۶۹ نتیجه برای هدایت
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده
عنوان داستان، آستانه ورود به دنیای پر راز و رمز متن محسوب میشود. بنابراین باید به گونهای هنرمندانه انتخاب شود که بتواند با کمیت و محدودیت خود، کیفیت متن را به نمایش بگذارد. گاه عنوان نوری بر دنیای متن میتاباند و محتوای کلی آن را روشن مینماید؛ گاهی نیز همچون حجابی بر دنیای متن قرار میگیرد و نهتنها هیچ نشانی از آن در اختیار مخاطب قرار نمیدهد، بلکه در ذهن وی تنش ایجاد میکند و او را به سوی متن میکشاند. در این پژوهش، مهمترین مؤلفههای متنی و برونمتنی که در گزینش عنوان در داستانهای صادق هدایت و زکریا تامر مؤثر بوده است، بررسی و با مقایسه تحلیلی- توصیفی، خوانشی مبتنی بر ساختار و محتوای عنوان داستانها و رابطه آن با عناصر درونمتنی و عوامل برونمتنی ارائه میشود. در مجموع، میتوان گفت این عناوین از سویی نشاندهنده آشنایی دو نویسنده با انواع شگردهای بلاغی است و از سوی دیگر میتواند انعکاسدهنده مشکلات و شرایط دشوار زندگی مردم و فرهنگ رایج در عصر دو نویسنده باشد که با بیانی متفاوت در عنوان انعکاس یافته است. البته عناصر متنی و ادبی که برای پوشیدگی معنای متن و یا فشرده کردن آن در عنوان، به کار گرفته شده است، با عوامل متعددی از جمله کوشش برای جذب مخاطب و گاه اقتضای شرایط بسته سیاسی (برونمتنی)، در پیوند است.
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۰ )
چکیده
در این پژوهش دو داستان « علویه خانم » و «حاجی آقا» از هدایت و « ویولن روتچیلد » و «بانو و سگ ملوس» چخوف از دیدگاه طنز اجتماعی مورد تحلیل و مقایسه قرار گرفتهاند. درونمایه این داستانها نابسامانیهایی است که به صورت طنزگونه و خندهدار به تصویر کشیده شدهاند. هریک از شخصیتها نماینده قشر خاصی هستند. شباهتهای اخلاقی و شخصیتی خاصی بین شخصیتهای داستانها از جمله حاجی آقا و یاکوف و همچنین آنا بانوی داستان چخوف و علویه خانم وجود دارد. اما آنچه در آثار این دو نویسنده متفاوت است نوع نگرش آنها است؛ چخوف با لحنی امیدوارانه انتقاد میکند، حال آنکه یأس و ناامیدی در داستانهای هدایت به افراط دیده میشود. مهمترین موضوعاتی که در آثار مورد بررسی این دو نویسنده قابل توجه است عبارتاند از معضلات اجتماعی، بیعدالتی، وجود فساد در بین طبقات مختلف جامعه و همدردی با انسانها، که همه این موارد با طنزی گزنده بیان شدهاند و مخاطب را به ابراز همدردی وا میدارند. هدف در این پژوهش بررسی مشترکات این دو نویسنده در شیوه پرداختن به طنز اجتماعی و مقایسه آن دو با یکدیگر است.
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده
قضیه یک نوع ادبی طنزآمیز است که به ابتکار صادق هدایت در کتاب وغ وغ ساهاب پدید آمده و با وجود ظرفیت زیاد آن برای کاربرد در طنزپردازی، هنوز مورد بازشناسی دقیق و پیروی جدی قرار نگرفته است. در قضیه با نوع ادبی کلیتر نقیضه مواجهایم؛ ضمن اینکه مختصات زبانی، شکلی و محتوایی آن، برجستگی خاصی به آن داده است. دو شگردِ برخورد عامیانه با شعر و تخریب عمدی وزن و قافیه نیز هرچه بیشتر به این برجستگی دامن زده و انتقاد از مسائل پنهان اجتماعی، فرهنگی و ادبی نیز بر ویژگیهای منحصربهفرد آن افزوده است. نگارنده در این مقاله به بازکاوی سبکشناسانه قضیههای وغ وغ ساهاب میپردازد و برآن است تا نشان دهد هدایت از چه شگردهایی برای نوشتن قضیههایش سود جسته است.
