۲۶۱ نتیجه برای هند
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
در این پژوهش هندسۀ فضایی انواع کاربردهای حرف اضافۀ «در» در زبان فارسی معاصر از دیدگاه زبانشناسی شناختی بررسی و تحلیل میشود. چهارچوب نظری مورد استفاده در این مطالعه، رویکرد شناختی تالمی دربارۀ ساختاربندی فضایی در زبان است. این پژوهش تنها بر کاربردهای فیزیکیِ حرف اضافۀ «در» تأکید دارد و به کاربردهای استعاری نمیپردازد. از پیکرۀ همشهری بهعنوان منبع اصلی برای جمعآوری دادهها استفاده و سپس چهارده کاربرد فیزیکی و متفاوت حرف اضافۀ «در» استخراج شد. در هریک از این کاربردها هندسۀ فضایی نما و زمینه هر یک بهتنهایی و ارتباط آنها با یکدیگر مورد مطالعه قرار گرفت و درنهایت، طرحوارههای آنها ترسیم شد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که کاربردهای فیزیکی حرف اضافۀ «در» نماها و زمینههایی با ویژگیهای هندسی متنوع را شامل میشود و از تعامل و یا تقابل آنها با یکدیگر هندسههای بدیعی به دست میآید که در همۀ آنها دو عامل «دربرگیرندگی» و «منبع کنترل» منجر به انتخاب «در» بهعنوان حرف اضافۀ مناسب میشود. همچنین، در یک نوع از هندسهها یک شئ زمینه سوم هم برای جانمایی دقیق نما در صحنه حضور دارد. برپایه یافتههای این پژوهش طرحوارۀ «راه» نیز به شکلی سهبعدی و حجمی مورد تحلیل قرار گرفته است. یافتهها نشان میدهد که در برخی نمونهها نیز آنچه در روساخت جمله بهعنوان زمینه مشخص شده است، مجاز از زمینۀ واقعی است.
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده
«جهانبینی هندواروپایی» به دلایل غنای محتوایی و ادبی آن از دیرباز، بازتاب چشمگیری در شکل گیری متون نظم و نثر فارسی داشته و آثار بسیاری را از جنبههای مختلف تحت تأثیر قرار داده است؛ بهگونهای که آثار برجستهای چون شاهنامة فردوسی و حماسه قرقیزی ماناس از کهنالگوهای آن بهره بردهاند. هدف اصلی این مقاله، بررسی تأثیر پذیری دو متن حماسی شاهنامه و ماناس از این جهان بینی است؛ به این منظور، براساس نظریه «سه کنشِ ژرژ دومزیل» رفتار قهرمانان هر دو اثر، بررسی و توصیف شده است. پژوهش حاضر نشان میدهد سه کنشی که در این نظریه مورد تأکید قرار میگیرد، در تمام سطوح داستانهای این دو حماسه به کار رفته است؛ بنیاد نظریه «سه کنش»، بر تقابل و هماهنگی نیروهای دوگانه نهاده شده، همان گونه که پایه اصلی تفکر شاهنامه و ماناس نیز براساس مبارزه خیر و شر قرار گرفته است که جلوههای آن را در قهرمانانی چون سیاوش/ رستم (در شاهنامه) و ماناس/ باکایی (در ماناس) بهخوبی میتوان دید. قهرمان اول، نمونه ای از خرد، روشنفکری، رستگاری، حمایت، اراده، کمک و آرامش است که بهصورت پیری فرزانه در هنگام ناتوانی قهرمان دوم ظاهر میشود تا او را از مخمصه برهاند. قهرمان دوم نیز نماد خشونت، سختگیری، خونگرمی و جنگجویی است که در عین حال نظام عناصر اربعه را تنظیم میکند و با نیروی جسمانی و روانی خود بهزندگی مردم صلح و سامان میبخشد.
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۱۲-۱۳۸۲ )
چکیده
از ویژگیهای بسیار برجسته و سرآمد سرودههای حافظ، ساختار بسیار استوار و هندسه بسیار سنجیده و بهنجار آنهاست. در این هندسه سنجیده و بهنجار، واژهها و سازهها از میان واژگان همرده چنان هشیارانه و استادانه گزینش شده و چنان تردستانه و شیرینکارانه از پی هم آمده و چنان سنجیده و اندازه گیری شده، همنشین گشته است که دستکاری و دگرگون سازی هنری را بر نمیتابد و بسیار کم پیش میآید که بتوان بر این ساختار سنجیده انگشت نهاد و امّا و اگری پیش آورد یا واژه ای را با واژهی همخوان دیگری جا به جا کرد و به هندسه سنجیده و بهنجار آن آسیبی نرساند و پارهای از خردهکاریهای هنری آن را از دست نداد. در این گفتار که با درآمدی در باره ساخت، ساخت زبانی و ساخت هنری آغاز شده است، کوشیده ایم با یادکرد نمونههایی از سرودههای حافظ، گوشههایی از هندسه سنجیده و دگرگون ناپذیر سخن او را بازنماییم.
