۵۷ نتیجه برای کارکرد
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
In the field of semantics of signs , a sign is characterized with flexibility, fluidity, dynamicity, variability, multiplicity , and multidimensionality, which entails that meaning is an interactive, transformative , and multifaceted process . Based on this understanding , the semantics of sings can be helpful in gleaning a deep understanding of how meaning is produced and received and how it functions within the systems of discourse , since within the framework of these linguistic systems that the process of meaning - making occurs , and the functions of meanings are decided , too. according to the presence of the sing - meaning in such discourses , practice , and conciliation , which constitute the basis upon which several discourses are formed .
from this perspective , a mythological system can be seen as a sign - meaning system that provides for a cosmological frame work intended to explain various natural phenomena , which is precisely related to the function of perception . Hence , mythological systems relate to the endeavors for the production and interpretation of the meaning of the world as constructed by
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر کارکردهای شناختی بر روانی گفتار است. بدین منظور، برخی از کارکردهای شناختی و روانی گفتار در بیماران آسیبدیده نیمکرۀ راست مورد ارزیابی قرار گرفت. ماهیتِ روششناختی پژوهش حاضر، توصیفی- تحلیلی بوده و جامعۀ آماری متشکل از ۱۸ بیمار بزرگسال آسیبدیدۀ نیمکرۀ راست و ۱۸ فرد بزرگسال سالم است. برای ارزیابی عملکردهای شناختی و مهارت زبانی آزمودنیها از آزمون توجه انتخابی، آزمون حافظه وکسلر، آزمون رسم ساعت (غفلت بینایی) و آزمون روانی گفتار استفاده شد. تحلیل دادههای پژوهش به دو صورت آمار توصیفی و آمار استنباطی انجام شد. یافتههای پژوهش نشان داد که بین عملکرد افراد بزرگسال آسیبدیده نیمکرۀ راست مغز و افراد بزرگسال سالم در آزمونهای شناختی تفاوت معنادار وجود دارد (۰۵/۰ P<). همچنین، در آزمون روانی گفتار نیز بین عملکرد افراد بزرگسال آسیبدیدۀ نیمکرۀ راست مغز و افراد بزرگسال سالم تفاوت معنادار وجود دارد (۰۵/۰ P<). علاوهبراین، یافتههای پژوهش مشخص کرد که بین کارکردهای شناختی و روانی گفتار، همبستگی وجود دارد. همچنین، نتایج نشان داد که آسیب به نیمکرۀ راست مغز میتواند منجر به اختلالاتی در کارکردهای شناختی افراد آسیبدیدۀ نیمکرۀ راست مغز شود. به طورکلی، یافتهها حاکی از آن است که اختلال در کارکردهای شناختی میتواند باعث بروز مشکلاتی در مهارتهای زبانی شود.
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
تصوری که از ویژگیهای انسان غیراصیل در اندیشه مارسل مطرح میشود، حول محور مؤلفههایی چون برقراری نسبت «من/او»یی با دیگران، عدم آمادگی و گشودگی در ارتباط با سایرین و حضور در قلمرو «داشتن» شکل میگیرد. به همین منظور، روشن خواهد شد که آدمی با برقراری ارتباط «من/تو»یی، حضور در دسترس انسانهای دیگر و تقرّر در عرصه «بودن» اصالت مییابد، لیکن با بررسی اندیشههای مارسل مشخص شد که تسلط علم و تکنولوژی بر انسانها زمینه را برای شکلگیری یک جامعۀ تودهای فراهم کرده و در ادامه، نگاه کارکردی بر انسان را شدت میبخشد و در نتیجه همه این عوامل، بر شدت و سرعت غیراصیلشدن انسان معاصر میافزاید. در این پژوهش که با هدف تبیین عوامل اصالت و بیاصالتی از نگاه مارسل صورت گرفت، روشن شد که وی معتقد است انسان برای خروج از عدمتاصل باید بتواند آزادانه انتخاب کند، مسئولیت آن را بپذیرد، با راز ارتباط برقرار کرده و از ویژگیهایی همچون عشق، وفاداری، ایمان و امید برخوردار باشد.
