۴۲ نتیجه برای نیما
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
یکی از ویژگیهای زبانی برجسته در اشعار آزاد نیما، نحو متشخّص و متمایز اوست. نیما از این شاخصۀ زبانی خود با عنوان «تلفیقات صرفی و نحوی» نام برده است. بررسی تلفیقات نحوی نیما نشان میدهد که این تلفیقات در شعر نیما کارکردهایی دارد که یکی از این کارکردها، نقش آن در ایجاد موسیقی شعر است.از آنجا که تلفیقات نحوی مربوط به صفت، در شعر نیما بسامد بالایی دارد، این مقاله بعد از تبیین انواع تلفیقات نحوی نیما در صفت؛ نظیر گسترش صفت، فاصله انداختن میان موصوف و صفت، کاربرد صفت جانشین موصوف و... به بیان کارکرد آن در ایجاد موسیقی شعر نیما میپردازد و نتیجه میگیرد که نیما از طریق تلفیقات نحوی خود بهویژه دربارۀ صفت، سعی کرده به موسیقی طبیعی کلام که متناسب با احساس و مضمون شعر است، دست یابد.
محمّدرضا صرفی،
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۷ )
چکیده
آنیما در نظریه کارل گوستاو یونگ۱، تجسّم تمامی گرایش¬های روانی زنانه در روح مرد است که به زعم وی نتیجه تجارب نژادی مرد با زن در طول صدها هزار سال زندگی با یکدیگر بوده و در ناخودآگاه جنس نرینه به یادگار مانده است و این، باعث تسهیل واکنش¬های متقاضی و توافق نظر بین دو جنس متقابل می¬شود. این کهن¬الگو همانند دیگر کهن¬الگوها، هم در نمایه¬های مثبت و هم در نمایه¬های منفی به نمود درآمده که در این مقاله نمودهای مثبت آن بررسی شده است. بر اساس این مقاله نمودهای مثبت کهن¬الگوی آنیما مطابق با دیگر نقاط جهان در اساطیر، ادبیّات و فرهنگ ایران نیز به نمود درآمده و «معشوق»، «الهام¬بخش» و «احساسات نسبت به طبیعت» -که در این مقاله با نمونه¬ها و مثال¬های مختلف تحلیل و ارزیابی شده است- برخی از این نمودها به شمار می¬آید. در این مقاله، نشان داده شده است که دست کم یکی از نمودهای آنیما در ناخودآگاه مرد ایرانی از پروتوتایپ واحدی نشئت می¬گیرد و این پروتوتایپ، به احتمال زیاد یکی از ایزدبانوان کهن ایرانی است. این پژوهش به روش توصیفی ـ تحلیلی انجام گرفته، و برای گردآوری اطّلاعات از روش کتابخانه¬ای و بیشتر از نوع متن¬خوانی استفاده شده است.
دوره ۲، شماره ۵ - ( ۶-۱۳۸۳ )
چکیده
شعر معاصر با ابزار بیانی و زبانی خاص خود، هویتش را در تقرب به ساختاری نو و بدیع به منظور ارائه معناهایی آگاهانه و اندیشیده می یابد و در این پویایی از سطح شعر کلاسیک تا تولد شعر معاصر، تا اندازه ای مدیون تلاش نیماست.
در پاره ای از شعر معاصر تکرار مصرع در آغاز و پایان، به شعر ساختاری دوری و چرخشی می دهد که به منظور القای نظریه ای خاص، استحکام ویژه ای به ساخت شعر می بخشد. این تکرار مانند اسکلتی محکم علاوه بر ترمیم افت موسیقیایی ناشی از حذف عناصری موسیقی کناری - قافیه و ردیف - تشکیل مرکز و کانون شعری، یکپارچگی (Coherence) و تک آوایی کردن شعر، ایجاد توقف در فواصل عمودی شعر برای تقویت انرژی حافظه مخاطب و دوری شعر از سستی و ابتذال، تأکید و تحمیل پیام شعری، تکثیر و رهایی معنا، تعدد و تنوع مدخلیت، ساختاری اپیزودیک (episodic) به شعر معاصر می بخشد.
