جستجو در مقالات منتشر شده


۱۰۵ نتیجه برای وجه


دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

هدف این  پژوهش بررسی تاثیر تماس ترجمه‌ای انگلیسی-فارسی بر کاربرد وجه‌نمایی معرفتی در متون  فارسی تألیفی و ترجمه‌ای در قالب یک پیکره پانصد‌هزار‌کلمه‌ای در گونه علمی‌ آموزش و پرورش است. داده‌ها نشان می‌دهند که فراوانی و توزیع وجه‌نماهای معرفتی (به‌ویژه، تردید‌نماها) در یک بازه حدوداً شصت‌ساله تغییر محسوسی کرده و متون فارسی (ترجمه‌ای و تألیفی) از‌این‌منظر به متون انگلیسی همگرا شده‌اند. همچنین، با بررسی شیوه‌های ترجمه کاربرد معرفتی افعال وجه‌نمای انگلیسی (may, must و غیره) به فارسی، مشخص شد که مترجمان دوره ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۵‌ در‌‌مقایسه با مترجمان دوره ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۸ تعداد کمتری از این افعال را در ترجمه‌های خود حذف یا جایگزین کرده‌اند. این یافته‌ها از همگرایی قابل‌توجه متون فارسی (ترجمه‌ای و تألیفی) به اولویّت‌های ارتباطی انگلیسی و خواننده‌محور‌تر‌شدن آنها با طولانی‌شدن تماس ترجمه‌ای حکایت دارند. ویژگی‌ها و اولویّت‌های ارتباطی انگلیسی ابتدا مستقیماً بر حوزه وجه‌نمایی معرفتی در ترجمه‌های فارسی تاثیر گذارده‌اند و سپس به‌صورت غیر‌مستقیم به متون فارسی تألیفی هم تا‌حدی نفوذ کرده‌اند. ضعیف‌شدن پالایش فرهنگی در ترجمه‌ها یکی از عوامل تسهیل‌‌کننده این همگرایی و نفوذ است. نوع ترجمه مورد‌انتظار جامعه معاصر (ترجمه‌ دقیق) هم بیش‌از‌پیش‌ راه را برای ‌همگرایی ترجمه‌های فارسی  به اولویّت‌های ارتباطی متون انگلیسی هموار کرده است.
 

دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

چکیده
نویسندگان مقاله ی حاضر پس از بررسی مساله ی زمان در افعال فارسی ، به بازنگری کارکرد افعال معین و افعال وجهی  می پردازند و با طرح و نقد اقوال نویسندگان دستور زبان در این باره ، تمایز این دو نوع فعل را رد و شباهت های آنها را در زبان بیان می کنند و نشان می دهند که افعال وجهی و معین کارکرد همسانی دارند ؛  سپس با معرفی فعل "خواست" به عنوان فعل معین ( و نه فعل وجهی ) در افعالی نظیر " خواست برود و می خواست برود و ... " ، وجود زمان «آینده در گذشته» را در زبان فارسی مطرح می سازند و آن را با زمانی به همین نام در زبان انگلیسی مورد مقایسه قرار می دهند . نویسندگان اعتقاد دارند که زمان " آینده در گذشته " تنها یک زمان نیست بلکه در ترکیب با زمانهای دیگر نیز می تواند زمانهای جدیدی را در زیر مجموعه ی خود به وجود آورد .
 

