جستجو در مقالات منتشر شده


۶ نتیجه برای نمادپردازی


دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

 
حدود ۱۰۰ سال است که پدیدۀ زبان‏ شناختی «نمادپردازی آوایی»، یعنی پیوند مستقیم و غیرقراردادی میان آوا و معنا، در معرض مطالعات تجربی قرار داشته، و پژوهش‏های متعددی به منظور کشف ابعاد مختلف آن صورت گرفته است.  اما بااین‏ همه، هیچ پژوهش درخور اعتنایی دربارۀ آنکه اساساً چرا این پدیده روی می‏ دهد انجام نشده است. شاید یکی از دلایل این امر آن باشد که تاکنون این پدیده بر پایۀ هیچ نظریه و/یا تحلیل معناشناختی بررسی نشده است. با‏این‏ همه، زبان‏ شناس آمریکایی ادوارد سپیر نخستین‏ بار دو عامل محتملی را که هردو یا هریک به‏ تنهایی می‏ توانند در وقوع این پدیده دخالت داشته باشند برشمرد: عامل صوت‏شناختی، یا عامل حسی‏ حرکتی مربوط به تولید واج، (یا ترکیبی از هردو). مقالۀ مروری‏ تحلیلی حاضر، می‏ کوشد تا برای نخستین ‏بار بر پایۀ نظریۀ استعاره (و مَجاز) مفهومی توضیح دهد که چگونه هریک از این عوامل یا هر دو آن‏ها می‏ توانند در وقوع این پدیده نقش داشته باشند. بدین ترتیب، می توان پاسخ رضایت‏ بخشی به این پرسش داد که چرا پدیدۀ نمادپردازی آوایی روی می دهد. وانگهی، این پاسخ می‏تواند راه را برای ملاحظات نظری بیش‏تر دربارۀ تکوین بالقوۀ واج شناسی "شناختی" بگشاید. 

کاووس حسن لی، شهین حقیقی،
دوره ۴، شماره ۱۶ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده

اکبر رادی از نمایشنامه¬نویسان نام¬آشنای ایرانی ا ست که در پردازش آثار هنری خود از سبک، زبان و بیان ویژه ای برخوردار است. از دیرباز، او به واقع¬گرایی در ادب نمایشی نام بردار بوده؛ اما گاهی نیز در طرح دیدگاه¬های اجتماعی خود، از زبان و بیان نمادین بهره برده که برایند آن، خلق تیپ¬ها و فضاهای نمادینی است که با وجود ملموس و واقعی بودن، می¬توانند نمونه ای برای تیپ¬های مشابه و شرایط همسان باشند. ازاین رو، برخی آثار رادی تن به تأویل های گوناگون می¬دهند و می توان از رویکردهای مختلف به آن¬ها نگریست. ازجمله آثار رادی که از چنین قابلیتی برخوردار است، نمایشنامه «از پشت شیشه¬ها»ست. در این اثر، رادی با به کارگیری صنعت های مدرن، کوشیده است تا چالش بی¬امان و آشتی¬ناپذیر روشن-فکر امروز را با جریانِ نوگراییِ بی¬ریشه به نمایش درآورد. در این پژوهش، تلاش شده است تا شگرد رادی برای بیان نمادین دیدگاه¬هایش در نمایشنامه یادشده واکاوی شود. نتیجه پژوهش نشان می دهد، نویسنده این بیان نمادین را با پردازش شخصیت زن و وانهادن نقش اساسی روایت بر دوش او خلق کرده است. در این روایت، نویسنده با به کارگرفتن شگرد قرینه¬سازی، دو تیپ زن را در کنار و دراصل، در برابر هم قرار داده است؛ یکی، زنی است متجددمآب با تجددی بی اصالت و دیگری، زنی معمولی از نوع امروزیِ آن با همان دغدغه¬های فکری و روانی. از این دیدگاه، هریک از شخصیت ها، به ویژه زنان نمایشنامه، می¬توانند نماینده یک تیپ یا مرام فکری و فرهنگی خاصی باشند که در فضای اثر، در کنار هم نقش¬آفرینی و دراصل، طرح دیدگاه می کنند.

دوره ۹، شماره ۴۱ - ( ۸-۱۴۰۰ )
چکیده

از بنیادی­ترین عناصری که از دیرباز تاریخ در تکوین سرشت و سرنوشت بشر نقش داشته، آتش است. اهمیت آتش در زندگی اقوام کهن روشن­تر از آن است که نیازمند بازگفت باشد. بسیاری از آیین­ها، رسوم و جشن­های اقوام متعدد دنیا با این عنصر پیوستگی تام دارد. پژوهش پیش‌رو بر آن است تا در قالب پارادایم توصیفی ـ تحلیلی و با اتکا به داده­های مبتنی‌بر مشاهده، مصاحبۀ حضوری و تحلیل فرهنگی محتوا، به تبیین و تحلیل کارکردهای فرهنگی و دینی عنصر آتش در فرهنگ شفاهی مردم روستای سَطوه از توابع شهرستان شاهرود بپردازد. در همین راستا نمودها و جلوه­های نمادین حضور آتش در واژگان، امثال و کنایات، بومی‌سرودها و باورهای عامۀ مردم سطوه شناسایی، بررسی و تحلیل شده ­است. نتیجۀ پژوهش نشان می­دهد عنصر آتش به­مثابۀ بوده­ای اهورایی در زیرساخت باورهای مردم روستای سطوه، در افقی فرهنگی و فراتر از یکی از عناصر چهارگانۀ هستی، ایفای نقش می­کند. درآمیختن باورهای ایران باستان با اندیشه­های اسلامی این عنصر را در باور مردم این دیار در جایگاهی سپند نشانده که نماد نور، الوهیت و رمزی از حقیقت و راستی است. در مقابل آن، رمزهای اهریمنی و شیطانی با نمادهایی همچون «سگ سیاه» برجسته شده که نمودگار ظلمت، اهریمن (شیطان) و ناراستی است.   