جستجوی دلالتها و نشانگان مستقیم و غیر مستقیم معنایی در ساختار شعر معاصر - بویژه در شعر نیما به عنوان نماینده و معمار شعر نو - پرسشی بنیادین است که در این مقاله مورد چند و چون قرار می گیرد.
فریده آفرین،
دوره ۲، شماره ۷ - ( ۹-۱۳۸۸ )
چکیده
مقاله حاضر به بررسی نظریات یونگ در رمان شازده احتجاب اثر هوشنگ گلشیری اختصاص دارد. در این مقاله دیدگاه هایی که یونگ بعد از فروید وارد حوزه ی روان شناسی کرد، مورد بررسی قرار می گیرد و رد بینش های کهن الگویی او در رمان شازده احتجاب پی گرفته می شود. کهن الگوهایی که وی بدانها پرداخته است در چهار دسته ی شخصیت ها (زن کهن الگویی، پیر خردمند، قهرمان)، موقعیت (سفر، جستجو، عشق ناتمام، حرکت از ندانستگی به دانایی و از معصومیت به تجربه) و نمادهای کهن الگویی (آب، آتش، صحرا، رنگها و اعداد) وکهن الگوهای فردیت یابی (سایه، نقاب و آنیما و آنیموس) می گنجد. علاوه بر این موارد بحث انواع شخصیت (درون گرا و برون گرا) از منظر او پی گرفته می شود. نتایج این تحقیق نشان می دهد که رمان شازده احتجاب مملو از کهن الگوها است و در کل بر پایه نظریات یونگ قابل تحلیل است. از کهن الگوهای مهم این رمان می توان به اسطوره زن ازلی در فخر النسا، کهن الگوی شر و اهریمن در پدر بزرگ، کهن الگوی پیر خردمند در حکیم ابونواس اشاره کرد. اجداد شازده سایه های شخصیتی شازده هستند. پدر شازده شخصیتی است که فرآیند تفرد را برای دستیابی به خویشتن طی می کند. خود شازده هم قهرمانی است که کهن الگوی سفر را در پیش می گیرد و منهای خصیصه های قهرمانی است.
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده
نیما که بهعنوان پدر شعر جدید فارسی شناخته میشود، با بهرهگیری از آثار ایرانی پیش از خود و منابع فرنگی، بهویژه ادبیات فرانسه، توانست درکنار ساختارشکنی هنری در شعر فارسی، بهعنوان شاعری «دورانساز»، مضامین و تصاویری جدید در شعر فارسی پدید آورد. بررسی تأثیرپذیری نیما از آثار فرنگی، هم به شناسایی منابع و سرچشمههای مضامین و عناصر شعر جدید فارسی کمک میکند و هم در شناخت شخصیت هنری نیما و بوطیقای وی بسیار مؤثر است. برخی از تصاویر جدید نیما که برای اولینبار در شعر فارسی و برپایه قواعد هنری ارائه شدهاند، از آثار شاعران فرنگی، بهویژه شاعران رمانتیک فرانسه، الهام گرفتهاند.
در پژوهش حاضر، افسانة نیما را با قطعات شبهای آلفرد دو موسه (۱۸۱۰-۱۸۵۷)، در چارچوبی علمی و بهصورت تطبیقی مقایسه میکنیم و میزان و نوع تأثیرپذیری نیما در سرودن افسانه از الگوی فرانسوی را مورد بررسی قرار میدهیم. این اشعار اشتراکات ویژهای دارند و به همین دلیل، الگوبرداری نیما از شعر فرانسوی برای ایجاد ساختاری جدید در نظام زیباییشناسی شعر فارسی قطعیت مییابد. بستر هریک از این اشعار، مکتب رمانتیسم است و درنتیجه تصاویر، عاطفه، تخیل و تمامی اجزای این اشعار به مکتب رمانتیسم تعلق دارند. افسانه و قطعات شبهای آلفرد دو موسه انگیزه سرایش و عناصر دراماتیک، اعم از مکالمه و شخصتپردازی مشترکی دارند که در پژوهش حاضر با ارائه نمونههایی از این اشتراکات، توان هنری نیما در الهامگیری از الگوی فرانسوی را مشخص میکنیم.
