جستجو در مقالات منتشر شده


۸ نتیجه برای نیچه


دوره ۲، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده

از مهم‌ترین مباحثی که از دیرباز مورد توجه اندیشمندان زبان‌شناس قرار گرفته است، تأثیر نظام اندیشگانی بر جامعه نشانه‌ها و رابطه ذهن و قراردادهای زبانی است. اهمیت این رابطه در نگرش‌های تطبیقی جلوه بیشتری می‌یابد و در نهایت، پژوهشگران با بررسی و تحلیل تطبیقی طرح‌واره‌های اصلیِ ذهن چند متفکر و هنرمند، به استفاده همسو و تا‌حدودی مشترک نشانه‌های زبانی آنان دست یافته‌اند. مولانا و نیچه متفکرانی هستند که نخست، نظام اندیشگانی خویش را با زبان شعر و سپس با جامعه نمادها و سمبل‌ها بیان داشته‌اند و دیگر این‌که در شناخت خود از هستی، انسان، حقیقت، اخلاق و زندگی با یکدیگر اشتراکاتی دارند؛ بنابراین با توجه به مفاهیم یاد‌شده، هر دو از جامعۀ نشانه‌ها و رمزگان خویشاوند و همسو بهره‌مند می‌باشند. این جستار درصدد آن است تا میزان زیست‌مایه‌های معرفت‌شناختی و بن‌لایه‌های حرکت استعلایی انسانی را در نگرش مولانا و نیچه، با توجه به روایت‌های تمثیلی آنان، مورد بررسی قرار دهد؛ بنابراین در این راستا، به بررسی سه نماد برجسته «شتر»، «شیر» و «کودک» در حوزه اندیشه نیچه و مولانا، به‌عنوان مراحل تکوّن، صیرورت و تعالی انسانی پرداخته و این نتیجه حاصل شده است که هستی‌شناسی مشترک هر دو، منتج به کاربرد نشانه‌های ذکر‌شده در توصیف مراحل سلوک و تعالی انسانی است؛ اما تمایز آنان در مقصد‌شناسی، به چینش متفاوت این نشانه‌ها منتج خواهد شد.

دوره ۳، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۴ )
چکیده

یکی از مهم‌ترین عناصر مورد بحث در تاریخ تصوّف و عرفان اسلامی، موسیقی و سماع است که از بدو شکل‌گیری این نهضت تا دوران شکوفایی و در‌نهایت، ساختار کنونی آن، موضوع موسیقی، سماع و رابطه آن با سلوک معنوی بوده است که مورد تحلیل و بررسی و نقد واقع شده و به‌صورت گسترده‌ای در ترازوی امر و نهی، تأیید و تکذیب و نیز انفعال قرار گرفته است. در این میان، مولوی با رویکردی نزدیک به اصحاب سکر و با خوانشی مؤیّدانه و تبلیغی، از این موضوع به‌عنوان یکی از مهم‌ترین ارکان سلوک و سیر الی‌الله یاد می‌کند. در فرهنگ اروپای قرن نوزدهم، نیچه با قرائتی خاص از مفهوم تعالی و حرکت تکامل انسانی، به‌عنوان فیلسوفی شرق‌زده، در تلاش برای نجات انسان از غربت و بحران بی‌خدایی برخاسته از ضعف کلیسا عنصر موسیقی را اصلی مهم در تکامل انسانی و نجات وی برمی‌شمرد که با نگرش مولوی در خویشاوندی و همسویی نزدیک قرار می‌گیرد. الگوواره‌‌های مشترک اندیشگانی این دو متفکر در مواردی مشتمل بر: الف. آشنایی، هم‌ذات‌پنداری و منشأ جوشش؛ ب. ارتباط آن با موسیقی ازلی و نوای کائنات؛ ج. ایجاد صفای دل و تزکیه نفس؛ د. ارتباط موسیقی و زبان؛ ﻫ. ارتباط آن با مفهوم شور و وجد و اندیشه «‌آری‌گویی»، این نتیجه را در‌بر‌دارد که خوانش این دو متفکر در منشأ، هستی، کارکرد و نتیجه برآمده از مفهوم موسیقی، عموماً همساز با یکدیگر به نظر می‌رسد و دارای همسانی و پیوند ماهوی است.

