۶۷ نتیجه برای نمایش
دوره ۰، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۶ )
چکیده
چکیده
فرایند نمایش را به اعتبار نحوه نگرش بدان، از دو دیدگاه اجرایی یا نوشتاری می توان مورد بررسی قرار داد و درباره
جنبه های گوناگون و عوامل مختلف هر یک، جداگانه به تفحص و تتبع پرداخت. آنچه از پی خواهد آمد، بیشتر
تأملی در باب عناصر تشکیل دهنده متون نمایشی است که صرف نظر از اشراف بر متن نمای شهای صحن های،
اصول اساسی آن م یتواند ناظر بر متون نمایشی در سایر رسان هها همچون سینما، تلویزیون و رادیو نیز باشد. درباره
ثمربخش بودن اصولی که عنوان خواهد شد یا کارآیی نداشتن آنها در یاری دادن به علاقه مندان باید گفت؛
فراگرفتن این اصول حتی اگر ایشان را در خلق اثری نمایشی یاری نکند، به دلیل شی و های تحلیلی که در نحوه
ارایه مطالب آن به کار رفته است، بی گمان در رفع معایب آثاری که به وجود آو رد هاند موثر خواهد بود. در همین
خصوص لازم است خاطرنشان شود که صرف به کار گرفتن اصول و قوانین درام نویسی، الزاماً منجر به خلق آثار
نمایشی با ارزش نخواهد شد. رعایت این اصول، تنها می تواند از نظر تکنیکی شرایطی فراهم آورد که اثر نوشته
شده قادر باشد بر پای خود بایستد و از نظر ظاهر، توجه تماشاگر را به خود جلب کند. اینکه ضمن جلب توجه
تماشاگر، چه مطالبی باید به او داده شود که بر عمق بینش و صحت قضاوت وی بیفزاید نیز دارای اهمیت بسزایی
م یباشد یعنی از طریق متن سریال ها، دس تاندرکاران تولید قادر خواهند بود ارزش های فرهنگی و اجتماعی را به
مخاطبان خود ارایه نموده و در حفظ ارزش های فرهنگی جامعه کوشا باشند.
دوره ۰، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۶ )
چکیده
چکیده
تذکر هالاولیاء، تنها اثر عطار نیشابوری است که به نثر نوشته شده است و عطار در آن به شرح احوال و کرامات
هفتاد و دوتن از بزرگان دین و مشایخ صوفیه پرداخته است. بازتاب شرایط سیاسی، اجتماعی و ادبی دوران زندگی
عطار را در آثار وی م یتوان به خوبی مشاهده کرد. علاوه بر این، تصوف و تأثیر آن بر ادبیات فارسی در نوشته های
عطار به زیبایی، ژرف نگری و رسایی انعکاس یافته است. اما برای یافتن جنبه های نمایشی در تذکره الاولیاء به جز
آشنایی با تفکر عطار و شیو هی نگارش وی، آشنایی و تسلط بر عناصری که این جنب ه ها را تشکیل م ی دهند
ضروری است. این عناصر در مجموع های متشکل از ساخ تمایه های نمایشنامه، ساخ ت مایه های نمایش، گونه،
سبک و شیو هی نمایشی جای م یگیرند. داستانهای فضیل عیاض، رابع هی عدویه و حسی ن بن منصور حلاج از
تذکر هالاولیاء انتخاب شد هاند تا بیانگر قابلی تهای نمایشی بالقو هی این اثر باشند و این امر از طریق جستجوی
عناصر نمایشی در این داستانها و تحلیل انواع شیو ههای به کارگیری آنها در نمایش، تحقق یافته است. یافته های
این تحقیق م یتواند تا اندا ز های ارزشهای نمایشی نمون ههایی از داستانهای تذکره الاولیاء را آشکار کند و زمین هی
تبدیل آنها به نمایشنامه و نمایش را مساعد سازد
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده
رویکرد بیشمتنیت ژرار ژنت عبارت است از بررسی رابطه میان دو متن ادبی، به گونهای که بیش متنتفسیر پیش متننباشد. در این ساحت هر متن قابلیت مقایسه با متون مشابه را پیدا میکند؛ به طوری که افق جدیدی از پیوندهای ادبی - فرهنگی مختلف در اختیار خواننده قرار میدهد.
در این مقاله کوشیدهایم ضمن نیم نگاهی به دیدگاههای مختلف نظریهپردازان بینامتنیت، به تشریح و توضیح ترامتنیت ژنتی بپردازیم و پس از آن با به کارگیری بخش بیشمتنیت این دیدگاه، مشابهتهای داستانی منظومه لیلی و مجنون و نمایشنامه سیرانودوبرژراک را ارائه دهیم.