دوره ۳، شماره ۱۰ - ( ۷-۱۳۸۵ )
چکیده
به رسانایی یک ماده خاص در برابر جریان الکتریکی، هدایت الکتریکی گفته می شود که با واحد میکرو زیمنس[۱] بر سانتیمتر بیان می گردد. هدایت الکتریکی یا رسانش شیر عمدتاً مربوط به املاح موجود در آن به ویژه یونهای سدیم، پتاسیم و کلر است. نظر به اینکه سنجش هدایت الکتریکی یک روش ساده و سریع می باشد، لذا در این پژوهش جهت تعیین کیفیت شیر از نظر تازگی و کهنگی، همبستگی این ویژگی با عواملی مانند pH، اسیدیته و شمارش کلی میکروبی مورد مطالعه قرار گرفت. ابتدا با تغییر دادن شاخص هائی نظیرpH، اسیدیته و شمارش کلی میکروبی در شیر خام بدون چربی میزان نوسانات هدایت الکتریکی در یک دمای ثابت (ºc۲۵) محاسبه گردید. سپس ۲۰۰ نمونه شیر خام به روش تصادفی از محل دریافت شیر، دریکی از کارخانه های شیر پاستوریزه تهران، نمونه گیری و در شرایط دمای پایین ( ºc۳) به آزمایشگاه منتقل شد. در ۱۰۰ نمونه شیر کامل شاخص های مورد نظر در این مطالعه آزمایش و سپس هدایت الکتریکی بدون توجه به دما مورد سنجش قرار گرفت و در ۱۰۰ نمونه دیگر همین آزمایشها با ثابت نگه داشتن دمای شیر(ºc ۲۵) انجام شد. زمانی که هدایت الکتریکی شیر خام بدون چربی در دمای ثابت اندازه گیری شد، نتایج با۱۰ تکرار، نشان داد که با افزایش pH و کاهش اسیدیته، هدایت الکتریکی بصورت خطی افزایش می یابد (P۰,۰۵) در سایرآزمایشها، رابطه معناداری بین قابلیت هدایت الکتریکی، pH، اسیدیته وشمارش کلی میکروبی مشاهده نگردید.(P>۰.۰۵) لذا به نظر می رسد که عوامل زیادی در تغییرات هدایت الکتریکی شیر خام موثر می باشند و نمی توان تنها با سنجش هدایت الکتریکی کیفیت شیر خام را ارزیابی نمود.
دوره ۳، شماره ۱۱ - ( ۳-۱۳۸۵ )
چکیده
صادق هدایت، شاخصترین نویسنده ادبیات سیاه در عرصه داستاننویسی معاصر ایران است که آثارش بر پایه یأس و ناامیدی بسیار شکل گرفته است. هدف از این نوشتار، شناسایی زمینهها و عواملی است که به سیاهنویسی وی منجر شده است.
در این مقاله، نخست از نشانههای ناامیدی در احوال و آثار صادق هدایت بحث شده و آنگاه زمینههای موجد یأس در وجود هدایت و در تار و پود آثارش با رویکردهای تاریخی، جامعهشناسانه و روانشناسانه مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته و تأکید شده است که یأسگرایی هدایت علاوه بر اینکه در خصوصیات روحی و ویژگیهای شخصیتی او ریشه داشت؛ معلول اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی دوران و وضع خانوادگی او و همچنین محصول جریانهای فکری – ادبی رایج در نیمه اول قرن بیستم بود. مجموعه اوضاع فرهنگی، سیاسی و اجتماعی خاص عصر هدایت در کنار ویژگیهای فردی و خانوادگی، او را با تناقضها و دوگانگیهای فکری و رفتاری روبهرو کرد و زمینهساز گرایش او به سمت تردید و یأس شد.