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۲ )
چکیده
مطالعهی حاضر به منظور اندازهگیری و مقایسه میزان تجمع فلزات سنگین سرب، کادمیوم، آهن، روی، نیکل و مس در بافتهای آبشش، کبد و عضله ماهی کیجار بزرگ (Saurida tumbil) انجام گردید. به منظور انجام این مطالعه تعداد ۳۰ عدد ماهی کیجار بزرگ در فروردین سال ۱۳۹۱ از منطقه صیادی بندر هندیجان صید گردیدند. پس از انجام زیست سنجی جهت استخراج فلزات سنگین از روش هضم استفاده گردید و مقادیر فلزات سنگین به وسیله دستگاه جذب اتمی شعله ای GBC مدل Savanta AA تعیین گردید. در میان فلزات سنگین بالاترین میزان تجمع به ترتیب مربوط به Fe>Zn>Cu>Ni>Pb>Cd میباشد. میانگین میزان تجمع فلزات سنگین در بافتهای آبشش، کبد و عضله دارای اختلاف معنی دار میباشد (P
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده
بخشی از آنچه ما بهعنوان میراث مشترک ایران و هند میشناسیم، ریشه در فرهنگ هند و ایرانی دارد و مربوط به گذشتۀ دور خاور زمین و زندگی مشترک اقوام هندی و ایرانی است. وجوه شباهت «آرش کمانگیر» در اساطیر ایرانی و «ویشنو» در اساطیر هندی، نمونهای ریشهدار در این زمینه قلمداد میشود. در این جستار، براساس روش تطبیقی مکتب فرانسوی و با شیوۀ تحلیل محتوا، شخصیت آرش کمانگیر در سه دورۀ باستان، میانه و اسلامی، بررسی شده و وجوه مشترک آن با ویشنو در اساطیر هند نشان داده شده و این نتایج به دست آمده است: دو اسطورۀ آرش و ویشنو دارای خاستگاهی مشترک و بهتبع آن، وجوه اشتراک دامنهدار و گستردهای هستند و در طرح شخصیت اساطیری آن دو، مسئلۀ نبرد خیر و شر از جایگاه خاصی برخوردار است. همچنین وجه جنگاوری ایزد باران، در پروردن اساطیری نظیر آرش و ویشنو، پیکرینه بودن دو اسطوره و ارتباط آن دو، با عناصر طبیعی و عوالم آسمانی، از دیگر نتایج بهدستآمده در این پژوهش است.
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده
اهمیت دریا و نقش آن در اقتصاد و سیاست دنیا غیرقابل انکار و توجه به آن نیز ضروری میباشد. تاریخ سیاسی جهان گواهی میدهد که کشورهایی که راهبرد دریاگرایی داشتهاند؛ قدرتمند و توسعهیافته شدهاند. کشور ایران به دلیل برخورداری از سواحل طولانی در خلیج فارس و دریای عمان/ اقیانوس هند از موقعیت جغرافیای ممتازی نسبت به سایر همسایگانش برخوردار است. از سویی دیگر متاسفانه مناطق شرق و جنوب شرقی ایران به دلیل انزوای جغرافیایی همواره مورد بیتوجهی در سیاستهای کلان ملی قرار گرفته است. بدین منظور یکی از بهترین راهبردهای آمایشی پیشرو برای توسعه و امنیت در این منطقه، اتصال نواحی شرقی به بندر چابهارو سواحل مکران میباشد. این پژوهش سعی دارد با روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانهای به واکاوی نقش سواحل مکران و سیاست راهبردی دریاگرایی ایران بر توسعه محور شرقی بپردازد. بررسیهای اولیه نشان میدهند که در صورت اتخاذ راهبرد دریایی توسط دولت جمهوری اسلامی، ایران شاهد فرآوری مزیتهای ژئوپلیتیکی، ژئواکونومیکی و ژئواستراتژیکی آن برای کشور خواهدبود. با تحقق سیاست دریاگرایی، منطقه مکران به عنوان محور ترانزیتی توسعه جنوب شرق مطرح میشود. درصورت مغفول ماندن راهبرد دریاگرایی مبتنی بر ظرفیت اقیانوسی جنوب شرق ایران، سایر بازیگران منطقهای اقیانوس هند از این پتانسیل استفاده خواهند کرد. لذا پیشنهاد میشود با نگاهی واقعبینانه و عملیاتی به سیاست دریاگرایی بیش از پیش توجه شود.
