جستجو در مقالات منتشر شده


۸۶ نتیجه برای پری


دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۳۹۱ )
چکیده

  هدف از این مطالعه بررسی اثر پری­بیوتیک فروکتوالیگوساکارید بر رشد و تراکم باکتری­های لاکتوباسیلوس در روده بچه­ماهی ازون­برون (Acipenser stellatus) بود. برای این منظور تعداد ۹۰ قطعه بچه­ماهی ازون­برون (در هر تکرار ۱۰ قطعه) با میانگین وزن ۱۴/۰ ± ۱۶/۳۰ گرم از مؤسسه بین­المللی تحقیقات ماهیان خاویاری تهیه و با استفاده از طرح کاملاً تصادفی در ۳ تیمار و ۳ تکرار در حوضچه­های فایبرگلاس ذخیره­سازی شدند. بچه­ماهیان به مدت ۱۱ هفته با جیره­های حاوی سطوح ۰ و ۱و ۲ درصد فروکتوالیگوساکارید (۹۵Raftilose p) (شرکت سیگما) تغذیه شدند. نتایج در این تحقیق نشان داد سطح ۱ درصد فروکتوالیگوساکارید بر عوامل افزایش وزن، میزان رشد ویژه، ضریب تبدیل غذایی، کارایی غذا، نسبت کارایی پروتئین و شاخص کبدی تأثیر معناداری داشته است (۰۵/۰P<). تعداد کلنی باکتری­های لاکتوباسیلوس در سطح ۱ درصد افزایش معناداری در مقایسه با شاهد داشت (۰۵/۰P<). در جمع­بندی نهایی، پری­بیوتیک فروکتوالیگوساکارید قابلیت تأثیرگذاری به نسبت خوبی بر افزایش عملکرد رشد و کارایی تغذیه در بچه ماهی ازون­برون دارد و سطح ۱ درصد فروکتوالیگوساکارید در جیره می­تواند آثار مثبتی بر معیارهای رشد و تراکم باکتری­های لاکتوباسیلوس در روده داشته باشد.

دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده

در این مقاله سعی می‌کنیم که منطق و متافیزیک هگل را در قلمروی منطق جدید بازسازی کنیم. گراهام پریست مدعی است که می‌توان منطق هگل را با خوانشی فراسازگار از منطق جدید که به دوحقیقت‌باوری موسوم است، تطبیق کرد و او حکم به دوحقیقت‌باوربودن (Dialetheist) هگل می‌دهد. در این مقاله، ابتدا گزارش پریست را از دیالکتیک و تناقض دیالکتیکی هگل توضیح می‌دهیم و سپس دلایل او را له مدعای بالا بررسی می‌کنیم. برای اینکه بتوانیم مقایسه‌ای میان دوحقیقت‌باوری و منطق هگل داشته باشیم، به‌اختصار و به‌صورت غیرفنی معناشناسی (Semantics) یک منطق دایالتیک (Dialetheic) را توضیح می‌دهیم. در انتها با ایجاد یک پرسش و نقد، سعی می‌کنیم ادعای پریست را به چالش بکشیم یا دست کم راه را برای بازگشایی مجدد مسئله باز کنیم و به این نتیجه برسیم که منطق و متافیزیک هگل را نمی‌توان با منطق فراسازگارِ دوحقیقت‌باورانه مدل کرد.


دوره ۲، شماره ۳ - ( ۸-۱۴۰۱ )
چکیده

برای فیلسوفان علم مهمی نظیر پوپر، همپل و تارسکی، سازگاری شرط لازم تاسیس یک نظریه علمی است. آنها معتقدند که یک نظریه علمی ناسازگار، غیراطلاع‌بخش، بی‌معنی یا ناکارآمد است. در این مقاله من در ابتدا نشان می‌دهم که ادعای این فیلسوفان نادرست است، سپس با پرداختن به برخی از ناسازگاری‌های موجود در نظریات مهم علمی (اعم از علوم تجربی و غیرتجربی)، راه را برای سخن گفتن از امکان فلسفه علم فراسازگار باز خواهم کرد.

