جستجو در مقالات منتشر شده
۴ نتیجه برای نقد فرمالیستی
کاووس حسن لی،
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۷ )
چکیده
هنگامی که عناصر و اجزای اثر ادبی بررسی، و چگونگی پیوند آنها با یکدیگر و ارتباط آنها با ساختمانِ کلی اثر بازیابی میشود، خوانشی شکلمبنایانه (فرمالیستی) صورت گرفته است. با چنین خوانشی است که میتوان درباره میزان پیوند اجزای اثر (پیوندهای افقی و عمودی) سخن گفت.
در این مقاله، شکل و ساختار غزلی از بیدل دهلوی، با مطلع زیر(به یاریِ نشانههای درونمتنی) بازخوانی شده است:
یک تار مو گر از سر دنیا گذشتهای
صد کهکشان ز اوج ثریا گذشتهای
بنمایه این غزل در همه بیتها «سفارشِ مکرّر به بازگشت به خویشتن و توجه به درون خود در بستر زمانِ شتابان و گذرا» ست. مضمونِ حرکت، عبور، گذر و دگرگونی در همه بیتهای غزل گسترش یافته و جریان پیدا کرده است؛ امّا پیوندی که میان بیتهای این غزل دیده میشود، «ساختاری انداموار» را پدید نیاورده، بلکه هر سطرِ این غزل همچون مهرهای جداگانه است که با رشتهای (مضمونِ حرکت و گذر زمان) به هم پیوند یافته و گردنبندی (غزلی) را پدید آورده است.
علیرضا فولادی،
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۷ )
چکیده
این مقاله مبانی نظری و روش شناختی نقد فرمالیستی شعر را از دیدگاه فرمالیست های روسی و همچنین فرمالیست های آمریکایی یا اصحاب «نقد نو۱» بازمی کاود. رهیافت ما برای این منظور، تحلیلی- انتقادی است. این پژوهش، سرانجام با ایجاد برخورد سازنده میان دستاوردهای نظری و عملی دو شاخه فرمالیسم، روش «نقد گرانیگاهی»۲ را سامان می دهد. این روش نه مانند روش «نقد پیوندمایه ای» به شیوه افقی- عمودی، بلکه مطابق ماهیت نظام مند و ساختمند شعر به شیوه چندسطحی- سلسله مراتبی همه عناصر فرم این نوع ادبی را در ارتباط با «شگرد بنیادی» آن تحلیل می کند.
دوره ۹، شماره ۳۶ - ( ۹-۱۳۹۱ )
چکیده
نقد فرمالیستی مهمترین رویکرد آغاز قرن بیستم است که از مدرنیسم سرچشمه میگرفت. دهههای پایانی قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، عصر نفی و انکار گذشته و گسستن از سنتهای ادبی و هنری پیشین بود. مدرنیسم بر آن بود که شالودههای اندیشۀ کهن را در هم شکند و «هنر نو» و «ادب نو» بیافریند. به همین منظور، اندیشمندان آغاز قرن بیستم میکوشیدند «ضدّ سینما»، «ضدّ تئاتر»، «ضدّ رمان»، و سرانجام، نوعی «ضدّ هنر» خلق کنند. فرمالیسم در هنگامۀ پرآشوب این ضدیتها، پرچم مبارزه با اندیشههای سنتی را در نقد ادبی و هنری برافراشت. آیا امروزه میتوان از فرمالیسم، بهمنزله شیوهای رایج، در نقد ادبی بهره گرفت؟ در این مقاله، چگونگی پیدایی فرمالسیم در ادبیات در آغاز سده بیستم بررسی، و شگردها و تئوریهای آن با نظریههای علم بلاغت در ادب فارسی مقایسه شده است. بیگمان، امروز پس از گذشت نزدیک به یک قرن از ظهور فرمالیسم، باید اذعان داشت که اگرچه فرمالیستها نظریههایی نو پدید آوردند، تقریباً بر همۀ مراحل کار آنان جزمگرایی سایهافکن بود. امروز ضمن ادای احترام به تلاشهای آنان، باید مکتب نقد فرمالیستی را بهمنزله یک دیدگاه مطلق، عملاً در موزۀ نقد هنری و ادبی جای داد و نمیتوان آن را همچون روشی غایی و نهایی در نقد به کار گرفت
مهرداد زارعی،
دوره ۱۵، شماره ۵۷ - ( ۴-۱۴۰۱ )
چکیده
در هر پژوهش علمی، روش پژوهش در کسب نتایج دقیق و درستی آن پژوهش اصلیترین نقش را دارد. به همین دلیل پژوهشگران علوم مختلف میکوشند تا تحقیقات خود را در چارچوب روشهای تعریفشده در دانش خود انجام دهند. تاریخنگار تصویرگرا یا شاعر فرمالیست کتابی است که مؤلف آن قصد داشته تا در آن، با بهکارگیری سه روش نقد تاریخی، نقد جامعهشناختی و نقد فرمالیستی به بررسی اشعار محمدرضا شفیعی کدکنی بپردازد. در مقالۀ پیشِرو، به قصد سنجش دقت رویکردهای این کتاب، ابتدا به بررسی نام آن که نشاندهندۀ نگاه مؤلف به اثر مورد پژوهش است، پرداخته شده و سپس کیفیت بهرهگیری مؤلف از رویکردها با استفاده از کتب نظریه و روش تحقیق بررسی شده است. طبق نتایج پژوهش، نویسندۀ کتاب مورد بحث در بهکارگیری هر سه رویکرد اصلی اثر بهخطا رفته و از روشهایی که بهعنوان رویکرد پژوهش برگزیده، شناخت کامل و درستی نداشته است؛ بنابراین کتاب مذکور از هرگونه روش که به نتایج دقیق و علمی بینجامد، بیبهره است. از دیگر ایرادهای وارد بر کتاب که در این پژوهش به آن پرداخته شده، موضع ستایشگرانۀ ناقد و وجود منابع دکوراتیو در آن است.