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۳ )
چکیده
بر اساس آموزه ماواگزینی روحالقدس از جمله کارکردهای اساسی روحالقدس هدایت مومن مسیحی به سوی حقیقت خداوند و شبیهساختن وی به اوست. فیلسوفان مسیحی میکوشند به فهم معقولی از ماواگزیدن روحالقدس در درون مومن مسیحی با وجود قدرت انتخاب و اختیار انسان در پذیرش هدایت و عدم آن، دست یابند. مدل مشارکتی آلستون میتواند به نحو معقولی از جایگاه اختیار دفاع نماید. بر اساس این مدل مومن مسیحی در روند ماواگزینی روحالقدس در درون خویش، هم تا حدی به آنچه خیر است معرفت و آگاهی مییابد و هم احساس میکند مایل است واکنشی شایسته و مناسب نشان دهد. این مدل در تمام استحالهها نقش درونی مهمی به روحالقدس میبخشد و در عین حال مجال انجام کارهای بسیاری را برای فرد باقی میگذارد و اختیار او را در نظر میگیرد. این مدل میتواند به عنوان تبیینی عقلانی از جایگاه اختیار در روند هدایت باطنی روحالقدس در جریان ماواگزینی، به شمار آید.
محمد تقوی، الهام دهقان،
دوره ۴، شماره ۱۳ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده
چکیده در آثار داستانی بررسی موتیف و نشان دادن ارتباط آن با سایر عناصر داستان به تجزیه و تحلیل دقیقتر و درک بهتر اجزای داستان بویژه پیام های ضمنی آن کمک میکند. صادق هدایت از نویسندگانی است که گاه آگاهانه و گاه ناخودآگاه در داستانهایش عناصری را که در شمول موتیف قرار می گیرند به کار برده است. موسیقی، نقّاشی، تیرگی و سرما و سایه از جمله عناصر تکرار شونده و عربستیزی، غلبه و قدرت سرنوشت، بیاختیاری آدمی، انزواطلبی از جمله درونمایههای تکرار شونده در داستانهای هدایت و همۀ این موارد در شمار موتیف های داستانهای او هستند. این عناصر و مفاهیم در داستانهای هدایت به نحوی معنیدار تکرار شده اند و در این تکرار گاه قصد هنری نویسنده و گاه دغدغه های فکری و عاطفی او در کار بوده است. موتیف های مفهومی (درونمایه ای) برای خواننده، دورنمایی از جهانبینی هدایت و دیدگاه خاصّ او به زندگی و انسان و همچنین ویژگیهای شخصیّتی و حسّاسیّتهای وی را آشکار میکنند. علاوه بر بررسی موتیف های غالب در داستان ها، در این مقاله نشان داده شده است که انواع موتیف ها مانند رنگها و ابزار و اشیای خاص یا بعضی رفتارها و حرکتهای قهرمانان که در یک داستان مستقل تکرار شده اند، کارکردهای مهمی در داستان دارند و درانسجام اثر و تقویت پیرنگ و در شخصیّتپردازی و فضاسازیهای داستان مؤثّر بودهاند. واژههای کلیدی: موتیف، داستاننویسی، صادق هدایت، نقد ادبی.
زهره هاشمی، ابوالقاسم قوام،
دوره ۵، شماره ۲۰ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده
بوف کور یکی از مشهورترین داستان های ادبیات معاصر فارسی است که تا کنون شرح و نقدهای بسیاری برای کشف معانی نهانی ان شده است. با این حال علی رغم اختلاف نظرهای مختلف و متعدد مفسّران و منتقدان بوف کور، می توان گفت که همه ایشان براین قول اتفاق نظر داشته اند که دو پاره بوف کور به نوعی تکرار یکدیگرند. علاوه براین می شود گفت تقریبا قریب به اتفاق اکثر این شرح ها با استفاده از نقد روان شناختی به تحلیل اثر پرداخته اند. در حالی که نگارندگان با عنایت به دو نکته فوق تلاش کرده اند که با تحلیل استعاره های مفهومی که هدایت در این دو قسمت به کاربرده، از طریق «نظریه استعاره مفهومی» فراتر از استدلال های روان شناسانه ای که ناقدان این اثر داشته اند به کشف شبا هت ها و تفاوت های این دو قسمت بپردازند تا در نهایت به نگاهی جدیدتر و متفاوت از آنچه تا کنون ذکر شده، دست یابند و ثابت کنند که هدایت با وجود کاربرد شباهت های فراوان در این دو پاره، بینش های متفاوتی را در هر یک دنبال می کرده است.در نهایت نویسندگان به این نتیجه می رسند که هدایت در پاره اول داستان بر اساس استعاره هایی که به کار برده نگاهی امیدوار و مثبت به زندگی دارد و در قسمت دوم این دید جای خودش به ناامیدی و میل به مرگ می دهد