دوره ۱، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده
شکلگیری مرز و استقرار خط مرزی بین دو کشور، دارای پیامدها و آثار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی- فرهنگی بهخصوص در سطح محلی و سکونتگاههای مرزی است. بر این اساس، ممکن است شکلگیری مرز و اجرای سیاستهای مرزی یک حکومت منجر به توسعه اقتصادی- اجتماعی مناطق و سکونتگاههای مرزی شود یا برعکس ترسیم مرز مانعی در فرآیند توسعه تاریخی منطقه مرزی باشد. مرزهای ایران و همسایگان طی زمانی نسبتاً طولانی و براساس قراردادها، معاهدات و حکمیتهای مختلفی تعیین و ترسیم شد. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با استناد به اطلاعات و یافتههای کتابخانهای و میدانی بهدنبال بررسی فرآیند شکلگیری مرزهای شرقی در محدوده استان خراسان جنوبی و تحولاتی است که در طی حدود چهار دهه در این مناطق صورت گرفته است. بخشی از مرزهای شرقی ایران، از جمله مرزهای استان خراسان جنوبی در سال ۱۹۳۵ توسط حکمیت فخرالدین آلتای تعیین و ترسیم شد. یافتههای پژوهش نشان میدهد، تعیین و ترسیم این مرز موجب شد برخی از سکونتگاهها و روستاهای مرزی مانند کبوده و یزدان در این سوی مرز و نظرخان در سمت افغانستان قرار گیرد. این سکونتگاهها طی چهار دهه گذشته دارای تحولات و تغییرات مختلفی شدهاند بهنحوی که روستاهای مرزی چون کبوده، یزدان و غیره در راستای طرح اسکان عشایر و امنیت مرز تخلیه و تخریب شده و ساکنان آنها در روستای بارنجگان اسکان داده شدهاند و از طرفی مزرعه نظرخان در آن سوی مرز در حال حاضر تبدیل به یک روستای خطی با جمعیتی بالغ بر ۷هزار نفر تبدیل شده است. تخلیه این روستاهای مرزی در راستای طرح تعیین حریم برای مرز و کوچ اجباری ساکنان آن به مکان جدید ضمن بروز نارضایتی مرزنشینان، موجب بروز تنشهایی نیز بین ساکنین قدیمی و مهاجرین جدید شده است. همچنین از تحولات مثبت صورتگرفته در محدوده مورد مطالعه میتوان به ایجاد بازارچه مرزی یزدان اشاره کرد.
دوره ۱، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۹ )
چکیده
بهراستی ورزش از نگاه جامعه چگونه دیده میشود؟ جوامع تا چه اندازه با ورزش آشنایی دارند؟ یا بهتر است بگوییم مردمی که در جامعه زندگی میکنند تا چه میزانی از قابلیتهای ورزش آگاهی دارند؟ در این مقاله به مهمترین مباحث اجتماعی ورزش پرداخته میشود. در این راستا میبایست به اساسیترین تعاریف، دستهبندیها و ویژگیهای ورزش در رابطه با جامعه پرداخت. زمانی که از ورزش سخن به میان میآید باید به ویژگیهای آن در ارتباط با سلامت جسم و روان بهصورت توأمان پرداخت. انسانی که ازلحاظ جسمانی سالم است بهمراتب در جامعهای سالم زندگی نیز زندگی خواهد کرد و این دو بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند بهگونهای که انسان سالم، جامعهای سالم را خواهد ساخت.
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۸-۱۴۰۱ )
چکیده
در این مقاله ابتدا دلالتهای فلسفی استعاره "ذهن همچون رایانه" از سه منظر وجودشناختی، معرفتشناختی و انسانشناختی استنتاج شد. سپس به استنتاج عناصر برنامه درسی از دلالتهای فلسفی مذکور اقدام و در نهایت به نقد دلالتهای استعاره مذکور در تعلیم و تربیت پرداخته شد. نظر به اینکه ما بر اساس استعارهها فکر میکنیم، بر اساس استعاره مذکور ذهن امری منفعل است و به متربّی نگاه ماشینی دارد؛ از فردیّت، تشخّص و اختیار متربّی نشانی نیست؛ ارزشیابی مبتنی بر این رویکرد نیز بر سنجش سطوح پایین هدفهای آموزشی و سنجش حافظه به جای یادگیری عمقی استوار است. نقدهایی که مطرح شده نشان میدهد که چنین نگرشی به انسان از منظر فلسفی و به ویژه از منظر تربیتی پذیرفتنی نیست. استعاره فوقالذکر تنها بر اساس قرایت ضعیف از کارکردگرایی میتواند در تبیین کارکرد ذهن یا مغز مفید باشد و دلالتی بیش از این ندارد.
