۱۱ نتیجه برای ژرار ژنت
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
ژرار ژنت با مطرح کردن مقولۀ پیرامتنیت، توانست تا مرزهای تحلیل و مطالعۀ تصویر روی جلد کتاب را به سوی آراء نشانهشناسی بکشاند تا لایههای معنایی طرح روی جلد کتاب را بازشناساند. محمد تیمور، اولین مجموعه داستان کوتاه جامعۀ عرب را با عنوان «ماتراه العیون» نوشت. حال مسأله آن است که ارتباط و انسجام معنایی طرح روی جلد کتاب «ماتراه العیون» با ارزیابی نشانهشناسی تا چه میزان قابلیت پیرامتنی طرح را با درونمتن کتاب هموار میسازد. پژوهش حاضر بر آن است تا لایهها و اجزای نمادین طرح روی جلد کتاب «ماتراه العیون» را به عنوان پیرامتنِ کتاب، مورد هدفِ واکاوی نشانهشناسی قرار دهد تا بتواند به درک لایههای معنایی و ارتباطی طرح روی جلد کتاب با متن داخلی و اهداف ثانوی نویسنده دست یابد و در این راستا از روش توصیفی-تحلیلی با رویکرد نشانهشناسی دیداری بهره جسته است. نتایج حاکی از آن است که پیرامتن طرح روی جلد کتاب با کاربرد رنگها که برجستهترین جزء کاربردی طرح هستند، کاربرد شکلِ چشم و خطوط شکستۀ پشت چشم و کاربرد حرف «م» و «الف» متصل به «م» قادر بوده تا انعکاسی از عنوان کتاب و تجربیات نویسنده باشد و به طور موازی با متن داخلی ارتباط معنایی داشته باشد.
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده
رویکرد بیشمتنیت ژرار ژنت عبارت است از بررسی رابطه میان دو متن ادبی، به گونهای که بیش متنتفسیر پیش متننباشد. در این ساحت هر متن قابلیت مقایسه با متون مشابه را پیدا میکند؛ به طوری که افق جدیدی از پیوندهای ادبی - فرهنگی مختلف در اختیار خواننده قرار میدهد.
در این مقاله کوشیدهایم ضمن نیم نگاهی به دیدگاههای مختلف نظریهپردازان بینامتنیت، به تشریح و توضیح ترامتنیت ژنتی بپردازیم و پس از آن با به کارگیری بخش بیشمتنیت این دیدگاه، مشابهتهای داستانی منظومه لیلی و مجنون و نمایشنامه سیرانودوبرژراک را ارائه دهیم.
محمود رضایی دشت ارژنه،
دوره ۱، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۷ )
چکیده
براساس رویکرد بینامتنیت، هیچ متنی خودبسنده نیست و هر متن در آن واحد، هم بینامتنی از متون پیشین و هم بینامتنی برای متون پسین خواهد بود. در این جستار، ابتدا وجوه مختلف متن و بینامتنیت تشریح، و سپس براساس این رویکرد، قصه ای از مرزبان نامه نقد و بررسی شده است. در پایان نیز گفته شده چنان که رولان بارت، باختین، کریستوا، ژنت، تودوروف و دیگر منتقدان پیرو بینامتنیت تأکید کرده اند، هیچ متنی اصیل نیست و قصه مورد بحث در مرزبان نامه نیز چون متون دیگر واگویه ای از متون پیشین است.