دوره ۵، شماره ۱ - ( ۱۱-۱۴۰۳ )
چکیده

زبانِ نمادپرداز و شاعرانه‌یِ نیچه، افزون بر مداقه‌یِ درون‌متنی، به خوانشی میان‌متنی نیاز دارد.نیچه فیلسوفی است که کمر به نابودیِ کهن‌ارزش‌‌ها بسته است، او هرچند تربیّتی مذهبی داشت، امّا فلسفه‌اش را می‌توان نقدِ همه‌جانبه‌یِ نگرشِ مسیحی، توصیف کرد. در این جُستار، به شرح و تفسیرِ همدلانه خط‌به‌خطِ فصلِ درباره‌یِ سه دگردیسی، با تأکید ویژه بر نگاه احتمالی نیچه به فقراتِ عهدِ جدید، پرداخته می­شود. همچنین کوشش خواهد شد که عباراتِ طعنه‌آمیزِ آن، با عناصرِ بُنیادینِ اندیشه‌یِ مسیحی، هم‌سنجی شود و با مواجهه‌یِ با قطعاتِ پراکنده‌یِ این فیلسوف، کلیّتِ نظام آشکارتر گردد؛ یا به عبارتی این پژوهشِ، می­خواهد با حرکتی رفت‌وبرگشتی میانِ جزء و کُلّ، به فهمی دقیق‌تر از ذهن و زبانِ غریبِ نیچه در فقره ی سه دگردیسی چنین گفت زرتشت تقرّب جوید. شاید نتیجه­ی این تلاش نشان دادن این باشد که مسیحیت نهادینه شده در درون نیچه او را وامی­دارد، که با مسیح علیه آیین مسیحیت برآشوبد.
 

دوره ۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۶ )
چکیده

فراخوانی اسطوره­ها نقش برجسته­ای در تعمیق و غنای ادبیات ملل مختلف ازجمله عرب­ها داشته است. اسطوره ایرانی «زرتشت» یکی از این اسطوره­هاست که در شعر کلاسیک عرب غالباً وجود ندارد؛ اما برخی شاعران معاصر عرب با الهام از فریدریش نیچه (۱۸۴۴-۱۹۰۰م)، شاعر و فیلسوف آلمانی، در چارچوب «قناع» و ماسک اسطوره «زرتشت»، درپی دستیابی به عنصری برای مبارزات سیاسی- اجتماعی و بیداری ملت­هایشان با شعار اَبَرانسان بوده‌اند تا خیزشی مردمی دربرابر اهریمن ظلم و فساد مستکبران معاصر به‌پا دارند. هدف این مقاله علاوه‌بر اثبات حضور یا فقدان اسطوره ایرانی زرتشت، مقایسه و تحلیل تطبیقی این اسطوره در شعر شاعران مدرن و کلاسیک عرب است تا نشان دهد اندیشه نمادین شاعران کلاسیک و مدرن عرب درباره این شخصیت دینی چگونه بوده و رویکرد آنان در بازآفرینی این اسطوره چیست. دستاورد این پژوهش که براساس روش توصیفی- تحلیلی نگاشته شده، نشان می‌دهد که در ادب قدیم عرب، اغلب به‌سبب جنبه­های مذهبی و دفاع از اسلام دربرابر زرتشتیسم، از این اسطوره ایرانی یادی نشده است؛ بلکه فقط اشاراتی اندک به مجوس و آیین­های ایرانیان پیش از اسلام در شعر این دوره مشاهده می‌شود. درمقابل، زرتشت در شعر معاصر عربی، از هیئت منجیِ قومی و پیامبر دینی به شمایل سفیرِ سیاسی در میان ملت­های عربی درآمده که رهایی­بخش انسان معاصر از دردها و رنج­های اجتماعی است. این موضوع نشان از آگاهی شاعران معاصر عرب از اسطوره­های کهن ایرانی و علاقه آنان به فرهنگ گذشته ایران باستان دارد.