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۰ )
چکیده
ژولین گرمس ، روایتشناس و معنی شناس فرانسوی لیتوانیتباراست. او که از بارزترین متفکران اروپایی «تحلیلی مؤلفه ای» در معناشناسی به شمار میرود، کوشیده است الگوی منسجم و نظاممندی در باب مطالعه روایت و داستان ارائه کند. این نوشته تحلیلی نشانه- معناشناختی از داستان ماهی سیاه کوچولو است و سعی دارد فرآیند نشانه- معناشناختی این گفتمان را بر اساس الگوی مطالعاتی گرمس موردمطالعه قرار دهد.
نگارندگان در بررسی حاضر به مطالعه فرآیند نشانه- معناشناسی داستان «ماهی سیاه کوچولو» میپردازند تا پاسخ مناسبی برای این پرسش بیابند: عناصر اصلی و دخیل برای تولید معنا در داستان «ماهی سیاه کوچولو» کدامند؟»؛ به عبارت دیگر سازکارهای تولید معنا در این داستان کدام است ؟
هدف از ارائه این مقاله بررسی ویژگیهای روایی این داستان است تا مشخص شود چگونه روایت از خود عبور میکند تا حصر روایی را بشکند و تکثر روایی ایجاد کند؟
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۳ )
چکیده
حنا گیاهی است با جاذبههای دوگانۀ طبیعی شامل رنگ زیبا و خواص کمنظیر که در بین بیشتر اقوام و ملل محبوبیت و کاربرد دارد. این گیاه افزونبر داشتن خواص دارویی- زینتی، یکی از مواد پرکاربرد در جشنها و آیینهای خانوادگی و قومی است. یکی از موارد استعمال حنا در جشن حنابندان است که ریشه در تاریخ کهن ایران دارد. از سدههای پیشین تاکنون این جشن بهسبب وجود خردهفرهنگها و موقعیتهای جغرافیایی، در قسمتهای مختلف ایران با آیینهای ویژهای برگزار میشود. بسیاری از این آیینها ریشههای مشترک و شیوههای اجرایی یکسانی دارند و برخی دیگر با وجود ریشههای مشترک، با شیوههای متفاوتی برگزار میشوند. در این تحقیق با روش اسنادی و با مطالعۀ کتابها و مقالاتی که دربارۀ آیین نمادین حنا و دیگر کاربردهای آن در فرهنگ مردم ایران نوشته شده، به مقایسۀ آیینهای حنابندان در ۱۰ منطقۀ ایران پرداخته شده و درنهایت، به کمک نظریههای کارکردگرایی و اشاعۀ فرهنگی نتایج نهایی به دست آمده است.
محمّد پارسانسب،
دوره ۲، شماره ۵ - ( ۱-۱۳۸۸ )
چکیده
اختلاف در فهم و کاربردِ اصطلاحات رایج در حوزۀ ادبیات داستانی، از مشکلاتی است که گاه مانع از فهم درست و مشترک داستان و تحلیل دقیق آن می شود. با اینکه بسیاری از این اصطلاحات به فرهنگ ها راه یافته و بر زبان اهل تحقیق جاری است، هنوز در کاربرد آن اجماعی وجود ندارد. همین امر، تشخیص و تمایز عناصر داستانی و در نتیجه، تحلیل داستان ها را در عمل با مشکل روبه رو ساخته است. نویسنده در این گفتار، قصد دارد یکی از پرکاربردترین اصطلاحات حوزۀ روایت شناسی، یعنی بن مایه را با تأکید بر «نقش مایۀ آزاد» و «نقش مایۀ مقیّد» بازنگری کند. برای این منظور، اهمّ تعاریف موجود در فرهنگ ها را نقد می کند، درجۀ رسایی و نارسایی آن ها را نشان می دهد و تعاریف مورد نظر خود را عرضه می کند. همچنین، انواع بن مایه را در داستان های سنّتی فارسی طبقه بندی، و کارکردهای چهارگانۀ آن را در روایت تبیین خواهد کرد. بن مایه، اصطلاحی است ساختاری-معنایی که بیشتر با عناصر ساختاری داستان ارتباط می یابد نه صرفاً با جنبه های معنایی آن.