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده
اشتراک عینی فنی است که در آن، شاعر با انتخاب مجموعه ای از اشیاء، موقعیت ها، موضوعات، حالات یا زنجیره ای از حوادث، به نحوی مؤثر واکنشی عاطفی در خواننده به وجود می آورد. در این حالت، شاعر نیازی به بیان صریح احساسات ندارد؛ بلکه آن ها را در قالب اشیاء، موقعیت ها و غیره در ذهن خواننده تداعی می کند. در اشعار نیما یوشیج و احمد شاملو نمونه های بسیاری از فن اشتراک عینی را می بینیم. به نظر می سد تاکنون تحقیق برجسته و قابل توجهی از اشتراک عینی از این دو شاعر دیده نشده است؛ بنابراین هدف مقاله این است که به مقایسۀ این فن در برخی اشعار این دو بپردازد. از اشعار نیما می توان به شب پا، بخوان ای همسفر با من، شب همه شب، هست شب و از اشعار شاملو به رانده، گل کو، سخنی نیست، او را صدا بزن، مرثیه، وصل، ابراهیم در آتش اشاره کرد.
دوره ۳، شماره ۹ - ( ۱۲-۱۳۸۴ )
چکیده
موضوع این مقاله بررسی تمثیل شعر معاصر ایران است. در این بررسی، نخست، تمثیل رویا به عنوان یکی از انواع ادبیات خیالی معرفی میشود و سپس، به پیشینه کاربرد آن در اساطیر و ادبیات به اجمال اشاره میگردد. در گذشته، این شکل تمثیلی اغلب نوعی سیرو سلوک معنوی را در ساختاری از سفر خیالی بازگو میکرده است. اما در سدههای اخیر، غیر از آن مضمون سنتی، مضامین تازهتری نیز در قالب آن بیان شده است. بررسی این نوع تمثیل در شعر معاصر ایران میتواند چند و چون آن مضامین را نشان بدهد. نمونههای برجسته تمثیل رویا را در شعر معاصر، در سرودههای عشقی، نیما، شهریار، سپهری، و شفیعی کدکنی میتوان یافت.
دوره ۳، شماره ۱۱ - ( ۳-۱۳۸۵ )
چکیده
نزدیک به نیمی از دیوان نیما اشعاری در قالبهای کلاسیک است؛ اما غالبا شکل سنتی و ضعیف این دسته از اشعار سبب شده است تا شارحان شعر نیما آنها را اشعاری تقلیدی و مشتی موزون و مقفا بدانند و به سادگی آنها را نادیده بگیرند.
این اشعار،تفننی،تقلیدی و فاقد ارزشنیست. نیما پس از ققنوس آنگونه که خود در نامهای مینویسد به سمت ادبیات کلاسیک بازمیگردد و به صراحت تمام میگوید که بیتوجهی او به ادبیات کلاسیک نقصانی بوده است؛ پس این بازگشت از سر تفنن نبوده بلکه نیما از سرودن این اشعار هدفی داشتهاست که تا امروز از چشم خوانندگان و شارحان آثارش دور مانده است. با دقت در نامهها و اشعار نیما میتوان نشانههایی یافت که نشان میدهد سرودن این اشعار به قصد آزمودن میزان فرمپذیری قالبهای کلاسیک صورتگرفته است و نه به قصدتفنن. این مقاله نیز تلاشی برای نشان دادن جایگاه قالبهای کلاسیک در اندیشه نوگرای نیماست.
