جستجو در مقالات منتشر شده


۲ نتیجه برای نمایش ایرانی


دوره ۹، شماره ۳۹ - ( ۴-۱۴۰۰ )
چکیده

از میان تمامی نمایش‌های آیینی در ایران، شبیه‌خوانی تکامل‌یافته‌ترین آن‌هاست؛ عصاره‌ای از هر آنچه در گونه‌های دیگر نمایش‌ها و آیین‌های کهن در ایران سراغ داریم و گاه دربردارندۀ پاره‌هایی از دیگر هنرها همچون نقاشی و معماری و از همه مهم‌تر، موسیقی و شعر. ازسویی، کم‌تر می‌توان تردید داشت که برجسته‌ترین و کلان‌ترین جریان در تاریخ فرهنگ و ادبیات ایران، تصوف و آثار صوفیانه است. مضمون‌ها و فضاهای صوفیانه و جهان‌بینی عرفانی، بر اغلب آثار طراز اول ادبیات فارسی، چه نثر و چه نظم، سایه افکنده است و این حضور قاطع را می‌توان جدا از متون ادبی، در شاخه‌های دیگر هنر و حتی گاه فرهنگ روزمرۀ ایرانی به‌روشنی نشان داد. ما در این مقاله کوشیده‌ایم که برخی از تأثیرهای نگاه صوفیانه و بینش عرفانی را در نمایش شبیه‌خوانی بررسی کنیم. آنچه از این کوشش برمی‌آید این است که در شبیه‌خوانی، بیش از آنکه با واقعیتی تاریخی سروکار داشته باشیم، با نوعی تأویل و برداشت مردمی آمیخته با گفتمان‌هایی نظیر تصوف مواجهیم. در این زمینه با مطالعۀ موردی مجلسِ شهادت امام، مهم‌ترین گونۀ این تأویل‌ها و برداشت‌ها را نشان داده‌ایم.
فاضل اسدی امجد، عبدالله رضائی،
دوره ۱۴، شماره ۵۳ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده

در جستار حاضر تلاش شده است از نگرش‌های اروپامحور به نمایشنامۀ مرگ یزدگرد (۱۳۹۳) بهرام بیضایی چهره برداشته شود. باری، هدف این نیست که بیضایی نویسنده‌ای با تمایلات کاملاً ایرانی معرفی گردد و از تأثراتش از ادبیات غرب چشم پوشیده شود. به‌طور دقیق‌تر مطلوب این است که مرگ یزدگرد درمقابل تئاتر روایی برتولت برشت قرار داده و به رویکرد خلاقانۀ بیضایی در استفاده از مدل برشتی تئاتر اشاره‌ شود. در این میان، نگاه برشت به تاریخ، مفاهیم تناقض، پروایروسیس و کاسوس به‌علاوه اعتقادش به امکان ایجاد تغییر و اصلاح حتی در تاریک‌ترین دوره‌ها در مرکز توجه قرار گرفته و بازتاب آن در نمایشنامۀ مذکور بیضایی واکاوی شده است. همچنین برخی از تکنیک‌های مشترکی که بیضایی با تأسی از نمایش‌ خنده‌آور ایرانی موسوم به «تقلید»  و برشت برای تحقق مقولۀ «فاصله‌گذاری» به‌کار برده‌اند، بررسی شده است. در این پژوهش، نظریات فردریک جیمسون دربارۀ تئاتر برشت به‌کار گفته شده و دیدگاه‌های وی به‌عنوان روشی برای پرداختن به این موضوع مورد استفادۀ نویسندگان قرار گرفته است. نتایج بررسی نشان می‌دهد بیضایی درعین‌ حالی که عمیقاً وام‌دار سنت‌های نمایشی اصیل ایرانی است، از آن دسته از دستاوردهای برشت که برای موقعیت ایرانی متناسب است، نیز بهرۀ وافر برده؛ بنابراین مرگ یزدگرد را به اثری چندوجهی تبدیل کرده که علاوه‌بر مخاطب ایرانی، مخاطب غربی نیز می‌تواند به‌واسطۀ آشنایی‌اش با تئاتر برشتی با آن ارتباط برقرار کند. 


صفحه ۱ از ۱