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده
یکی از جنبههای مهم آموزش زبانهای خارجی توجه به تفاوتهای زبانی و تأثیر آنها در فرآیند یادگیری است. شمار اشیا جزء پدیدههای عام زبانی است که در زبانهای مختلف به اشکال مختلف نشان داده میشود. امکانات زبانهای روسی و فارسی در بیان شمار اشیا، بهویژه در سطح صرفی- نحوی کاملاً متفاوت است و به همین دلیل یادگیری و کاربرد صحیح «گروهواژههای عدد و معدود» (عدد+ اسم/ عدد+ صفت+ اسم) در حالت فاعلی و مفعولی در زبان روسی، یکی از مسائل دشوار مربوط به یادگیری این زبان برای فراگیران ایرانی است. تغییر ساختهای مورد اشاره زبان روسی با توجه به ملاکهایی مانند حالت دستوری، نوع عدد، جنس معدود، جاندار یا بیجان بودن آن از مقولاتی هستند که این ساختها را در تقابل با یک ساخت واحد در زبان فارسی قرار میدهد. هدف این پژوهش مقایسه ساختهای ذکرشده در دو زبان روسی و فارسی و بررسی علل بروز خطاهای یادگیری روسیآموزانِ فارسیزبان و تحلیل آنها با هدف رفع مشکلات آموزشی زبانآموزان ایرانی است.
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده
صادق هدایت، متفکر و هنرمندی بر آشوبنده، نا بهنگام، پی افکن و نویسنده ای صاحب سبک بود. به جرئت می توان گفت که بوف کوراو درنیم قرن اخیر بیش ازهراثرادبی ایرانی دیگری مورد نقد و بررسی جدی قرار گرفته و هر روز منتقدان ابعاد تازه ای از این اثر را هویدا می کنند. آنها ابعاد سوررئالیستی، سمبولیستی، اگزیستانسیالیستی، ناسیونالیستی، اکسپرسیونیستی و متافیزیکی این اثر را تجزیه تحلیل کرده اند. از دیدگاه ادبیات تطبیقی، از تاثیر پذیری هدایت از شوپنهاور، ژان پل سارتر، گی دو موپاسان، ژرار دونروال، فرانتس کافکا و دیگر ادیبان هم از بعد محتوایی و هم از بعد ساختاری قلم فرسایی ها شده است. پژوهش حاضر تاثیر پذیری و اشتراکات انکار ناپذیر و درعین حال کشف نشده ی بوف کور از رمان خیزابها ی ویرجینیا وولف را مورد نقد و موشکافی قرار می دهد. در این پژوهش، ارتباطات بینا متنی بوف کور با خیزابها از بعد مضمونی واکاوی شده و در این راستا پژواک یکی از مهمترین مضامین رمان خیزابها یعنی روایت زدگی در بوف کور رد یابی می شود. بر اساس تطبیق متنی نشان داده می شود که چطور برخی از جملات بوف کورشباهت خیره کننده ای به جملات کلیدی رمان خیزابها دارند.
کاووس حسنلی، سیامک نادری،
دوره ۶، شماره ۲۳ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده
صادق هدایت از نام¬دارترین داستان¬نویسان ایرانی و رمان «بوف کور» مهم¬ترین نوشته¬ی اوست. هدایت در حوزههای مختلف جغرافیای تاریخی و اقلیمشناسی شهرهای کهن ایران، مطالعات نسبتاً گستردهای داشته است که نمود پارهای از این مطالعات را میتوان آشکارا در برخی از آثار او از جمله «بوفکور» دید. تاکنون درباره¬ی بوفکور بسیار نوشته شده است. اما آن¬چه در این مقاله در کانون توجه قرار گرفته؛ همانندی توصیفات مکان قصه با موقعیت قدیم شهر ری، در سده¬های سه تا هفت هجری¬ قمریست. انطباق جغرافیای تاریخی ری با توصیفات بوفکور که برای نخستین بار به¬گونه¬ای مستند در این ¬مقاله صورت پذیرفته؛ نشانه¬ای دیگر از دقت نظر هدایت در پرداخت داستانی بوفکور، و تأییدیست بر این گفته ی او که: «بوفکور، پر از شگرد است و حساب و کتاب دقیق دارد». فضای این داستان به رغم پیچیدگی و بدعت، عناصری از جهان واقعیت را باز می¬تابد که به بخش مجزایی از ری سده¬های سه تا هفت هجری قمری نظر دارد. در این مقاله همانندی توصیفات مکانی «بوفکور» با جغرافیای تاریخی شهر قدیم ری، بر پایه¬ی پنج عنصر اصلی: سازه¬های شهر، ویژگی¬های مدنی شهر، موقعیت تجاری شهر، توپوگرافی شهر و عناصر فرهنگی و اجتماعی آن، مورد بررسی و بازشناسی دقیق تطبیقی قرار گرفته است.