دوره ۳، شماره ۱۲ - ( ۹-۱۳۸۵ )
چکیده
در «روانشناسی کارکردی» انتخاب رنگ با روانشناسی شخصیت مرتبط است. تمایلی ذهنی نسبت به رنگ در مورد اشخاص مختلف متفاوت است. در این روانشناسی معنای واقعی رنگ تعریف شده و برای همه کس یکسان است. تحلیل کاربرد رنگها در آثار شاعران و نویسندگان به روشن شدن وضعیت روانی صاحب اثر کمک میکند.
در این پژوهش سعی شده با آمار بسامدی هشت رنگ کارکردی ماکسلوشر در مجموعه اشعار نیما و مرتب کردن آنها به ترتیب فراوانی آنها با تحلیل روانشناسی رنگها و طبقهبندی زوجی در آنها به وضعیت روانی نیما نزدیک شویم.
سیاه پربسامدترین رنگ در مجموعه اشعار نیماست، اما این رنگ، رنگ روح شاعر نیست؛ زیرا آبی بعد از آن، تمایل شاعر را برای کسب آرامش نشان میدهد. سیاه در شعر نیما همدردی با فقرا و فریاد روزگار خفقان است. رنگ سوم زرد است و معنای آن راهی برای بیرون آمدن از دشواریهاست نشان دهندهی روحیهی تلاش برای ایجاد برادری جهانی است. چهارمین انتخاب نیما سبز است (اگر رنگ سفید – که جزءهشت رنگ نیست – محاسبه شود پنجمین است) که در وضعیت طرد شده، قرارد دارد و بعد از زرد به معنای فرار به سوی آزادی است. آخرین رنگ اصلی نیما سرخ است. قرار گرفتن این رنگ در این مرتبه به معنی طرد آن است و معنای آن نبود شور زندگی و رنج بردن از آن است. رنگهای فرعی خاکستری و بنفش آخرین انتخابهای نیماست و مجاورت خاکستری و بنفش از روحیهی هنرمندانه نیما حکایت میکند.
دوره ۳، شماره ۱۲ - ( ۹-۱۳۸۵ )
چکیده
نتایج نوشتار نشان میدهد که آنیما چون موجودی مرموز با صورت و رفتاری شگفتانگیز در شعر سپهری حضور دارد. آنیما بسیار چهره است، گاه به صراحت باد و آب نامیده میشود و گاه از تأثیراتی که بر محیط بر جای میگذارد، میتوان حدس زد با کدام چهره پدیدار شده است. اغلب در شب یا در رؤیا یکباره پدیدار و ناپدید میشود. دیالوگ راوی با او از مبهمترین و مخیلترین مضمونهای شعر سهپری است. دغدغه شاعر در تمامی این شعرها وصال با اوست که با گذر از راههای صعب درون و روان میسر میشود. دیالوگ و رابطه سپهری با آنیما در مجموعههای اول در مقایسه با مجموعههای آخر، به گونه معنیداری متفاوت است.
دوره ۳، شماره ۱۲ - ( ۹-۱۳۸۵ )
چکیده
در نوشتار حاضر، منظومهی «کار شب پا»ی نیما از منظر جامعه شناسی مورد تحلیل قرار گرفته است و نشان داده شده که پیوند قابل درکی میان اثر هنری – ادبی و اوضاع اجتماعی وجود دارد. اثر ادبی گاهی بازتاب ایجابی وضعیت بیرونی جامعه است و گاهی بازتابی سلبی دارد که به انتقاد و اعتراض نسبت به آن وضعیت میپردازد. هر چند اشعار نیما بازتابی از روح حاکم بر زمانه اوست، غالباً در انتقاد و نفی مناسبات اجتماعی عصر سروده شده است. کار شب پا، به عنوان منظومهای واقعگرا در توصیف نظام طبقاتی و کارکرد و روابط میان دو طبقه فرودست و انتقاد غیر مستقیم به این نظام سروده شد. در این مقاله نخست از شعر اجتماعی نیما و تحلیل کارشب پا سخن رفته و در پایان مایههای رئالیستی شعر چون زبان، عناصر بومی و شکل ارگانیک شعر و تناسب آن با جامعهی ارگانیک به بحث گذاشته شده است.