دوره ۲، شماره ۶ - ( ۹-۱۳۸۳ )
چکیده

ولادیمیر پراپ، فولکلورشناس روسی می­اندیشید که در بررسی قصه­ عامیانه باید از اسلوب مطالعاتی علوم طبیعی استفاده کرد. وی معتقد بود که طبقه­بندی قصه­ها حاصل کارهای پژوهشی بسیاری است که در پایان مطالعه به­دست می­آید، ولی عموم محققان ابتدا موضوع را دسته­بندی می­کنند، سپس مواد کار را در قالب این طبقه­بندی تحمیلی می­گنجانند.
پراپ خود به بررسی ریخت­شناسیک صدقصه از مجموعه­ا­ی از قصه­های روسی پرداخت که آفاناسی­یف‌آنها را جمع‌آوری‌کرده بود.وی دریافت که تمامی کارهای موجود در قصه به سی­ویک عملکردمحدود می­شود. او می‌پنداشت که در زیر ظاهر آشفته روایات، قوانینی بر زایش و تکامل این نوع قصه حاکم است که باید فرمول­بندی شود واین دستاورد آغازگاه علم روایت شناسی به شمار می­آید.  پراپ برای هریک از این عملکردها نمادی تعیین می­کند و با درکنارهم قراردادن آنها فرمول نهایی ساخت قصه­های پریان را به دست می­آورد.
کاربرد مدلهای روش­شناختی نقد مدرن در ادبیات کلاسیک همیشه با دشواریهایی روبه­رو بوده است. این نوشته با توجه به اینکه جزو اولین نمونه­ها­ی به کارگیری روش­ ریخت­شناسی است، سعی دارد علاوه بر آزمایش این مدل در حوزه­ ادبیات تطبیقی از دشواریهای این کار درگذرد. مواد کار این نوشته یکی از حکایتهای جامع هزار و یک شب است که افزون بر حکایت اصلی، سه حکایت دیگر را نیز در بر دارد. در تحلیل این حکایت علاوه بر استفاده از نمادهای ریخت­شناسی پراپ، بنا به مقتضای تحلیل، نمادهای دیگری به آن مجموعه افزوده ، و در پایان هم نمودار ریخت­شناسی‌حکایت به دست داده شده‌است. به­کارگـیری این روش علاوه بر اینکه آزمونی برای نظریه­ ریخت‌شناسی به شمار می‌رود، می­تواند با توجه به مدل ساختاری به­دست آمده، حکایات الحاقی را از اصلی جدا کند.
 

 
 

دوره ۳، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۴ )
چکیده

ادوارد سعید که از او به‌عنوان «پدیده»ای در جهان اندیشه یا «آگاهی انتقاد معاصر» یاد کرده‌اند، دانش‌آموخته رشته ادبیات تطبیقی از دانشگاه هاروارد است. دیدگاه‌های نقدی این نویسنده عرب مسیحی در باب ادبیات تطبیقی (سیر و تحول آن، قلمرو، اهداف، روش و‌...) که به‌واسطه نقد رویکردهای فرهنگی‌- سیاسی آن ممتاز است، به مانند دیگر نظریاتش، سرشار از نقد ناسیونالیسم و امپریالیسم غربی است. این نظریه­پرداز ادبی اعتقاد دارد ادبیات تطبیقی در نظر و عمل با امپراطوری غربی و امپریالیسم فرهنگی آن در پیوند است و پیدایش مکتب­های گوناگون غربی در این حوزه، بیشتر حاصل رقابت و کشمکش فرهنگی‌- سیاسی غرب برای گسترش و چیرگی نظام سلطه بر «جغرافیای فرهنگی جهان» است. وی اگرچه ماهیت و دستاوردهای مثبت ادبیات تطبیقی را می‌ستاید‌، اما نسبت به رویکرد اروپامحوری و امپریالیستی آن به دیده تردید و انتقاد می‌نگرد. وی بر این عقیده است که ادبیات تطبیقی در این رویکرد، پدیده­ای بینافرهنگی و دانش مورد نیاز برای توجیه قدرت امپریالیسم و حفظ جایگاه امپراتوری آن و نیز ابزاری برای گسترش نظام سلطه بر ملت­های مشرق‌زمین است. هدف این پژوهش توصیفی‌- تحلیلی آن است که به معرفی و تبیین چالش­های ادبیات تطبیقی از دیدگاه ادوارد سعید بپردازد.    
معصومه ابراهیمی،
دوره ۳، شماره ۱۱ - ( ۱۰-۱۳۸۹ )
چکیده

چکیده بررسی اسطوره شناختی موجودات وهمی در یکی از معروفترین داستانهای عامیانه فارسی هدف اصلی این مقاله است. چون به کارگیری نقد اسطوره ای برای داستانهای عامیانه از سوی برخی صاحب نظران بی اعتبار و نامناسب دانسته شده است، در ابتدای مقاله تلاش می شود با طرح تئوری های معروف در هر حوزه و با گشودن محتوای تعاریف مرتبط با افسانه و اسطوره رابطۀ متقابل معنایی و ریشه های مشترک هریک بازشناسی شود. همچنین چون کاربرد نقد ادبی به ویژه نقد اسطوره ای برای آثارادبیات شفاهی در کشور ما چندان معتبر و شناخته شده نیست، در بخش هایی از مقاله به فضای گستردۀ ادبیات شفاهی به عنوان بستری آماده برای اعمال گونه های مختلف نقد ادبی، به ویژه نقد اسطوره ای، اشاره می شود. در انتها به عنوان نمونه، ابزار نقد اسطوره ای، برای بررسی و بازشناسی عناصر وهمی و موجودات ماوراییِ یکی از شناخته شده ترین آثار داستانی ادبیات شفاهی یعنی داستان سلیم جواهری به کاربرده می شود. تازگی این مقاله در ترکیب عناصر نقد اسطوره ای در متن مأخوذ از ادب شفاهی است که خود سرآغاز راهی طولانی در بازشناسی متون ادبیات عامه به شمار می رود. واژه های کلیدی: نقد اسطوره ای، افسانه های عامیانه، داستان سلیم جواهری، همزاد، غول، پری، دوالپا، نسناس، گاو دریایی.