دوره ۳، شماره ۹ - ( ۳-۱۴۰۱ )
چکیده
جامعهشناسی ورزشی به تبیین و شناخت بهتر پدیدۀ ورزش و کارکرد آن میپردازد. پژوهشهای زیادی در حوزۀ جامعهشناسی ورزشی در کشور وجود دارد، اما نگاهی کلی به وضعیت این پژوهشها، یافتهها و رویکردهای کلی آنها نیاز است. این مطالعه با هدف مرور نظاممند تحقیقات جامعهشناسی ورزشی در ایران انجام شده است. روش تحقیق بهلحاظ ماهیت کیفی، از نظر هدف توسعهای و از جنس مطالعات ثانویه با رویکرد مرور نظاممند بوده است. نمونۀ پژوهش شامل مقالههای چاپشده در نشریههای علمی ـ پژوهشی داخل کشور در بازۀ زمانی ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۰ به تعداد ۱۹ مورد بود که از بانکهای اطلاعاتNoormags ،Magiran ، SID و Ensani استخراج شده است. نتایج تحقیق نشان داد مطالعات انجامشده به دو مقولۀ کلی کارکرد اجتماعی ورزش در ۲۸ زیرمقوله و مشارکت اجتماعی ورزش نیز در ۱۱۹ زیرمقوله پرداخته شدهاند. زیرمقولههایی مانند نظم اجتماعی، انسجام اجتماعی، پرخاشگری، رفتارهای ناهنجار، رفتارهای اخلاقی، سیاست اجتماعی، اعتماد اجتماعی و هولیگانیسم مورد مشاهده قرار گرفت که همگی را میتوان ذیل یک مقوله کلیتری با نام کارکرد اجتماعی ورزش دستهبندی شد. همچنین، زیرمقولههای مانند نهادینه کردن ورزش همگانی، مشارکت ورزشی زنان مبنی بر هنجارهای جنسیتی، مشارکت ورزشی جانبازان، مشارکت فعالیتهای ورزشی زنان و مردان، پیامدهای اجتماعی مشارکت در ورزشی، مشارکت ورزشی سالمندان، در مقولۀ «مشارکت اجتماعی ورزش» دستهبندی شده است. مهمترین خلأ پژوهشی مشاهدهشده در مطالعات حوزۀ جامعهشناسی ورزش، مربوط به حوزۀ رفتارهای فرهنگی ازجمله رفتارهای فرهنگی تماشاگران مانند شعارها و فعالیتهای تماشاگران در اماکن ورزشی است.
پگاه خدیش،
دوره ۳، شماره ۱۲ - ( ۹-۱۳۸۹ )
چکیده
چکیده یکی از روش های متداول برای دسته بندی کردن شکل های گوناگون روایی، توجه به ساختار و طرح های بنیادی آنهاست. افسانه های شفاهی که میان مردم سینه به سینه نقل می شوند از توان بالایی برای استخراج قالب های روایت برخوردارند. در این مقاله با نگاهی جدید به نظریه ریخت شناسی ولادیمیر پراپ که در کتاب ریخت شناسی افسانه های جادویی مطرح شده، و با در نظر داشتن طرحی بنیادی که ساتو آپو محقق فنلاندی برای تعیین ساختار افسانه های فنلاندی پیشنهاد کرده است، الگوهای سازنده قصه های پریان یا افسانه های سحرآمیز با بررسی تعدادی از این افسانه ها به دست آمد. این الگوها بر اساس موقعیت پایدار ابتدایی در هر افسانه و موقعیت نهایی آن شکل می گیرند. به این ترتیب می توان ساختار کلی افسانه های جادویی را در دو الگوی کلی زیر شناسایی و خلاصه نمود: قهرمان داستان فاقد چیزی است و می کوشد آن را به دست آورد؛ خطری قهرمان داستان را تهدید می کند.