دوره ۱، شماره ۲ - ( ۱۰-۱۳۸۲ )
چکیده

این مقاله به‌ تحلیل‌ ساختاری‌ بیت‌:
     عبوس‌ زهد به‌ وجه‌ خمار ننشیند               مرید خرقه‌ دردی‌کشان‌ خوشخویم‌
از ابیات‌ دشوار دیوان‌ حافظ، می‌پردازد.
این‌ گفتار، طی‌ بحثی‌ طولانی با بهره‌گیری‌ از همه‌ کوششهای‌ پیشین‌ در شرح‌ بیت‌ مذکور، سرانجام‌، این‌ معنای‌کلی‌ را برای‌ این‌ بیت‌ به‌ دست‌ می‌دهد:
ترشروی‌ پارسایی‌ با پرداخت‌ قیمت‌ شراب‌ اندک‌ که‌ مایه‌ خمارآلودگی‌ و نشانه‌ ناپاکبازی‌ است‌، از بدخویی‌ دست‌ برنمی‌دارد و آرام‌ نمی‌گیرد؛ آری برای‌ این‌ منظور، باید قیمت‌ بیشتری‌ بپردازد و این‌ قیمت‌، چیزی‌ نیست‌ جز پاکبازی‌ درترک‌ زهد ریا تا مرز خرقه‌ گرو باده‌ نهادن. از این‌ رو، من‌ مرید خرقه‌ زهد نیستم‌، بلکه‌ مرید خرقه‌ دردی‌کشان‌خوشخویم‌; همان‌ خرقه‌ای‌ که‌ این‌ آزادمنشان‌، در عین‌ بی‌ چیزی‌، به‌ پاکبازی‌ تمام‌، گرو باده‌ می‌نهند و باز، دامن‌خوشخویی‌ را از کف‌ نمی‌دهند.
 
فردوس آقاگلزاده،
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۷ )
چکیده

هدف این مقاله، مطالعه و بررسی زبان شناختی دیدگاه در روایت «روز اول قبر» (۱۳۴۴) نوشته صادق چوبک بر اساس مدل پیشنهادی سیمپسون۱ ۱۹۹۳م. است. راوی از نوع سوم شخصِ بازتابگر است که افکار، عقاید و احساساتِ شخصیت اول داستان را شرح می دهد. در این داستان از کلام نقل قول آزاد برای بیان حالات و عقاید شخصیت ها استفاده شده است. بر اساس محور دوم تقسیم بندی سیمپسون، وجهیت۲ غالب در متن مثبت است که نشان دهنده دیدگاه قاطع راوی در مورد واقعیت مرگ است. ابزار زبا ن شناختی به کار رفته در این وجه عبارت اند از: فعل ها و واژه های مبنی بر وجهیت مثبت مثل فعل های آرزویی و دعایی، استفاده از کلمات احساسی اعم از قیود و صفات ارزیابی کننده، افعال گزارشی و نیز جملات بیان کننده عقیده و جملات تعمیم دهنده. تفکر غالب در زبان متن روایی، نمودار محتوم بودن مرگ، نیستی و زوال، زندگی و مرگ زجرآور، حسرت از دست رفتن زندگی و امید به بخشش گناهان و ترس از عقوبت است. با این حال، در پاره ای موارد از وجهیت منفی برای بیان تردید و ابهام پیرمرد درباره دنیای پس از مرگ و نیز بیان ابهام راوی درباره برخی احساسات منسوب به شخصیت ها استفاده شده است.

دوره ۱، شماره ۴ - ( ۹-۱۴۰۰ )
چکیده

کشف تفاوت‌های نظام‌های گوناگون منطق موجهات، از جمله مزایای ابداع معناشناسی کریپکی بود. یکی از نمونه‌های بارز آن، تعبیر ضرورت به اثبات‌پذیری در منطق‌های اثبات‌پذیری است و به قول بولوس، با کشف این منطق، می‌توان گفت که باب فهم مطالب جدید در زمینه برهان باز شد. در این مقاله با رویکردی فرمال و با روش توصیفی-تحلیلی و مقایسه‌ای، نظام‌های اصل‌ موضوعی گزاره‌ای GL، Grz و H و سمانتیک جهان ممکنی آن‌ها بر مبنای سمانتیک کریپکی مورد بررسی قرار گرفته و نیز نظریه برهان حساب رشته‌ای GL (در حساب پئانو) و GLS (در مدل استاندارد) ارائه و در نهایت، فراقضایای صحت، سازگاری و تمامیت GL تقریر و اثبات شد.


دوره ۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۰ )
چکیده

در زبان روسی برای بیان نهی، تحذیر، منع و ... ساختارهای مختلفی به کار می‌رود که هریک ویژگی‌های معنایی ظریف و متفاوت دارند. کاربرد نمود فعل (مطلق و استمراری) نیز در هریک از این ساختار‌ها تابع قواعد دستوری خاصی است که عدم‌رعایت آن‌‌ها به اشتباهات دستوری یا معنایی خواهد انجامید. از آنجا‌که مقولۀ نمود فعل، به آن شکل که در زبان روسی وجود دارد، در زبان فارسی دیده نمی‌شود، کاربرد آن همواره برای زبان‌آموزان ایرانی با دشواری همراه است. هدف از نگارش مقالۀ حاضر است که با طبقه‌بندی ساختارهای بیان نهی و تحذیر و بررسی نمود فعل در هریک از آن‌‌ها تفاوت‌های معنایی این ساختار‌ها روشن شود و بر این اساس بهترین روش برای معادل‌یابی نحوی و ترجمۀ هر ساختار ارائه شود، به ویژه آنکه در هر دو زبان روسی و فارسی، برخی از این ساختار‌ها از لحاظ فرم و ظاهر، نهی به شمار نمی‌آیند و معنای نهی و تحذیر را از طریق دیگر ساختارهای نحوی به شنونده منتقل می‌کنند.