دوره ۴، شماره ۹ - ( ۵-۱۳۹۵ )
چکیده

برونو بتلهایم، روانکاو و روان‌شناس اتریشی که اصول روان‌کاوی خود را از مکتب فروید آموخته بود، در معروف‌ترین اثر خود، کاربردهای افسون، به بررسی قصه‌های پریان پرداخته است. وی با توجه به رویکردهای روان‌کاوی فروید این نمونه داستان‌ها را تحلیل می‌کند و بر اهمیت قصه در رشد روانی کودک تأکید می‌ورزد. در این نوشتار برآنیم با توجه به آرای بتلهایم و فروید به تحلیل روان‌کاوانۀ هفت قصۀ پریان ایرانی بپردازیم. نمونه‌های مورد مطالعه در این پژوهش هفت قصۀ پریان از چهار مجموعه‌اند: قصه­‌‌های «احمد صیاد»، «باغ ‌گل ‌زرد»، و «خروسک‌ چینی» از جلد اول قصه‌­های ایرانی؛ «آقاحسنک»، و «هفت برادر و یک خواهر» از جلد دوم قصه‌­های ایرانی؛ «شاهزاده ‌و آهو» از سومین مجلد آن؛ و «ملک‌­محمد و صنم ‌گلعذار» از جامع‌الحکایات. نتیجۀبررسی نشان می‌دهد که با توجه به شباهت ساختاری و محتوایی قصه‌های پریان در سراسر جهان، تحلیل‌های روان‌کاوانۀ برونو بتلهایم از قصه‌های پریان در کتاب کاربردهای افسون قابل‌تعمیم به قصه‌های پریان ایرانی نیز هست و اصول خوش‌‌­بینی، لذت در برابر واقعیت، سحر و جادو، جایگزین‌‌­سازی، برون‌­افکنی، دگردیسی‌، نظم‌دادن به آشفتگی، دستیابی به یکپارچگی و یگانه‌کردن طبیعت دوگانه، راه‌حل تعارض‌­های ادیپی، دستیابی به استقلال، خیال­‌پردازی و تلاش برای دستیابی به بلوغ کامل در قصه‌های ایرانی دیده می‌شود. این مقاله نمونه‌ای عملی از کاربرد نظریات بتلهایم برای تحلیل روان‌کاوانۀ قصه‌های ایرانی است. تحلیل این قصه‌ها سبب ادراک بالاتری از داستان‌ها می‌شود و همچنین در بررسی مراحل رشد کودکان از طریق قصه به‌کار می‌آید و زمینه‌های مطالعات تطبیقی ادبیات را نیز فراهم می‌آورد.
مریم قربانیان، حسن اکبری بیرق،
دوره ۵، شماره ۱۸ - ( ۶-۱۳۹۱ )
چکیده

یکی از عوامل مهم در نحوه شکل گیری ساختار داستانی، ترتیب رخدادهای آن داستان است که ذیل عنوان عنصر زمان بررسی می شود. رمان پیکر فرهاد اثر عباس معروفی نیز اثری است که زمان حقیقی و ذهنی را مبنای اصلی روایت خود قرار می دهد. نویسنده در روساخت رمان، داستانی واحد را با سه زمان متفاوت بیان می کند؛ اما سیر خطی روایت را درهم می شکند؛ به گونه ای که اغلب، روابط و نظم زمانی رویدادها مبهم می ماند و به این ترتیب، زمان ارزش کمّی خود را از دست داده، به تدریج از روایت محو می شود. در این مقاله سعی شده ترتیب رویدادها و زمان روایی در این رمان بررسی شود و اینکه نویسنده چگونه با به کارگیری مشخصه هایی از جریان سیّال، ساختار ذهن و آشفتگی شخصیت زن قصه را روایت کرده است؛ ویژگی هایی مانند اغتشاش زمانی و مکانی، تداعی آزاد، حذف نویسنده از متن و درنظر گرفتن نقشی برای خواننده در روایت به دلیل نمایش مستقیم ذهنیاتی مشوّش و خاطرات سیّال بدون سانسور- که همان لایه های پیش گفتار ذهنی است- و بهره گیری از تک گویی درونی و حدیث نفس در بخش هایی از داستان، شعرگونگی، ابهام ذهنی و دشواری یافتن معنایی قطعی برای رمان که نویسنده برای ایجاد شگرد روایی خاص به کار گرفته است.