دینا آریانا، حمیدرضا شعیری،
دوره ۴، شماره ۱۴ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده
مقاله حاضر براساس گفتمان کتاب چهل نامه ی کوتاه به همسرم، از نادر ابراهیمی با رویکرد نشانه- معنا شناسی نگاشته شده است. چنین رویکردی با نشانه ها به صورت منفرد سروکار ندارد، بلکه هر نشانه در تعامل با مجموعه ای از نشانه ها قرار گرفته و این تعامل جریان معناسازی گفتمان را رقم می زند. موضع اصلی در این نگرش این است که نشانه و معنا هیچ کدام به تنهایی کارآیی ندارند. همان گونه که نشانه به حضور معنا هویت می بخشد، معنا نیز حضور نشانه را تقویت می کند. نکته مهم این است که نشانه ها در فرآیندی تعاملی به معناآفرینی منجر می شوند. نظام های گفتمانی که چنین نشانه هایی را در خود می پرورانند پویا و دارای معناهایی از پیش تعیین نشده هستند. تداوم معنا در این گفتمان ها تابع چه کارکردهایی است ؟ اعتقاد ما بر این است که تداوم معنا در چهل نامه ی به همسرم تابع کارکردهای حافظه ای، واسطه ای و جسمانه ای است. اما این کارکردها همواره از ویژگی هایی تنشی، عاطفی زیبایی شناختی و نمودی برخوردارند. نقش این ویژگی ها در تداوم معنا چیست ؟ هدف اصلی این پژوهش بررسی کارکردهای نشانه- معنایی است که سبب تداوم معنا در گفتمان مورد نظر می گردند. همچنین این پژوهش نشان خواهد داد که مطالعه معنا بدون در نظر گرفتن همه ابعاد گفتمانی که جریان معناسازی در آنها شکل می گیرد، غیرممکن خواهد بود. کلید واژه ها: تداوم معنا، نشانه – معنا شناسی گفتمانی، چهل نامه ی کوتاه به همسرم، کارکرد حسی – ادراکی
فاطمه فرهودی پور،
دوره ۴، شماره ۱۵ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده
تمثیل رؤیا(Allegory of Dream) به گونه ای از داستان های تمثیلی اطلاق می شود که عناصری چون رؤیاگونی، حضور راهنما، سفر به جهان ماوراء، بازگشت به جهان بیداری و بازگویی داستان سفر، به شکل قراردادی در آنها تکرار می شود. در این نوع داستان ها، «قهرمان» برانگیخته می شود تا با ورود به عالم رؤیاگونِ فراتر از بیداری، به حقیقت یا پاسخ پرسشی دست یابد و درحالی که رازآموخته شده است به عالم بیداری بازگردد. در این سفر رازآموزانه یا روحانی، «راهنما» وی را همراهی می کند. قهرمان پس از برخورد با ضدقهرمانان و از سر گذراندن آزمون های دشوار به حقیقتی دست می یابد، به جهان بیداری باز می گردد و داستانش را برای مخاطبان روایت می کند. در این نوشته برآنیم با بررسی ساختار و کارکردهای بیش از بیست روایت از سفرهای رؤیاگون در جهان مردگان، در گسترۀ زمان و مکان گوناگون کارکردهای این نوع روایت را استخراج و مقایسه و در نهایت نظریۀ «تمثیل رؤیا به مثابۀ نوعی ادبی» را ارائه کنیم.
