جستجو در مقالات منتشر شده
۲ نتیجه برای گزاره قالبی
هادی یاوری،
دوره ۱، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۷ )
چکیده
گزاره قالبی یکی از عناصر ساختاری قصّه¬های عامیانه است. این مقاله درباره تحلیل جایگاه این عنصر در قصّه امیرارسلان است. نخست مفهوم این اصطلاح در حوزه شعر و ادبیّات شفاهی روشن می شود، آن¬گاه دسته¬بندی نقشگرا از گزاره¬ها (گزاره¬های سازنده روند خطّی داستان، شکل دهنده به فضای داستان و گفت وگویی) ارائه می¬گردد، سپس با تحلیل زیرمجموعه¬های این سه گروه کلّی، تأثیر کمّی و کیفی عواملی چون سنّت ادبی، سنّت نقّالی، نقّال، مخاطب، کاتب، زمینه اجتماعی و بعضی از دیگر مسائل وابسته به آفرینش این اثر نشان داده می شود. از این میان، می¬توان به تأثیر بسیار نثر فنّی و متون حماسی و بزمی، غلبه قطب استعاری زبان و شاعرانگی متن و تأثیر آشکار مخاطب و نویسنده قصّه (ناصرالدّین¬شاه و فخرالدّوله) بر روند آفرینش قصّه اشاره کرد.
دوره ۱۲، شماره ۵۸ - ( ۷-۱۴۰۳ )
چکیده
این مقاله براساس دستاورهای نظریه بیان شفاهی درپی معرفی یکی از ویژگیهای سنت شفاهی در حماسه فارسی است. لذا بر روی رزمابزارها تمرکز کرده و برای مطالعه، استخراج انواع و میزان بسامد آن، طومار هفتلشکر و طومار نقالی شاهنامه را به عنوان نمونههایی از حماسه شفاهی و شاهنامه و شهریارنامه را به عنوان نمونههایی از حماسه منظوم، برگزیده است و در روند این پژوهش علت برجستگی و شهرت رزمابزارهای حماسی را بهدلیل انتساب به شاهان و پهلوانان، کشور/ شهر، حیوانات توتمی و نیز اغراق در وزن و قدرت، کاویده است. شاعران حماسهسرا/نقالان، این رزمابزارهای ویژه را در شکل و ساخت «گزارههای قالبی»، در این مقاله براساس دستاورهای نظریه بیان شفاهی درپی معرفی یکی از ویژگیهای سنت شفاهی در حماسه فارسی است. لذا بر روی رزمابزارها تمرکز کرده و برای مطالعه، استخراج انواع و میزان بسامد آن، طومار هفتلشکر و طومار نقالی شاهنامه را به عنوان نمونههایی از حماسه شفاهی و شاهنامه و شهریارنامه را به عنوان نمونههایی از حماسه منظوم، برگزیده است و در روند این پژوهش علت برجستگی و شهرت رزمابزارهای حماسی را بهدلیل انتساب به شاهان و پهلوانان، کشور/ شهر، حیوانات توتمی و نیز اغراق در وزن و قدرت، کاویده است. شاعران حماسهسرا/نقالان، این رزمابزارهای ویژه را در شکل و ساخت «گزارههای قالبی»، در گنجینه ذهن خویش داشته و در مرحلۀ سرایش حماسه، بهطور طبیعی و ناخودآگاه وارد آن کردهاند. مهمترین دستاورد این پژوهش در کنار معرفی رزمابزارها بهعنوان یک «گزارۀ قالبی حماسی»، این است که اختلاف در بسامد و تنوع رزمابزارها میان متون منظوم حماسی و طومارهای نقالی و نیز کاربرد رزمابزارها در متون پیش و همزمان با شاهنامه مانند یادگار زریران، اشعار رودکی، فرخی سیستانی و ... نشاندهنده آن است که اولاً «گزارههای قالبی رزمابزار حماسی» میراثی از سنت شفاهی حماسه فارسی است و شاعران حماسهسرا / نقالان حتی فردوسی در ابداع آنها هیچ نقشی ندارند. دیگر آنکه طومارهای نقالی صرفاً از متون حماسی منظوم متأثر نبوده، بلکه روایتهای شفاهی نیز در شکلگیری آن نقش داشته است.