دوره ۲، شماره ۶ - ( ۷-۱۳۸۴ )
چکیده
کیتوزان از مشتقات داستیله شده کیتین می باشد که در سخت پوستان، بند پایان، دیواره سلولی برخی از قارچها، پوست (پولک) ماهی و پوسته میگو یافت می شود. هدف از این پژوهش بررسی کارایی کیتوزان استخراجی از پوسته میگو به عنوان یک ماده تثبیت کننده و قوام دهنده و تاثیرات آن بر بافت سس مایونز در مقایسه با کیتوزان تجاری و کربوکسی متیل سلولز بوده است. در این تحقیق ابتدا کیتوزان به روش شیمیایی از پوسته میگو استخراج شد. درصد استحصال کیتوزان برحسب وزن مرطوب پوسته ۱۷ درصد بود. میزان پروتیین و خاکستر و درجه داستیلاسیون کیتوزان تولیدی اندازه گیری شد و با کیتوزان تجاری مقایسه گردید. آنگاه تاثیر غلظتهای مختلف کیتوزان تولیدی بر خواص رئولوژیک سس مایونز بررسی و با کیتوزان تجاری و کربوکسی متیل سلولز مقایسه شد. ثبات امولسیون و ویسکوزیته نمونه های حاوی ۰,۱، ۰.۲ و ۰.۳ درصد از کیتوزان تولیدی تعیین شد. بالاترین ویسکوزیته سس مایونز در غلظت ۰.۳ درصد کیتوزان بدست آمد. همچنین نتایج تحقیق نشان داد که نمونه سس مایونز حاوی ۰.۲ درصد کیتوزان تولیدی از نظر ویسکوزیته، مشابه نمونه سس مایونز تجاری حاوی ۰.۲ درصد کربوکسی متیل سلولز می باشد. خواص حسی نمونه های سس تولیدی شامل رنگ، بو، عطر و طعم و بافت توسط گروه ارزیاب مورد ارزیابی قرار گرفت و نتایج موید این نکته بود که از نظر خواص حسی بین نمونه های حاوی غلظتهای مختلف کیتوزان تولیدی و نمونه های سس مایونز تجاری اختلاف معنی داری وجود ندارد. در نهایت این نتیجه گیری حاصل شد که در سس مایونز و سایر محصولات امولسیونی می توان از کیتوزان به عنوان یک ماده تثبیت کننده و قوام دهنده استفاده کرد.
دوره ۲، شماره ۷ - ( ۹-۱۳۸۸ )
چکیده
یکی از دشواری های شعر بیدل دهلوی مربوط به فهمِ معانی و کاربردهای خاصّ واژه ها و اصطلاحات در اشعار اوست. بیدل بعضی واژه های فارسی را با معنای وضعی و لغت نامه ای به کار می برد و با معنای اصطلاحی و کاربردهای اصلی آن واژه ها در زبانِ فارسی بیگانه است. «تضمین» یکی از این واژه هاست که بیدل آن را در معنای متفاوتی به کار برده و گاه با آن ترکیبِ «مصرعِ تضمین» را ساخته است.
در این مقاله ابتدا تعاریف و معانیِ تضمین در لغتنامه ها و کتب بلاغی بررسی و سپس معنای این واژه در اشعار بیدل واکاوی می شود. همچنین اصطلاح «مصرعِ تضمین» مورد بررسی قرار می گیرد. روش نگارنده در تحلیل معنای این اصطلاح استفاده از اشعار خود بیدل است و برای این کار، کاربردهای این واژه در اشعار بیدل، تعیین و تبیین شده است. در پایان معنای «تضمین» و «مصرعِ تضمین» در اشعار تعدادی از شاعرانِ هم عصرِ بیدل بررسی و با معنای آن ها در اشعار بیدل مقایسه می شود. این مقاله نشان می دهد اصطلاحات «تضمین»، «مصرع تضمین» و «مضمون» در قرن ۱۲ هجری قمری در شبه قارۀ هندوستان، به اصطلاحاتی تخصصی در حوزۀ نقد ادبی تبدیل شده است و تعاریفی جدید را پذیرفته. در این تعاریف، «مضمون» اختصاصا به معنی «مصراع برجسته» به کار می رود و «تضمین» به فرایند «مصرع رسانی» یا «پیش مصرع رسانی» اطلاق می شود به این فرایند «مضمون بستن» نیز می گویند. «مصرع تضمین» اصطلاحی است که برای «مصرع یا پیش مصرعِ رسانده» به کار می رود.
