جستجو در مقالات منتشر شده


۲ نتیجه برای نقد شناختی


دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

با مطالعه روایت­های قرآنی آنچه بیش از همه جلوه­گری می­کند، ایجاز شگفت­انگیز و حذف­های متعددی است که حتی در پاره­ای از اوقات، قسمت کاملی از یک قصه­ را هم در بر می­گیرد. ایجازی که نه تنها در قصه­های قرانی، بلکه در سرتاسر اجزای قرآن به عنوان یکی از عالی­ترین نمودهای ادبی و بلاغی قران به کار گرفته شده است. همین ایجاز یکی از سازوکارها و ابزارهای فرایند سکوت روایی یا سکوت گفتمانی است که در آن دال­هایی از روایت حذف می­شود و با فقدان خود به مدلول­هایی اشاره می­کند که خواننده می­تواند با تکیه بر محور جانشینی و همنشینی و همچنین از تلاقی میان این دو و استفاده از ظرفیت­های مغز، آن حفره­ها و شکاف­ها را پر کند و در نتیجه قصه قرانی را به طور کامل تلقّی و دریافت کند. نکته مهم در سکوت گفتمانی، برخورداری از وجه تفسیری و تحلیلی در روایت­شناسی است و صرفاً به مانند حذف در بلاغت کلاسیک نسیت که در قالب کنایه، استعاره، مجاز و این قبیل ادوات بروز پیدا می­کرد و برای بیان غرضی زیباشناسانه باشد. در این مقاله، ابتدا به شرح و معرفی سکوت گفتمانی در نقد شناختی مدرن خواهیم پرداخت و سپس به تشریح روایت­ زندگانی یوسف (ع) در قران کریم، بر پایه همین اصل روایی و گفتمانی خواهیم پرداخت. نتیجه نشان می­دهد که سکوت گفتمانی در این سوره در سه نوع خود از ساختاری، معنایی و ضمنی به کار رفته است و با نظام­مندی ساختار روایت قرانی، این خلأها توسط خواننده دریافت و تکمیل می­گردد.
 
نرگس اسکویی،
دوره ۵، شماره ۲۰ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده

در میانه «طبیعت» و «خدا» چکیده بی شک آنچه باعث تمایز اصلی سبک های ادبی از هم می گردد، پیش از آن که محصول تغییرات و تحولات در حوزه ی زبانی و ادبی باشد، حاصل تغییر نگرش و دیدگاه عمومی گویندگان یک مکتب ادبی نسبت به دوره ها و مکاتب دیگر است و البته که این تغییر بینش، جریانی است که به تدریج در آثار ادبی ظاهر می شود و اغلب نتیجه ی تحولات اجتماعی و فرهنگی است. در مطالعات مربوط به سبک شناسی دوره ای، نخستین سبک دوره ای شعر فارسی، یعنی سبک خراسانی، با اوصاف برون گرایی و طبیعت گرایی وصف می شود و دومین دوره یعنی سبک عراقی بیشتر به داشتن بینش عرفانی معروف است؛ اما رسیدن از دیدگاه طبیعت گرایانه به دیدگاه عرفانی نیاز به گذر از مرحله ای حساس به نام انسان دارد که این امر، توسط شاعران سبک آذربایجانی محقّق گشته است. مقاله حاضر به بررسی نقش گویندگان سبک آذربایجانی در ایجاد تحوّل عظیم فکری در سبک شعر فارسی و جایگاه "انسان" در این سبک و نیز مقایسه این مکتب –از حیث تعامل "شاعر" و "انسان"- با دیگر سبک های شعر فارسی می پردازد.

صفحه ۱ از ۱