دوره ۵، شماره ۱۹ - ( ۳-۱۳۸۷ )
چکیده

در فلسفه پدیدار‌شناسی، کل عالم، فرایندی هستی‌شناسانه دارد و انسان دارای آگاهی استعلایی است و غایت آن نموداری پدیده‌ها نسبت به هم و شناخت حسی و عینی از یکدیگر است. نیچه در بررسی دوران اساطیری و تاریخ کهن بشری معتقد است که انسان یونان باستان، نوعی شناخت هستی‌شناسانه داشته و طبیعت و فرایند آن را چنانکه بوده، می‌شناخته و زندگی وی با آن هماهنگ بوده و به واسطه آن معنا پیدا می‌کرده است. او زندگی را تراژدی می‌داند و با خلق خدایان، الهه‌ها و رب‌النوعها و انتساب حوادث هولناک به آنها و یاری جستن از آنها، زندگی را تحمل‌پذیر ساخت و در این زمینه از تلفیق دو عنصر بهره‌جست: یکی، عنصر دیونوسوسی که به دیونوسوس، خدای بی‌نظمی و آشفتگی، رقص و شادی و شراب و مستی منسوب بوده و دیگری، عنصر آپولونی که به آپولون، خدای نظم و آرامش، عقل و فرهنگ، شعر و موسیقی و زیبایی منسوب بوده است. بنابر‌این، نیچه هنر تراژدی را به عنوان اولین آفرینش هنری یونانیان باستان،زاده دو عنصرتقابلی‌ دیونوسوسی و آپولونی‌می‌داند و فلسفه هنر و زیبایی‌شناسی خود را بر آن دو بنامی‌نهد. در این مقاله، غزلیات‌حافظ براساس این نظریه بررسی، و خوانشی نیچه‌ای، اما متناسب با مقتضیات‌هنری، فرهنگی، دینی و آیینی ایرانیان ارائه می‌شود. عنصر دیونوسوسی در بیتهایی از غزلیات حافظ، که رابطه انسان با دنیا، آشوب زمانه، بی‌اعتباری و ناامنی کار و بار جهان را تشریح می‌کند، حضور دارد و عنصر آپولونی در بیتهایی که به تبیین رابطه انسان با خدا و پناه بردن به عشق و عرفان و رندی می‌پردازد، حافظ را به شادی فرا می‌خواند و اعتبار یار به عرفان. بدین‌ترتیب، میان آن بی‌نظمی(دیونوسوسی= بی‌اعتباری‌دنیا)و این نظم(آپولونی= عاشقی) اعتدال و ارتباط ایجاد می‌کند.
 
 

دوره ۶، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۷ )
چکیده

نیچه فیلسوف آلمانی (سده نوزدهم) از طریق آثار گوته با اندیشه ی حافظ آشنا شده است. حافظ با زاهد ریاکارو ظاهربین سرستیز دارد و نیچه با انسان کوتوله معاصر خود که به همین درد گرفتار است. از این رو این دو متفکر به نقد دو گونه یا تیپ از انسان پرداخته اند. حافظ پیر مغان و جهان عشق را در برابر واعظ و جهان بی عشق طرح کرده و نیچه جهان انسان های کوچک را در برابر انسان های والا به نمایش گذاشته است. زبان حافظ و نیچه در ارایه ی چنین تفکری طنزآمیز، متناقض نما و موجز است. در این مقاله بیش تر تلاش شده است که تاثیر انسان آزاده و منتقد که گاه زندگی کسانی را به نمایش بگذارد که در زندگی دچار بن بست شده اند. اینان با راهنمایی سرانجام انسان آزاده می توانند به سرمنزل مقصود که عشق به جاودانگی است برسند. آن چه که در شعر حافظ و کتاب چنین گفت زرتشت برجستگی معنایی دارد این است که مردم معاصر هر یک از این دو متفکّر، ارزش‌هایی را پذیرفته که به مسخ انسان انجامیده است. در نزد حافظ این ارزش‌ها به ضدّ خود بدل شده و انسان را دچار ریاکاری کرده و در باور نیچه انسان مدرن را به دموکراسی و مدرنیته فروانداخته است.