دوره ۲، شماره ۷ - ( ۹-۱۳۸۸ )
چکیده
یکی از دشواری های شعر بیدل دهلوی مربوط به فهمِ معانی و کاربردهای خاصّ واژه ها و اصطلاحات در اشعار اوست. بیدل بعضی واژه های فارسی را با معنای وضعی و لغت نامه ای به کار می برد و با معنای اصطلاحی و کاربردهای اصلی آن واژه ها در زبانِ فارسی بیگانه است. «تضمین» یکی از این واژه هاست که بیدل آن را در معنای متفاوتی به کار برده و گاه با آن ترکیبِ «مصرعِ تضمین» را ساخته است.
در این مقاله ابتدا تعاریف و معانیِ تضمین در لغتنامه ها و کتب بلاغی بررسی و سپس معنای این واژه در اشعار بیدل واکاوی می شود. همچنین اصطلاح «مصرعِ تضمین» مورد بررسی قرار می گیرد. روش نگارنده در تحلیل معنای این اصطلاح استفاده از اشعار خود بیدل است و برای این کار، کاربردهای این واژه در اشعار بیدل، تعیین و تبیین شده است. در پایان معنای «تضمین» و «مصرعِ تضمین» در اشعار تعدادی از شاعرانِ هم عصرِ بیدل بررسی و با معنای آن ها در اشعار بیدل مقایسه می شود. این مقاله نشان می دهد اصطلاحات «تضمین»، «مصرع تضمین» و «مضمون» در قرن ۱۲ هجری قمری در شبه قارۀ هندوستان، به اصطلاحاتی تخصصی در حوزۀ نقد ادبی تبدیل شده است و تعاریفی جدید را پذیرفته. در این تعاریف، «مضمون» اختصاصا به معنی «مصراع برجسته» به کار می رود و «تضمین» به فرایند «مصرع رسانی» یا «پیش مصرع رسانی» اطلاق می شود به این فرایند «مضمون بستن» نیز می گویند. «مصرع تضمین» اصطلاحی است که برای «مصرع یا پیش مصرعِ رسانده» به کار می رود.
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده
هندسه یکی از بنیانهای هنر و معماری سنتی ایران است که در سراسرآثار فاخر به جای مانده از گذشته، میتوان نمودهایی از آن را مشاهده کرد. این مهم در معماری اهمیت بیشتری مییابد زیرا مبنای کار معماری «ساختن» است و برای ساختن لازم است از یک هندسه و نظم دقیق استفاده شود. نه تنها آثار معماری سنتی ایرانی از دوره باستان تا دوران اسلامی از هندسه بهره بردهاند، معماری معاصر ایران نیز خود را پایبند به این اصول معرفی میکند. این مقاله برآن است تا ضمن شناخت دقیق از اصول هندسی موجود در معماری سنتی و ریشههای فکری و مبانی نظری آن، تجلی آن را در آثار معماری معاصر مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. پرسش اصلی این پژوهش به شناخت اصول هندسی معماری سنتی و کیفیت کاربرد آن در معماری معاصر مربوط میشود. به عبارت دیگر، سوال اصلی آن است که اصول هندسی بهکار رفته در معماری سنتی کدامند؟ و تجلی این اصول در معماری معاصر ایران چگونه است؟ دستاوردهای پژوهش نشاندهنده آن هستند که استفاده از نظم هندسی در پلان همراه با بهرهگیری از هندسه پنهان، و ایجاد درک هندسی با استفاده از احساس ایستایی، بیش از سایر مفاهیم هندسی معماری سنتی، در معماری معاصر مورد توجه قرار گرفتهاند. علاوه برآن که بهرهگیری از کهن الگوها و نقشمایههای معماری سنتی همواره مورد نظر معماران معاصر بوده است.
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۱ )
چکیده
نهضت باروک از ایتالیا آغاز شد و تمام اروپا را فراگرفت. مکتب باروک پس از عصر باشکوه رنسانس و سبک هندی پس از دوره عراقی شکل گرفت. این دو رابطه ای استوار با هم دارند. برای مثال، قالب رایج در هر دو مکتب، غزل است و مضامینی چون حرکت و استحاله، تأکید بر صورتهای عینی و تجسمی، تکیه بر زیباییهای جسمی، چگونگی وصف طبیعت، تسلط دکور، آشناییزدایی و... در هر دو مشترک است. در ادبیات باروک عدم تقلید از قدما، ناپایداری جهان، استعارههای حرکت، مرگ، نمایش، اغتنام فرصت لحظههای زودگذر، عصیان هنرمند، پیچیدگی فلسفی، پارادوکس، مطلق نبودن علم بشری، آزادی بیان و... بهوضوح مشاهده میشود؛ این عناصر در شعر بیدل دهلوی هم نمود یافته است. هدف این پژوهش، بررسی ارتباط مکتب باروک و سبک شعری در هند و ایران با تکیه بر اشعاری از بیدل دهلوی است.