دوره ۱۲، شماره ۴۹ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده

از آنجا که شاعران صاحب‌سبک و نامدار معاصر در پی خلق شگفتیها و نوآوریهای هنری در شعر خویش بوده‌اند با یاری گرفتن از گونه‌های خیال‌ورزی و تصویرسازی و نمادپردازی کوشش در نوآوری شعر خویش را به کمال رسانیده‌اند. این مقاله کوشش کرده است یک نمونه از این کارکردهای تازه را، که در آن شاعران (در شعر خود) با حیوانات اهلی و حتی وحشی همدم و همراه شده‌اند، نشان دهد. برخی از این شاعران با توجه به تصویرهای رمزگونه و نمادین از هر حیوان، پیام شاعرانه خویش را بیان کرده‌، و برخی نیز با مشاهده تنگناها و گرفتاریهای پیش آمده به حال و روز حیوان زبان‌بسته‌ای «غبطه» خورده‌اند. در پایان گفتار نشان داده­ شد که این رویکرد نمادین و رمزگونه شاعران معاصر، دستاویزی برای بیان احوال درونی، شکایت از روزگار، بیان کاستیها و مشکلات و مبارزه با استبداد حاکم و ... بوده است. برخی نتایج این نگرش تازه شاعران بیان شده است.

دوره ۱۳، شماره ۵۴ - ( ۱۲-۱۳۹۵ )
چکیده

این مقاله که به روش کتابخانه‌ای و توصیفی تهیه شده، به مطالعه سمبل در سروده‌های نوجوانانه‌ی بیوک ملکی، که در ده دفتر شعری فراهم آمده‌اند، پرداخته است. بر اساس نتایج این پژوهش بیوک ملکی را باید یک شاعر نمادگرای اجتماعی دانست، چرا که اغلب نمادهای شعر این شاعر درخدمت بیان مسائل اجتماعی و انسانی است. شعر نوجوان بیوک ملکی از نظر تنوع نمادها قابل تقسیم‎بندی به شش شبکه‌ی نمادین است. این شبکه ها به ترتیب بسامد عبارتند از: شبکه­های انسانی، کیهانی، رنگی، گیاهی، جانوری و نوری . این تقسیم­بندی نشان از توجه ویژه‌ی شاعر به تنوع  در انتخاب واژگان نمادین دارد. در واقع مقاله حاضر کوششی است در راستای تبیین نمادگرایی بیوک ملکی و تقسیم‌بندی نماد‌های متنوع شعری وی و بیان معانی محتمل واژه‌های نمادین شعر این شاعر و نمایش فراوانی نمادها با درج نمودار. 

دوره ۱۴، شماره ۵۷ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده

یکی از شگردهای عمده بیانی در غزل نو ، نمادپردازی است. از این رو دیدگاهی شایسته برای مطالعه نوغزلسرایی در شعر جوان و بویژه آثار زنان شاعر انگاشته شد. بر این اساس مجموعه غزلهای سه تن از زنان نام­آشنای شعر جوان (مریم جعفری آذرمانی، نجمه زارع و پانته­آ صفایی بروجنی) از دید نمادپردازی و شیوه بسامدگیری دقیق و توصیف ـ تحلیل داده­ها مورد مطالعه قرار گرفت. بسامدها نشان داد که نمادها به ترتیب بسامد، عبارت است از: «نمادهای محیطی (طبیعی و سازه­ای) بویژه نمادهای طبیعت جاندار»، «نمادهای تاریخی بویژه تاریخ پیامبران»، «نمادهای اساطیری و حماسی، بیش از همه تحت تأثیر شخصیتهای شاهنامه فردوسی»، «نمادهای دینی، با محوریت شیطان­هراسی»، «نمادهای غنایی، محدود به شخصیتهای آثار غنایی نظامی»،  «نمادهای ادبی، با هویت­بخشی معنایی به اصطلاحات ادبی» و کمتر از همه «نمادهای فرهنگی (ملی و قومی)».
در نتیجه نمادپردازی یکی از ویژگیهای بیانی نوغزلسرایی شاعران زن جوان به‌شمار می­آید و مبنای آن بر استفاده از نمادهای رایج در شعر معاصر قرار گرفته است؛ ازاین رو بسامد نمادهای بدیع و نیز کشف ابعاد نو در نمادهای رایج، محدود و اندک ارزیابی می­شود و تنها در نمادپردازیهای «ادبی» و در مواردی معدود در نمادهای «دینی» و «طبیعی»، نوآوری­هایی در این زمینه مشهود است.
 

صفحه ۱ از ۱