دوره ۶، شماره ۲۲ - ( ۷-۱۳۹۷ )
چکیده
چکیده: براساس رویکرد بینامتنیت، هیچ متنی خود بسنده نیست و هر متن در آن واحد، هم بینامتنی از متون پیشین و هم بینامتنی برای متون پسین خواهد بود. در این جستار، به معرفی کتاب مجموعه داستانهای تو درتوی «هزار و یک روز» که بر اساس ادعای «پتیس دلا کروا» ترجمهی کتاب مجموعهی داستانِ فارسی از درویشِ «مخلص» به زبان فرانسوی است پرداخته میشود و سپس بر اساس رویکرد ترامتنیت (بینامتیت) ژرار ژنت به تبیین این کتاب در مقایسه با قصههای عامیانهی ایران و روابط بینامتنی این کتاب میپردازد. و براساس روابط بینامتنی نتیجه میگیرد دلاکروا به پیشمتنی از داستانهای عامیانهی ایرانی چون زیرمتنهای که از روی آنها «جامع الحکایات» گردآوری و ترجمه شده است، دسترسی داشته است و هرگز نمیتوان گفت ریشه و بنیان داستانهای «هزار و یک روز» جعلی، اختراعی، پرداختهی خیال و ریختهی قلم دلاکروا است. واژههای کلیدی: «هزار و یک روز»، «ألف النهار»، «بینامتنیت» ،«ترامتنیت» و « ژرارزنت»
دوره ۷، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۸ )
چکیده
چکیده متنها همواره با دلایل و انگیزههای خاص و به شیوههای گوناگون با متنهای دیگر پیوند مییابند. متنهای تاریخ عمومی که در طول تاریخ نوشته شده، نیز چنین هستند. شاهنامه پیشمتنی است که حضور گسترده آن در تاریخنوشتههای عمومی حاکی از وجود رابطه بینامتنی بین این دو متن در دو شاخه متفاوت، امّا وابسته است. از این رو مسئله پژوهش این است که پیوند بینامتنی میان شاهنامه و تاریخنوشتههای عمومی از سده پنجم تا میانه سده هشتم هجری چگونه بوده است؟ بدین منظور از نظریّه ترامتنیّت ژرار ژنت که یک نظریّه کامل در یافتن تمام جنبههای یک رابطه بینامتنی است، بهره بردهایم. هدف اصلی در این پژوهش کشف و شناخت انواع روابط ترامتنی با شاهنامه در تاریخنوشتههای عمومی است. روش پژوهش از نظر فضای انجام کار کتابخانهای و از جهت تحلیل داده-ها کیفی است. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که تاریخنگاران با تأثیرپذیری از موقعیّت اجتماعی و نهاد حمایتگر خود، آگاهانه در جهت دستیابی به اهداف و انگیزههای خود از نگارش تاریخ عمومی با شاهنامه رابطه بینامتنی برقرار کرده و در این راستا به ترتیبِ بیشترین تا کمترین از سه گونه ترامتنی بینامتنیّت، سرمتنیّت و فرامتنیّت بهره بردهاند.
سحر غفاری،
دوره ۸، شماره ۳۲ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده
در خوانش رمان شطرنج با ماشین قیامت، شاهد دوگانگیای هستیم که نه تنها در مضمون و تصاویر متن، بلکه در تصورات راوی و شخصیتهای داستان نیز نمود یافته است. این داستان از یک سو با موضوع جنگ هشت سالۀ ایران نوشته شده و قاعدتاً باید دنبالهرو آثاری باشد که با اندیشهای دینی، شهادت را مرگی شامخ و قهرمانی و حاصل انتخاب انسان برای سعادت ابدی میپندارند و از سوی دیگر شاهد مفاهیم پوچگرایانه و جبرباوری هستیم که جنگ و اصولاً آفرینش را محصول سلطۀ قضا و قدر الهی میشمرد. این موضع نامتوازن در پیرامتنهای رمان تشدید شده است. در نظریۀ ژرار ژنت، پیرامتن به تمام آن عناصری اطلاق میشود که پیرامون یک متن به وجود میآیند و در شکلدهی به معنای متن، نقش مؤثر دارند. پیرامتنهای درونی رمان شطرنج با ماشین قیامت، یعنی نام رمان، طراحی روی جلد و سرنوشتهها، گویای جهتگیری جبراندیش و ضدجنگ داستان است؛ حال آنکه پیرامتنهای بیرونی، مانند اظهارنظرهای نویسنده در مصاحبهها، گزارشهای خبرگزاریهای وابسته به حاکمیت و عناصر تبلیغاتی انتشارات سورۀ مهر، این کتاب را در ردیف آثار ارزشی و معادباور دفاع مقدس معرفی کردهاند. بخشی از این دوگانگی به نحوۀ پایانبندی داستان مربوط میشود و بخشی نیز به فعالیتهای خارج از متنِ نویسنده، مانند انتخاب بنگاه نشر سورۀ مهر که به چاپ کتابهای ایدئولوژیک شهرت دارد. به نظر میرسد دوگانگی مذکور، برخاسته از بصیرت دوگانۀ نویسنده در وجود طیفهای متنوع خواننده و تلاش او برای جلب رضایت همۀ مخاطبان و تسهیل امر چاپ کتاب، صورت گرفته است.