دوره ۶، شماره ۶ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده

سکتۀ مغزی می‌تواند بر توانایی فرد در به‌کارگیریِ مناسب ویژگی‌های آکوستیکی به‌عنوان پارامترهای نوای گفتار در سطح جمله اثر منفی بگذارد. هدف از پژوهش حاضر تعیین ماهیت اختلالات آوایی در سطح جمله در بیماران زبان‌پریش بروکای فارسی‌زبان در چارچوب نظریۀ واج‌شناسی لایه‌ای است، که به‌منزلۀ نظریه‌ای مطرح در واج‌شناسی آهنگ به‌شمار می‌رود. آزمودنی‌های این پژوهش، سه‌نفر مرد فارسی‌زبان بودند که به‌صورت هدفمند از میان بیماران زبان‌پریشِ مراجعه‌کننده به واحد گفتاردرمانی مرکز آموزشی، پژوهشی و درمانی قائم‌‌شهر مشهد انتخاب شدند. این بیماران دچار ضایعه‌ای در نیمکرۀ چپ و به‌ویژه ناحیۀ پیشانی‌ـ‌ گیجگاهی بودند. پارامترهای آکوستیکی دیرش، شدت و اجزاء پایانی فرکانس پایه که جملات پرسشیِ آری ـ نه را از جفت خبری آن‌ها متمایز می‌سازد، در یک تکلیف روخوانی در این بیماران سنجیده شد. نتایج پژوهش نشان داد که افراد زبان‌پریش بروکا قادر به تولید جملات پرسشی آری ـ نه و جفت خبری آن‌ها بر اساس اجزاء پایانی پارامتر فرکانس پایه بودند؛ اما آن‌ها عملکرد ضعیف‌تری نسبت به افراد گروه شاهد داشتند. به‌طورکلی، پژوهش حاضر تأیید می‌کند که توانایی زبان‌شناختی بیماران زبان‌پریش فارسی‌زبان به‌منظور متمایز ساختن جملات خبری از پرسشی تقریباً سالم باقی مانده است. نیز، این پژوهش بر اهمیت نیمکرۀ چپ در تولید نوای گفتار و حساسیت ناحیۀ پیشانی ـ گیجگاهی به منحنی‌های نوایی در سطح جمله صحه می‌گذارد.

دوره ۶، شماره ۶ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده

نقش و نحوۀ کارکرد هریک از دو نیمکرۀ مغز در درک اصطلاحات، از مدت‌ها پیش بررسی شده است. برخی از یافته‌های علمی نقش نیمکرۀ راست را در پردازش اصطلاحات تأیید کرده‌اند و یافته‌های برخی پژوهش‌های دیگر دلالت‌بر نقش نیمکرۀ چپ در پردازش اصطلاحات داشته‌اند. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش دو نیمکرۀ مغز در درک عباراتِ اصطلاحی بوده است. آزمودنی‌های بررسی‌شده در این پژوهش، دو بیمار آسیب‌دیدۀ نیمکرۀ راست، دو بیمار آسیب‌دیدۀ نیمکرۀ چپ و ۱۵ فرد سالم به‌عنوان گروه کنترل بوده‌اند. ابزارهای پژوهش نیز شامل سه آزمونِ درکی (آزمون معنی‌کردن شفاهی، آزمون مطابقت جمله با واژه و آزمون مطابقت جمله با تصویر) بوده‌اند. یافته‌های این پژوهش نشان‌داده‌اند که بیماران آسیب‌دیدۀ مغزی به میزان قابل‌توجهی در درک اصطلاحات ضعیف‌تر از افراد سالم عمل‌کرده‌اند. ازسوی دیگر، عملکرد بیماران آسیب‌دیدۀ نیمکرۀ چپ و بیماران آسیب‌دیدۀ نیمکرۀ راست مغز در آزمون‌های درک اصطلاحات تفاوت معناداری با یکدیگر نداشته‌اند. البته عواملی مانند نقصان‌های فضایی‌ـ‌دیداریِ بیماران آسیب‌دیدۀ نیمکرۀ راست و یا نقایص تولیدیِ شدیدِ بیماران آسیب‌دیدۀ نیمکرۀ چپ، در عملکرد بیماران در هریک از آزمون‌ها دخالت‌ داشته و در این پژوهش بحث شده‌اند. بنابراین، برخلاف یافته‌های بسیاری از پژوهش‌ها که دخالت نیمکرۀ راست را در پردازش اصطلاحات تاًکید کرده‌اند، نتایج حاصل از پژوهش حاضر چنین نقش انحصاری‌ای را برای نیمکرۀ راست مغز به‌دست ‌نیاورده است.