دوره ۲، شماره ۳ - ( ۱۱-۱۳۹۴ )
چکیده

در مطالعات ترجمه، معنا در مرکزیت فعالیت ترجمه قرار دارد. از آنجا که زبان­شناسی نقش­گرای نظام­مند،زبان را منبع بالقوه­ای از معنا (منبع معناسازی) قلمداد می­کند، اینگونه استدلال می­شود که این دستور، ابزار سودمندی برای ترجمه فراهم می­کند. در مدل نقش­گرای نظام­مند هر متنی سه نوع معنا یا فرانقش را کدگذاری می­کند. به لحاظ سنتی، مترجمان و ارزیابان ترجمه اغلب روی یک بعد از معنا یعنی معنای انگاره­ای، بویژه معنای تجربی تمرکز کرده­اند.این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی در چهارچوب دستور نقش‌گرای نظام­مند، به بررسی شیوه تبادل معنا بر اساس معنای بینافردی در گفتگوی بین خداوند متعال و ابلیس در چهار سوره (أعراف، حجر، إسراء، ص) و نقش آن در ترجمه قرآن می­پردازد.نتایج نشان می­دهد، مترجم قرآن با در نظر گرفتن مؤلفه­های تشکیل­دهنده بند در مقام تبادل، و آگاهی از تحلیل فرانقش بینافردی متن، مدل مناسب و ملموسی برای بررسی شیوه تبادل معنا در اختیار خواهد داشت و به خوبی قادر خواهد بود کیفیت ترجمه­ خود را با توجه به سازوکار به‌کار رفته در تحلیل ارزیابی کند. لیکن با توجه به ویژگی­های خاص زبان قرآن، وحدت شبکه­ای آیات، وجود وجوه و لایه­های معنایی متعدد متن و در نتیجه نهایت­ناپذیری قرآن این رویکرد به‌طور کلی نمی­تواند به طور بایسته در حوزه تفسیر قرآن راهگشا باشد.
مرتضی عابدینی فرد،
دوره ۲، شماره ۷ - ( ۹-۱۳۸۸ )
چکیده

لودویگ ویتگنشتاین، فیلسوف پر آوازه¬ی قرن بیستم، معتقد است که «اثر هنری شیء است در حالیکه از وجه ابدی به آن نگریسته شود» و ویکتور شکلوفسکی، منتقد و نظریه¬پرداز ادبی، نیز هنر را راهی برای «آشنایی¬زدایی» از اشیاء و «نا آشنا» نمودن امور آشنا می¬دانست. معتقدم که میان این دو دیدگاه در خصوص هنر و اثر هنری، نسبت و تشابهی قابل توجه وجود دارد. تأکید ویتگنشتاین و شکلوفسکی بر هنر به قدرت آن در هموار نمودن راهی برای «خوانندگان» (به معنای وسیع کلمه) برمی¬گردد تا اشیاء را فی¬نفسه و خارج از زمینه¬ی معمول¬شان ادراک نمایند. همانطور که شکلوفسکی میگوید «هنر از طرق مختلف، اشیاء را از خودکاری ادراک رها می¬سازد»؛ در مقابل، اشیاء از منظر شیوه¬ی عادی نگریستن تقریباً اصلاً دیده نمی¬شوند یا «هیچ به حساب می¬آیند». در اثر هنری اما وجود اشیاء برجسته میشود. در این نوشتار می¬کوشم نشان دهم که دیدگاه¬های اولیه¬ی ویتگنشتاین در باب زیبایی¬شناسی در هماهنگی با نظریه¬ی فرمالیستی شکلوفسکی در خصوص هنر است.

دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۲ )
چکیده

الهی‌دانان ادیان ابراهیمی فاعلیت ایجادیِ خدای یگانه را منشأ وجود ممکنات می‌دانند. اما پیش از آن می‌توان پرسید «چرا ممکنات ممکن‌اند؟». برایان لفتو با بازاندیشی سنت الهیات فلسفی می‌گوید اغلب الهی‌دانان علم ذاتی خدا را منشأ امکانِ ممکنات می‌دانند؛ خدا به علم ذاتی سیب را می‌داند پس سیب ممکن است. لفتو از این پاسخ خرسند نیست، زیرا به باور او ذات الهی بی‌نیاز از فرض امکانِ ممکنات است. چه سیب ممکن باشد چه نباشد، خدا خداست. از طرفی امکانِ هر ممکنی ضروری می‌نماید، اما به باور لفتو منشأ این ضرورت نیز مندرج در ذات خدا نیست، بلکه مجعول به آفرینش ارادی او در ساحت علم است. خدا نه‌تنها نگارنده واقعیتِ مخلوق بلکه مبدع زبان سازنده آن است. مقاله پیش‌ رو ماجرای تصویر لفتو از این آفرینش را بازگو می‌کند و بر آن است که این تصویر برخلاف سودای لفتو، در پشتیبانی از الهیات موجود کامل با کاستی‌هایی روبه‌روست. 
 


دوره ۳، شماره ۵ - ( ۵-۱۳۹۷ )
چکیده

هدف این پژوهش بررسی مقابله‌ای کاربردی تفاو‌تها و شباهتهای نظام وجه امری فعل در زبان‌ فارسی و معادل آن با مقوله‌ امر در زبان عربی از جنبه‌های ساختار، معنا وکاربرد است. این بررسی بر پایه نظریه میانه زبانشناسی است و با به‌کارگیری روش توصیفی- تحلیلی به پیش‌بینی دشواریها و مشکلات و خطاهای عربی‌آموزان فارسی‌زبان در یادگیری مقوله امر در زبان عربی می­پردازد که خود بهبود فرایند یادگیری را به‌دنبال دارد. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که وجه امری زبان عربی از لحاظ ساختار، معنا و کاربرد تنوع بیشتری نسبت به زبان فارسی دارد. هم‌چنین مقوله وجهیت الزامی در مبحث امر عربی در اسم فعل امر، مصدر جانشین امر و فعل امری که دارای نون تأکید است بسیار مشهود است در حالی که زبان فارسی فاقد این ویژگی است و برای وجهیت الزامی از قید بهره می‌گیرد. در امر عربی برخلاف فارسی محدوده‌ درخواست امر کننده مشخص است؛ به همین علت زبان‌آموز در به‌کارگیری چنین مقوله‌های امری دچار سردرگمی خواهد شد.

دوره ۳، شماره ۶ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده

این پژوهش درصدد تبیین تفاوت در استفاده معناشناسانه و کاربردشناسانه، بین دو دسته متفاوت از فرامین، در قرآن است: فرامینی که وجه امری دارند و فرامینی که وجه خبری دارند. این تحقیق توصیفی- تحلیلی، می‌‌‌کوشد با استفاده از نظریات زبان‌شناسی کاربردی و تحلیل گفتمان، به بررسی بافتی بپردازد که این دو دسته از فرامین در آن به‌کار رفته‌اند. نتایج این تحقیق که پیکره زبانی آن، آیات قرآنی است، نشان می‌دهد که از جملات و پاره‌گفتارهای امری و خبری برای صدور فرمان استفاده ‌شده است؛ ولی به‌کارگیری هرکدام، استنباط خاصی را به‌دنبال دارد. اگر اشکال امری مربوط به دستورات فوری و شخصی باشد درنتیجه، کاربرد آن بیشتر در گفتگوهای بینافردی دیده می‌شود. شکل‌‌های خبری هنگامی استفاده می‌‌شود که گوینده قصد القای فرامینی را دارد که فاقد فوریت یا بعد شخصی است. ضمناً به‌کارگیری شکل‌‌های خبری برای بیان فرامین، نشان از اطمینان خاطر و دانشی دارد که گوینده نسبت به اجرای فرامین خویش دارد. درنتیجه، جملات خبری غالباً در بافت‌هایی دیده می‌‌شود که گوینده عالی‌مقام درصدد القای دستورات خویش است. بازخورد این موضوع در ترجمه نشان می‌دهد در دستوراتی‌- با ساختار خبری- مترجمان رویه‌های متفاوت داشته‌اند. در آن‌جایی که آیات، مربوط به احکام خاص فقهی است یا بروز مفهوم فرمان و دستور آشکار است، از  افعال کمکی مانند shall استفاده ‌شده است. در برخی از موارد نیز مفهوم فرمانی و دستوری از دید مترجمان پنهان مانده است.
قدرت قاسمی پور،
دوره ۳، شماره ۱۰ - ( ۱۰-۱۳۸۹ )
چکیده