دوره ۴، شماره ۶ - ( ۷-۱۳۹۸ )
چکیده
پرسشگری از ویژگیهای بارز شعر نو است. عنصر پرسش در تشکیل بیشتر مضمونهای شعر نو شریک است و برای فهمیدن فکر و اهداف شاعران باید پرسشهای گوناگون آنها مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. در این پژوهش، عنصر پرسش در شعر ایران (نیما) و عراق (نازکالملائکه) بهعنوان دو نماینده از شاعران پیشرو شعر معاصر مقایسه و بررسی شده است. پرسش در شعر هر دو شاعر از کاربرد اصلی خود خارج شده و دستاویزی برای بیان احساسات و دیدگاه شاعران در مضمونهای مختلف اجتماعی و فلسفی میشود. این مقاله، ابعاد مختلف اندیشگانی و احساسی این شاعران را با استفاده از عنصر پرسش و چگونگی کاربست آن در فضای شعرشان بررسی میکند. همچنین پس از استخراج نمونههای شعری در مضمونهای مختلف، آنها را بهشیوۀ توصیفیـ تحلیلی و با رویکرد تطبیقی طبقهبندی و تحلیل کردهایم. شعر شاعران منتخب تا حد شگفتانگیزی بهخصوص در انتخاب پرسش بهعنوان قالب، برای بیان تفکرات و احساسات خود شبیه هم است؛ مضمونهایی مانند (مرگ، عشق، تنبه به امور سیاسی، بیان اعتراض، نارضایتی و غیره) در این پژوهش مورد مطالعه قرار گرفته است. پرسش در شعر «نیما و نازک» ابزاری برای ایجاد داستان در شعر و خلق ماجرا است. شاعران از طریق تکرار ادات سوال یا طرح پرسش تجاهلالعارف یا از طریق استفاده از دو ادات استفهام در جمله (بیشتر در شعر نیما) بر ایدۀ خویش تأکید میکنند. از اینرو نتایج حاصل از این پژوهش در بهبود فن ترجمه و مطالعه متون مذکور از منظر علم معانی میتواند مفید واقع شود.
دوره ۴، شماره ۱۰ - ( ۱۰-۱۳۹۵ )
چکیده
خاستگاه جمعی و عمیق قصهها سبب ایجاد شباهتهای شگفتانگیز در میان قصههای ملل مختلف شده است. در کنار دیدگاههایی که دربارۀ خصلت آموزشی قصه و ارتباط آن با دوران بلوغ و مسائل جنسی مطرح است، دیدگاههای دیگر نیز بر ارتباط قصه با الگوهای جمعی و اساطیری تأکید دارند. براین اساس، قصه دربردارنده حرکت درونی انسان برای رسیدن به انسجام و یکپارچگی است و روند آن بر ارتباط بین خودآگاه و ناخودآگاه متمرکز شده است. برای رسیدن به کمال، خودآگاه باید بتواند زبان رمزی ناخودآگاه را تفسیر کند. قهرمان قصه کسی است که به این ارتباط درونی تحقق بخشد. او قهرمان دنیای درون است و به دنبال مرکز وجود خود از نیروهایی یاری میگیرد که همگی درونی هستند. قهرمان قصه سفر اساطیری خود را با گسست از روزمرگی و تکرار آغاز میکند و در انتها به شناختی متفاوت از خود، هستی و توانمندیهایش میرسد.
قصه شناسی تطبیقی با رویکرد روانشناسانه نشاندهنده میراث مشترک بشر فارغ از زمان و مکان است. فرافکنی مراحل فرایند فردیت و خصیصه مشترکِ ناخودآگاه جمعی، الگوی یکسانی را در قصهها ایجاد کرده است. اگرچه فرهنگهای گوناگون بستری متنوع برای افسانهها و قصهها شمرده میشوند؛ اما در ژرفساخت قصه، دلمشغولی ِواحدی منعکس میشود و پایان همه به یک نقطه ختم میشود.