دوره ۶، شماره ۲۱ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده

میان دو سرزمین ایران و هند، شباهت­‌های فرهنگی، اعتقادی و ادبی بسیاری دیده می‌­شود. یکی از موارد مشابهت در ادبیات این دو سرزمین، همانندی میان قصۀ مشهور ایرانی «فایز و پری» و اسطورۀ هندی «ازدواج گنگا و شاه شانتن» است که تاکنون کسی بدان نپرداخته است. در این مقاله، به کمک نظریۀ «اسطوره‌شناسی ساختارگرا»ی لوی استروس به بررسی ساختاری این قصه و اسطوره می­‌پردازیم. بررسی ساختاری این روایات، توجه به نمادها و نشانه­‌های موجود در آن­‌ها و کارکردهای شخصیت­‌ها، شباهت ساختاری بسیاری از این روایات به یکدیگر را آشکار می­‌کند. چنین می­‌نماید که اسطورۀ هندی یادشده، صورت کهن­‌تر قصۀ «فایز و پری» است. همچنین نتیجۀ پژوهش حاضر نشان می­دهد این روایت­‌ها در ژرف­‌ساخت خود بیانگر تقابل­‌های دوگانۀ «باروری/ بارخواهی(ناباروری)» و «آسمان/ زمین» هستند.

دوره ۷، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۵ )
چکیده

هدف: کمپیلوباکتررکتوس از عوامل باکتریایی مهم دخیل در موارد پریودنتیت در بسیاری از مناطق جهان می‌باشد. این مطالعه برای بررسی مولکولی آلودگی به کمپیلوباکتررکتوس در ضایعات پریودنتال بیماران مراجعه کننده به کلینیک دندانپزشکی دانشگاه تهران انجام گردید. مواد و رروش‌ها: نمونه گیری از ۴۰ نفر از بیماران در عمیق ترین ناحیه از پاکت پریودنتال با استفاده از کن کاغذی و توسط متخصصین مرکز درمانی انجام و اطلاعات از قبیل سن، جنس، وضعیت ابتلا به بیماریهای سیستمیک و زمینه ای مختلف ثبت گردید. استخراج DNA با استفاده از DNPTM Kit محصول شرکت سیناژن و روش PCR با استفاده از پرایمرهای ویژه کمپیلوباکتررکتوس و سویه استاندارد باکتری، ATCC۳۲۲۳۸ به عنوان کنترل مثبت انجام گردید. با استفاده از نرم‌ا فزار SPSS و آزمون t و مربع کای اختلاف میزان آلودگی به باکتری وعمق شیار لثه ای در دوجنس و نیز گروه های سنی مختلف از نظر آماری بررسی شد. نتایج: نتایج حاصل از بررسی مولکولی نشان دهنده تشکیل قطعه ۵۹۸ جفت بازی و آلودگی به کمپیلوباکتررکتوس در ۱۸ نمونه (۴۵% افراد مبتلا) بود. میانگین عمق شیار لثه ای در زنان بالاتر بود ولی اختلاف میزان آلودگی به باکتری در دو جنس و میانگین عمق شیار لثه در گروه های سنی مختلف از نظر آماری معنی دار نبود. نتیجه: یافته های تحقیق حاضر ضمن تایید حضور کمپیلوباکتررکتوس دردرصد قابل توجهی از نمونه‌های حاصل از موارد پریودنتیت نشان داد که از روش PCR می‌توان به عنوان روشی سریع و آسان در تشخیص این باکتری در نمونه‌های بالینی بهره برد. کلمات کلیدی: کمپیلوباکتر رکتوس، پریودنتیت، PCR

دوره ۷، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده

عزالدین مناصره (۱۹۴۶- اکنون)، شاعر و ناقد فلسطینی‌تبار از پژوهشگران برجسته ادبیّات تطبیقی به‌شمار می‌آید که موضع­گیری متفاوتی نسبت به ادبیّات تطبیقی و ماهیّت فرهنگی آن دارد. وی در این حوزه، با نگاهی نقدی به بررسی امپریالیسم فرهنگی غرب در جریان جهانی شدن ادبیّات به طور عام و پژوهش‌های ادبیّات تطبیقی به طور خاص پرداخته است. رویکرد فرهنگی-سیاسی، با اتکا بر گفتمان ساختارشکنانه ژاک دریدا، چارچوبی است که ناقد از آنها سود جسته و به یاری آن، ضمن بررسی مکاتب نقد ادبی، به بررسی آرای نظریه‌پردازان و پژوهشگران عرصه ادبیّات تطبیقی و زوایای پنهان و هدفمند آن پرداخته است. یافته‌های پژوهش، بیانگر آن است که مناصره با وام‌گیری نگرش دریدایی به پروژه «دیگری‌سازی»، به دگرگونه فهمیدن و اندیشیدن در پژوهش‌های ادبیّات تطبیقی، نحوه بازنمایی غرب از شرق و برتربینی سلطه‌گر بر سلطه‌پذیر و واسازی این نوع نگرش و سپس ردیابی تداوم آن در مطالعات تطبیقی پرداخته است. در این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی، به معرّفی و تحلیل دیدگاه‌های عزالدین مناصره در نقد فرهنگی تطبیقی پرداخته می‌شود.