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده
«طلب آمرزش» یکی از داستانهای مجموعه سه قطره خون اثر صادق هدایت است. این داستان، روایتِ بخشی از زندگی زنی است که با حسادتورزی خود، باعث مرگ اولین و دومین فرزند هوویش و سرانجام خود او میشود. داستان پر از ملامت و ناراحتیِ حاصل از احساسِ حسادت است. این پژوهش میکوشد با نگاهی به دیدگاههای لاندوفسکی پیرامون کلیت احساسات بشری و با پیروی از الگوهای منسجم ارائهشده توسط صاحبنظرانی همچون گرمس و فونتنی دربارۀ چگونگی شکلگیری احساسات انسانی، «حسادت» را از دیدگاه نشانهـ معناشناسیِ عواطف و احساسات بررسی کند. در این راستا مشهود است که چگونه این احساس انسانی، عامل محرک تمامی کنشها و واکنشها در داستان بوده و به چهشکل، گفتمانی شده است و همچنین بررسی خواهد شد که جایگاه آن در داستان تاچهاندازه با الگوهای نظاممند مربوط بهنشانهـ معناشناسی عواطف و احساسات مطابقت دارد. این بررسی، برای نمونه، امکان ارزیابی و سنجش متون داستانی فارسی را براساس الگوهای یادشده، فراهم خواهد کرد.
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده
ادبیات تطبیقی همواره فضایی فراهم کرده تا ادبیات ملل مختلف با همدیگر به گفتگو بنشینند و به تعامل و زایندگی بپردازند. بینامتنیت یا حضور قابل توجه عناصری از متون مشخص در اثری دیگر، از مواردیست که در گسترۀ ادبیات تطبیقی جای می گیرد. صادق هدایت از پیشگامان ادبیات مدرن در ایران و از جمله نویسندگانی که آشنایی عمیق با ادبیات غرب و به ویژه ادبیات فرانسه داشته، در بسیاری از آثار خود متأثر از نویسندگان صاحبسبک خارجی بوده است. داستان کوتاه گرداب که در فضایی تلخ و ناتورالیستی رخ می دهد، یکی از آثار هدایت است که به شدت تحت تأثیر مکتب ناتورالیسم و به ویژه رمان ناتورالیستی پیر و ژان گی دو موپاسان به نظر می رسد. مضمون خیانت که به فروپاشی خانواده ای به ظاهر خوشبخت منتهی می شود و ساختاری که این مضمون در قالب آن روایت می شود، حلقۀ اتصال این دو اثر هستند. این مضمون در دو اثر، با استفاده از قوانین مکتب ناتورالیسم که به ترسیم بی پروای هر آن چه که در جامعه و در میان بشریت به انحطاط می انجامد، پرورانده می شود. مسئلۀ اصلی در مقالۀ حاضر یافتن ریشه ها و مصادیق خیانت در دو اثر با تکیه بر ساختار روایی و تحلیل رفتار شخصیت ها در مواجهه با این بحران خانوادگی خواهد بود. در نهایت سعی بر این خواهد بود تا از این رهگذر به هدف اصلی این مطالعۀ تطبیقی که توضیح عناصر ناتورالیسم در داستان گرداب و هم ارزی آن با عناصر ناتورالیستی رمان موپاسان می باشد، دست یابیم.