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۳ )
چکیده
نفثة المصدور، اثر شهاب الدین محمد زیدری نسوی از شاهکارهای نثر فنی و مصنوع و مزیّن فارسی است. با بررسی ساختار متن از منظر زبان، این گونه به نظر می رسد که کارکرد ادبی و عاطفی متن بسیار بیشتر از اطلاعات تاریخی آن نمود دارد. از منظر زبانی، اغلب، جهت گیری پیام یا به سوی گوینده است یا به سوی خود پیام، بنابراین مخاطب معمولاً با متنی ادبی مواجه است که زبان آن اغلب کارکردی عاطفی دارد؛ از همین رو است که مخاطب همواره حدیث نفس گوینده را می شنود. از سوی دیگر، نویسنده با قاعده افزایی های متعدد در متن خود، توازن های گوناگون موسیقایی ایجاد می کند و موسیقی درونی متن را که لازمۀ یک متن غنایی است، تقویت می کند. اوج زبان غنایی در متن نفثة المصدور، زمانی است که نویسنده، همزمان به متن خود کارکرد شعری و عاطفی می دهد و از توازن های گوناگون استفاده می کند. در این مواقع که نویسنده غلیان احساسات خود را در متنی شاعرانه و آهنگین بیان می کند، نثر کتاب بسیار ساده و روان است. هدف این پژوهش، تحلیل ویژگی های زبان غنایی با تکیه بر ساختار متن نفثة المصدور است.
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۴ )
چکیده
در طول چند دهه گذشته با افزایش تعداد اتومبیل، خیابان ها تعریفی متفاوت یافته اند؛ خیابان که درگذشته به نوعی تفرجگاه و مقصد به حساب می آمد به محلی برای آمد و شد اتومبیل ها تبدیل شد و با افزایش تعداد اتومبیل ها و خودرو محوری، زندگی اجتماعی از خیابا نها رخت بربست. خیابان به مفهوم تفرجگاه که امروزه در ادبیات تخصصی با عنوان پیاده را ه شناخته می شود ب هعنوان بهترین بستر شناخت و گردش در شهر ها مطرح است. به دلیل آزادی عمل انسان پیاده برای توقف، مکث، تغییر جهت و تماس مستقیم با دیگران در فضای شهری شناخت شهر و محیط بیشتر از طریق گام زدن حاصل می شود. ازاین رو در خیابان های پیاده محور همواره زندگی و تعامات اجتماعی در جریان است. در سال های اخیر تاش هایی برای پیاده محور کردن برخی معابر و بازگرداندن زندگی اجتماعی به آن ها در سراسر دنیا صورت گرفته که با موفقیت یا شکست هایی مواجه بوده است. مقاله حاضر، با مقایسه تطبیقی دو تجربه، بر پایه ادبیات موضوع و پیشینه تحقیق، با تکنیک تحلیلی- توصیفی به دنبال پاسخ به این پرسش اصلی است که کارکردهای اجتماعی خیابان چگونه تقویت می شوند؟ در این راستا دو نمونه از پیاده راه های تجربه شده توسط نگارنده از منظر ویژگی های کالبدی مورد بررسی و مقایسه قرارگرفت هاند. پیاده راه صف)باغ سپهسالار( در تهران و خیابان کِلِر در پاریس تحت معیارهایا ز پیش تعیی نشده مقایسه شد هاند. یافت ههای تحقیق نشان م یدهد که کارکردهایا جتماعی خیابان پیاده محور کِلِر ب هطورکلی بهترا ز خیابان پیاده محور صفا ست. ماحصل پژوهشا رائه پیشنها دهایی جهتا فزایش کارکردهایا جتماعی در پیاده محور نمودن گذرها خواهد بود.
دوره ۵، شماره ۱۲ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده
شاعران و نویسندگان فارسیزبان، همواره برای آنکه به لطف و شیرینی و رسایی کلام خویش بیفزایند، از مثل بهره بردهاند. در میان نویسندگان معاصر، محمدعلی جمالزاده در داستانهای خویش از مثل مکرر استفاده کرده است. او در پنج داستان در مجموعۀ یکی بود و یکی نبود، ۷۳ مثل به کار برده است. شیوههای کاربرد (چون اقتباس، حل، اشاره و تصویرسازی) و کارکردهای مختلف (چون اجتماعی، ارزشی، اخلاقی، انتقادی و طنزآمیز) اهمیت مثل را در نظر این نویسنده و کنجکاوی و علاقهمندی او را نسبت به ادبیات عامه نشان میدهد. همچنین بیان ارزشهای بارز فرهنگی و یا مخالفت با ضد ارزشها از نظر مضمونی برای نویسنده اهمیت داشته است. در مجموعۀ یکی بود و یکی نبود، کاربرد مثلها به تقویت و پرداخت بعضی عناصر داستانی (شخصیت پردازی، لحن، فضاسازی، موضوع و درونمایه و ... ) نیز کمک کرده است. میتوان گفت کاربرد مثل جزو ویژگیهای سبکی جمالزاده شده است.