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده
در فرآیند خوانش و ارزیابی یک اثر، بازیابی حضور متنی دیگر و آگاهی از چگونگی بازتولید آن در متن پیشرو، موجب غنای تحلیل میشود. امروزه پیوند ادبیات تطبیقی و بینامتنیت دستاوردی جدید است که تحلیل اثر در چارچوب الگوها و روشهای آن آسان میشود. از مهمترین عوامل تحلیل در حوزه ادبیات تطبیقی بررسی شباهتها و تأثیرگذاری آثار بر یکدیگر و چگونگی تحقق یا انتقال یک موضوع و درونمایه است ولی خوانش بینامتنی دغدغه فرارفتن از بررسی منابع مشابه و تأثیر و تأثر را دارد؛ یک متن بر پایه گفتمانی از پیش موجود بنا میشود و سپس آن گفتمان را از آن خود میکند و حتی موجب دگرگونی معنای متن محوری میشود. مقاله حاضر با تأکید بر این معنا و پیوند اصول نقد تطبیقی و بینامتنی بر آن است تا ضمن معرفی مثنوی خموش خاتون(که اصلی هندی دارد) به مهمترین عناصر درونمتنی که زمینه را برای ارجاع به هزار و یک شب فراهم میکند، بپردازد. پس از بررسی تطبیقی ( شباهتها و تأثیرگذاریها)، به چگونگی جذب و دگرگونی هزار و یک شب در گستره مثنوی خموش خاتونپرداخته و با تأکید بر عناصری چون تعلیق، نقیضه، جایگشت و... به بررسی بینامتنی میپردازد. این عناصر موجب معنا بخشیدن به روایتی دیگرگون شده و متنی دیگر را فرآوری کرده است. پیوند ساختار و عناصر نوین در این مثنوی با ساختار ابتدای هزار و یک شب (آغاز قصه شهرزاد) بستری دیگر را برای خوانشی تطبیقی- بینامتنی فراهم میکند.
دوره ۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
هنر، به مثابه روح زمانه و بازتاب نگاه خاص هنرمند به پیرامون خود، زبان وطرز بیان خاصی برای انعکاس دیدگاه خود دارد. ظهور هنرهای گوناگون با ساختاری مشترک در هر عصر، بازتاب نگاه و اندیشه ذهنی ساختاری مشابهی میان آفرینندگان و هنرمندان آن است. گرچه بن مایه هر کدام از هنرها از ادبیات تا موسیقی عناصر مجزا و خاصی برای ارائه می طلبد؛ گاه در میان هنرهای گوناگون یک دوره اجتماعی، میتوان ساختار و سبک مشابه و مشترکی مشاهده کرد. یکی از دوره های مهم و تاثیرگذار هنر ایران یعنی عصر صفوی )قرن ۱۱ هجری، قمری( محمل مناسبی برای بروز شباهت های ساختاری میان دو هنر این دوره یعنی شعر )معروف به سبک هندی( و مینیاتور آن )مکتب اصفهان( فراهم آورده است؛ تا آنجا که می توان شباهت سبکی یکسان و غیرقابل انکاری را میان دو هنر یاد شده قائل شد.
بر این اساس در مقاله حاضر، با تکیه بر ادبیات و ویژگی های سبک شناسانه شعر سبک هندی به مقایسه آن با مینیاتور همان دوره پرداخته شده است. پس از بررسی ویژگیهای موردنظر و انطباق آن با وجوه زیرساختی در مینیاتور،در نهایت به نظام مندی مشترکی میان دو هنر دست یافتیم. غلبه مضمون بر موضوع دربرابر خط بر رنگ و غلبه محور جانشینی از جمله موارد مشابه ساختاری میان دو هنر مورد نظر است که به آن پرداخته شده است.
