جستجو در مقالات منتشر شده


۱۰ نتیجه برای نقیضه


دوره ۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده

در این مقاله پس از بررسی فرایند شکل گیری فن معارضه و سیر تحول و تطور آن در ادبیات عربی و فارسی، به مقایسه تطبیقی معارضات عربی و معادل های آن در ادبیات فارسی می پردازیم. فرضیه مقاله این است که معارضات در ادب فارسی مثل بسیاری از قالب های شعری از ادبیات عربی نشئت گرفته اند و مسئله بنیادی این مقاله، چگونگی و میزان شباهت های این دو فن در ادبیات عربی و فارسی است. در این راستا ابتدا اصل فن معارضه را از منظر معانی لغوی و اصطلاحی بررسی و به دنبال آن معادل های این فن در شعر و نثر عربی و فارسی را معرفی می کنیم. در این قسمت مباحثی نظیر اقتفا، استقبال، نقیضه، نظیره، تخمیس و تضمین را به عنوان مشترکات ادبی دو زبان عربی و فارسی همراه با شواهد هریک می آوریم و در پایان با نگاهی تحلیلی به ارزیابی این گونه سروده ها و پیامدهای آن ها می پردازیم.

دوره ۲، شماره ۳ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده

قضیه یک نوع ادبی طنزآمیز است که به ابتکار صادق هدایت در کتاب وغ وغ ساهاب پدید آمده و با وجود ظرفیت زیاد آن برای کاربرد در طنزپردازی، هنوز مورد بازشناسی دقیق و پیروی جدی قرار نگرفته است. در قضیه‌ با نوع ادبی کلی‌تر نقیضه مواجه‌ایم؛ ضمن اینکه مختصات زبانی، شکلی و محتوایی آن، برجستگی خاصی به آن داده است. دو شگردِ برخورد عامیانه با شعر و تخریب عمدی وزن و قافیه نیز هرچه بیشتر به این برجستگی دامن زده و انتقاد از مسائل پنهان اجتماعی، فرهنگی و ادبی نیز بر ویژگی‌های منحصربه‌فرد آن افزوده است. نگارنده در این مقاله به بازکاوی سبک‌شناسانه قضیه‌های وغ وغ ساهاب می‌پردازد و برآن است تا نشان دهد هدایت از چه شگردهایی برای نوشتن قضیه‌هایش سود جسته است.
قدرت قاسمی‌پور،
دوره ۲، شماره ۶ - ( ۴-۱۳۸۸ )
چکیده

در این مقاله به بررسی جایگاه نقیضه درگستره نظریه های ادبی معاصر پرداخته می شود. برخی از نظریه های ادبیِ معاصر از نقیضه به عنوان گونه¬ای ادبی برای تشریح روندها و سازوکارهای حاکم بر سخن ادبی استفاده می کنند و برخی از آن¬ها نیز همچون نظریه ساخت شکنی، خود به مانند نقیضه عمل می کنند. از نظر فرمالیست¬های روسی، نقیضه در حکم گونه ای ادبی است که دگرگونی و تطوّر انواع ادبی و آشنایی زداییِ متون ادبی را به بهترین وجه به گونه ای آشکار به نمایش می گذارد. میخاییل باختین نیز نقیضه را در بطن منطق گفت وگویی خود می گذارد. از نظر او، هر نقیضه ای آمیزه زبانی مبتنی بر منطق گفت وگویی عامدانه است که در بطن آن، زبان ها و سبک های گوناگونی نهفته است. از نظر ساختگرایان نیز نقیضه از گونه های ادبی ثانویه و پیچیده است که مسئله بینامتنیّت را نمایان می کند. رابطه میان نقیضه و ساخت شکنی نیز به شیوه عملکرد این ها مربوط است؛ هر دوی این ها با رخنه کردن و اقامت گزیدن در متون پیشین باعث نقض و ازهم گسیختن ساختارهای آن ها می شوند.