دوره ۷، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۵ )
چکیده

در این پژوهش، روابط معنایی درون‌زبانی اسامی در سه شبکه واژگانی فارس‌نت، یورونت و وردنت پرینستون را مقایسه کرده‌ایم. برای این منظور، ابتدا شبکه واژگانی و روابط موجود بین واحدهای سازنده آن و سپس روابط معنایی موجود بین دسته‌های هم‌معنای اسم در شبکه واژگانی را معرفی کردیم. در این پژوهش، می‌کوشیم به این سؤالات پاسخ دهیم که آیا تفاوتی ازلحاظ نوع و تعداد روابط بین این سه شبکه واژگانی وجود دارد و درصورت وجود تفاوت، علت آن چیست. پژوهش حاضر پژوهشی توصیفی-تطبیقی است و نتایج مقایسه نشان داد که با اینکه چند رابطه محدود استخوان‌بندی این سه شبکه واژگانی را شکل می‌دهند و بین این سه شبکه مشترک هستند، روابط دیگری وجود دارند که بر اطلاعات موجود بین دسته‌های هم‌معنا و درنتیجه بر قدرت و کارایی این ابزارها در پردازش زبان طبیعی می‌افزایند؛ هرچند بیش‌ازحد بودن آن‌ها خود به کاهش توانایی محاسباتی منجر می‌شود و به همین دلیل در فارس‌نت، تعداد روابط متعادل‌تر انتخاب شده است. یافته‌های این پژوهش در ساخت شبکه‌های واژگانی دیگر، ازجمله شبکه‌های واژگانی تخصصی، به‌کار می‌رود.

دوره ۷، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده

در خصوص نحوه سازمان دهی دو زبان در مغز افراد دوزبانه و نیز میزان شباهت‌ها و تفاوت‌ها در پردازش زبانی در افراد دوزبانه، اتفاق نظر وجود ندارد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی غنای واژگان و روانی زبان اول و دوم در افراد دو زبانه ی (زبان اول: آذری- زبان دوم: فارسی) مبتلا به زبان پریشی بود. ۱۵ فرد دوزبانه راست دست مونث (زبان اول: آذری- زبان دوم: فارسی) در محدوده سنی ۳۰ تا۷۰ سال که به دلیل سکته مغزی و یا ضربه به سر دچار نوع خاصی از زبان پریشی گشته بودند، وارد مطالعه شدند. ارزیابی عصب شناختی و زبان شناختی بیماران یک مرتبه در زمان بروز زبان پریشی و بار دیگر، سه هفته پس از شروع زبان پریشی با استفاده از نسخه آذری و فارسی آزمون زبان پریشی دوزبانه‌ها صورت گرفت. با توجه به نتایج بدست آمده، درجات مختلفی از اختلال در سیستم واژگان و روانی گفتار زبان اول و دوم و نیزالگوهای متفاوت بهبود در دوزبانه‌های مبتلا به زبان پریشی مشاهده گردید. میانگین شاخص غنای واژگان زبان اول پس از بروز زبان پریشی ۰,۴۳ و برای زبان دوم، ۰.۴۶ به دست آمد.همچنین روانی زبان اول و دوم، در زمان بروز زبان پریشی، به ترتیب، %۴۳ و ۴۲% به دست آمد. تفاوت معناداری بین غنای واژگان زبان اول و دوم در زمان بروز زبان پریشی و نیز سه هفته پس از شروع آن در دو زبانه‌های مبتلا به زبان پریشی، مشاهده نگردید  (P>۰.۰۵).  همچنین، تفاوت معناداری بین روانی زبان اول و دوم در زمان بروز زبان پریشی و نیز سه هفته پس از شروع آن گزارش نشد (P>۰.۰۵).  نتایج مطالعه حاضر، احتمالا در راستای نظریه ایی است که بیان می‌دارد دو زبانه‌ها دارای یک سیستم زبانی یکپارچه برای دوزبان می‌باشند. با این حال، مطالعات گسترده تر در این زمینه پیشنهاد می‌گردد.
ابراهیم خدایار،
دوره ۷، شماره ۲۷ - ( ۸-۱۳۹۳ )
چکیده