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۹ )
چکیده
تاریخ بیهقی از جمله متون کمیابی است که با استفاده از شگردهای ادبی، هم به تاریخی به ظاهر مستند و هم به متنی خلاق بدل شده است. یکی از این شگردها بهرهگیری از فضای داستانی و از آن میان نیز، شخصیتپردازی ویژه در این اثر است. این مقاله درصدد است با بررسی شخصیت در این متن، ثابت کند نهتنها ارائه شخصیت در این اثر از رویکرد توصیفی که ویژه تاریخ است گذر میکند، بلکه حتی از شخصیتپردازی داستانی نیز فراتر میرود و با شگردهای برجستهسازی نمایشی، از ویژگیهای شخصیتهای نمایشیِ متون دراماتیک برخوردار میشود. در تاریخ بیهقی گرچه شخصیتها برگرفته از واقعیتهای تاریخاند، اما در متن دوباره خلق میشوند. شخصیتپردازی در این اثر نزدیک به بسیاری از رمانهای امروزی است که در آن علاوه بر اشاره مستقیم به ویژگیهای ظاهری شخصیتها، گفتار و رفتار آنها و احساسات و درونیاتشان، با ارتباطی منطقی و حسابشده برای مخاطب به نمایش گذاشته میشود و شخصیتهای قابل درک، باورپذیر، قابل تجسم، زنده و پویا برای مخاطب ترسیم میشود. در این اثر نویسنده میکوشد شخصیتها، به شیوههای گوناگون همچون گفتوگو، کنش و در کشاکش ارتباط با دیگر شخصیتها و موضعگیری در مسائل و موضوعات مختلف، خود را به مخاطب معرفی کنند و با این روش، موفق به خلق شخصیتهای نمایشی میشود. مبانی این پژوهش را نظریههای شخصیتپردازی تشکیل میدهد و تحلیل ویژگیهای شخصیتپردازی سینمایی به منزله روششناسی پیشنهادی آن تنظیم میشود.
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده
فضاهای شهری، نظیر خیابانها، میادین، بازارها و فضاهای باز از جمله مهمترین فضاها در بازتاب فرهنگ یک کشور و تأمین اجزاء و عناصر هویت آن هستند. کیفیت این فضاها بر نحوه انجام فعالیتها و میزان حضورپذیری آنها تأثیر گذار است. فضاهای شهری عرصه هایی برای تعاملات اجتماعی و فرهنگیِ مردمان هر جامعه هستند. زمینه سازی برای چنین عرصه هایی، نیازمند ایجاد تمهیدات کالبدی و عملکردی لازم است. هدف از این تحقیق ارائه راهکارهایی برای مناسب سازی فضاهای شهری به منظور وقوع رخدادهای فرهنگی و جمعی میباشد. برای انجام مطالعات میدانی محدوده بازار تهران انتخاب شد. انتخاب این محدوده به این دلیل بود که محدوده بازار تهران در بافت تاریخی و مرکزی شهر تهران واقع شده و از دیرباز محل آمد و شد مردمان و تعاملات اجتماعی بوده و همچنین بستر تحولات متعدد در طول تاریخ شهر تهران است. این محدوده جزء محدوده های هویت بخش شهر تهران نیز قلمداد میشود. روش تحقیق این پژوهش تحلیلی- توصیفی و با استناد به اسناد تاریخی و مشاهدات میدانی میباشد . در این تحقیق پس از مطالعات نظری و بدست آوردن چارچوب مفهومی، به شناخت و تحلیل محدوده مطالعاتی از طریق انجام مشاهدات میدانیِ کارشناس محور اقدام شده است. در ادامه برای تحلیل داده های تحقیق از جدول تحلیل سوات استفاده گردید. در پایان بر اساس تحلیل های جدول سوات اهداف عملیاتی ، راهبردها و راهکارهای کالبدی و عملکردی برای تحقق هدف اصلی پژوهش (مناسب سازی محدوده مورد مطالعه، برای برگزاری مراسم فرهنگی و جمعی ) ارائه شدند .
