۱۲ نتیجه برای کنایه
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده
زبان کُردی دارای گویشهای گوناگونی است، باوجود این ازدیدگاه ضربالمثلها دارای اشتراکاتی است. این جستار پس ازبررسی اجمالی زبان کُردی و گویش کُردی جنوبی، با روش توصیفی- نظری و مطالعه کتابخانهای درپی آن است تا امثال کُردی را ازمنظر بلاغی مورد بررسی قرار داده، دریابد آیا این امثال از توان ایماژی و صور خیالی درحوزه علم بیان برخورداراست، وکدامیک ازصناعات بیانی درامثال مورد نظر بسامد بالاتری داشته، دلیل آن چیست. با بررسی برخی ازضربالمثلهای کُردی ایلامی دریافتیم که این ضرب-المثلها دارای قدرت بلاغی بالایی هستند و از تمام ظرفیتهای علم بیان درآن استفاده شده است و این نتیجه قدرت خیالورزی بالای گویندگان برای نفوذ دردلها واذهان است، زیرساخت غالب ضربالمثلها برپایه تشبیه است، که گرایش به استعاره، غالباً استعاره تمثیلی، درآن زیاد است، همچنین لازمهی درک برخی از صناعات علم بیان از جمله سمبل(نماد) در حوزه ضربالمثلهای ایلامی آشنایی با بافت فرهنگی آن بوم است. علاوه براین برخی ازضربالمثلها در ذیل چندمبحث ازمباحث علم بیان قابل درک است.
دوره ۴، شماره ۱۴ - ( ۱۲-۱۳۸۵ )
چکیده
نظامی از جمله شعرای مشهور در ترکیبسازی است. از میان واژگانی که در خمسه برای آفریدن تصاویر بکر مورد توجه قرار گرفته نام آلات و اصطلاحات مربوط به موسیقی است. نظامی ضمن آشنایی کامل با ابزار و اصطلاحات موسیقی، آنها را در سه زمینه بزم، رزم و مسائل عرفانی و زاهدانه – متناسب با محتوای هر یک از مثنویهای خمسه - به خوبی به کار گرفته است. در مخزنالاسرار این ابزار در خدمت زهد و عرفان قرار گرفتهاند، حال آنکه محتوای بزمی خسرو و شیرین ایجاب میکند ترکیبات در خدمت بزمها و عاشقانهها باشد. همچنین از آنجا که لیلی و مجنون داستان عشقی نافرجام است این ابزار برای بیان لحظات دردآلود و اندوهبار دو عاشق به کار رفتهاند، از سوی دیگر چون هفت پیکر دنیایی هوسآلود را مصور میکند، بنابراین ابزار موسیقی، هوس و شور و تمایلات نفسانی را به اوج میرسانند. در شرفنامه نیز که داستان کشورگشاییهای اسکندر است، موسیقی رزمی کاربرد بیشتر و بهتری دارد. نظامی در اقبالنامه دوباره مجال پیدا میکند مانند مخزنالاسرار به اخلاق بگراید و موسیقی را به خدمت مضامین حکمی درآورد بنابراین نظامی با مهارتی که از خود به خرج داده با این ابزار متناسب با موضوع تصاویری بکر آفریده است.