ابوالفضل حری،
دوره ۴، شماره ۱۵ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده
این مقاله، عجایب نامه نویسی را به منزله نوشتار وهمناک بررسی می کند. در واقع، پرسش این است که به چه ترتیب می توان (و/ یا نمی توان) عجایب نامه ها را به منزله نوشتار وهمناک قلمداد کرد؟ ابتدا به پیشینه بحث عجایب نامه ها و ادبیات وهمناک اشاره می شود. سپس، واژگان عجایب و وهمناک تبارشناسی شده، از خاستگاه های مذهبی، تاریخی و اجتماعی هر دو، ذکر به میان می آید. گفته می شود وهمناک، زاده وهم خیال است و در اوهام ذهنی ریشه دارد؛ عجایب نامه ها، ریشه در واقعیت دارند و حاصل نگاه دقیق مشاهده گر است. آنگاه، رویکرد ساختاری تودرف در عجایب نامه های داستانی، مقابله و بررسی تطبیقی شده و معلوم می شود برخی حکایات عجایب هند با انواع پنجگانه شگفت وهمناک در دسته بندی تودرف، همخوانی دارند. در پایان نیز به چندین یافته اشاره می شود. در مجموع، عجایب نامه ها از برخی جهات، با ادبیات وهمناک همخوانی و از برخی جهات، همخوانی ندارد.
دوره ۵، شماره ۰ - ( ۱۲- )
چکیده
در این تحقیق, از نوعی الگوریتم تطابق شکل برای بازشناسی ارقام دستنویس فارسی استفاده شده است. برای هر نقطه نمونه برداری شده بر روی کانتور شکل, توصیفگری براساس توزیع مکانی نقاط دیگر کانتور بهدست میآید. برای تعیین میزان شباهت دو شکل, ابتدا بر اساس این توصیفگرها تناظری یک به یک بین نقاط نمونه برداری شده روی کانتور شکل اول با نقاط روی کانتور شکل دوم بهدست میآید. جمع فواصل بین نقاط متناظر در دو شکل، معیاری برای عدم شباهت آنها است. سپس تبدیلی تعریف میشود که نقاط کانتور شکل اول را بر روی نقاط متناظر در کانتور شکل دوم قرار دهد. میزان پیچیدگی این تبدیل معیاری دیگر برای عدم شباهت دو شکل است.
با بهینه سازی پارامترهای مختلف این الگوریتم, از آن برای بازشناسی ارقام دستنویس فارسی استفاده شده است. از روش طبقهبندی نزدیکترین فاصله از نماینده یا نمایندههای هر کلاس استفاده شده است. در آزمایشی برروی مجموعه ای شامل ۱۲۸۸رقم - که افراد مختلف نوشتهاند - صحت بازشناسی ۹/۸۹% بوده است. این آزمایش بدون هیچگونه پس پردازشی انجام شده است.
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده
با اندک نگاهی به آثار هنری ایرانیان و تأملی کوتاه در آن ها درمی یابیم که سرچشمه تمامی هنرهای ایرانی برگرفته از تجسم عینی اندیشه مردمانی است که تاش کرده اند جهان بینی خود را در قالب آن هنر بیان کنند. طبیعت دستاورد معمار هستی، خداوندگار عالم است و اغلب برای معماران سرچشمه الهام بوده است. به دلیل گرایش ذاتی و فطری انسان ها در تعامل با طبیعت و تأثیرات قابل توجه ارتباط با طبیعت در روح و جسم آدمی ، بشر همواره ب هدنبال ایجاد رابطه ای منطقی و مناسب میان فضای درون و طبیعت بیرون بوده است. امروزه نیاز جسم ی و روحی انسان به برقراری ارتباط با طبیعت موجب گردیده که در همه جوامع، طبیعت به مثابه میراث فرهنگی تلقی شود؛ از ای نرو باغ ایرانی ب هعنوان نمونه متعالی از منظر ایران، تصویر باورهای انسان ایرانی اسامی در بطن تاریخ است که علی رغم ناملایمات، همچنان به عنوان الگویی موفق از آن یاد می شود. باغ در مقام برخوردگاه آدمیان و اندیش ههایشان و به عنوان میعادگاه زمین و آسمان و نقطه تلاقی عملکرد و پندار، بهترین جای تجربه عرفانی است. هدف اصلی پژوهش حاضر توجه به ارتباط انسان با طبیعت، عناصر طبیعی و تشخیص جایگاه باغ ایرانی در نوع برخورد انسان با طبیعت است. روش پژوهش ضمن مطالعه اسنادی و کتابخان های و مطالعات تطبیقی از نوع توصیفی است. نتایج به دست آمده حا کی از آن است که ارتباط با طبیعت ضرور یترین شرط برای هنرمند است. هنرمند انسان است: او خود طبیعت است، بخشی از طبیعت و در میان فضای طبیعی، طبیعت در بسیاری از راهبردهای منتهی به خلاقیت معماری تأثیر می گذارد. طبیعت همیشه در همه جا حاضر و طبقه بند یناپذیر و ب همثابه ابزاری بسیار قدرتمند برای الها مبخشی است. حضور آن در استعاره، تقلید، تغییرپذیری فرم و مصالح معماری آشکار است.