دوره ۷، شماره ۲۷ - ( ۱۰-۱۳۸۹ )
چکیده

رنگ قرمز آب انار مربوط به رنگدانه آنتوسیانین می باشد. مطالعات نشان می دهد که آنتوسیانینهای آب انار پایداری کمی در طی فرایند و نگهداری دارند و باگذشت زمان رنگ آب انار بطور مشخصی کاهش می یابد. کوپیگمنتاسیون بین آنتوسیانین ها و ترکیبات کوپیگمنت نظیر اسیدهای فنولیکی و فلاونوئیدها، مکانیسم اصلی پایداری رنگ آنتوسیانین ها است و در حال حاضر به عنوان یکی از فاکتورهای مهم پایدار کننده ساختار و رنگ آنتوسیانین ها در سیستم های زنده بشمار می رود. آنتوسیانین کوپیگمنت شده دارای رنگ قوی، درخشان و پایدارتری نسبت به آنتوسیانین کمپلکس نشده می باشد. هدف از این تحقیق، بررسی مقایسه اثر اسید فرولیک و تانیک در سطوح مختلف۲۳۰mg/lit ، ۴۶۰ و ۹۲۰ بر پایداری رنگ و میزان پذیرش آب انار در دمای نگهداری ۵°C در طی ۶۰ روز نگهداری می باشد. جهت بررسی پایداری رنگ، در تیمارها و نمونه شاهد تغییرات ماکزیمم جذب نور، تغییرات طول موج ماکزیمم جذب نور، تغییرات کل رنگ و میزان کل آنتوسیانین ها بترتیب با استفاده از اسپکتروفوتومتر، رنگ سنج مجهز به سیستم هانتر لب و HPLC در روز های ۱، ۱۰، ۲۰، ۳۰ و ۶۰ در دمای نگهداری ۵°C ارزیابی شد. همچنین میزان پذیرش نمونه ها در روز های ۱ و ۶۰ در دمای ۵°C توسط ارزیابان آموزش دیده بررسی گردید. نتایج نشان داد میزان کل آنتوسیانین ها، میزان قرمزی، ماکزیمم جذب نور و طول موج ماکزیمم جذب نور نمونه های تیمار شده با۲۳۰ mg/lit ، ۴۶۰ و ۹۲۰ اسید فرولیک و۹۲۰ mg/lit  اسید تانیک در مقایسه با نمونه شاهد بطور مشخصی (P<۰,۰۵) در طی ۶۰ روز نگهداری افزایش یافت. با افزایش غلظت اسید فرولیک و اسید تانیک میزان پذیرش طعم (P<۰.۰۱) کاهش یافت. همچنین پذیرش طعم آب انار تیمار شده با اسید فرولیک در غلظتهای ۲۳۰ mg/lit،۴۶۰  و ۹۲۰ بیشتر از اسید تانیک در غلظت های مشابه مشاهده شد.
رامین محرمی، چیمن فتحی،
دوره ۱۴، شماره ۵۳ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده

گذار نیهیلیستی در شعر اخوان مسئلۀ اصلی این پژوهش است. شعر اخوان با داشتن جان­مایه­های فلسفیِ مدرن، دربردارندۀ معانی ژرفی است که آن را درخور تحلیل­هایی فراتر از مرز معمول می­کند. یکی از بارزترین این معانی دیالکتیک امید و ناامیدی است. آشنایی اخوان با اندیشه‌های جریان‌ساز عصر مدرن اروپا، ازجمله اندیشه­های فلسفی فریدریش نیچه، نگارندگان را برآن داشت تا در تحلیل این دیالکتیک، گرایش­های گذار نیهیلیستی شعر او را در رهیافت «گذر از نیهیلیسم منفعل به نیهیلیسم فعال» نیچه­ای بررسی کنند. این واکاوی نشان می­دهد اندیشۀ شعری اخوان در این مقوله به‌طرزی شگفت بازتاب شیوه­هایی از رهیافت گذار نیهیلیسم نیچه­ای، همچون انکار گرایش متافیزیکی و تکیه بر ارادۀ انسانی، نگره­های اخلاقی، صیرورت، عدم جزمیت و بازگشت جاودان است که راه آفرینش ابرانسان و تصدیق همه­جانبۀ زندگی است. براساس یافته‌های پژوهش، شعر اخوان اگرچه ابتدا بازتاب گونه­ای نیست‌انگاریِ منفعل به‌نظر می‌رسد، در تحلیلی ژرف­تر معلوم می­گردد که اشعار او از ویژگیهای فرمی و معنایی خاصی برخوردارند که عاطفۀ یأس و اندیشۀ نیهیلیستی را از چشم­اندازی منفعل به ساحتی فعال می‌کشاند تا مخاطب نکته­سنج آن را از جریان گذاری نیهیلیستی درمقابل جمودِ یأسی ساکن آگاه سازد. روش تحقیق کیفی و رویکرد ناظر بر تحلیل‌ها رویکرد نقد فلسفی از گونۀ فلسفۀ غیرمفهومی و گاهی رویکرد توصیفی با تکیه بر گزاره‌های شاعرانۀ آن دو است.


صفحه ۱ از ۱