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده
استعارههای مفهومی از جمله نطریات مورد بحث در حوزۀ زبانشناسی شناختی است که نحوۀ ادارک و شناخت مفاهیم مختلف در ذهن را مورد بررسی قرار میدهد. از آنجا که درک این مفاهیم با روابط تجربی انسان ارتباط مستقیمی دارد، استعارههای مفهومی را باید در رفتارهای روزانۀ او، از قبیل گفتار بررسی نمود؛ که البته میتواند در شناخت عقاید، فرهنگ و زبان ملتهای مختلف نیز کارساز باشد. از این رو، بررسی تطبیقی استعارههای مفهومی در زبان اقوام و ملل مختلف، آن هم بر اساس گونههای زبانی آنها نظیر امثال و کنایات ضروری به نظر میرسد. کنایه، بعنوان نمایندۀ گفتاری ملتها میتواند نمونۀ خوبی جهت مقایسه و تطبیق زبان دو یا چند ملت از لحاظ شناختی باشد. در پژوهش حاضر، با بهرهگیری از شیوه تحلیلی- نموداری؛ درصدد بررسی تطبیقی استعارههای مفهومی براساس حوزۀ مبدأ آنها هستیم و پس از آن با تحلیل آنها در سه بخش ۱. مطابقت واژگانی و مفهومی کامل، ۲. مطابقت نسبیِ واژگانی و مفهومی کامل و۳. عدم مطابقت واژگانی همراه با مطابقت مفهومی کامل؛ به کشف ارتباطِ تطابق واژگانِ دو زبان در تعیین حوزههای مفهومی می پردازیم. شایان ذکر است که جامعۀ آماری در این پژوهش ششصد و شصت و پنج کنایۀ مصری است که به صورت تصادفی گزینش شدهاست و در پایان هر بخش نتایج تحلیلها و بررسیهای انجام شده، به صورت جدول و نمودار ترسیم میشوند. به نظر میرسد که بیشترین حوزۀ مفهومی مبدأ در دو زبان به ترتیب شامل حوزۀ «بدن» و «اشیاء» باشد.
دوره ۶، شماره ۲۲ - ( ۷-۱۳۹۷ )
چکیده
نظریههای جدید زبانشناسی با مجازی دانستن زبان، ذاتی دانستن مسائل بلاغی در آن و انکار انحصار تعلّق این مسائل به زبان ادبی، باب تازهای در پژوهشهای بلاغی گشوده اند. موضوع پژوهش حاضر بررسی گونهای از تشبیه در زبان فارسی است که تاکنون بدان پرداخته نشده است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. دادهها به شیوهی کتابخانهای و با استقرای تام از «امثال و حکم دهخدا» انتخاب شده است و با استفاده از شگردهای بلاغی رایج تجزیه و تحلیل شده است. دلیل انتخاب این منبع، بسامد تشبیهات در این اثر در مقایسه با آثار مشابه در این زمینه است. نتیجه نشان میدهد نشانههای بلاغی موجود در این تشبیه با تعلیق معنای اصلی، به القای معنای دیگری میپردازد، زیرا این نوع تشبیه روساختی تشبیهی و ژرف ساختی کنایی دارند؛ به عبارت دیگر، وجه شبه در این تشبیه خلاف تمامی تشبیهات شناخته شده، لازمی است در خدمت یک ملزوم و بیان معنی کنایی آن.
سیما رحمانی فر، روح الله هادی،
دوره ۸، شماره ۳۲ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده
زبان مجازی بهوسیله حذف ارجاع، استعاره، کنایه، رمز و غیره همواره مرجع سخن و مدلول خود را پنهان و نفی میکند؛ در نتیجه عناصر متن با یکدیگر تنش پیدا میکنند. یکی از ابزارهای کارآمد برای گریز از شفافگویی آیرونی است. این صنعت همواره یکی از شیوه-های برخورد انسان با جهان بوده است و بالطبع در بیان نیز ویژگیهای خاصی را پدید میآورد. هدف از نوشتن این مقاله نقد و تحلیل ۹ مقالۀ موجود به زبان فارسی (بر حسب جستوجوی نگارنده) در زمینۀ آیرونی به منظور رفع هرچه بیشتر ابهام معنایی این اصطلاح است. روش این تحقیق توصیفی_تحلیلی و ابزارگردآوری اطلاعات برگهنویسی و حوزۀ مطالعات کتابخانهای است. طبق یافتههای این تحقیق آیرونی شگردی است که نویسنده با پنهانکاری و بیطرف نشان دادن خود، کلام یا موقعیتی دارای دو مفهوم معتبر و دوگانه خلق میکند که مفهومی غیر از ظاهر و نمود آن و معمولاً خلافش موردنظر است، بهنوعی که دریافت خواننده با توجه به بافت کلام یا موقعیت و اغلب با غافلگیری و ریشخند همراه است. مقالههای مورد بررسی گذشته از ارزش و جایگاهی که در شناساندن آیرونی دارند، به علت غربی بودن این اصطلاح، و تعدد و ابهام معنایی آن از نقایص و خطاهای علمی نیز برکنار نیستند. نگارندگان این مقالهها اغلب تعریفی نهایی از آیرونی با توجه به نظر منتقدین غربی و داخلی ارائه نکرده و به نقل قولها بسنده نمودهاند. نکتۀ دیگر اینکه ضعف اساسی این مقالهها بیشتر در ذکر نمونههای آیرونی در ادب فارسی است و پژوهشگران گاه در این زمینه دچار اشتباه شدهاند.