دوره ۳، شماره ۶ - ( ۸-۱۳۹۴ )
چکیده

عقایدالنسا تألیف آقاجمال خوانساری یکی از ارزشمندترین رسائلی است که به حوزۀ ادبیات عامه تعلق دارد. این رساله از نظر محتوا ارزش فراوانی در شناخت زنان و به‌ویژه زنان عصر صفوی دارد. اگرچه در این اثر به رفتار و آداب زنان در ارتباط با دیگران، تعریض و انتقاد شده است؛ اما محتوای آن تنها بیانگر روابط و عادات زنان نیست، بلکه اهمیت بسیاری در شناخت اجتماع آن دوران و روابط حاکم بر افراد جامعه دارد. گذشته از اهمیت محتوایی، این اثر از نظر ساختار نیز ویژگی منحصر‌به‌فردی دارد. شیوۀ روایت در این کتاب به سبک نقیضه‌پردازی است. نقیضه‌پردازی یکی از روش­های طنزپردازی است که چندان به آن توجه نشده است. تحلیل این اثر با استناد به منابع موجود و نیز با هدف روشن‌شدن ارزش محتوایی و ساختاری این اثر است. از آنجا که ساختار نقیضی این اثر به یاری نقض و قلب محتوایِ رسائل عملیه نگاشته شده، نگاهی اجمالی به محتوای آن نیز بایسته است. بررسی انواع نقیضه، کارکرد این تکنیک و هدف کاربرد این روش، مسائلی هستند که در نوشتار حاضر بدان‌ها خواهیم پرداخت. این رساله از دو جنبۀ محتوا و ساختار از منابع ارزشمند ادبیات عامه شمرده می­شود
سعید شفیعیون،
دوره ۴، شماره ۱۵ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده

چکیده: نقیضه یکی از خرده گونه های ادبی است که به نفی و یا تمسخر گونه اصلی خود می پردازد که بنا به اعتبار و اهمیت گونه اصلی اش و نیز ساختار و ماهیت خود نقیضه ،می تواند مستقلاً مورد توجه قرار گیرد.از آنجا که معنی در ادبیات از ارکان اصلی است و هم در حوزه زبان و هم در حوزه های عاطفه و خیال نقش محوری دارد، در آثار ادبی بسیار مورد توجه است.بدین لحاظ یکی از مهمترین نقیضه ها در این حوزه شکل گرفته است که به آن در ادبیات فارسی تزریق می گویند.در واقع یکی از اهداف مهم نقیضه سرگرمی و خندانیدن مخاطب است و تزریق چنین هدفی را به خوبی تأمین می کند.تزریق هم به شکل منثور و هم به شکل منظوم گفته می شده است.برخی از رساله های منثور تزریقی را چار اندر چار نیز می گفته اند. این نقیضه را در ادبیات غرب نیز با اندک تفاوتی با عنوان nonsense verse داریم که نگارنده در این مقاله سعی در تطبیق وجوه عمده این دو با یکدیگر دارد.

دوره ۵، شماره ۱۴ - ( ۳-۱۳۹۶ )
چکیده

نقیضه‌پردازی یکی از کهن­ترین روش­های طنزپردازی در ادبیات فارسی است. اگرچه پیشینه و بسامد کاربرد این تکنیک در ادبیات ما بسیار کمتر از پارودی در ادبیات انگلیسی است؛ اما همین تعداد معدود نیز چندان که بایسته بوده، برررسی نشده است. اشعار
نظام­الدین قاری یکی از نمونه­های نقیضه­پردازی در ادبیات ماست که از دو جنبه ساختار نقیضه و نیز محتوای فولکلور آن متنی ارزشمند شمرده می­شود. هدف نگارنده در این مقاله پرداختن به ساختار، اغراض، اشکال و محتوای این اثر با استفاده از روش تحلیل و توصیف است. در این تحقیق سعی بر این است با رویکردی جزء­نگر، وجوه گوناگون نقیضه­پردازی در این اثر بررسی شود. پژوهش حاضر نشان می­دهد نقیضه تا چه میزان در شناخت دیگر متون، درک ما از مفهوم طنز نزد قدما و آشنایی با شیوه­های مختلف
نقیضه­پردازی در متون نقیضی مفید خواهد بود. از منظر چنین مطالعاتی است که می­توان به معنا و مفهوم نقیضه در ادبیات فارسی و کارکرد آن پی برد.

دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۱ )
چکیده

رمان‌‌‌های‌ فراداستانی‌‌‌‌ تاریخ‌‌‌‌‌‌‌نگارانه‌‌، که‌‌‌ گونۀ‌‌‌‌ پسامدرن‌‌‌ رمان‌‌های ‌‌تاریخی‌‌‌‌‌‌‌‌اند، ‌عینیت‌ و مرجعیت‌‌‌‌ تاریخ‌‌ را به‌‌‌ پرسش‌‌‌‌ می‌‌‌گیرند‌ و می‌‌کوشند‌، از رهگذر‌ بازنگری‌ در‌ محتوای‌‌ ‌مستندات‌‌ تاریخی‌ و بازنویسی‌‌‌‌ ‌روایت‌‌‌های‌‌‌‌ پذیرفته‌‌‌‌شده‌‌‌،‌ ‌تاریخ‌‌‌ ‌را‌‌‌ ‌مفهومی‌‌‌‌ متکثر‌‌ و ‌متن‌‌‌‌‌بنیاد‌‌ ‌نشان‌‌‌ دهند‌. ‌تاریخ‌‌‌ در‌‌ این‌‌‌ رمان‌‌‌‌ها‌‌‌ ‌‌ماهیتی‌‌‌‌‌ ‌‌بینا‌‌‌متنی‌‌‌‌ ‌دارد‌‌ و ‌برساخته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌گفتمانی‌‌‌‌‌ ‌‌‌است. در این مقاله، با بررسی‌ دو رمان‌‌‌ زمین آبگیر ‌نوشتۀ‌‌ گراهام ‌‌‌سوییفت (۱۹۸۳) از ادبیات انگلیسی و دیلماج ‌‌‌‌‌به‌‌‌‌‌‌قلم‌‌‌‌ حمیدرضا شاه‌‌آبادی (۱۳۸۵)‌ از ادبیات فارسی ‌نشان‌‌ می‌‌‌دهیم‌ که‌‌‌‌ ‌چگونه‌‌‌ ‌رمان‌‌‌های‌‌‌ ‌فراداستانی‌‌‌‌ِ‌‌ ‌تاریخ‌‌‌‌‌نگارانه‌‌‌‌ ‌‌‌توانسته‌‌‌‌‌اند‌‌‌‌ عرف‌ و معیارهای‌‌‌‌ ‌داستان‌‌‌‌ تاریخی‌‌‌‌ ‌را‌‌‌ متحول‌‌‌‌‌‌ سازند. دلیل اصلی انتخاب این دو رمان این است که با استفاده از شگردهای روایتیِ پسامدرن مثل نقیضه‌پردازی و استفاده از بینامتن‌ها و پیرامتن‌ها نشان می‌دهند که‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌گفتمانِ‌‌‌‌‌ تاریخ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌به‌‌‌‌‌‌‌‌‌واسطۀ‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌زبان‌‌‌‌‌‌ برساخته‌‌‌‌‌ ‌‌می‌‌‌‌شود، از این رو ‌‌نمی‌‌‌توان‌‌‌‌‌ ‌‌روایت‌‌‌ تاریخی‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌را‌‌‌‌‌‌ قطعی‌‌‌،‌‌‌ خنثی‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و‌‌‌ ثابت‌‌‌ و ‌‌‌‌‌‌‌‌بی‌‌‌‌‌‌‌زمان‌‌‌‌‌‌‌‌ دانست‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. در بررسی این رمان‌ها از آرای نظریِ لیندا هاچن و پاتریشا وُو استفاده شده است.
 
فاطمه زمانی، محمد رضایی،
دوره ۱۰، شماره ۴۰ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده