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۰ )
چکیده
ادبیات تطبیقی به بررسی تلاقی ادبیات در زبانهای مختلف و روابط پیچیده آن در گذشته و حال و روابط تاریخی آن از حیث اثرگذاری و اثرپذیری درحوزه های هنری، مکاتب ادبی و جریان های فکری می پردازد. در این میان تطبیق آثار شرقی با آثار غربی به عنوان دو قطب مقابل، همواره از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است. مقاله حاضر با طرح این سؤال که « آیا نمایشنامه «شاه لیر» اثر شکسپیر ریشه در افسانههای کهن شرقی - ایرانی دارد؟» و پس از نشاندادن احتمال وجود ارتباط شاه لیر شکسپیر با شرق، سعی کرده است با تطبیق این نمایشنامه، با نمونههایی از انواع مختلف منابع شرقی – ایرانی از جمله اسطوره فریدون، افسانه هندی گل بکاولی، قصه عرفانی قلعه ذات الصور، داستان میرزا خسته خمار و داستان پادشاه و سه دخترش، شباهتهای موجود در روایت غربی با روایتهای شرقی را نشان دهد. در این مقاله، با کاهش داستان شاه لیر به نه «بنمایه» و تطبیق آن با داستانهای موردنظر معلوم شد که این داستان با تطبیق بیش از نود درصدی بنمایههای اساسی آن با نمونه های شرقی، می تواند خاستگاه شرقی داشته باشد. پژوهش هایی از این دست در حوزه مطالعات ادبی معاصر ایران بیسابقه نیست، اما تا جایی که نویسندگان اطلاع دارند، پژوهش مستقلی درباره نمایشنامه شاه لیر شکسپیر، بر این اساس انجام نشده است.
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده
مقاله حاضر به بررسی و نقد نمایشنامه «مرگ فروشنده»، ترجمه بینزبانی آن به فارسی و ترجمه بینفرهنگی- بیننشانهای آن به یک تلهتئاتر ایرانی میپردازد. نمایشنامه از زبان انگلیسی به فارسی ترجمه شده و ترجمه فارسی مبنای ترجمه بیننشانهای آن بوده است. بر این اساس نگارنده هر دو ترجمه را با متنهای پیشین مربوطه مقایسه کرده و در هر دو ترجمه، نشانههایی که مشخصاً کارکرد ایدئولوژیک دارند تعیین و بررسی شدند. سپس با بسط نظریه نشانهشناسی انتقادی برای نقد ترجمه، انواع این نشانهها و چگونگی تغییرات و حفظ این نشانهها در تلهتئاتر تحلیل و نقد شدهاند. یافتههای به دست آمده نشان داد که در ترجمه بینزبانی هیچ سانسوری وجود نداشته ولی در تلهتئاتر تقریباً همه نشانههای دارای کارکرد ایدئولوژیک خاص حذف شدهاند و درواقع متن آنقدر سانسور شده که گاهی حتی انسجام خود را از دست داده است. مترجم/ کارگردان سعی کرده تا جایی که میتواند متن را مطابق فرهنگ مقصد تغییر دهد و از طریق حذف و اضافهکردن نشانههای منطبق با دیدگاهها و سنتهای غالب متن مقصد و حذف کامل نشانههایی که با این دیدگاهها منطبق نیستند و در حقیقت از طریق حذف و اضافههای کاملاً مشهود با کارکردهای ایدئولوژیک مشخص دیدگاههای فرهنگ و سنت غالب جامعه مقصد را از طریق ترجمه به دریافتکنندگان اعمال کند؛ به همین دلیل متنی آفریده که در برخی موارد کاملاً انسجام خود را از دست داده و یا نسبت به متن پیشین معناهای متفاوتی پیدا کرده که گاه حتی در تضاد کامل با معناهای موردنظر متن اصلی بودهاند.
دوره ۲، شماره ۸ - ( ۶-۱۳۸۴ )
چکیده
تخلص، تا آنجا که به غزل مربوط میشود، نامِ شعریِ شاعر است که اغلب در بیت آخرِ غزل به کار میرود. با آنکه غزلسرایان بزرگ، تخلص خود را در اکثر غزلیاتشان آوردهاند، ادبا چیزی درباره علت و ضرورت آن ننوشتهاند. از آنجا که در بلاغت و علوم ادبی ما، بین شاعر و گوینده شعر، تمایز قائل نشدهاند، ماهیّتِ نظری و ارزش زیباییشناختیِ تخلص مجهول باقی مانده است. البته این بدان معنا نیست که شاعران بزرگ از ماهیّت و ارزش تخلص غافل بودهاند، بلکه قرائن نشان میدهد شاعران بزرگی همچون حافظ، چه در انتخاب تخلص و چه در کاربرد آن معیارهایی داشتهاند. کشف این معیارها نه تنها ارزش و ماهیّت تخلص را آشکار میکند، بلکه به سبکشناسیِ شعرِ شاعر نیز کمک میکند.