دوره ۹، شماره ۳۸ - ( ۱۲-۱۳۹۱ )
چکیده
پیوندهای بینامتنی در نظریه صورتگرایی، نظریه بینامتنیت کریستوا، نظریه ترامتنیت ژنت و نظریه اضطراب تأثیر بلوم، از رویکردهای نوین در خوانش و نقد متون است. بر اساس این رویکرد، هیچ متنی مستقل از دیگر متون نیست و هر متن، بینامتنی است برآمده از متنهای پیشین که در متنهای پسین نیز حضور خواهد داشت. ژرار ژنت، یکی از نظریهپردازان حوزه پیوندهای بینامتنی، نظریه ترامتنیت خود را در پنج محور صورتبندی کرده که یکی از آنها محور بینامتنیت است. وی بینامتنیت را به سه گونه پیوند بینامتنی، آشکاراـتعمدی، پنهانـتعمدی و ضمنی، تقسیم کرده و حوزه مفهومی هر یک از این تعبیرها را هم تعریف و تحدید کرده است. این مقاله با درنظرگرفتن این نکته که در نتیجه آموزههای تعلیم فن شعر و دبیری جلوههایی از پیوندهای بینامتنی در بلاغت اسلامی، فارسی و عربی، ظهور کرده است، با بهرهگیری از شیوه توصیفیـتحلیلی به بررسی تطبیقی محورهای سهگانه بینامتنیت از دیدگاه ژرار ژنت و بخشهایی از نظریه بلاغت اسلامی میپردازد. نتیجه پژوهش نشان میدهد که برخی صناعات ادبی، مانند تضمین، تلمیح، حل، درج و اقتباس و نیز برخی سرقتهای ادبی مطرح در بلاغت اسلامی، با نمونههایی از الگوی سهگانه بینامتنیت همخوانی دارند.
دوره ۱۰، شماره ۴۲ - ( ۱۲-۱۳۹۲ )
چکیده
با اینکه کنش روایتگری از دیرباز مورد توجه بوده است از اواخر قرن بیستم، مباحث دقیقی درباره آن مطرح شد. یکی از این مباحث، کانونیشدگی است که به جایگاه راوی در روایت و رابطۀ بین «دیدن» و «گفتن» در روایت کردن میپردازد. از برجستهترین نظریهپردازان در این زمینه ژرار ژنت فرانسوی است. از سویی، بخشهایی از قرآن، بیان روایتهای داستانی آن هم با اسلوبی هنری و منحصر به فرد است که ظرفیت گسترده روایی- ادبی برای پژوهشهای روایتشناسی دارد؛ لذا در این پژوهش، روایت یوسف در قرآن بر اساس نظریۀ کانونیشدگی ژنت تحلیل و بررسی شده است. نتیجه اینکه اگرچه این روایت با اهداف تعلیمی و هدایتی در قرآن آمده است، تمامی عوامل مدنظر ژنت مانند تنوع در شیوههای کانونیسازی، تنوع در بیان و بازنمایی کنشها و استفاده از کانونیسازهای مختلف در روایت و غیره را دارد.
زهرا حیاتی، محمد نجاری،
دوره ۱۲، شماره ۴۵ - ( ۴-۱۳۹۸ )
چکیده
در تکامل دانش روایتشناسی، ژرار ژنت به عنصر زمان پرداخت و این نظریه را مطرح کرد که یکی از جنبههای هنر روایتپردازی، نحوه تبدیل زمان داستان به زمان متن است. روایتپژوه رابطه زمان داستان و زمان متن را با سه مؤلفه نظم، تداوم (دیرش) و بسامد تحلیل میکند. «نظم» توالی رویدادهای روایت را با توالی منطقی و گاهشمارانه آن در داستان مقایسه میکند؛ «تداوم» مدت زمان وقوع حادثه را با حجم متن اختصاصیافته به آن میسنجد؛ «بسامد» تعداد تکرار وقایع را در داستان با تعداد نقل آنها در متن قیاس میکند. در چند دهه اخیر، پژوهشگران ادبیات فارسی به این مقوله توجه کرده و در بیش از سی پایاننامه و رساله و پنجاه مقاله، به بررسی زمان روایی در متون کهن یا معاصر پرداختهاند. در این پژوهش، مقالات علمی ـ پژوهشی که زمان روایی را تحلیل کردهاند، با این پرسشها واکاوی شدهاند: ۱. دریافت نهایی مقالات از تحلیل زمان در متون روایی چیست؟ آیا به شیوه زمانبندی بسنده شده یا اینکه رابطه زمان روایی با معنا و ساختار اثر نیز بهدست آمده است؟ ۲. دستهبندی مقالات براساس موضوع، روش و یافتههای پژوهش چه نقشه راهی برای مطالعات روایتپژوهی ترسیم میکند؟ دریافت پژوهش این است که بیشتر تحقیقات ناظر به آزمون کاربست نظریۀ ژنت در قرائت متن ادبی بوده و اغلب شیوههای زمانبندی نویسنده را گزارش کردهاند؛ اما نسبت ساختار و معنا با زمان روایی و نیز رابطه ادبیت متن با زمان روایت هم نشانههایی در تحقیقات دارد و بهطور کامل مغفول نمانده است. اگر این رویکرد در پژوهشهای آتی مورد توجه قرار گیرد و مقایسه متون براساس دوره یا نوع ادبی بر این پایه تحلیل شود، نتایج نظامیافتهتری به مطالعات سبکشناختی یا تاریخ ادبیات افزوده میشود.