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده
افت تاریخی شهر ایرانی اسام ی با ارزش کالبدی و فرهنگی نهفته در خود، از هویت شهری بالایی برخوردار است، در نتیجه حفظ بافت های تاریخی ب هعنوان هویتی ضروری برای ادامه حیات شهرها مطرح می گردد. در واقع هویت، پاسخی به پرسش در خصوص چیستی یا کیستی است که در بستر تاریخی جامعه شکل م یگیرد. یکی از دلایل اصلی بحران هویت امروزین شهرها را می توان نا کارآمدی بافت های تاریخی ذکر نمود. با گذر زمان، لاجرم، تغییر اتفاق خواهد افتاد، لیکن تداوم همراه با تغییر که پیوند بین گذشته با حال را ممکن می سازد، خود باعث تعاد لبخشی به این تغییر خواهد بود. تحقیق حاضر از نوع کیفی است و ب هدنبال بررسی عناصر شکل دهنده به هویت بافت های تاریخی شهر ایرانی اسامی به منظور مقابله با پدیدۀ از دست رفتن هویت باف تهای مذکور است. روش تحقیق به کار رفته در این پژوهش، توصیفی تحلیلی و روش جم عآوری داده ها مبتنی بر مطالعات کتابخان های و اسناد تاریخی است. بررس یها حا کی از آن است که عناصر اصلی شکل دهنده به هویت بافت تاریخی شهر ایرانی اسامی عبارتند از: ارگ، مسجد جامع، بازار، محل ههای مسکونی و شبکه معابر که از آن میان ارگ، مسجد جامع و بازار سه رکن اساسی شهر سنتی اسامی را ب هوجود می آورند. مسجد جامع ب هعنوان محوری ترین عنصر کالبدی در شهر اسامی و بازار، یکی از عین یترین نمودهای معماری و شهرسازی سنتی ایران است که به عنوان ستون فقرات و قلب تپنده شهر ایفای نقش م یکرده است. مقالۀ حاضر درصدد است تا با شناخت ماهیت هویت، به بررسی عناصر شکل دهنده شهرهای سنتی اسلامی کشور بپردازد تا به تمهیداتی منجر شود که به حفظ و تداوم حضور این عناصر در بافت های تاریخی شهرهای کشورمان کمک کند.
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
فرهنگ در گفتمان رهبری و نقشی که در تحقق تمدن نوین اسلامی دارد، از موضوعات مهمی است که نیازمند تحقیق و پژوهش بسیار است. از آن جا که فرهنگ در دیدگاه مقام معظم رهبری از اهمیت بسیاری برخوردار است و جایگاهی محوری دارد. بر این اساس، اهمیت جایگاه فرهنگ در اندیشه مقام رهبری ایشان را به طرح دیدگاه مهندسی فرهنگی واداشته است. مهندسی فرهنگی، از این منظر تلاش در جهت تقویت اجزای اصلی فرهنگ اسلامی و ملی کشور و پاسداشت آن در برابر نفوذ و تاثیر فرهنگ مخرب غربی، در پرتو چینش مناسب و تعیین جایگاه صحیح تمامی ابعاد و ویژگیهای فرهنگی جامعه است و دستیابی به نتیجه در خور این تلاشها، نیازمند طراحی صحیح مهندسی فرهنگی میباشد. این نوشتار با هدف بررسی جایگاه فرهنگ در گفتمان رهبری و نقش فرهنگ در شکلگیری تمدن نوین اسلامی درصدد پاسخگویی به این پرسش است، که چه رابطهای میان مفهوم فرهنگ و تمدن نوین اسلامی در گفتمان رهبری انقلاب اسلامی ایران وجود دارد؟ در پژوهش حاضر، از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است و برای گرداوری دادهها از روش اسنادی و کتابخانهای بهره برده است تا مهمترین بنیانهای فکری تمدن نوین اسلامی متاثر از فرهنگ را از دیدگاه مقام معظم رهبری با استناد به مجموعه اثار گفتاری و نوشتاری ایشان استخراج و ارائه نماید. این مقاله در قالب نظریه تمدن نوین اسلامی بر این فرضیه استوار است که از نظر مقام معظم رهبری فرهنگ زیربنای شکل گیری و گسترش تمدن نوین اسلامی در جامعه را فراهم اورده است. نتایج پژوهش نشان داده است که رابطه وثیق و معناداری میان فرهنگ و تمدن نوین اسلامی برقرار است. به گونهای که فرهنگ در تحقق تمدن نوین اسلامی تاثیرگذار بوده و با توجه به مهمترین مولفههای تمدن اسلامی که همانا خدا محوری بر مبنای کرامت انسانی و ارزشهای فرهنگی و معنوی است، این گزاره تایید میشود