تخلص در شعر هر شاعری علاوه بر کارکردهای عمومی ، ممکن است دارای کارکردهای ویژه باشد. چنانکه در شعر حافظ، دارای کارکردهای ویژه است. از مهمترین کارکردهای تخلص در شعر حافظ، گسترشِ ایهام از درون شعر به بیرون شعر، یا به بیان دیگر، سریانِ ایهام از شعر به شاعر است. در این مقاله، کوشیده شده است ماهیّت تخلص از طریق تحقیق در منابع مختلف بررسیشود و سپس ارزش زیباییشناختیِ آن با تمایزِ میان گوینده شعر و شاعر، و بررسی کاربرد آن در غزلیات حافظ تبیین گردد.
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۴ )
چکیده
یکی از وظایف ادبیات تطبیقی، بررسی و تجزیه و تحلیل ارتباطها و شباهتهای بین ادبیات زبانها و ملیّتهای مختلف است. «اقتباس» نیز از مهمترین موضوعات پژوهشهای ادبیات تطبیقی است که در آن، نویسنده به تفسیر یا بازآفرینی اثر هنری دیگر میپردازد. توفیق الحکیم و غلامحسین ساعدی، دو نمایشنامهنویس مطرح در ادبیات عربی و فارسی هستند که بهترتیب در نگارش نمایشنامه بجمالیون و پیگمالیون به اقتباس از اسطوره یونانی پیگمالیون پرداختهاند؛ اما در کمیّت و کیفیت استفاده از عناصر نمایشنامهای متفاوت عمل کردهاند. هدف مقاله حاضر، توصیف و تحلیل تطبیقی این دو اثر از لحاظ عناصر نمایشنامه است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که توفیق الحکیم در این زمینه، عملکرد بهتری داشته است. تلفیق چند اسطوره، ورود شخصیتهای فرعی، ایجاد درونمایه جدید و دیالوگهای جامع و تأملبرانگیز از جمله نقاط قوّت اثر بجمالیون به شمار میرود؛ ولی ساعدی در پیگمالیون، نهتنها به اصل اسطوره چیزی اضافه نکرده، بلکه در رعایت عناصر نمایشنامهای نیز موفق نبوده است؛ عدم استفاده از موضوعهای فرعی و شخصیتهای جدید که به پیشبرد حوادث اصلی نمایش کمک کند، عدم ارائه اطلاعات و مقدمه از شخصیتها و وقایع اثر، دیالوگهای فاقد محتوا و حاشیهای- که تأثیری در سیر نمایش ندارند- از جمله معایب این اثر است.
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده
حکایت رابعه، دختر کعب، از الهینامة عطار نیشابوری، در بین دهها حکایت این شاعر و نویسنده صاحبنام، ازجمله معدود حکایتهایی است که حائز ویژگیهای نمایشی است. این ویژگیها که نشأتگرفته از بهرهگیری عطار از تصویر و نمایش بهجای نقل و توصیف صرف است، به این متن ارزش نمایشی بخشیده است و وجود عناصری چون کشمکش، گرهافکنی، بحران، گرهگشایی، شخصیتپردازی و صحنهپردازی در بطن ساختار داستانی منسجم و مناسب، همچنین درونمایه ارزشمند و اخلاقی، آن را به متنی مبّدل ساخته است که میتوان از آن در ساخت نسخهای نمایشی (تئاتری) بهره گرفت. مقاله حاضر با دیدگاه ادبیات تطبیقی و به روش توصیفی- تحلیلی به بررسی و تبیین جنبههای نمایشی این حکایت براساس عناصر تراژدی ارسطویی برگرفته از کتاب فن شعر، میپردازد و ظرفیتها و جنبههای نمایشی این حکایت کهن ادبی را برای تبدیل به نمایشنامهای جذاب و تأثیرگذار، به مخاطبان نشان میدهد. علاوه بر آن میکوشد با ارائه تصویری دقیق از عناصر تئاتر ارسطویی، برداشت نسبتاً جامعی درباره خصوصیات این نوع تئاتر به مخاطب ارائه نماید.
