جستجو در مقالات منتشر شده
۶ نتیجه برای نویسنده
بهرام بهین،
دوره ۳، شماره ۹ - ( ۳-۱۳۸۹ )
چکیده
راندن شاعران از جمهوریت افلاطون برای ایجاد جامعه ای عاری از مسئولیت گریزی نخستین گام در نوشته های فلسفی نظرورزانه ی غربی در انتقاد از هنر و ادبیات است. از دیدگاه افلاطونی، نگارش «غیرمسئولانه»ی غیرعقلایی، که شعر به دلیل ماهیت الهامی، تبلور جدی آن است، نظام اجتماع ایدآل یونانیان را می آشوبد و باید از آن به نفع نوشتار فلسفی نظرورزانه، که عقلایی و حقیقت جو است، احتراز کرد. با وجود عدم امکان تعیین دقیق صحت و سقم این نظرات، آن ها در طول تاریخ در اشکال مختلف بیان شده و بحران های جوامع بشری به آن نظرات نسبت داده شده اند. در این مقاله، با توجه ویژه به دوره ی مدرن، بحث می شود که به دلیل نقصان در «گفتمان فلسفی» مدرن، نوشته های فلسفی به ظاهر «مسئولانه» خود خطرناک و عامل بحران های سیاسی و اجتماعی بوده اند. شاید نگارش برآمده از «گفتمان ادبی» بتواند نقش «مسئولانه تری» داشته باشد.
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۹۸ )
چکیده
شناسایی هویت نویسنده یکی از حوزههای تحقیقاتی مهم در حیطۀ زبانشناسی حقوقی است که موضوع پژوهشهای زبانشناختی و رایانشیِ گسترده در زبانهای مختلف بوده است. با این حال شواهد محدودی از پژوهشهای صورتگرفته با موضوع شناسایی نویسنده در زبان فارسی وجود دارد. در این پژوهش امکان شناسایی نویسندۀ یک متن با تکیه بر مفهوم گویش فردی و با استفاده از واژههای دستوری زبان فارسی بررسی شده است. واژههای دستوری از آن جهت که بهطور ناخودآگاه در تولید زبان بهکار گرفته میشوند، مستقل از موضوع متن بهکار میروند و بسامد بالایی در متون کوتاه دارند، میتوانند نشانگرهای مؤثری برای کدگذاری گویش فردی و ممیز سبک نویسندگان باشند. در این پژوهش، ابتدا پیکرههایی متنی از نوشتههای پنج محقق و نویسندۀ معاصر جمعآوری و سپس با استفاده از نرمافزار خطایاب وفا، استانداردسازی شدند. با استفاده از بستۀ سبکسنجی stylo نرمافزار آماری R، واژههای پربسامد دستوری با توالیهای یک تا سهنگاشتی از متون استخراج شدند و سپس قابلیت تفکیک متون بر اساس این واژهها و با استفاده از تحلیل مؤلفههای اصلی و همچنین تحلیل خوشهای بر اساس مقیاس فاصلهای دلتا بررسی شد. نتایج نشان داد که واژههای دستوری در زبان فارسی قابلیت تفکیک متون متعلق به یک نویسنده را دارند و عملکرد واژههای تکنگاشتی بهتر از دونگاشتی و سهنگاشتیها در متون کمحجم است. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که حجم کمینۀ متن برای شناسایی موفقیتآمیز نویسنده در متون فارسی حدود ۴۰۰۰ واژه بر اساس ۲۰ واژۀ دستوری پربسامد است.
لیلا سادات پیغمبرزاده، غلامعلی فلاح، امیرعلی نجومیان،
دوره ۱۰، شماره ۳۷ - ( ۳-۱۳۹۶ )
چکیده
چکیده
این مقاله با تبیین صورتبندی فرهنگی و تحلیل گفتمان روایی دهه شصت، زمینه مشاهده رفتار فرهنگی مؤلفان روایی این دهه را فراهم میکند، گروههای مقارن با یک دوره تاریخی که از یک رویداد اجتماعی خاص، یعنی جنگ و دفاع مقدس، تجربه مشترکی دارند. در این تحلیل نسلی، تعلقات، نگرشها، داوریها و ارزشهای مشترک پیرامون پدیدهای ثابت مطالعه میشود، معانی مشترکی که در ساحت تجربه نسلی مضمر است و در روایتهای داستانی این دهه منتقل میشود. در مقاله حاضر، به منظور درک مناسبات میاننسلی مؤلفان روایی، به دو دسته از شرایط توجه میشود: ۱- شرایطی که منابع و فضای اجتماعی لازم برای این تغییرات را فراهم میآورند ۲- شرایطی که به شکلگیری محتوا و جهتگیری ایدئولوژیک منجر میشوند و نشان میدهد که گفتمان ایدئولوژیک سنتیـ انقلابی، از طریق فرآیندهای تولید، انتخاب و نهادینهشدن، به آفرینش و خلق مجموعه وسیعی از اندیشههای جدید پرداخت که به شیوۀ معناداری ایدئولوژی نهادهای فرهنگی رسمی و مستقر را به مبارزه طلبید. این گفتمان، تابعی از صورتبندیهای فرهنگی دهه شصت بود که بهواسطه بحران در نظم اخلاقی، بسیج منابع و شکلگیری زنجیرههای تعامل میان نخبگان فرهنگی ایجاد شد. در این زمینه فرهنگی مؤلفان روایی حامیِ گفتمان مسلط، با طرح اندیشههای جدید خود، کنشگران موجود در محیط اجتماعی را برانگیختند. چرخه «ایدهـ پاسخـ ایده» یکی از روشها و ساز وکارهایی بود که از طریق زنجیرههای کنش به صورتبندی مجدد گفتمان غالب دامن زد. به همین دلیل، تجربههای اجتماعی نویسندگان این دوره، به مثابه عناصر ایدئولوژی با دو انگاره مثبت و منفی، ثبت و متنمند شد.