دوره ۵، شماره ۱۸ - ( ۱۲-۱۳۸۶ )
چکیده
این مقاله میکوشد نشان دهد که نوآوری نیما یوشیج تنها به قالب شکنی در درون سنتهای کهن محدود نمیشود. او علاوه بر نوآوری در قالبهای شعری و تجربههای معنایی و دید تازه به ابداع فرم بیسابقهای در شعر فارسی دست میزند. این فرم، که در این مقاله، «نماد ساختمند» (ارگانیک) نامیده میشود، ساختار شعری خاصی است که در آن هر پدیده (تصویر) در کانون نگاه شاعر قرار میگیرد؛ بتدریج آن تصویر بر کل شعر غلبه مییابد و سرانجام به صورت نمادی متراکم از معانی ادبی و هنری در میآید. این شکل شعری، که بیش از ۲۰ درصد از شعرهای نو نیما را شامل میشود، پس از نیما با استقبال شاعران معاصر همراه شد بهگونهای که بخشی از شعرهای مقبول و مشهور معاصر فارسی به این شکل سروده شده است. این مقاله از ماهیت و مبانی این ساخت شعری و روند شکلگیری و تکوین آن بحث میکند و عوامل مؤثر در پیدایش این فرم شعری را در این دوره از تاریخ ایران بیان میکند.
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده
نقد نشانه- معناشناسی گفتمانی در بررسی متون ادبی و تجزیه و تحلیل آنها، بهعنوان روشی جدید مطرح میشود که میتواند راهگشای نگرش نویی از تحلیل معنایی این متون باشد. در این رویکرد، تولید معنا مستقیماً با شرایط حسی- ادراکی پیوند میخورد. در این شرایط، نهتنها معنا در گرو برنامهای منطقی و هدفمند نیست، بلکه به واسطه حضور عامل حسی- ادراکی که نشانه را در سراسر گفتمان پدیداری میکند، پیوسته، سیال، چندبعدی و در حال تکثیر و زایش است. پژوهش حاضر در نظر دارد ضمن بررسی فرآیند گفتمانی در سه بعد عاطفی، حسی- ادراکی و زیباییشناختی در شعر نیما و ارائه دیدگاه نشانه- معناشناختی، بهعنوان روشی نو جهت بررسی متون، چگونگی تولید جریان سیال معنا را در اشعار نیما بررسی کند. این بررسی همچنین چگونگی مواجهه شاعر با پدیدههای دنیای پیرامون خود و نگاه و رویکرد متفاوت او را مشخص خواهد کرد. بررسی نظام گفتمانی در شعر بلند نیما براساس دیدگاه نشانه- معناشناسی نهتنها موجد خوانشی جدید از شعر نو نیمایی خواهد بود، بلکه بیانگر چگونگی شکلگیری جریان سیال و پویای معنا و نیز بعد زیباییشناختی در این شعر است.