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده
اصلاح قوانین مالکیت زمین بهعنوان بخشی از برنامه نوسازی در ایران و روسیه، رویدادی است که دگرگونیهای اجتماعی و سیاسی گستردهای برای هر دو کشور در پی دارد. آنتوان چخوف با نمایشنامه «باغ آلبالو» و اکبر رادی با نمایشنامه «لبخند باشکوه آقای گیل» اصلاح قوانین مالکیت زمین و زوال طبقه اشراف زمیندار در ایران و روسیه را دستمایه قرار داده و تأثیر آن بر زندگی شخصیتهایی از طبقات مختلف اجتماعی را آشکار کردهاند. این دو نمایشنامه بازتابی از پیامدهای تاریخی برنامه نوسازی از بالا و یا نوسازی آمرانهای هستند که در عصر پهلوی دوم در ایران و نیکولای دوم در روسیه با شتاب اعمال میشود. به همین دلیل این آثار میتوانند بهعنوان یکی از منابع برای مطالعه تاریخ تطبیقی ایران و روسیه مورد توجه باشند. هر دو اثر موضعی انتقادی نسبت به برنامه نوسازی دارند. آنها با خلق شخصیتهایی که دچار بحران هویّت هستند، بُعد تازه و ناگفتهای از پیامدهای نوسازی آمرانه را بازتاب میدهند که در تحلیلهای تاریخی مغفول مانده است. بررسی شخصیتهای دو اثر این امکان را فراهم میکند که مسئله بحران هویّت را بهمثابه یکی از پیامدهای برنامه نوسازی پیگیری کنیم. این مقاله با بررسی تطبیقی زمینههای تاریخی آثار، تصویری از شرایط بحرانی برآمده از صنعتیسازی، افول کشاورزی و دگرگونیهای بنیادین را ترسیم میکند. هدف از این بررسی تطبیقی، طرح این مسئله است که برنامه نوسازی چگونه به دگرگونی وضعیت طبقات اجتماعی میانجامد و بحران هویّت چگونه در دو اثر از ادبیات نمایشی ایران و روسیه، با زمینه تاریخی مشابه بازنمایی شده است.
.
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده
یکی از امید بخشترین روش های درمان سرطان، القاء آپوپتوز در سلولهای سرطانی است. به همین منظور، چندین آگونیست علیه گیرنده مرگ ۵ (DR۵) تولید شده است، که تحت ارزیابی بالینی قرار دارند. اساسا، با فعال شدن DR۵ در سلولهای سرطانی القاء آپوپتوز در مسیرهای داخلی و خارجی آغاز می گردد. این گیرنده در بخش خارج سلولی خود دارای چندین دومن عملکردی است، که در بین آنها دومنهای غنی از سیستئین (CRDs) آن نقش کلیدی در القاء آپوپتوز با واسطه ی اتصال به TRAIL دارند. اخیرا مشخص شده است، اتصال آنتی بادهای منوکلونال آگونیست به دومن دیگری از ناحیه ی -N ترمینال DR۵ نیز می تواند آپوپتوز را القا کنند. دومنهای متغییر مشتق شده از زنجیره ی سنگین آنتی بادی های شتری به نام VHHها یا نانوبادیها، کوچکترین قطعات مقاوم و کارآمدی هستند، که قادرند به آنتیژنها متصل شوند. این ویژگی های منحصر به فرد VHH ها ، باعث شده است که آنها کاندیداهای مناسبی برای تشخیص و درمان محسوب شوند. در این تحقیق با استفاده از تکنیک نمایش فاژی و ایمن کردن شتر با پپتید حاوی بخش اپی توپی (۱ITQQDLAPQQRA۱۲)، کتابخانه ژنی حاوی VHH شتری ساخته شد. با غربالگری این کتابخانه فاژِی، در طی مراحل غنی سازی موفق به جداسازی سه متصل شونده با تمایل بالا به این اپیتوپ واقع در ناحیهNTR شدیم. با در نظر گرفتن نقش کلیدی این اپیتوپ در القاء آپوپتوز، متصل شونده های انتخاب شده، می توانند کاندیداهای مناسبی برای راه اندازی آپوپتوز در سلول های سرطانی متفاوت باشند.