وجه در برابر گونه؛ بحثی در قلمروی نظریه انواع ادبی دکتر قدرت قاسمی پور عضو هیأت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز سابقه¬ی بحث در باب گونه¬های ادبی، برمی گردد به دستگاهِ ردگان¬شناسی و تقسیم¬بندی آثار ادبی از نظر ‏افلاطون و ارسطو که سه گونه¬ی اصلیِ حماسه، نمایش¬نامه و آثار غنایی را بر اساسِ «وجه» یا چگونگیِ ‏بازنماییِ سخن در کلامِ گوینده یا شاعر بررسی کرده¬اند. در نظریه¬ی انواعِ ادبیِ معاصر، از این اصطلاح برای ‏بیان جنبه¬های درون¬مایگانیِ گونه¬های ادبی استفاده می¬شود. به مددِ اصطلاح وجه، چرایی و چگونگیِ کاربرد ‏اصطلاحاتی وصفی همچون: «تراژیک، حماسی، غنایی، مرثیه¬ای، طنز¬آمیز» تشریح می¬شود که بر جنبه¬های ‏مفهومی و درون¬مایگانی دلالت دارند؛ مثلاً وقتی می¬گوییم این اثر «رمانی حماسی» است، بدین معناست که نوع ‏یا گونه¬ی آن رمان است، لیکن وجه معنایی آن حماسی است. تفاوت دیگر وجه با گونه در این است که یک ‏گونه¬¬ی خاص همچون حماسه یا تراژدی ممکن است از بین برود، ولی وجه تراژیک و حماسی آن ممکن تا ‏زمان¬ها باقی بماند. اصطلاحاتِ «وجه¬نما» ـ یعنی اصطلاحاتی همچون: «تراژیک، حماسی، غنایی، مرثیه¬ای، طنز¬‏آمیزـ وابسته به شکل و ساختار صوری آثار ادبی خاص نیستند، بلکه گویای جنبه¬های درون¬مایگانی آثار ادبی ‏هستند. همچنین، این مبحث ناظر است بر این که چگونه برخی از انواع ادبی¬ـ همچون تراژدی، حماسه و غزل¬ـ ‏آن¬قدر گسترش پیدا می¬کنند که ویژگی¬های درون¬مایگانیِ آن¬ها، برای توصیف ابعادِ درون¬مایه¬ای دیگر انواع ‏ادبی به کار می¬روند و در مقابل برخی انواع ادبی¬، همچون: رمان، داستان کوتاه، قصیده و مقامه از چنین ‏خصلتی برخوردارنیستند. ‏

دوره ۳، شماره ۱۱ - ( ۱۰-۱۳۸۵ )
چکیده

مسمومیت های ناشی از غذا (Food borne) یکی از مهمترین مشکلات بهداشتی جهان است. در سالهای اخیر سازمان بهداشت جهانی (WHO) افزایش مسمومیت را ناشی از شیوع این باکتری اعلام نموده است. زیرا اکثر سویه های آن به آنتی بیوتیکها مقاوم هستند. هدف از این بررسی ارزیابی میزان شیوع سالمونلا در گوشت جوجه خرده فروشیهای شهر تهران در سال ۱۳۸۴ بوده است. از بهمن ۱۳۸۳ تا آبان ۱۳۸۴ تعداد ۱۹۸ نمونه گوشت جوجه از خرده فروشیهای تحت پوشش اتحادیه مرغ فروشیهای شهر تهران خریداری و در شرایط مناسب بلافاصله به آزمایشگاه منتقل و میزان آلودگی به سالمونلا مورد ارزیابی قرار گرفت. از کل نمونه های خریداری شده تعداد ۹۳ مورد به انواع سالمونلا ها آلوده بودند (۴۶,۹۷%). با انجام آزمایشات بیوشیمیایی مشخص شد که؛ غالب ترین نوع سالمونلا اینترینیدیس (۴۸.۴%)، سالمونلا ها دار (۲۶.۹%)، سالمونلا ب ۴ (۲۲.۳%)، بودند ولی سالمونلا دربی و پاراتیفی ب در سطوح پایین تری قرار داشتند.