منوچهر تشکری، محمد حسین دلال رحمانی،
دوره ۶، شماره ۲۱ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده
چکیده این مقاله ابتدا به تعریفی از مفهوم دموکراسی بر اساس نظریۀ کارل مانهایم می پردازد؛ تعریفی که در آن، دموکراسی فراتر از سطح سیاسی و در واقع نوعی فرهنگ تلّقی می گردد. فرهنگ دموکراتیک با تحدید فواصل عمودی (فاصله های کیفی) و به رسمیت شناختن فواصل افقی (تفاوت¬ها) تمایزی اساسی با تلّقی های پیشادموکراتیک دارد. مقاله¬ی حاضر با تاکید بر تمایز مذکور، به برخی از مصادیق فرهنگ دموکراتیک؛ یعنی: فردیّت وشیئیّت(جزئیّت) اشاره می کند و چگونگی برآمدن آن ها را از متن فرهنگ مذکور نشان می¬دهد. سپس با گزینش این منظر، به بررسی اشعار نیما یوشیج، سروده های سال های ۱۲۹۹تا ۱۳۳۶، جهت تعیین مختصّات شعری او می پردازد. به نظر می رسد که اوج شعر نیما، از منظر گرایش به جزئیات و فردیّت، در اشعار حوالی عصر مشروطه و اندک زمانی پس از آن قابل رویت است؛ حال آن که در میانۀ اوجگیری استبداد رضا شاهی، شاخص های مذکور در آثار او رو به زوال می نهند. این نوشتار، در انتها در پی یافتن دلایل اوج و فرود شعر نیما از منظر شاخص های مورد بررسی خویش، به تاثیرات نظام استبداد پهلوی اشاره می کند که توانست با تحدید حیات سیاسی- اجتماعی شاعر، فضای زندگی روزمره ی او را تاریک سازد تا منبع اساسی سرایش های وی را، از زندگی واقعی به سوی دنیایی انتزاعی، تغییر دهد.
بهنام میرزابابازاده فومشی،
دوره ۶، شماره ۲۳ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده
خوشبختانه مدّتی است که در نشریات پژوهشی ادبی کشور بخش «نقد» -که غالباً نقد کتاب یا مقاله است- پررنگ شده-است. این حرکت و توجّه به نوبۀ خود درخور تحسین است، امّا کافی نیست. نقد را نمی¬توان به نقد کتاب و بعضاً مقاله محدود کرد، چراکه گسترۀ نقد تمامی فعّالیت¬های علمی را شامل می¬شود. بررسی فعّالیت¬های علمی مانند همایش¬ها، نشست¬ها و حتّی سخنرانی¬ها می¬تواند به نشاط و پویایی در عرصۀ علمی و پژوهشی کمک شایانی کند. نقد و بررسی همایش¬های علمی و مجموعه مقالات آن که تأثیر گسترده¬ای در عرصۀ پژوهشی دارد می¬تواند این فعّالیت¬ها را از رخوت و ایستایی برهاند. این نوشتار گامی است هرچند کوچک در این راستا که به نقد و بررسی مجموعه مقالات یکی از همایش¬های سال¬های اخیر می¬پردازد. دربارۀ پدر شعر نو کتاب¬ها و مقالات متعدّدی نوشته شده¬است. از منابعی که در بررسی نیما مفید خواهد بود مجموعه مقالات دومین همایش نیماشناسی است. این مجموعه موضوعات بسیار متنوّع و نوآورانه¬ای را در نیماشناسی دربرمی¬گیرد. نوشتار پیش¬رو پس از اشاره به محاسن این مجموعۀ پربار به بررسی مشکلات آن می پردازد و بر آن است تا از این رهگذر به برخی اشکالات اساسی پژوهش های ادبی اشاره¬ای کند.
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده
هر گفتمانی، عرصهی فرایند تولید معناست و عناصر مختلفی در شکلگیری این فرایند دخیل هستند؛ استعاره یکی از عناصر معناساز در انواع گفتمانها است. این مقاله با رویکرد نشانه- معناشناختی، نگاهی تازه به نقش پادگفتمانی استعاره در فرایند تولید معنا و چگونگی برقراری ارتباط در گفتمان نامههای نیما یوشیج دارد. منظور از نقش پادگفتمانی، بهکارگیری استعاره بهعنوان یک شگرد از جانب گفتهپرداز در جهت برجستهسازی بخشی از گفته، تأثیرگذاری هرچه بیشتر بر مخاطب، حمایت از گفته، ترمیم روابط زخمخورده، سرپوش گذاشتن بر عواطف و احساسات، القای حسی خاص به مخاطب و ... در گفتمان است. این پژوهش بر آن است تا نقش استعاره را در شکلگیری معنا و انسجامبخشی به گفتمان نشان دهد و نقشهای پادگفتمانی استعاره را در ترمیم و بازسازی گفتمان بررسی کند. از این رو مهمترین کارکردهای ارتباطی استعاره را در نامههای نیما دستهبندیکرده و مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است.