در اواخر نیمه دوم سده نوزدهم میلادی در میان مسلمانان امپراتوری روسیه، جنبشی اجتماعی و فرهنگی درحال شکل‌گیری بود که به تأسی از شیوه ابداعی بنیان‎گذارش، اسماعیل‎بیک گسپرینسکی (۱۸۵۱- ۱۹۱۴م)،‌ برای آموزش، یعنی «اصول جدید» به «جدیدیه» مشهور شد. رهبر این جنبش برای تبلیغ افکار خود به خلق آثار ادبی در حوزه شعر و ادبیات داستانی نو نیز دست یازید. در این مقاله، رمان دارالراحت مسلمانلری(۱۹۰۶م)، اثر ادبی آرمان‌شهری گسپرینسکی که عبدالرئوف فطرت بخارایی (۱۸۸۶- ۱۹۳۸م) آن را با نام مسلمانان دارالراحت در ۱۹۱۶م به فارسی ترجمه کرده، تحلیل شده است. وی در این رمان اندیشه‏ها و آرزوهای خود را در قالب جامعه نمونه مسلمان، مدینۀ فاضله، در قالب داستانی آرمان‌شهری بیان کرده است. این رمان با روش تحلیلی‌ـ توصیفی و با روی‌کرد انتقادی با استفاده از الگوی طراحی‌شده برای تحلیل این نوع رمان‎ها، معرفی و نقد شده است؛ بنابراین از این نظر، برای عموم پژوهشگران در آسیای مرکزی و ایران از تازگی خاصی برخوردار است. 

دوره ۷، شماره ۳۰ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده

   اسب یکی از رازآمیزترین بن­مایه­ها در ادب حماسی است که همواره در کنار قهرمان
نقش­آفرینی کرده و گاه حتی با قهرمانان یکی پنداشته شده است و در گذر زمان،
خویشکاری­های متنوعی را به خود گرفته است. در این جستار بر اساس روش تحلیل محتوایی، آثاری چون شاهنامۀ فردوسی، طومارهای نقالی، زرین­قبانامه، اسکندرنامه، داراب­نامه، فیروزشاه­نامه، حمزه­نامه و ابومسلم­نامه بررسی شد تا روشن شود که اسب چه خویشکاری­های خاصی در این متون دارد. پس از واکاوی متون یاد­شده روشن شد که اسب علاوه بر پیوند با پهلوان و باد و آب که در پژوهش­های پیشین به آن اشاره شده، ارتباطی معنادار با پری و باروری، دیو و جادو و مرگ دارد؛ به این ترتیب که گاه اسب در هیئتی پری­وار، با باروری پیوند می­یابد، گاه سویه­ای منفی به خود می­گیرد و با دیو و جادو این­همانی پیدا می­کند و گاه به­شکلی رازآلود، نماد مرگ واقع می­شود.

دوره ۷، شماره ۳۰ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده

روان­کاوان و روان­شناسان مکاتب گوناگون، قصه­های پریان را برای مقاصد روان­کاوانۀ خویش تجزیه و تحلیل کردند. برونو بتلهایم از شاگردان مکتب فروید می­کوشد نشان دهد که قصه­های پریان چگونه با کمک صورت­های خیالی، فرایند رشد سالم انسان را شکل می­دهند و گذراندن مراحل این رشد را برای کودک جالب، باورپذیر و مفید می­سازند. قصۀ «آهوی شل» با بیانی نمادین به کودک کمک می­کند که چگونه با دو احساس متضاد عشق و نفرت نسبت­به پدر و مادر، کنار بیاید و تصویر چهرۀ مهربان پدر و مادر برای او حفظ شود. ترک خانه از سوی دو کودک به­معنای این است که فردیت و استقلال ذهنی و روانی مستلزم ترک محیط خانه است. فرار از دست دیو، نمادی است از اینکه کودک خطرهای زمان بلوغ را به­صورت موجودات آزاردهندۀ خیالی می­بیند. خواهر و برادر نمادی هستند از اینکه انسان باید گرایش­های متضاد انسانی و حیوانی را در درون خود یکپارچه کند تا به رشد واقعی دست یابد. بلعیدن خواهر از سوی نهنگ نشان­دهندۀ یک مرگ غیر­واقعی برای رسیدن به هستی برتر است. پیش­فرض مقاله این است که «جایگزین­سازی»، «اصلاح و تلطیف کشمکش­ها و تعارض­های عمیق روانی»، «فردیت و استقلال هویتی»، «برون­افکنی روانی»، «یکپارچه­سازی شخصیت»، «نظم­پذیری ذهنی، روانی و اجتماعی» و «پرورش تخیل» از مهم­ترین کارکردهایی است که می­توان از قصۀ «آهوی شل» انتظار داشت. به این ترتیب قصه­های پریان توانایی آن را دارند که مشکلات اساسی فرایند بلوغ کودکان را به­شکلی مخیل و با بیانی غیرمستقیم مطرح و در­نهایت، حل کنند.
 