بهمن شهری،
دوره ۵، شماره ۱۹ - ( ۹-۱۳۹۱ )
چکیده
یکی از مسائلی که تحلیل گفتمان انتقادی در پی آن است افزایش آگاهی مخاطبین از رابطه میان زبان و ایدئولوژی است. گفتمانی که توسط اعضای یک نهاد اجتماعی استفاده می شود تمایل دارد ایدئولوژی محور باشد. پس تحلیل گر انتقادی در پی آن است تا رد پای این ایدئولوژی را نشان دهد و با استفاده از ابزارهای زبانی، اساس ایدئولوژیک گفتمان را منعکس کند. از آنجایی که استعاره در زبان رخ می دهد می تواند ابزاری مناسب در جهت شناخت ایدئولوژی باشد. انتخاب استعاره های متفاوت در یک متن توسط کاربران زبان می تواند نشان دهنده ایدئولوژی غالب کاربران باشد و در عین حال ایدئولوژی های متفاوت در جهت نهادینه کردن باورهای بنیادینشان می توانند دست به تولید استعاره های متفاوت بزنند و از الگوهای مفهومی خاصی جهت پرورش و تولید عبارات زبانی استعاری و یا همان زبان استعاری استفاده کنند. در این مقاله، نظریه استعاره مفهومی و نظریه ایدئولوژی تئون وندایک به عنوان تعاریف پایه و اساسی مد نظر قرار می گیرد و کارکردهای استعاره در دستگاه ایدئولوژی و همچنین نقش استعاره در بافت اجتماعی مورد بررسی قرار می گیرد.
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده
در این پژوهش، بهینهیابی پروتئین آبکافتی سر و بازوی ماهی مرکب ببری (Sepia pharaonis) بررسی شد. برای این منظور، اثر شرایط مختلف بر تولید پروتئین آبکافتشده سر و بازوی ماهی مرکب ببری با استفاده از آنزیم آلکالاز با روش پاسخ سطحی (RSM) مدنظر قرار گرفت. طرح باکس-بنکن با سه عامل و ۳ سطح، بهمنظور بهینهیابی روند آبکافت و بررسی اثر فردی و متقابل عوامل آزمایش استفاده گردید. عوامل این آزمایش شامل نسبت آنزیم به سوبسترا (درصد)، دما (C˚) و pH بود. درجه آبکافت بهعنوان پاسخ در نظر گرفته شد. مدل ریاضی، برازش خوبی با دادههای آزمایش داشت. براساس نتایج بهدست آمده، شرایط بهینه از لحاظ دما، pH و نسبت آنزیم به سوبسترا بهترتیب عبارت بودند از ۳۳/۵۴ درجه سانتیگراد، ۴۹/۸ و ۹۷/۱ درصد که منجر به درجه آبکافت معادل ۵/۱۴درصد گردید. عامل نبود برازش در این مطالعه معنادار نبود که نشاندهنده قابلیت الگو در پیشبینی دامنههای استفاده شده در این آزمایش بود. برای تأیید شرایط بهینه پیشبینی شده، پروتئین آبکافتشده با شرایط پیشنهاد شده الگو تولید گردید که درجه آبکافت آن ۸/۱۶ درصد بهدست آمد، که مطابق با هدف این تحقیق یعنی تولید پروتئین آبکافتشده با حداکثر درجه آبکافت بود. سپس خواص کارکردی پروتئین حاصل از شرایط بهینه اندازهگیری شد. بررسی خواص کارکردی نشان داد که این پودر پروتئینی از نظر حلالیت مناسب، ولی از نظر ظرفیت امولسیونکنندگی و کفکنندگی ضعیف است.