ندیم اختر،
دوره ۸، شماره ۳۰ - ( ۴-۱۳۹۴ )
چکیده
صادق هدایت در ماه سپتامبر۱۹۳۷م از هندوستان به تهران برگشت اما برای ما معلوم نیست که در کدام ماه سال ۱۹۳۶م به هند آمد و چند ماه یا چند سال در هند زندگی کرد. صادق هدایت وقتی در هند بود به چند شهر مانند بانگلور، حیدرآباد، میسور و غیره سفر کرد و هر جایی که رفت تاثیری از آن گرفت و در داستانهای خود منعکس کرد. صادق هدایت اگر چه شیوهای نو در داستانهای خود و ادبیات هند و ایران ایجاد کرد ولی متأسفانه کسی به زندگی هدایت در هند نگاهی نکرد و رد پای هدایت در این سرزمین با گذشت زمان گم شد.دکتر سید اختر حسین استاد زبان و ادبیات فارسی و هدایتشناس در هند در مقاله ای به نام هندوستان در آئینه بوف کور اظهار نظر کردند که فارسی دانان هند باید در برابر التفات هدایت به هند، با نوشتن تاریخچه مفصل اقامت او در این کشور، دین خود را به او ادا کنند. به این سبب، نگارنده، که دانشجوی دکتر سید اختر حسین هستم تصمیم گرفتم با سفری پژوهشی و تحقیقی به شهر بمبئی و شهرهای دیگر، به جستجوی رد پای هدایت بپردازم. در این نوشتار بر اساس یادداشتها، نامهها و داستانهای هدایت اماکن هند را که هدایت از آنها نام برده در یک جستجوی چند ماهه بازشناسی و معرفی کرده ایم. اماکنی مانند پانسیون سامر کویین در شهر بمبئی که هدایت در آن زندگی می کرده، سفرهایش به بنگلور و حیدرآباد، معابد و اماکن تاریخی، میزبانها و دوستان هدایت در هند همه به کمک تصویر معرفی شده اند.
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۹-۱۳۸۸ )
چکیده
در این مقاله یک حل تحلیلی برای انتقال حرارت هدایتی در استوانه ساخته شده از مواد مرکب در شرایط پایدار ارائه شده است. حل دقیق ارائه شده، برای بررسی انتقال حرارت در مخازن و لولههای کامپوزیتی بسیار مفید است. در این تحقیق تانسور ضرایب هدایت حرارتی برای مواد مرکب معرفی شده و نحوه تعیین ضرایب از روی خواص الیاف و ماده زمینه بیان شده است. در ادامه، معادله انتقال حرارت در دستگاه مختصات استوانهای برای مواد کامپوزیتی - در شرایطی که الیاف در هر لمینا بهدور استوانه پیچیده شده – بهدست آمده و به روش جداسازی متغیرها حل دقیقی برای این معادله در شرایط مرزی معینی ارائه شده است.
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۰ )
چکیده
انسان تنها موجودی است که به هستی خود میاندیشد. این اصل مبنای نوعی جهانبینی فلسفی است که به اگزیستانسیالیسم یا وجودمداری شهرت دارد. در این نگرش، امکانهای وجودی محدودی برای رهایی از تضادها و تناقضهای درونی و نیز گریز از هستی معناباخته در اختیار انسان قرار دارد. از همین رو انسان در مواجهه با وجود، به احساس عدم تعلّق، تعلیق و رنجها و دلهرههایی وجودی دچار میگردد. در تبیین این احساس، برخی از اندیشمندان وجودمداری مانند کافکا، با برگزیدن زبان روایت و ساختار نمادین ادبیات داستانی به مباحث خشک و تخصّصی اگزیستانسیالیسم، صبغهای هنری بخشیدند و برخی از نویسندگان معاصر ایرانی نیز این روش و نگرش را برگزیدند. از آنجایی که دیدگاههای موجود در این زمینه بر تأثر صادق هدایت از کافکا تأکید دارد، هدف این مقاله بررسی مقایسهای و تطبیقی یکی از مظاهر جهانبینی فلسفی مزبور، در برجستهترین آثار ادبی این دو نویسنده است. بدین منظور مقولههای «دلهره» وجودی در چهار داستان کافکا و هدایت بررسی و مشخص شد که معناباختگی، هویتباختگی، تنهایی، تعلیق، تردید، ترس و محکومیت ازلی، کنشهای ذهنی و عینی شخصیّتهای داستانهای هر دو نویسنده را شکل دادهاند. افزون بر مسأله تأثر هدایت و وجه اشتراک دو نویسنده در اصل «دلهره»، داستانهای هدایت بیشتر به دلهرههای حوزه معرفتشناختی و روانشناختی تعلق دارد. اما رمانهای کافکا بیشتر دلهرههای عمیق اعتقادی را به نمایش میگذارد.