دوره ۹، شماره ۱۷ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده
تعبیر ﴿وَلمَّا سُقِطَ فیِ أَیْدِیهِم﴾ (اعراف/۱۴۹) از جمله تعابیری است که مورد توجه قرآنپژوهان و ادیبان قرار گرفته است، از آنجا که در آثار برجایمانده پیش از قرآن، چنین تعبیری یافت نمیشود، در تحلیل ادبی و معنای مراد از آن اختلاف روی داده است. عموم پژوهشگران پس از توضیح مفردات این تعبیر، سعی کردهاند میان معنایِ ظاهری واژگان آن و معنایِ مقصود از آن، ارتباطی تصویر کنند. پژوهش حاضر سعی نموده با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی به تبیین ابعاد مختلف این تعبیر بپردازد. نتیجه این تلاش، سیزده دیدگاه گوناگون در تحلیل ادبی- بلاغی آن است که در چهار دسته قرار میگیرند: بیشتر پژوهندگان این تعبیر را کنایه یا استعاره از پشیمانی دانستهاند. برخی آن را به معنای تباهی، از کار افتادن و بیارزششدن تلاش آدمی و دستاوردهایش میدانند. گروه سوم، این تعبیر را به معنایِ ناتوانی کامل میشمرند. برخی قرآنپژوهان بر آن هستند که "سُقِطَ فی یده" به معنای مواجه شدن با امر ناگهانی، ناپسند وترسناک است، و پشیمانی، ناتوانی، و تباهی ممکن است در پیِ چنین مواجههای روی دهد. دقت در قرائن موجود در آیه ۱۴۹ اعراف، بررسی فراگیرِ سخنان مفسّران، و جستجو در کاربستهای این تعبیر در آثار ادبی، تاریخی و حدیثی، دیدگاه چهارم را تقویت میکند. مترجمان قرآن کریم برای بازگردان این تعبیر راههای مختلفی را در پی گرفتند؛ و در نهایت برای ترجمه فارسی آن، عبارت"و چون ناگاه با ناشناخته ناگواری روبرو شدند" پیشنهاد می شود.
دوره ۱۰، شماره ۱۹ - ( ۶-۱۴۰۲ )
چکیده
کنایه یکی از صنایع ادبی مهم و مؤثر در زیبایی آفرینی و بلاغت کلام محسوب میگردد. وجود کنایات متعدد در نهجالبلاغه افزون بر منظر زیباشناسانه آن، به جهت فهم درست مقصود سخن پیشوای معصوم مسلمانان، اهمیت دارد و این اهمیت، آنگاه که کنایات پا به عرصه ترجمه مینهند، دوچندان میشود. هدف تحقیق حاضر، واکاوی ترجمه کنایات نفرین و نکوهش در ترجمههای انگلیسی نهجالبلاغه (سیدعلیرضا، عسکریجعفری، فروتن/مرعشی) با روش توصیفی و تحلیلی است. یافتههای این پژوهش چنین است: هیچیک از کنایات به روش ترجمه کنایی، معادلیابی نشدهاند؛ فروتن/مرعشی و عسکریجعفری بیشتر از ترجمه معنایی و سیدعلیرضا بیشتر از ترجمه تحتاللفظی بهره گرفتهاند؛ ترجمه تلفیقی نیز کمتر از دو روش قبل ولی کم و بیش مورد توجه هر سه مترجم قرار گرفته است؛ برخی کنایات در ترجمه عسکریجعفری اصلاً ترجمه نشدهاند. نتیجه تحقیق نشان میدهد معادلیابی کنایات نهجالبلاغه برای زبان مقصد هم دشوار است و هم به شیوه واحد ممکن نیست. بهترین شیوه عملی ترجمه، معنایی یا تلفیقی است ولی در موارد دشوار، به جای خودداری از ترجمه، روش تحتاللفظی را باید به کار بست.