دوره ۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده

«دیدگاه» در زبان شناسی شناختی نقش مهمی در تعبیر صحنه ها ایفا می کند. این نکته که هر بیننده یا گوینده صحنه مورد بحث را چگونه تعبیر می کند، به دیدگاه او درباره آن صحنه بستگی دارد. از این روست که برای بیان یک موضوع از زاویه دیدهای مختلف، پاره گفتارهای متنوع و متفاوتی در زبان وجود دارد؛ زیرا گویندگان مختلف به شیوه های متفاوتی هر صحنه ای را مفهوم سازی می کنند. از سوی دیگر، عنصر دیدگاه در روایت نیز نقش تعیین­کننده ای دارد. شایان ذکر است دیدگاه دربرگیرنده عواملی است؛ ازجمله زاویه دید- که شامل جهت دید و نقطه دید است- و عوامل دیگری مانند برجسته، زمینه، عینیت و ذهنیت که در پژوهش حاضر به چهار مورد از آن­ها پرداخته شده است. هدف این پژوهش، بررسیِ مفهوم دیدگاه از منظر زبان شناسی شناختی با به کارگیری الگوی دو زبان شناس شناختی یعنی لنگاکر و تالمی و الگوی شناختی استاکوِل در روایت در سه گونه رواییِ داستان، فیلم نامه و فیلمِ برگرفته از آن است. نتایج این پژوهش حاکی از تأثیرپذیری این سه گونه از یکدیگر است. یافته ها نیز بر غالب بودن نقش نمود زبانی دیدگاه در داستان صحّه می گذارد؛ همچنین نشان می دهد «دیدگاه» پدیده ای پیوسته نیست و ممکن است در روند رخدادهای قصه تغییر کند.

دوره ۴، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده

زکریا تامر یکی از نویسندگان سوریه است که در قالب داستان کوتاه دستی توانا داشته است. او داستان هایش را در ساختاری منظم و ترکیبی به هم­پیوسته به نگارش درمی­آورد و تمام عناصر و واحدهای تشکیل دهنده آن را به حرکت و تکاپو وامی داشت تا پیام مشخصی را انتقال دهد. نام یکی از داستان هایش، «وجه القمر» است که در آن همه عناصر را در کنار هم در یک رشته خطی قرار داده تا پیام دفاع از زن شرقی را که تا قبل از این خوار و ذلیل شده است، به همگان برساند. برای درک پیام اصلی داستان، تحلیل آن براساس دو محور هم­نشینی و جانشینی کمک شایانی می­کند. محور جانشینی به نویسنده امکان می­دهد که از بین مجموعه واژگان، واژه متناسب با ساختار را برگزیند. واژگان گزینش شده در یک مسیر خطی عمودی کنار هم قرار می­گیرند و ترکیب نوشتاری جدیدی را به وجود می آورند و ارزش جانشینی آن به جای واحدهای دیگر، از اینجا فهمیده می­شود که سمیحه، شخصیت زن داشتان به معنای بخشنده است و زنان شرقی تمام وجود خود را به مردان بخشیده­اند. در محور هم­نشینی، ارتباط عبارت ها و ترکیب آن ها در یک خط افقی بررسی می شود و وقتی در کنار هم قرار می گیرند، مسیر داستان به جلو حرکت می کند. همچنین، توصیف هایی بررسی شده اند که به تنهایی معنای صریح دارند؛ ولی با هم معنای نشانه ای می­یابند؛ مثل هم نشین شدن درخت لیمو و صدای ناله مرد دیوانه که دال بر ایجاد حد فاصل بین دوران کودکی سمیحه و پس از آن است.  
حسین صافی پیرلوجه، مریم سادات فیاضی فیاضی،
دوره ۴، شماره ۱۴ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده

در مقاله ی حاضر، پس از مرور انواع کانونی سازی روایی و ابزارهای کلامیِ آن از نظر روایت پژوهان سنتی، با رده-شناسی تازه ای از اقسام کانونی سازی تحت عنوان «کانونی سازی فرضی» نیز آشنا خواهیم شد. منظور از کانونی سازی فرضی، امکان دریافت تجربه ای ادراکی مفهومی است از موضعی که کانونی ساز هرگز در آن حضور نداشته است. توصیف (و سپس تبیین) این نوع کانونی سازی نیازمند بهره گیری از دیدگاه های زبان شناختی و فلسفی ای است که یا پس از روایت شناسی ساختارگرا مطرح شده اند، یا بیرون از دیدرس روایت پژوهان سنتی مانده اند. در این میان، دیدگاه-هایی که به طور ویژه مورد توجه نگارنده خواهند بود، یکی معنی شناسی جهان های ممکن است و دیگری معنی شناسی مفهومی. این دو چارچوب نظری در کنار یکدیگر زمینه ی مناسب را برای سنجش ارزش مفهومی داستان در جایی ورای تحلیل های صوری روایت شناسان ساختارگرا و معنی شناسان منطقی فراهم خواهند کرد. در نتیجه، پژوهش حاضر پس از شناسایی علائم زبانیِ انواع متعارف کانونی سازی در نمونه داستان های فارسی، سرانجام با تکیه بر وجوه مجازی این مفهوم، به معنی شناسیِ ابعاد مبهمی از گفتمان روایی خواهد پرداخت که ذاتاً به تحلیل های صوری یا منطقیِ روایت شناسان ساختارگرا تن نمی دهند.

دوره ۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده

در این پژوهش ویژگی‌های نحوی ساختارهای امری با معانی مجازی در زبان روسی و نحوه ترجمه و بیان این ساختارها به زبان فارسی را بررسی می‌کنیم. در زبان روسی فرم‌های دستوری می‌توانند علاوه بر معنای اصلی در معانی فرعی و مجازی نیز به کار روند. وجه امری زبان روسی نیز از این امر مستثنی نیست. معنی اصلی وجه امری بر عملی دلالت می‌کند که درخواست شده است؛ یعنی گوینده از کسی برای انجام عمل درخواست کرده است. در زبان روسی وجه امری با از دست دادن معنی اصلی خود برای بیان معانی فرعی و مجازی، چون شرط انجام عمل، بایستگی، امکان انجام یک عمل، غیر‌منتظره بودن عمل و ... به کار می‌رود. در این تحقیق درصدد یافتن پاسخ به این پرسش هستیم که آیا ساختارهای امری با معانی مجازی به لحاظ نحوی در مقایسه با ساختارهای امر حقیقی از ویژگی‌های نحوی خاصی برخوردار هستند و ارتباطی میان معنای مجازی و معنای اصلی امر در این ساختارها وجود دارد؟ در پژوهش حاضر به بررسی ۱۱ معنی از مهم‌ترین معانی مجازی فعل امر زبان روسی در قالب بیش از ۶۰ مثال و نحوه بیان، ترجمه و ارائه معادل آن‌ها به زبان فارسی می‌پردازیم. بررسی و تحلیل ویژگی‌های نحوی و دستوری ساختارهای امری با معانی مجازی و چگونگی انتقال و ترجمه این‌گونه افعال روسی به فارسی، به دلیل تفاوت‌های اساسی نحوی و ساختاری بین زبان مبدأ و مقصد، از اهداف مهم این پژوهش به شمار می‌روند.