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۰ )
چکیده
جهان هدایت، جهان اشباعشده از مفهوم نیهیلیسم است؛ جهانی فاقد معنا و سرشار از تضادها و تناقضهای چند بُعدی و پیچیده. آثار داستانی، تابلوهای نقاشی، ترجمهها و بقیه شؤون حیات فرهنگی صادق هدایت به صورت مستقیم و غیرمستقیم تحتتأثیر تکانههای شدید نیستانگاری هستند. در طرف دیگر، یووال نوح هَراری قرار دارد که سالها پس از هدایت، از چشماندازی تقریباً یکسان به مسائل بنیادینی از قبیل انسان، خداوند و هستی پرداختهاست؛ بر این اساس، مسئلۀ اصلی مقالۀ حاضر، تبیین و سپس تطبیق نوع نگاه هراری در کتاب پرمخاطب و مشهور انسان خردمند: تاریخ مختصر بشر و صادق هدایت در داستانهای کوتاه، نسبت به سه مؤلّفه بنیادین خداوند، انسان و هستی و سپس تبیین خاستگاه چنین برداشتهایی است. ذکر این نکته ضروری است که تطبیق نظر این دو نویسنده و تحلیل اندیشههای آنها که گاه در تعارض با آموزههای مبین انسانی-اسلامی قرارمیگیرد به معنی تأیید توسط نویسندگان مقاله نیست و دیدگاه انتقادی مطرح شده در جای جای مقاله فلسفه پوچانگارانه ایشان را به چالش میکشد. نتایج حاصل از تشریح و تحلیل آثار مذکور با رویکرد تطبیقی و بر پایۀ مکتب آمریکایی، نشان میدهد هر دو نویسنده در نسبت با مؤلّفههای مورد نظر همسو هستند و در این میان، مسیر آنها از مجرای علم مدرن و بهصورت اخصّ از آراء زیستشناسان عبور کردهاست. خداناباوری، افول انسان و در نهایت انحطاط جهان، ازجمله مهمترین وجوه اشتراکی است که میان هدایت و هراری برجسته شدهاست. روش تحقیق در این مقاله توصیفی-تحلیلی و جمعآوری اطلاعات نیز بر مبنای جستجوی کتابخانهای بودهاست.
دوره ۹، شماره ۳۶ - ( ۸-۱۳۹۱ )
چکیده
چکیده هدف کلی از این مطالعه طراحی، ساخت و بررسی عملکرد یک سیستم اهمیک می باشد. حرارت دهی اهمیک تکنیکی برای گرم کردن مستقیم مواد غذایی با استفاده از انرژی الکتریکی است. در این پژوهش ابتدا سیستم اهمیکی با محفظه تیمار استوانه ای شکل از جنس تفلون به قطر و طول۲۰۰ و ۹۴ میلی متر طراحی و ساخته شد. سپس مواد غذایی مورد آزمایش با اعمال ولتاژ ۱۵ ولت بر سانتی متر گرم گردید. در این تحقیق از سیستم های غذایی مختلفی شامل محلول نمک در غلظت های بین ۲/۰ تا ۶/۰ درصد (وزنی/ حجمی (یعنی نسبت وزن ماده حل شده به حجم آب))، محلول نشاسته با غلظتی بین ۲ تا ۵ درصد (وزنی/ حجمی) در حضور ۵/۰ درصد نمک و سیستم دو فاز حاوی ۵ درصد نشاسته، ۵/۰ درصد نمک و ۱ تا ۱۰ درصد روغن (وزنی/ حجمی) استفاده گردید. سرعت گرم شدن سیستم های غذایی مختلف از طریق ثبت دما در فاصله های زمانی معین بدست آمد و از آن برای مطالعه تاثیر غلظت نمک، نشاسته و روغن بر سرعت گرم کردن استفاده گردید. نتایج نشان داد که این میزان با افزایش غلظت نشاسته و نمک افزایش یافته (با R۲ بیشتر از ۹۹%) در حالیکه افزایش در مقدار روغن، سرعت حرارت دهی را کاهش می دهد (با R۲ بیشتر از ۹۸%).