دوره ۱۰، شماره ۴۳ - ( ۷-۱۴۰۱ )
چکیده
محمود دولت آبادی با کاربرد شگردهای متنوع ادبی و با بهره گیری از ظرفیتهای فرهنگ عامه ازجمله ضربالمثل و کنایه بر غنای آثار داستانی خود بهویژه در رمانهای کلیدر، جای خالی سلوچ و روزگار سپریشدۀ مردم سالخورده افزوده و این رمانها را در نگاه مخاطب، جذّابتر کرده است. در پژوهش حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی، طبقهبندی درونمایهای و محتوایی از ضربالمثلها و کنایات بهکار رفته در رمانهای مذکور بهدست داده شده و نقش این گونههای ادبی عامیانه در بازنمایی اندیشههای محمود دولتآبادی کاویده شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که ضربالمثلها و کنایهها در این رمانها دارای درونمایههای «اجتماعی و فرهنگی»، «سیاسی» و «اخلاقی و تعلیمی» هستند و با زمینههای زیباییشناسی متن درآمیختهاند. همچنین، این گونههای ادبی عامیانه، دارای درونمایههای دینی و ایدئولوژیک است و این گونهها، در سبک زندگی مردم عادی جامعه بازتاب دارد و در رمانهای برگزیده محمود دولتآبادی به گستردگی دیده میشود
دوره ۱۰، شماره ۴۳ - ( ۷-۱۴۰۱ )
چکیده
پژوهشگران علوم بلاغی از آغاز تاکنون تمام توجه خود را به ادب رسمی معطوف کردهاند. نگاهی به شاهد مثالهای کتب بلاغی بهخوبی مؤیّد این نظر است. این مسئله در تدریس مباحث بلاغی در مراکز آموزشی چون دانشگاهها نیز کاملاً صدق میکند، غافل از اینکه ادب عامه ساختار و زیباییشناسی خاص خود را دارد که غفلت از آن، نادیده گرفتن بخش بزرگی از ظرفیت بلاغی زبان است. پژوهش حاضر به روش توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از معیارهای بلاغی به زیباییشناسی چیستان بهعنوان نوعی از کنایه در ادب عامه پرداخته است.
نتایج نشان میدهد در پژوهشهای انجامشده تنها به بلاغت قسمت اول (توصیف) توجه شده و از بلاغت موصوف غافل ماندهاند؛ درحالیکه پنهانسازی و تعلیق معنا با توجه به وصفهای موجود، بیانگر این است که چیستان درواقع کنایه از موصوف است. نکتهای که تاکنون به گونۀ بایسته به آن پرداخته نشده و عدم توجّه به این مسئله، موجب شده در کتب بلاغی بهاشتباه در مبحث بدیع جای بگیرد. تفاوت این گونه کنایه با کنایات مرسوم کتب بلاغی و تبیبن و تشریح زیباییهای آن، در مقایسه با نمونههای ادب رسمی از مباحثی است که در متن مقاله بهتفصیل به آن پرداخته شده است
دوره ۱۰، شماره ۴۶ - ( ۷-۱۴۰۱ )
چکیده
کنایات عامّه یکی از مهمترین عناصر زبان عامّهاند و زبان عامّه در مناطق مختلف ایران از این نظر پربار و قابل بررسی است. در سالهای اخیر و در پرتو پژوهشهایی که در حوزه زبان و ادبیات عامّه صورت گرفته، دریچههایی بر این موضوع گشوده شده، اما همچنان جای نقد و بررسی علمی کنایات زبان عامّه، بهویژه بهدلیل خلط شدن آنها با استعارات و امثال، خالی است. بر همین اساس در این مقاله، کنایات عامّه زبان لری بختیاری در محدوده شهرستان کوهرنگ استان چهارمحال و بختیاری، به روش تحلیل محتوا، رویکرد توصیفی ـ تحلیلی مورد نقد و بررسی قرار گرفته و معیارهایی برای شناخت آنها از استعارههای مرکب، استعارههای تمثیلی و امثال ارائه شده و آنگاه، کنایات عامّه از نظر داشتن یا نداشتن معادل در زبان فارسی، موضوع و محتوا، میزان بسامد، نوع کاربرد، ساختمان مکنیٌبه، رابطه بین مکنیٌعنه و مکنیٌبه، سرعت انتقال از مکنیٌبه به مکنیٌعنه، وضوح و خفا و نوع دستوری مکنیٌعنه بررسی شدهاند و بهطور خلاصه مشخص شده که در زبان عامه بختیاری، کنایات ویژهای وجود دارد؛ کنایات ساختهشده با «آب»، «آتش»، «دست»، «سر» و «رو» بسامد بالایی دارند. در کنایات عامه بختیاری اصل و نسب، شجاعت و دلیری و داشتن هنر ستوده است و بیعرضگی، تنبلی و نامرتب بودن نکوهیده. بیشتر کنایات عامه بختیاری از نوع عبارتهای فعلیاند.