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر ـ که به شیوۀ توصیفی ـ تحلیلی و آماری انجام شده است ـ بررسی معیار انسجام و یکی از مؤلفههای آن یعنی نظم هنجار در شعر «منظومه به شهریار» نیما و تأثیر آن بر میزان متنیت شعر اوست. اصل همکاری گرایس مشتمل بر چهار قاعدۀ کمیت، کیفیت، شیوه و ربط است. به عقیدۀ بوگراند و درسلر اصل همکاری گرایس در زبانشناسی متن با سنجش جنبههای مختلف انسجام، درجۀ آگاهیبخشی و متنیت متن را تعیین میکند. گوینده برای ایجاد معانی ضمنی میتواند از اصول گرایس تخطی کند. تخطی از سه شرط قاعدۀ شیوه یعنی «رعایت نظم و ترتیب کلام»، «گزیدهگویی» و «دوری از ابهام» بر انسجام و میزان متنیت شعر «منظومه به شهریار» نیما تأثیر میگذارد. یافتههای آماری نشان میدهد که نیما از سه روش ممکن برای تغییر نظم هنجار کلام یعنی «جابهجایی سازهها» در گروه و جمله، «جملات معترضه» و «همپایهافزایی» با بسامد بالایی در شعر «منظومه به شهریار»
استفاده کرده است. نتیجه اینکه برهم خوردن انسجام شعری بهوسیلۀ تخطی از قاعدۀ شیوه، کارکردها و اهدافی در شعر نیما دارد؛ اما بهطور کلی سبب تضعیف آگاهیبخشی و متنیت شعر وی شده است.
فیرور فاضلی، فاطمه تقی نژاد رودبنه،
دوره ۹، شماره ۳۶ - ( ۱۰-۱۳۹۵ )
چکیده
شعر «ریرا» نیما یوشیج، یکی از برترین شعرهای مدرن است. خصوصیات ساختاری، وزنی و واژگانی این شعر، موجب شده که در طول دههها، خوانندگان به خوانشهای متفاوت و گاهی هم ارز از آن بپردازند. استفاده از برخی واژگان، به ویژه کلمۀ «ریرا» و همچنین استفاده از نماد در اشعار نیما، معنای این شعر را در هالههایی از ابهام قرارداده است که موجب شده تا این شعر در طول زمان مورد خوانشهای مختلفی قرار بگیرد. نظریۀ دریافت در پی خوانشهای متفاوت از یک متن است. خوانش شعر نیما، این حُسن را دارد که ابعاد گوناگون شعر او را آشکار میکند. در این نوشتار برآنیم تا به بیان قرائتهای مختلف از شعر «ریرا» در دو ساحت فرم و تکنیک و همچنین ساختار محتوایی آن بپردازیم و چگونگی دریافت مخاطبان را از هالههای پیشروندۀ معناییِ این شعر در طول زمان – سیر درزمانی و همزمانی- مورد تحلیل و بررسی قراردهیم. این پژوهش نشان میدهد که نیما ابژۀ خود را از طریق فراهم آوردن منظرهای متعدد میآفریند و با ایجاد خلاهایی در متن، عدم تعینی را رقم میزند که خواننده را به رابطه دیالکتیکی با متن فرا میخواند. معنا در این شعر، به واسطه درهمآمیزی افقهای ، در طول زمان شکل میگیرد و آگاهی خواننده در طول شعر کامل میشود. افق انتظار غالب در شعر «ریرا» از نوع افق انتظار اجتماعی است و خوانندگان با استفاده از رمزگان زیباییشناسی و داشتههای معنوی خود، شعر را تفسیر میکنند؛ اما به دلیل خاصیت ذاتی ابهامآمیز بودن این شعر، میتوان هربار خوانش جدیدی از آن ارائه داد.