زهرا پارساپور،
دوره ۹، شماره ۳۶ - ( ۱۰-۱۳۹۵ )
چکیده
اخلاق زیستمحیطی به بررسی ملاحظات اخلاقی دخیل در رابطه انسان با محیط پیرامونش میپردازد. دو داستان «سگ ولگرد» و «انتری که لوطیاش مرده بود» ظرفیتهای مشترکی دارند که زمینهساز نقد و خوانش آنها با چنین رویکردی است؛ بهگونهای که بیش از سایر خوانشها، با دنیای ذهنی صاحبان این دو اثر و نیز با متن آنها همخوانی دارد. در این مقاله، ملاحظات اخلاق زیستمحیطی این دو اثر را بهشکلی تطبیقی بیان خواهیم کرد و دلایل توجیهی نویسندگان را در لزوم رعایت اخلاق و حقوق حیوانات برخواهیم شمرد. این دلایل شامل دو نوع منطقی و عقلانی، و احساسی و اقناعی است که از این دو اثر استخراج و استنباط شده است. تحقیق بهروش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. نتایج نشان میدهد بیشترین تکیه نویسندگان بر توجیهات احساسی و اقناعی در این دو داستان است؛ همچنین، بیانگر نزدیکی دیدگاههای اخلاقی این دو نویسنده با بعضی آموزههای سنتی و نیز نظریههای جدید در حوزه اخلاق حیوانات ازجمله دیدگاه کانت و آلبرت شوایتزر است. توصیفات و ماجرای این دو داستان نوعی مبارزه با گونهگرایی را با شگردهای گوناگون ادبی
ترویج میکنند.
دوره ۹، شماره ۳۷ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده
چکیده
تعیین خواص حرارتی- فیزیکی آب انار شامل جرم حجمی، گرمای ویژه و ضریب هدایت حرارتی جهت بررسی، کنترل، پیش بینی و مدلسازی عددی فرآیندهایی از قبیل خشک شدن و تغلیظ ضروری است. این خواص با تغییر درصد ماده جامد و دما تحت تاثیر قرار می گیرند. بنابراین این خواص در سه سطح ماده جامد محلول ۱۲، ۴۰ و ۶۵ درصد و در محدوده دمایی ۲۵ تا oC ۷۰ تعیین گردیدند. ضریب هدایت حرارتی توسط استوانه های هم محور، گرمای ویژه توسط گرماسنج پیمایشی تفاضلی و جرم حجمی توسط پیکنومتر حجمی اندازه گیری شد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان می دهد که هم درصد ماده جامد و هم دما بر خواص حرارتی- فیزیکی آب انار تاثیر گذارند ولی تاثیر درصد ماده جامد بیشتر است. با افزایش ماده جامد محلول از ۱۲ به ۶۵ درصد ضریب هدایت حرارتی از ۲۳۳/۰ به W/m.oC ۱۹۳/۰ و گرمای ویژه از ۱۹/۵ به kJ/kg.oC ۳۴/۳ کاهش خواهند یافت در حالی که جرم حجمی روند صعودی داشته و از ۱۰۲۷ به kg/m۳ ۱۳۲۳ افزایش می یابد. از طرفی با افزایش دما از ۳۰ تا oC ۷۰ جرم حجمی از ۱۱۷۳ به kg/m۳ ۱۱۵۰ کاهش یافته ولی ضریب هدایت حرارتی در طی افزایش دما از ۲۸ تا oC ۴۲ از ۱۸۸/۰ به W/m.oC ۲۲۹/۰ افزایش یافته است همچنین روند صعودی گرمای ویژه در طی افزایش دما از ۴۰ تا oC ۶۰ از ۹/۳ به kJ/kg.oC ۴/۴ مشاهده شده است. با تجزیه وتحلیل رگرسیون مدل های تجربی پیش بینی خواص حرارتی- فیزیکی آب انار بر حسب متغیرهای کاری به دست آمد.