دوره ۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۴ )
چکیده

هدف: در بیان عامل تحریک کننده رده گرانولوسیت- ماکروفاژ انسانی (hGM-CSF)، در اشریشیاکلی تحت القای حرارتی، بر پایه پلاسمید pBC(SK)، که اختلاف آنها در حضور یا عدم حضور توالی خاتمه دهنده نسخه برداری در پایین دست توالی کدکننده است پروتئین نوترکیب، ساخته شد. مواد و روش ها: دو پلاسمید بیان کننده حاوی یک قطعه ۷۵ جفت بازی از پروموتور باکتریوفاژی PL، یک ژن جهش یافته از رپرسور CI (۵۷CI)، برای کنترل فعالیت پروموتور، که محصول آن حساس به حرارت است و یک ترادف نشانه PelB به منظور هدایت پروتئین نوترکیب به فضای پریپلاسمی است. توانایی پلاسمیدهای ساخته شده با بیان hGM-CSF تحت القای حرارتی در اشریشیاکلی آزمایش شده است. نتایج: نتایج حاصل از آنالیز پروتئین های باکتری های نوترکیب (۱TG) حاوی هر یک از دو پلاسمید نوترکیب بعد از شوک حرارتی بر بیان و پردازش کامل GM-CSF انسانی نوترکیب در فضای پریپلاسمی کلون های به دست آمده دلالت دارد. با هدف افزایش کاربردی پلاسمید حاوی خاتمه دهنده رونویسی برای بیان دیگر پروتئین های نوترکیب تحت القای حرارتی، توالی کلون سازی چندگانه ای (MCS) شامل یازده جایگاه برشی منحصر به فرد به این پلاسمید افزوده شد. نتیجه گیری: پلاسمیدهای ساخته شده در این تحقیق ابزارهای مناسبی را برای انجام مطالعات مربوط به بیان پروتئین های نوترکی در اشریشیاکلی فراهم کرده اند.

دوره ۸، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۳۹۷ )
چکیده

اهداف: مطالعه حاضر با هدف بررسی عملکرد پری‌بیوتیک ایمنووال بر شاخص‌های رشد، پارامترهای خون‌شناسی و ترکیب لاشه ماهی قزل‌آلای رنگین‌کمان انجام شد.
مواد و روش‌ها: پری‌بیوتیک ایمنووال در چهار سطح ۰/۰۵
%، ۰/۱%، ۰/۱۵% و ۰/۲% به جیره غذایی اضافه و جیره فاقد پری‌بیوتیک برای تغذیه گروه شاهد استفاده شد. هر جیره به‌صورت تصادفی برای ماهیان با وزن اولیه تقریبی ۰/۵۴±۱۳/۷۶گرم در سه تکرار اختصاص داده شد.
یافته‌ها: بعد از هشت هفته تغذیه، وزن نهایی ماهیان تغذیه‌شده با ۰/۱%، %۰/۱۵ و ۰/۲% پری‌بیوتیک به‌صورت معنی‌داری (۰/۰۵p<) بالاتر از ماهیان گروه شاهد بود. ضریب تبدیل غذایی در همه تیمارهای تغذیه‌شده با پری‌بیوتیک به‌صورت معنی‌داری (۰/۰۵p<) پایین‌تر از ماهیان گروه شاهد بود که در تیمار ۰/۱۵ کمترین مقدار را داشت. ضریب رشد ویژه در ماهیان تغذیه‌شده با پری‌بیوتیک بیشتر از گروه کنترل بود (۰/۰۵p<). همچنین تفاوت معنی‌داری در پارامترهای تعداد گلبول‌های قرمز، گلبول‌های سفید، درصد لنفوسیت و نوتروفیل بین ماهیان تغذیه‌شده با جیره حاوی پری‌بیوتیک و گروه شاهد وجود داشت (۰/۰۵p<). در آنالیز تقریبی لاشه، میزان پروتئین افزایش معنی‌داری نسبت به گروه شاهد نشان داد و بیشترین میزان نیز در تیمار ۰/۱% مشاهده شد. میزان چربی و خاکستر لاشه به‌طور معنی‌داری نسبت به گروه شاهد کاهش پیدا کرد و کمترین میزان در تیمار ۰/۱۵% مشاهده شد.
نتیجه‌گیری: افزودن پری‌بیوتیک ایمنووال به میزان ۰/۲-۰/۱۵% به جیره غذایی ماهی قزل‌آلای رنگین‌کمان اثرات مثبتی بر شاخص‌های رشد، پارامترهای خونی و ترکیب لاشه داشته و سطح ۰/۱۵% نیز بهترین نتیجه را به همراه دارد.
 


صفحه ۱ از ۵    
اولین
قبلی
۱