دوره ۵، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده

هانس کریستیان آندرسن از نظر بازۀ زمانی، با محمّد بن ملک داد، معروف به شمس تبریزی، فاصلۀ بسیار زیادی دارد؛ امّا پاره‌ای خصوصیّات و ویژگی‌های رفتاری و اخلاقی این دو، همچنین شیوۀ بیان این دو نویسنده، بسیار به هم نزدیک است. این همسانی و مشابهت‌ها، زمانی جالب توجّه‌تر می‌شود که بدانیم در آثار هر دو نویسنده، «جوجه اُردکی»، حضور دارد. جوجه اُردکی که در راه شناختِ «خود»، دچار «فرآیند فردیّت» می-شود. سئوال اصلی این نوشته آن است که آیا میان جوجه اُردک شمس تبریزی با جوجه اُردکِ زشت آندرسن، رابطه‌ای وجود دارد؟ یا وجود و حضور این موضوع، (جوجه اُردک فردیّت یافته)، در آثار دو نویسنده، امری کاملاً اتّفاقی و از باب توارد و تصادف است؟ این نوشته به شیوۀ توصیفی- تحلیلی و به روش کتاب‌خانه‌ای فراهم آمده است. یافته‌های این بررسی، نشان می‌دهد، اگرچه به صورت قطع و یقین، نمی‌توان در مورد دسترسی آندرسن به مقالات شمس تبریزی، حکم داد؛ امّا پاره‌ای از قراین و شواهد؛ شائبۀ توارد و تصادف از این مطالعه را برطرف و این بررسی را در دایرۀ مُطالعات تطبیقی قرار می‌دهد و علیرغم نزدیکی‌های آشکار و مشابهت‌های فکری که درون‌مایۀ این دو داستان را شکل می‌دهد؛ تفاو‌ت‌های زیادی هم در مسیر پیمودن فرآیند فردیّت، به چشم می‌خورد. آنچه در این مطالعۀ تطبیقی، بسیار مُهمّ است، آن است که بدانیم حقّ تقدّمِ طرح موضوع این قصّۀ مشهور- که آوازۀ جهانی دارد- از آنِ شمس تبریزی است و نه هانس کریستین آندرسن دانمارکی.

دوره ۵، شماره ۵ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده

وجود اختلاف در جایگاه اجتماعی، دینی و سیاسی افراد، آن‌ها را به سمت شیوه‌ای خاص از سخن‌ گفتن سوق می‌دهد تا به این ترتیب، متکلم در کنش زبانی خود به جایگاه و منزلت مخاطب لطمه وارد نکند. از نظر مسلمانان، عالی‌ترین مقام هستی، خداوند است و مسلمانان هنگام سخن گفتن با او می‌کوشند تا از سازوکارهای خاصی برای حفظ و رعایت جایگاه این مخاطب والامقام استفاده کنند. در این راستا، مسئله این پژوهش آن است که دریابد انسان هنگام صحبت کردن با خدا از چه سازوکارهای ادب‌ورزی‌ای بهره می‌گیرد. از‌این‌رو، جستار حاضر با رویکردی توصیفی‌‌ـ تحلیلی و بر‌اساس نظریه ادب‌ورزی براون و لوینسون به بررسی راهبردهای ادب‌ورزی در ادعیه شیعه می‌پردازد تا به سؤال یاد‌شده پاسخ گوید. نتایج این تحقیق نشان می‌دهد که افراد در هنگام طرح خواسته خود با خداوند، از سازوکار «کوچک‌داشت خود» و «بزرگ‌داشت دیگری» استفاده کرده، تلاش می‌کنند تا با ذکر صفات مخاطب خود، والا بودن جایگاهش را نشان دهند.
نرگس خادمی،
دوره ۵، شماره ۱۷ - ( ۳-۱۳۹۱ )
چکیده

سیمپسون از افرادی است که در حوزه سبک شناسی و زبان شناسی انتقادی به فعالیت پرداخته است. یکی از مباحثی که او به گونه ای دقیق و روشمند آن را بررسی کرده، «دیدگاه روایی» است. از نظر او، دیدگاه روایی به معنای میزان دخالت راوی در عمل روایت کردن است و از سه بخش جزئی تر: دیدگاه مکانی، دیدگاه زمانی و دیدگاه روان­شناختی تشکیل می شود. زمینه ساز پیوند این سه نوع جزئی، عناصر وجهی به کار گرفته شده در متن توسط نویسنده- راوی روایت است. در ادامه، سیمپسون با طرح دیدگاه های روایی چهار­گانه ژنت و همچنین دیدگاه های چهارگانه روایی آسپنسکی- فالر و با بررسی دقیق­تر عنصر وجهیت در متن، الگوی دیدگاه­های روایی نه گانه خود را ارائه می کند. همچنین، از نظر سیمپسون، با بررسی سه دیدگاه مکانی، زمانی و روان­شناختی به کار گرفته شده در متن روایت، می توان به تحلیلی از نوع دیدگاه ایدئولوژیکی نویسنده نیز رسید.

صفحه ۱ از ۶    
اولین
قبلی
۱