دوره ۶، شماره ۱۹ - ( ۲-۱۳۹۷ )
چکیده
نمایشهای سنتی ایرانی گنجینۀ کمتر کشفشدهای از فرهنگ و ادب ایرانیان بهشمار میآیند که کمتر بدان توجه شده است. هنر نقالی ـ که در فهرست میراث ناملموس در خطر یونسکو هم به ثبت رسیده است ـ از این قاعده مستثنا نیست. طومار نقالی در واقع متن نمایشی مردمی است که مانند هر متن نمایشی دیگر از ساختار پیروی میکند. از آنجایی که این طومارها از منظر نمایشی کمتر مطالعه شدهاند، ساختار نمایشی طومارهای نقالی تا به حال شناسایی و تبیین نشدهاند. در این نوشتار با مطالعۀ موردی طومار نقالی سامنامه با تکیه بر نظریۀ کارکردهای اتین سوریوی ساختارگرا تلاش شد تا این ساختار ترسیم شود. با بررسی اکتشافی روشن شد که طومار نقالی سامنامه بر بنیاد یک قصۀ فراگیر اصلی و دو قصۀ فراگیر فرعی که هر یک از شماری خرده ـ داستان شکل گرفته شدهاند، ساخته و پرداخته شده است. قصههای فراگیر آرایش خردهداستانها را چنان طرح افکندهاند که مخاطب را با خود به درون هزارتویی از رویدادها میکشاند. از سوی دیگر خردهداستانهای طومار ارتباطِ انداموار با یکدیگر ندارند؛ اما به واسطۀ آن که جزئی از یکی از قصههای فراگیر سهگانه به شمار میآیند ابتدا و پایان آنها برگرفته از یکی از قصههای فراگیر است و این ویژگی پیوستار مجالس نقل را میتواند تضمین کند. در این هزارتو کارکردها بر دوش اشخاصی است که خلاف ساختار پیچیدۀ طومار، تک ساحتیاند؛ درنتیجه تمرکز بر رویدادها خواهد بود و نه اشخاص.
دوره ۶، شماره ۲۰ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده
این مقاله قصههای عامیانۀ طنزآمیز ایرانی را بر اساس دو الگو بررسی و تحلیل میکند: الگوی نقش معرف کارکرد و کارکرد موجد نقش که عمدتاً مأخوذ از رویکردها و الگوهای ساختارنگرانه بهویژه الگوی برمون محسوب میشوند. همۀ بحث این است که الگوهای سنتی در مطالعۀ قصههای عامیانه و بهویژه شاخص تیپ و موتیف در طبقهبندی آرنه ـ تامپسون نمیتواند به تمامی وجوه، این قصهها را نشان بدهد و لازم است از الگوهای عمدتاً ساختارنگرانهای دیگر سراغ گرفت که در این میان الگوی نقش معرف کارکرد و کارکردِ معرف نقش پیشنهادی برمون به تأسی از رویکرد پراپ (۱۹۲۸/۱۹۶۱)، کارآمدتر میتواند وجوه مضمونی و ساختاری قصههای عامیانۀ طنزآمیز ایرانی را نشان بدهد. از این رو، این مقاله از رهگذر روش مفهومی ـ تجربی و با توسل به تحلیل یک نمونه از قصههای طنزآمیز، تلاش میکند ضمن بازتعریف برخی مفاهیم اصلی مانند لطیفه، جوک، قصه و مرور طبقهبندی آرنه ـ تامپسون ـ مارزلف، قصههای طنزآمیز ایرانی و بهویژه قصههای احمقان را از منظر الگوی نقش معرف کارکرد طنزآمیز و کارکرد طنزآمیر موجد نقش طنزآمیز بررسی کند. بر این اساس، قصۀ عامیانۀ طنزآمیز واحد روایی خودبنیادی تعریف میشود که یک فرد یا عدهای از افراد به واسطۀ کنشهای احمقانه/ زیرکانهای که انجام میدهند، واجد نقش احمق/ زیرک میشوند.درواقع نقش احمقان معرف کارکرد آنها و کارکرد آنها در داستان، معرف نقش آنهاست.