قهرمان شیری، حمید ابوالحسنی،
دوره ۱۰، شماره ۴۰ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده
بوف کور از همان زمان نگاشته شدن تاکنون با بازخوردهای متفاوت و خوانشهای گوناگونی، همچون شرح، بازخوانی، نقد، بررسی، تحلیل، تفسیر و تأویل، مواجه شده است. در ارزیابی و تحلیل شماری از منتقدان از این رمان کوتاه، سه فرضیه کلیدی خودنمایی میکند که هر کدام از آنها نیازمند بازکاوی است: برخی از منتقدان داستان را با واقعیت یا تاریخ یکسان فرض کردهاند؛ برخی دیگر داستان بوف کور را شرح احوال و قصه زندگی نویسنده (هدایت) دانستهاند؛ گروه سوم نیز راوی داستان را همان نویسنده بیرونی داستان پنداشتهاند. در این نوشتار، با تکیه بر منابع پایهای شناخت نوع ادبی داستان و تمرکز بر اصول بنیادین این گونه ادبی و عوامل درونمتنی آن، مفروضات سهگانه فوق با ارائه شواهد مختلفی از آثار منتقدان مذکور نقد و بررسی میشود.
دوره ۱۲، شماره ۴۸ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده
بیژن نجدی (۱۳۷۶-۱۳۲۰) از جمله پیشگامان نگارش داستانهایی به شیوۀ پستمدرن در ایران به شمار میآید. در این مقاله جایگاه خواننده در داستانهای پستمدرنی از بیژن نجدی همچون «آرنایرمان، دشنه و کلمات در بازوی من»، «دوباره از همان خیابانها»، «روز اسبریزی»، «بیگناهان» و «سرخپوستی در آستارا» بررسی شده است. نجدی در داستانهای خود، با به کارگیری شیوههایی همچون مخاطب قرار دادن خواننده و ابهامسازی در تشخیص مخاطب داستان برای خواننده، تکثر راوی و تغییرات مداوم و بدون قرینه زاویه دید و در نتیجه عدم انسجام متن، تصویر دنیاهایی متناقض و ارائه انتخابهای متفاوت در مسیر داستان به خواننده، نگارش اثر به شیوه فراداستان و خودارجاع و معلق گذاشتن خواننده میان فضای تخیلی و واقعیت داستانی، تغییرات بدون قرینه کانونهای روایت و در نتیجه ایجاد فضاهایی چندبعدی و نگارش پایانی باز و یا فرجامهایی چندگانه برای داستانها، نشان میدهد که در نگارش داستانهایش نقشی محوری برای خواننده در نظر داشته اس؛ شیوههایی که در جهت ایجاد زمینههای تعامل مستقیم خواننده با متن و به مشارکت طلبیدن او در ساختن معنای متن در داستانهای نجدی به کار رفته است.
دوره ۱۵، شماره ۶ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده
با پیشرفت علم و تکنولوژی، دیگر وجود آثار با نویسنده مشکوک، پذیرفتنی نیست. سبکسنجی روشی است که با استفاده از تجزیه و تحلیل آماری، نویسنده آثار ادبی را تعیین میکند. روشهای انتساب نویسنده، عمدتاً متکی بر شناسایی نویسنده براساس سبک نوشتاری هستند؛ با این پیشفرض که سبک نوشتاری هر شخص، دارای ویژگیهای منحصربهفردی است. تشخیص هوشمند نویسنده در زمینههایی مانند: سرقت ادبی، جرمشناسی و تعیین نویسنده نامشخص، کاربرد دارد. به دلیل آنکه عوامل بسیاری در تشخیص نویسنده متون، دخیل هستند، تاکنون روشی با دقت ۱۰۰ درصد ارائه نشده است و پژوهشگران همچنان در تلاش هستند روشی را ارائه کنند که خطای محاسباتی را به حداقل ممکن برسانند. یکی از روشهایی که ادعاشده از دقت خوبی برخودار است نظریه یول است. در جستار حاضر، نظریه یول و چهار نظریه دیگر در زمینه غنای واژگانی، ترکیب شدهاند و با بهرهگیری از روش توصیفی ـ تحلیلی و تبیین دادههای آماری، مقایسهای میان غنای واژگانی مناجات خمس عشر و دعاهای صحیفۀ سجادیه انجام شده تا درستی انتساب این مناجات به امام سجاد (ع) مورد بررسی قرار گیرد. نتایج تحقیق، بیانگر دقت بالای محاسبات انجامشده و نیز عدم وابستگی خروجی نظریهها به طول متن است. همچنین بهدلیل عدم وجود اختلاف قابل ملاحظه، میان غنای واژگانی مناجات خمس عشر و دعاهای صحیفه سجادیه، انتساب این مناجات به امام سجاد (ع) تأیید میشود.