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده
تحقیق حاضر به بررسی فرضیۀ برجستگی تدریجی و تأثیر آن بر کنایه پرداخته است تا بررسی شود عامل مهم در دسترسی ذهن به معنای کنایه چیست. هدف از انجام این تحقیق، سنجش
RT (زمان خواندن) و شناسایی و تبیین رابطه بین ۳ متغیر نوع بافت (تحتاللفظی، تمثیلی) و میزان آشنا بودن عبارت (بسیار آشنا، آشنا و ناآشنا) و سرعت خواندن (آهسته، همزمان و سریع) کنایه بوده است. برای هر کدام از نمونههای کنایه، یک بافت تأثیرگذار در معنای تحتاللفظی کنایه و یک بافت تأثیرگذار در معنای تمثیلی همان کنایه بهوجود آمد. از نرمافزاری برای انجام آزمایش صفحۀ متحرک خودمهار استفاده شد که توانایی سنجش زمان خواندن عبارتها را داشت. نتایج نشان داد، نمونههای کنایه، فرضیۀ برجستگی تدریجی را بهطور کامل تأیید نکردند و نتایجی خلاف فرضیۀ برجستگی تدریجی حاصل شد به این صورت که بافت بیشتر بر معنای برجسته پیشی میگرفت و در درک تأثیر میگذاشت و این دو تأثیر موازی یکدیگر نداشتند. همچنین، بر اساس نتایج تحقیق چنین بهنظر میرسد که معنای برجسته هم در عبارتهای تمثیلی بسیار آشنا و هم در عبارتهای تمثیلی آشنا، معنای تمثیلی است و معنای برجسته در عبارتهای تمثیلی ناآشنا معنای تحتاللفظی و معنای تمثیلی است.
واژههای کلیدی: زبان تمثیلی، زبانشناسی شناختی، فرضیۀ برجستگی تدریجی، کنایه.
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۹ )
چکیده
مطالعۀ زبان زندان و واژهها و اصطلاحات رایج در این زبان از نظر جامعهشناختی، روانشناختی، زبانشناختی و جرمشناختی دارای اهمیت است. هدف از پژوهش حاضر آن است که یکی از جنبههای مهم گونۀ زبانی زندان، یعنی جنبۀ معنایی را بررسی کند و مهمترین تغییرات معنایی واژهها و اصطلاحات رایج در این گونۀ زبانی را با توجه به چهار متغیر اجتماعی جنسیت، سن، تحصیلات و موقعیت اجتماعی واکاوی کند. برای گردآوری دادههای پژوهش از روشهای مشاهدۀ عینی و مصاحبه استفاده شده است. این دادهها شامل ۶۱۵ اصطلاح رایج در زبان زندانیان مرد و ۴۹۶ اصطلاح رایج در زبان زندانیان زن است (مجموع ۱۱۱۱ مورد). تعداد کل زندانیانی که مصاحبه شدند، ۷۰ نفر بود. از این تعداد، ۲۰ نفر آنها زن و همگی از زندان شهر ری بودند. ۵۰ نفر آنها مرد و از چهار زندان رجاییشهر، قزلحصار، فشافویه و تهران بزرگ بودند. یافتههای پژوهش بیانگر آن است که چهار گونه تغییر معنایی رایج در زبان زندان شامل تغییر استعاری، تغییر مجازی، تغییر کنایی و تنزل معنایی بیشترین تأثیرپذیری را از دو متغیر اجتماعی تحصیلات و موقعیت اجتماعی دارند و کمتر تحت تأثیر جنسیت و سن هستند.