در مورد پسامدرنیسم دو دیدگاه کلی وجود دارد: دیدگاه اول آن را متعلق به دوره تاریخی خاصی می­داند و دیدگاه دوم آن را همچون سبک هنری و ادبی می­نگرد. مطابقِ دیدگاه دوم، هر اثری که از ساختار و فرم آثار پسامدرن، مانند عدم انسجام، عدم قطعیت، ناباوری به فراروایت­ها، عنصر وجودشناسی، طنز و آیرونی، نقیضه­گویی و بینامتنیت، برخوردار باشد، پست‌مدرن شمرده می‌شود. از آنجا که ساختارشکنی، طنز، نقیضه، اعتراض به کلان­روایت­ها و... از ویژگی­های سبکی مسلّم غزلیات حافظ است، این فرض تقویت می‌شود که حافظ از سبک پسامدرن برخوردار است. بنابراین با توجه به دیدگاه دوم، نگارنده در مقاله حاضر سنجش غزلیات حافظ با تکیه بر ویژگی­های سبکی مکتب پست­مدرن را پیش روی قرار داده است. بر اساس نتیجه این بررسی شاید بتوان گفت از میان شاعران کلاسیک ایران حافظ تنها شاعری است که نه همچون نویسندگان عصر حاضر با تکیه بر خودآگاهی پسامدرنی، بلکه با تکیه بر نوعی ناخودآگاهی پسامدرنی، به ساختارشکنی مؤلفه­های بلاغی و ستیز با مطلق‌اندیشی­های عصر خویش برخاسته و شاهکار پسامدرن دوران خویش را خلق کرده ­است.
فاطمه زمانی، محمد رضایی،
دوره ۱۳، شماره ۵۲ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده

طرز «تزریق»  یکی از سبک­های رایج و شناخته­شده میانه سده دهم در شعر فارسی است که به اشعار مسلوب‌المعنی، مضحک، مهمل­ و هزل­آمیز اطلاق می­شده و اغلب با عباراتی مطایبه‌آمیز و الفاظی رکیک و گاه دور از هنجارهای اخلاقی معمول در شعر و نثر فارسی رواج ­یافته است. در بین شاعران تزریق­گوی، فوقی یزدی که تمام آثار خود را در این سبک نوشته، با وضع اصطلاح «پرپوچ»، واژه‌ای فارسی و به‌مراتب گویاتر و رساتر از «تزریق» ارائه کرده است. وی در مقدمه «اطوزنامه» و درضمن اشعار خویش به مبانی فکری و مختصات ادبی این سبک اشاره کرده­ است که می­توان آن را مرام‌نامه شاعران «پرپوچ­گو» و به‌حقیقت نام اعظم معنازدگی دانست. در مقاله حاضر، ابتدا اصطلاح «پرپوچ» و دلالت­های معنایی و عوامل سازنده آن معرفی شده؛ سپس با تکیه بر اشعار فوقی یزدی، به مهم‌ترین عوامل رواج این سبک، همانند واکنش نقیضه­آمیز به شاعران طرز خیال دور، مفاسد اخلاقی و نداشتن جهان‌بینی مرکزی، اشاره­ شده ­است؛ آن‌گاه مختصات ادبی پرپوچ­گویی، مانند هنجارشکنی­های زبانی، هزل و هجو، طنز، نقیضه­گویی و کارناوال‌گرایی، واکاوی شده است.  


دوره ۱۹، شماره ۷۷ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده

در این پژوهش، جوانب مختلف طنز و نقیضه و انواع آن در کلیّات آثار یکی از مشهورترین نقیضه‌پردازان ادبیات فارسی یعنی بسحق اطعمه شیرازی با روش توصیفی- تحلیلی و منابع کتابخانه­ ای به طور کامل بررسی، و به همین منظور از نظریات منتقدانی مثل باختین، جوزف شبیلی، هدر دوبرو، آرتور پلارد، استفاده شد. یافته ­ها نشان می­دهد که نقیضه­ های بسحق، صرفاً مطایبه­ آمیز نیست؛ بلکه کارکردهای گوناگونی دارد؛ از جمله انتقاد از موضوعات شعری و اسلوب ادبی کهنه حاکم بر عصر خود با آشنایی زدایی و نقض غرض آنها؛ اعتراض به وضعیت اقتصادی و اجتماعی مردم با این شگرد اغراق­ گونه که به وسیلۀ آن توانسته­ است، مضمون همه قوالب گذشته از حماسه تا تغزل را حول خوراک و غذا قرار بدهد.کلیات دیوان او آمیزه ­ای از انواع طنز و نقیضه مثل طنز منیپوسی، تمثیلی،کمدی طنز­آمیز، نقیضه تضمینی، حماسه مضحک همراه با آیرونی و خنده کارناوالی است.
 

صفحه ۱ از ۱