دوره ۴، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
چند دهه از ورود سلبریتیها به حوزه سیاست میگذرد؛ این ورود چنان بیمحابا و فراگیر بوده است که برخی از علمای علم سیاست از سلبریتی زدگی سیاست صحبت میکنند. سلبریتی زدگی سیاست، پیامدهای متعددی را بر ساحتهای سیاست از جمله دموکراسی وارد کرده است. با اینوجود این پدیده خواسته یا ناخواسته و به هر علت از مباحث جدی دانشگاهی کنار گذاشته شده و یا بهطورکلی نادیده گرفته شده است و از اینرو، خلا نظری درباره آن بهشدت احساس میشود. پژوهش پیش رو برای پر کردن این خلا نظری در حوزه سیاست و هموارسازی راه پژوهشهای بعدی پیرامون چنین پدیده شایعی در سیاست روز، میکوشد تا با بهکارگیری روش تحقیق توصیفی– تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانهای به بررسی مهمترین چالشهای پیش روی دموکراسی در عصر سلبریتی زدگی سیاست بپردازد. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که چالشهای دموکراسی در عصر سیاست سلبریتی زده را میتوان در سه گام بررسی کرد که میتوان به: تنظیم دستور کار سیاسی و سیاست حواسپرتی؛ سیاست رسوایی: نمایشی شدن سیاست و فروکاستن دموکراسی و در انتها تضعیف نظام حزبی اشاره کرد. نوآوری مقاله پیش رو این است که نخستین بار به بررسی تاثیر سلبریتی زدگی سیاست میپردازد و شاخصهای این تاثیر بر دموکراسی را بررسی میکند.
محمدجعفر ی وسفیان کناری،
دوره ۴، شماره ۱۶ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده
این مقاله قصد دارد تا با به کارگیری «اصل همیاری گِرایس»، سبک ارتباطیِ گفتگوهای نمایشنامه «مِلودی شهر بارانی» (اکبر رادی، ۱۳۷۸) را تحلیل کند. «اشارتگرهای مکالمه¬ای» در روند یک ارتباط کلامی معمولاً ناشی از این ضرورت¬اند که دو سوی رابطه ناگزیرند گفته های خود را منسجم، شفاف و مرتّب ادا کنند. کشف این مسئله که آیا اِعمال الگوهای کاربردی زبان¬شناسی می¬تواند در فرآیند تحلیل روابط نمایشیِ معنادار میان شخصیت¬های درام مفید باشد یا خیر، در اولویت پژوهشی مطالعه حاضر قرار دارد. این تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی و با مورد مطالعاتیِ منتخب از مجموعه نمایشنامه¬های معاصر ایرانی انجام می شود. «ملودی شهر بارانی» از نظر نمایشی واجد ارجاعات و اشارات صریح یا ضمنی مکررّی به گفتمان¬های اجتماعی، سیاسی و جلوه¬های فرهنگی و بومی موقعیت¬های زبانیِ رخداد اصلی است. تقابل نمایشی اشخاص ماجرا غالباً با توسعه تدریجی الگوی منسجمی از گفتگوهای معنادار پی¬ریزی شده و سپس در کلیّت نقشۀ داستانی اثر تعمیم یافته است. از این لحاظ می توان گفت که بافت¬های کلامی چندگانه و متکثّری همزمان در فضای رخداد اصلی نمایشنامه شکل می¬گیرند که فارغ از خاص¬بودگیِ هویت زمان و مکان روایی، واجد ظرفیت های زبانی مشخصی برای تحلیل اند.
پرستو محبی، فرهاد ناظرزادۀ کرمانی،
دوره ۴، شماره ۱۶ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده
این مقاله قصد دارد الگوی داستانی نمایشنامۀ داستان دور و دراز سفر سلطان به... دیار فرنگ را با روش فراداستان نگارانه ای که در ادبیات داستانی پسامدرن رایج شده است، مطابقت دهد. فراداستان حاصل رواج دیدگاهی در ادبیات است که در مخالفت با نحلۀ رئالیسم ادبی، می کوشد تا چارچوب ارجاع داستان به واقعیت را مورد شک قرار دهد. در این نوع از داستان، عناصر داستانی مانند طرح، شخصیت، زمان و مکان جایگزینی از واقعیت های فرضی نیستند؛ بلکه تنازع دائمی میان هنر و واقعیت در آن، این بار به سود هنر خاتمه می یابد و واقعیت به صورت تابعی از دنیای مستقل و قائم به ذات داستان درمی آید. نمایشنامۀ داستان دور و دراز سفر سلطان... نوشتۀ محمد چرمشیر، شرح سفر سلطانی به فرنگ نیست؛ بلکه تلاش نویسنده را برای دست یابی به تجربه ای فراداستانی در متنی نمایشی نشان می دهد. این اثر داستانی است دربارۀ فرایند برساختن داستان و کاوشی است درباب اجزای روایتی. در این نمایشنامه، مباحثی مانند شخصیت ها، ساختار طرح، حدود اختیار راوی و شیوه های روایت، دیگر جزء پنهانی برای بازگو کردن داستان و بیان معنا نیستند؛ بلکه خودِ داستان اند. برجسته سازی زبان، ارجاع کنایه آمیز یا هزل گونه به متون ادبی و نمایشی دیگر و درنهایت ساختن تاریخی مجعول و دست کاری شده، خواننده را به تجربۀ شیوه های جدید روایتگری و هم زمان، ادراکی متفاوت با تاریخ دعوت می کند.