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۴ )
چکیده
بهره گیری از هندسه در پیمایش همساز میان فرم، ایستایی و تناسبات، ب هعنوان اصلی جاری در تعاملِ سازه و معماری سنتی ایران همواره برقرار بوده است. شناخت رفتار هندسیِ اجزا در مسیر ایجاد اتحادِ ارگانیک میانِ سامانه های کالبد، فضا و زمینه، موجب شک لگیری بازخوردی یکپارچه به عوامل مؤثر در پایایی مجموعه م یگردد. گره های ایرانی بر مبنای ،y و x قیودِ هندسی موجود در ساختار و تناسبات خویش، به عنوان واحدهای مدولار، قابلیت توسعه و گسترش در محورهای با حفظِ همسازی میان ارز شهای بصری و کارایی عملکردی را دارا م یباشند. با توجه به روندِ نظم پذیریِ ساختارِ گره های برای حفظ کارکردِ سه بعدیِ مجموعه سازه ، مسئله ای قابل بحث ،z ایرانی در محورهای اشاره شده، انتقال این نظم در محور است. از این رو، مقاله حاضر نخست به بررسی نحو ه استفاده از پارامترهای مولدِ هندسه گره با استفاده از نرم افزار کدنویسی گرافیکی گر سهاپر پرداخته، سپس با معرفی روش الگوریتم ژنتیک، مجموع ه حاصل از تولید فرم های مختلفِ منتج از هندس ه گره را به عنوان جمعیتی از ژن های قابل تحلیل معرفی می کند. در این راستا، فرایند جانمایی بهین ه تکیه گاه ها، با حفظ کارکردِ سه بعدی میان اجزا، در مسیر دستیابی به هندسه ای کارآمد از فرم گره را پیش می گیرد. بر همین اساس، پس از تحلیل همزمانِ فرم و سازوکارِ متعاقب ساز های ب هوسیله افزونه کارامبا، جمعیت برتر از مجموع ه ژن های معرفی شده، گزینش گردیده و بهین هترین حالت جانمایی تکیه گاه ها، در شرایطی که اجزای سازه دارای تنش حداقل هستند، گزینش م یشود. در ادامه نیز با بررسی عملکردِ حالت بهینه و نمون های منتظم در جانمایی تکیه گاه ها رفتار متعاقب هر دو حالت نسبت به انتقال بار به پی، مورد بررسی قرار م یگیرد. با استناد به نتایج این پژوهش، م یتوان ای نگونه برآورد نمود که سازوکار هندسی در گر ههای ایرانی، با تعریف قیود خاص، موجب کنترل رفتار یکپارچه و کارکردِ چند بعدی میانِ پارامترهای کیفی نظیر هندسه منعطف جهت طراحی سازه های پوششی و پارامترهای کمّی همچون رفتار متناسب با نیروها می گردد. این بازخوردِ همساز میان معماری و سازه در جانمایی بهین ه تکیه گاه ها که به مدد روش الگوریتم ژنتیک حاصل می گردد، کاهش تنش در اجزای سازه و همچنین پایاییِ حدا کثری سازه را همراه با صرفه اقتصادی در مصالح مورد استفاده، در کنار حفظ ارزش های معماری ب هدنبال خواهد داشت.
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده
در این تحقیق، ابتدا ژلاتین با دو تیمار بازی و اسیدی شامل محلول سود ۱۹/۰ نرمال و اسید استیک ۱۲/۰ نرمال با نسبت پوست ماهی قزلآلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss) به محلول ۱ به ۷ و سپس تیمار حرارتی ۵۰ درجه سانتی گراد ساعت استخراج شد. سپس توسط آنزیم آلکالاز به مدت ۴ ساعت و با نسبت آنزیم به سوبسترای ۱ به ۱۰۰ هیدرولیز شده و درجه هیدرولیز در پایان ساعت چهارم اندازهگیری شد. فعالیت مهار رادیکالهای آزاد DPPH، ABTSو ارزیابی قدرت کاهندگی ژلاتین هیدرولیز شده بررسی شد. نتایج نشان داد درجه هیدرولیز پس از ۴ ساعت به میزان ۷/۴۶% مشاهده میشود. همچنین بالاترین میزان مهار رادیکالهای آزاد DPPH، ABTS و ارزیابی قدرت کاهندگی در غلظت ۱۰ میلیگرم بر میلیلیتر به ترتیب ۸/۳۹%، ۷/۵۰% و ۱۲۳/۰ بهدست آمد. نتایج نشان داد که پپتیدهای حاصل از ژلاتین پوست ماهی قزلآلای رنگینکمان میتواند به عنوان یک ضداکسیدان طبیعی در نظر گرفته شود.