جستجو در مقالات منتشر شده


۲ نتیجه برای نقاشی پیکرنگاری درباری


دوره ۳، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۴ )
چکیده

یکی از مهم­ترین ویژگی­های نقاشی و نگارگری ایرانی، پیوند با ادبیات فارسی است که به شکل‏گیری زبان مشترک و موضوعات مشابه در این دو حوزۀ هنری منجر شده است. هرچند از دورۀ زندیه، به‌ویژه از اواخر آن، به دلیل تأثیرپذیری نقاشان از هنر اروپایی و ضعف نسبی شعر فارسی، پیوندهای میان این دو رو به گسست نهاد، اما طی ۳۷ سال سلطنت فتحعلی‎شاه قاجار (۱۲۱۳‌- ۱۱۷۶ق)، زمینۀ شکوفایی و همگامی تازه­ای بین شعر و نقاشی به وجود آمد. از‌این‌رو، نگارندگان در این پژوهش با رویکرد بینارشته‏ای مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، ضمن توجه به شاخصه­های اشعار دورۀ دوم جریان بازگشت و نقاشی­های پیکرنگاری درباری، پیوندهای زیبایی­شناختی میان این دو حوزۀ هنری را بررسی و عوامل شکل­گیری و شکوفایی نسبی­شان در دورۀ فتحعلی‏شاه قاجار را تبیین کرده‏اند. مسئلۀ اصلی پژوهش حاضر این است که آیا همچون گذشته می­توان در تصاویر و اشعار این دوره، ویژگی­های مشترکی یافت که از قواعد و پیوندهای زیبایی‏شناختی خاصی پیروی کرده باشند؟ نتایج تحقیق نشان می‏دهد که نقاشان با استفاده از الگوها و معیارهای زیبایی­شناسانۀ ادبی و با بهره‌گیری از نگاه انسان­مدارانه غربی، باستان­گرایی و نیز با استفاده از موضوعات جدید، به بازنمایی تصویرسازی­های شاعرانه و توصیفات اشعار عاشقانه پرداخته­اند. به بیان دیگر، آن‌ها از طریق شکل و صورت، میان متن و تصویر ارتباط برقرار کردند، نه بر‌اساس بازنمایی موضوعات و نمایش مفاهیم متعالی و مثالی. هدف اصلی پژوهش حاضر نیز شناخت پیوندهای زیبایی­شناختی مشترک در شعر دورۀ بازگشت و نقاشی پیکرنگاری درباری، با توجه به نقش فتحعلی شاه در فراهم آوردن زمینۀ مساعد در راستای همگامی این دو حوزۀ هنری است.  
مریم نریمی، اصغر فهیمی فر، ابراهیم خدایار،
دوره ۱۲، شماره ۴۷ - ( ۸-۱۳۹۸ )
چکیده

هر گفتمان متشکل از چندین گزاره و صورت گفتمانی است که با توجه به شرایط سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در هر دوره به‌وجود می­آید. در دورۀ سلطنت فتحعلی‏شاه قاجار (۱۱۷۶ـ۱۲۱۳ق)، گفتمان مسلط بازگشت ادبی که همان گفتمان سنتی محسوب می­شود، براساس نظام ادراکی حاکم بر عصری شکل گرفت که در آن شاه و دربار، در مقام نهاد تولیدکنندۀ گفتمان یادشده، اصلی­ترین حامی هنر و ادبیات شناخته می­شوند. هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش گفتمان ادبی بازگشت در تصاویر مختص فتحعلی‌شاه قاجار با توجه به وضعیت سیاسی، اجتماعی، زمینه­های معرفتی و سامانۀ دانایی یا همان روح حاکم بر زمانه است. اگر بپذیریم که تا این دوره، نقاشی ایرانی و ادبیات فارسی کمابیش با یکدیگر در ارتباط و تعامل بوده­اند­، باید گفت که با شکل‏گیری و قدرت یافتن گفتمان ادبی این دوره، هنجارهای تصویری در نقاشی­ ایرانی نیز دگرگون و ویژگی‏های تازه­ای در آن پدیدار ­شد که در نگارگری سده­های پیشین سابقه نداشته است. نگارندگان در پژوهش حاضر کوشیده­اند تا براساس نظریۀ گفتمان فوکو، به‌عنوان الگوی روش­شناختی و رویکردی بینارشته­ای، به این مسئله بپردازند که چگونه گفتمان ادبی بازگشت موجب شکل­دهی به تصاویر شاهانۀ مکتب پیکرنگاری درباری و اثرگذاری بر آن شد. بررسی­ها نشان می­دهد در این دوره، شعر و توصیفات شعری همچنان به‌منزله منبع الهام مورد توجه نقاشان بوده‌ است­. از این رو صورت­های گفتمانی غالب در سبک ادبی بازگشت، یعنی صورت تاریخ و صورت سیاست که به گفتمان قدرت­ بدل شده بودند، در پرده­های نقاشی تصویری جدید از شاه به‌نمایش گذاشتند؛ به‌طوری که تصاویر شاه غیرواقعی­تر و هالۀ تقدسش بزرگ‌تر شد و همچنین پیکره شاه غیرملموس و استعاره­ای­تر گردید.
 

صفحه ۱ از ۱