صادق رشیدی، علی اصغر فهیمی فر،
دوره ۴، شماره ۱۶ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده
این مقاله با رویکرد نقد تحلیلی، به مطالعه و بررسی کتاب جلوه های نمایشی مثنوی اثر مریم کهنسال می پردازد. در حوزه مطالعات نظری ادبیات نمایشی، تحقیقاتی را در قالب رساله های دانشگاهی و مقالات می توان مشاهده کرد که به بررسی جنبه های نمایشی متون ادب فارسی پرداخته اند. این نوع آثار از حیث مضمون و موضوع پژوهش، بیشتر با تمرکز بر متون کلاسیک صورت گرفته اند و اغلب هم دارای وجوه مشترکی هستند که در نهایت به توصیف ویژگی های نمایشی و تعمیم آن ها به متون ادب کلاسیک- اعم از شعری یا داستانی- ختم می شوند. دلیل نگاه انتقادی ما در این مقاله از همین نقطه شروع می شود. درواقع، معضل فهم فلسفی درام و آشفتگی نظری موجود در بین این پژوهشگران، موجب تولید آثاری با عناوینی مانند بررسی جنبه های نمایشی یا بررسی جلوه های نمایشی و... می شود. سنت غنی شعری و ادبی ما ارزشمندتر از آن است که بخواهیم با تعمیم پاره ای از نظریه های نمایشی، به دنبال اثبات ویژگی های دراماتیک یا گاه سنت نمایشی در آن ها باشیم. درحالی که از این موضوع آگاهیم که سنت درام از غرب و با خرد و فلسفه یونانی آغاز شده و سنت نمایشی ما بیشتر جنبه های روایی و کارناوالی داشته است.
ابراهیم خدایار، محمدجعفر یوسفیان کناری، مریم الهامیان،
دوره ۴، شماره ۱۶ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده
یکی از گونه های ادبی منثور رایج در زبان فارسی، مناظره است. در مناظره¬های منثور، دو یا چند شخصیت به شیوۀ گفت وگونویسی، موضوعات گوناگون را به میان می کشند و در نهایت، نگارنده با نوعی جمع بندی از زبان آن ها به نتیجۀ مورد نظر می رسد. ساختار این نوع مناظرهها بیشتر بر گفت¬وگونویسی استوار بوده و از توصیف و تحلیل های داستان گونه به دور است. در دورۀ مشروطه، به این نوع مناظره ها واژۀ «چیزنویسی» یا شیوه «تئاترنویسی» اطلاق شده است. نزدیکی ساختار ظاهری و اسلوب گفت وگونویسی در این گونۀ ادبی و گونۀ نمایشنامه، این سؤال را به ذهن متبادر می کند که آیا امکان خوانش نمایشی از مناظره¬های منثور وجود دارد؟ لحن و زبان نمایشی، کنش نمایشی گفت¬وگومحور، کشمکش، زمان و مکان از جنبه های نمایشی قابل شناخت از گفت وگوست که در این مقاله بررسی شده¬اند. دستاورد این مقاله، معرفی الگویی گفت وگومحور برای بررسی جنبه¬های نمایشی مناظرههاست. این الگو بر اساس مقایسۀ تطبیقی دیالوگ در نمایشنامه و گفت¬وگو در مناظرۀ منثور و شناخت نقاط مشترک این دو گونه ادبی با یکدیگر پیشنهاد شده است.
محمدرضا صالحی مازندرانی، نسرین گبانچی،
دوره ۴، شماره ۱۶ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده
این مقاله قصد دارد به میزان تأثیرگذاری جلوه های ادبی و نمایشی تئاتر پوچی (اَبزورد) بر سبک نمایشنامه نویسی ایران بپردازد. غلامحسین ساعدی یکی از نمایشنامه نویسان شناخته شده ایرانی است که برخی از مهم ترین تمهیدات تئاتر نو را در سبک نویسندگی خود به کار گرفته است. نگارنده در این پژوهش درپی آن است که چگونگی بازتاب مفهوم پوچی را در نمایشنامه های نوگرای غلامحسین ساعدی نشان دهد؛ نویسنده¬ای که مستقیم و غیرمستقیم از این نوع تئاتر تأثیر پذیرفته است. ضمن اینکه با توجه به مهم ترین شاخص های تئاتر پوچی، از میزان و نحوه تأثیرپذیری نمایشنامه¬های ساعدی از این¬گونه تئاتر و نمایشنامه نویسان سنتی و مدرن تحلیلی ارائه خواهد کرد. تأثیرپذیری ساعدی از نمایشنامه نویسان مدرن بیش از سنت گرایان بوده که نشان دهنده همگامی ساعدی با آنان در بیان مسائل روزمره و مطرح جهان در تئاتر است.