زهرا حیاتی،
دوره ۱۲، شماره ۴۸ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده
یافتن شباهتها و تفاوتها در نگارش تاریخی و ادبی میتواند ذیل مطالعات بینرشتهای تعریف شود. در این پژوهش، جنبههای روایی مقتلهای واقعه عاشورا از دیدگاه زمان روایی ژرار ژنت بررسی شده است. مورد مطالعه، ماجرای حضرت قاسم (ع) است. روش پژوهش توصیفی ـ تحلیلی است و از نتایج برجسته تحقیق این موارد است: ۱. در حوزه آرایش رویدادها، بیشترین زمانپریشیها به رویدادهای نامعتبر تاریخی اختصاص دارد که در مقتلهای نیمهروایی (تاریخی ـ داستانی) آمده است. متفاوتترین نوع زمانپریشی نیز در محرق القلوب آمده که نشانههای آن در مداحیهای امروز بهجا مانده است. ۲. در حوزه دیرش رویدادها، بیشترین درنگهای روایی به رویدادهای نامعتبر تاریخی مربوط میشود که حاصل پردازش ادبی در سطح لفظ است؛ شیوه دیگر اطاله دادن، روایت درآمیختن نظم و نثر است و پس از آن، توصیف جزئیات برخی رویدادها از شتاب روایت کاسته است. بیشترین صحنههای نمایشی اغلب به رویدادهای نبرد مربوط است. ۳. در حوزه بسامد رویدادها، بیشترین تکرار حاصل درآمیختگی نظم و نثر و تکرار مطلب منثور در شعر است.
دوره ۱۲، شماره ۵۸ - ( ۷-۱۴۰۳ )
چکیده
آلکساندر پوشکین، نویسندۀ نامدار قرن نوزدهم و عصر طلایی ادبیات روسیه، با سبک و زبان ادبیِ خاص خود آثاری اصیل و بیبدیل را به ادبیات جهان عرضه کرده است. اگرچه او بیشتر بهعنوان شاعر اشتهار دارد، اما در اغلب ژانرهای ادبی قلمفرسایی کرده و علاقهاش به آثار ادبیات شفاهی یا فولکلور موجب خلق قصههایی ماندگار در ادبیات روسی شده است. در پژوهش حاضر، پس از تبیین نظریۀ بینامتنیت ژرار ژنت و با توجه به بایستههای این نظریه و بهرهمندی از روش تحلیل محتوا و مضمون و خوانش تطبیقی عناصر داستانی، به بررسی و نقد قصۀ مشهور «شاهزادهخانم مُرده و هفت بهادُر» نوشتۀ آلکساندر پوشکین، شاعر پرآوازۀ قرن نوزدهم روسیه پرداخته شده است. بررسیها مؤید این مطلب است که قصۀ پوشکین دارای روابط بینامتنی با متون متعدد ازجمله سه قصۀ «شاهزادهخانم خفته» اثر واسیلی ژوکوفسکی، «سفیدبرفی و هفت کوتوله» نوشتۀ برادران گریم و «زیبای خفته» اثر شارل پرو است و بهعبارتی، واگویهای از متون متقدم خود است. نقد و تحلیل تطبیقی قصهها علاوه بر احراز شباهتهای ساختاری و روایی میان آنها، تأکید دارد که در همۀ آنها با وجود تفاوتهای روساختی، یک درونمایۀ کلی و مشترک وجود دارد: دختری زیبارو بهواسطۀ حسد یا انتقام جادو میشود و به خوابی عمیق فرو میرود، اما نجات مییابد و قصه فرجامی خوش دارد. مناسبات بینامتنی قصهها تردیدی در پیشمتن بودن آنها برای قصۀ پوشکین باقی نمیگذارد، هر چند که پوشکین با پیروی از سنتهای روایی روسی، از برگرفتگی صِرف دور شده و روح روسی را در این قصه دمیده است.