار را جانشین گونه غیر معیار کرده وکاربران دارای سطح ضعیف مالی با بیشترین کاربرد گونه غیر‌معیار سکوت گفتمانی را نشان داده‌اند. گویندگان زبان‌ها که دارای مولفه های نگرشی قوی‌تری هستند، به‌دلیل قدرت گونه زبانی معیار در بسیاری از موقعیت‌های اجتماعی، دچار سکوت گفتمانی شده و گونه‌زبانی معیاررا  جایگزین گونه زبانی غیرمعیار روی محور جانشینی گفتمان کنند.

 
سینا جهان دیده کودهی،
دوره ۵، شماره ۱۷ - ( ۳-۱۳۹۱ )
چکیده

تأویل و فهم هر اثر ادبی بر پایۀ نظریه های جامعه­شناختی، نوعی تلفیق روش ها و ترکیب نگرش هاست؛ چنان که هم زاویه های تاریک اثر ادبی را روشن می کند و هم نظریه ها را به آزمون می گذارد. این مقاله رهیافتی است ساختاری و نشانه­شناختی و تأویلی بر داستان کوتاه «گیاهی در قرنطینة» بیژن نجدی از مجموعه داستان یوزپلنگانی که با من دویده اند که بر اساس نظریه ایدئولوژی و گفتمان قدرت نوشته شده است. ابتدا، نگارنده نشانه های فرامتنی و متنی داستان را به تفکیک توصیف و تبیین کرده، سپس همه این نشانه ها را در شبکه ای از دلالت های متنی تأویل نموده و سرانجام کنش های معناساز و معناآفرین متن را با نظریه ایدئولوژی (مارکس، آلتوسر و ژیژک) و گفتمان قدرت (فوکو) همساز کرده است. هدف این مقاله، جدا از شناسایی ابعاد بینامتنی، ساخت های روایی، رمزگشایی نشانه های متنی و دریافت ساختار پنهان متن داستان «گیاهی در قرنطینه»، کوششی برای دست یابی به استعاره کلانی است که می تواند هسته مشترک مضامین داستانیِ یوزپلنگانی که با من دویده اند باشد؛ استعاره­ای که سلطۀ ایدئولوژی و توهمِ هویت، مستعارٌله آن است.

دوره ۹، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده

گفتمان‌ها همواره در تلاشند با کنترل ذهن مخاطب به گفتمان قدرت تبدیل شوند. مقالۀ حاضر با استخراج و بررسی توصیفی- تحلیلی استعاره‌های ۶۰۰ مقالۀ سیاسی و اجتماعی برخی روزنامه‌های اصلاح‌طلب و ‌اصول‌گرا در دو دورۀ پادقدرت و قدرت به روش پیکره‌ای و با رویکردی شناختی ـ انتقادی، در دو مدل هارت و لوکس (۲۰۰۷) و چارتریس بلک (۲۰۰۴) نحوۀ به­کارگیری استعاره‌های قدرت، پادقدرت و تعاملاتشان را بررسی می‌کند.
نتایج به­دست آمده نشان می‌دهد گفتمان‌ها با استفاده از رسانه در منابع فردی و اجتماعیِ ساخت استعاره دست می‌برند. با انتخاب استعاره‌ها و شکل‌دهی مفاهیم ذهنی  که منطبق با گفتمان گروهشان است، گسترۀ شناختی تجربی و حتی ایدئولوژی و فرهنگ افراد را دچار جرح و تعدیل و معنای مورد نظر خود را ایجاد می‌کنند. سپس، با به­کارگیری ایدئولوژی، فرهنگ و تاریخ دست به انتخاب و یا ساخت استعاره‌‌های جدیدتر می‌زنند. به این ترتیب، به گفتمان خود مشروعیت می‌بخشند و از گفتمان رقیب مشروعیت‌زدایی می‌کنند و فرایند متقاعدسازی اتفاق می‌افتد. در صورتی که گفتمانی مشروعیت بهتری داشته باشد، گفتمان پادقدرت استعاره‌های موفق آن را مصادره به مطلوب می­کند. طبق یافته‌های پژوهش طرح‌واره‌های استعاری دو جناح مطرح، از مفاهیم واحدی مانند دولت ، انتخابات ، قدرت و ... بسیار متفاوت است و در واقع به شدت همدیگر را تضعیف می‌کنند تا بتوانند از گفتمان رقیب مشروعیت­زدایی کنند و به گفتمان خود مشروعیت بیشتری ببخشند. 
 

صفحه ۱ از ۱