کاووس حسن لی، شهین حقیقی،
دوره ۴، شماره ۱۶ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده
اکبر رادی از نمایشنامه¬نویسان نام¬آشنای ایرانی ا ست که در پردازش آثار هنری خود از سبک، زبان و بیان ویژه ای برخوردار است. از دیرباز، او به واقع¬گرایی در ادب نمایشی نام بردار بوده؛ اما گاهی نیز در طرح دیدگاه¬های اجتماعی خود، از زبان و بیان نمادین بهره برده که برایند آن، خلق تیپ¬ها و فضاهای نمادینی است که با وجود ملموس و واقعی بودن، می¬توانند نمونه ای برای تیپ¬های مشابه و شرایط همسان باشند. ازاین رو، برخی آثار رادی تن به تأویل های گوناگون می¬دهند و می توان از رویکردهای مختلف به آن¬ها نگریست. ازجمله آثار رادی که از چنین قابلیتی برخوردار است، نمایشنامه «از پشت شیشه¬ها»ست. در این اثر، رادی با به کارگیری صنعت های مدرن، کوشیده است تا چالش بی¬امان و آشتی¬ناپذیر روشن-فکر امروز را با جریانِ نوگراییِ بی¬ریشه به نمایش درآورد. در این پژوهش، تلاش شده است تا شگرد رادی برای بیان نمادین دیدگاه¬هایش در نمایشنامه یادشده واکاوی شود. نتیجه پژوهش نشان می دهد، نویسنده این بیان نمادین را با پردازش شخصیت زن و وانهادن نقش اساسی روایت بر دوش او خلق کرده است. در این روایت، نویسنده با به کارگرفتن شگرد قرینه¬سازی، دو تیپ زن را در کنار و دراصل، در برابر هم قرار داده است؛ یکی، زنی است متجددمآب با تجددی بی اصالت و دیگری، زنی معمولی از نوع امروزیِ آن با همان دغدغه¬های فکری و روانی. از این دیدگاه، هریک از شخصیت ها، به ویژه زنان نمایشنامه، می¬توانند نماینده یک تیپ یا مرام فکری و فرهنگی خاصی باشند که در فضای اثر، در کنار هم نقش¬آفرینی و دراصل، طرح دیدگاه می کنند.
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده
با توجه به اهمیت مهار VEGF و ویژگی های بی نظیر VHH که آنها را در زمره نسل جدید داروهای از نوع آنتی بادی قرار داده ، هدف از این مطالعه تولید VHH علیه دمین متصل شونده به رسپتور VEGF است تا بدین ترتیب از اتصال VEGF به رسپتورش ممانعت بعمل آید. پس از تهیه گنجینه ژنی قطعات VHH از شتر ایمن، کتابخانه نمایش فاژی VHH ساخته شد. برای جداسازی فاژهای نمایشگرVHH با تمایل بالا به دمین متصل شونده به رسپتور VEGF، غنی سازی های متوالی سختگیرانه ای انجام گرفت. ۵۲ درصد از کلون های اختصاصی غربال شده توسط الایزای فاژ مونوکلونال توالی یکسانی داشتند که حاکی از غنی شدن بالای این کلون بود. ساختار سه بعدی این VHH VEvhh۱)) مدلسازی شده و با استفاده از شبیه سازی میانکنش بین مولکولی آنتی ژن-آنتی بادی براساس اطلاعات کریستالوگرافی کمپلکس VEGF/VEGFR۲، شبیه سازی دینامیک مولکولی و محاسبات انرژی آزاد MM/PBSA ، تصویر موثقی از جایگاه اتصال VHH بر روی آنتی ژن ارائه گردید. براساس نتایج مطالعات، VHH با انرژی اتصال بالایی به جایگاه اتصال به رسپتور VEGF متصل شده و بطور مؤثری این آمینواسیدهای کلیدی عملکردی VEGF را پوشش داده، مانع اتصال VEGF به رسپتور آن می گردد و احتمالا فعالیت بیولوژیک آن را مختل می سازد. این مطالعه VEvhh۱ را بعنوان کاندید مناسب ضد VEGF و ضد آنژیوژنز معرفی می کند.