جستجو در مقالات منتشر شده


۴ نتیجه برای نظریه‌پردازی


دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۸۶ )
چکیده

فرد ریگز با ارائه تئوری منشوری خود نحوه‌ تأثیر اکولوژی مدیریت دولتی در شکل‌گیری سالا مدل را تبیین کرده است. تئوری جابه‌جایی مدیران دولتی با نقد تئوری فردریگز مدعی است که استقرار مدیران دولتی در پست‌های دولتی و در گذر زمان اکولوژی مدیریت دولتی (محیط سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی) را شکل می‌دهد. فرضهای عقبه ذهن مدیریت دولتی کشورهای جهان سوم ایجاب می‌کند که حلقه مدیریت دولتی ویژه‌ای شکل گیرد و به دنبال خود محیط مدیریت دولتی را شکل دهد. بر این اساس با استفاده از استدلال استعاره‌ای تئوری جابه‌جایی مدیران دولتی ارائه شده است.
بهروز سلطانی، احمد رضی، علیرضا نیکویی،
دوره ۱۱، شماره ۴۲ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده

ارمغان نظریه‌های ادبی تحلیل نظام‌مند ماهیت ادبیات است. نخستین مرحلۀ تکامل فرمالیسم روسی، «فرمالیسم مکانیکی» یا «فرمالیسم تقلیل‌گرایی» نام دارد. این نظریه در ژرف‌ساخت اندیشگانی خود برای تبیین ماهیت ادبیات از اسمنگاشت «ادبیات ماشین است» بهره می‌برد. هرچند تبیین ماهیت ادبیات از طریق استعارۀ ماشین زمینۀ بروز خلاقیت و تسهیل در توضیح و تبیین نظریه را برای نظریه‌پرداز فراهم می‌کند؛ پژوهش‌های معاصر نشان می‌دهد استعاره‌ها فرایند ادراکی نظریه‌پرداز و درنتیجه فرایند مطالعۀ موضوع و فرمول‌بندی نهایی نظریۀ را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهند و در بحث انتقال نظریۀ ادبی به سایر فرهنگ‌ها، کژکارکردهایی نیز خواهند داشت؛ زیرا ادراک هستی‌شناختی، معرفت‌شناختی و روش‌شناختی همۀ فرهنگ‌ها از حوزۀ مفهومی استعارۀ «ماشین» یکسان نیست. ازاین‌رو شاهد ظهور نوعی مطالعات فرمالیستی در زبان‌های مقصد، مانند زبان فارسی، هستیم که تلقی خاصی از روش‌شناسی فرمالیستی دارند. بنابراین، این نوشتار درصدد است با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی کارکردها و کژکارکردهای استعارۀ ماشین را در تبیین ماهیت اثر ادبی در فرایند نظریه‌پردازی فرمالیسم مکانیکی و نیز انتقال آن بررسی کند. برای این منظور، ضمن بررسی ریشه‌های فکری و اندیشگانی اندیشۀ جهان ماشینی به نقش تقلیل‌گرایی دکارتی در شکل‌گیری سطوح مختلف نظریۀ فرمالیستی پرداخته می‌شود و سپس برپایۀ علل اربعۀ ارسطویی ماشین و ادبیات مقایسه شده، تفاوت‌های ادراکی «ماشین» در زبان‌های روسی، انگلیسی و فارسی به‌اختصار نشان داده می‌شود. طبق بررسی‌ها، تبیین ماهیت ادبیات برمبنای استعارۀ مکانیکی، در مرحلۀ نظریه‌پردازی موجب شده است نظریه‌پرداز در فرمول‌بندی نظریه برای رسیدن به یک روش‌شناسی خلاق و سازگار با اثر ادبی ناکام بماند و در مرحلۀ انتقال نیز تفسیر و کاربست آن با نوعی بدفهمی مواجه شود.

دوره ۱۳، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۸۸ )
چکیده

صاحبنظران معتقدند اندیشمندانی که می‌خواهند نظریه‌پردازی کنند باید از دو نوع دانش تخصصی برخوردار باشند؛ دانش نسبت به پدیده‌ای که برآنند تا در مورد آن تئوری‌سازی کنند‌ و دانش نسبت به روش‌شناسی‌های نظریه‌پردازی. کانون تمرکز این مقاله مقایسه روش شناسی‌‌ها است. بر این اساس چهار روش‌شناسی اصلی در نظریه‌پردازی در علم سازمان و مدیریت، یعنی روش‌شناسی دوبین، لین هام، وَن دی وِن و کارلایل و کریستنسن مقایسه و رهنمودهای در مورد نظریه‌پردازی ارائه خواهد شد. ضمن ارائه نقاط ضعف و قوت هر روش شناسی، پارادایم، نوع رویکرد، فرایند تئوری‌پردازی، رابطه پژوهشگر با کارگزار و معیار ارزیابی تئوری هر چهار روش‌شناسی با هم مقایسه می‌شود. نتیجه‌گیری می‌شود که اگر چه روش‌شناسی دوبین برای مبتدیان نظریه‌پردازی فرآیند گام به گام دقیقی ارائه می‌دهد ولی روش ون دی ون پیوند تنگاتنگ‌تری با عمل دارد، دو روش‌شناسی دیگر شباهت بیشتری با روش‌شناسی دوبین دارند. در عین هر چهار روش‌شناسی در حال حاضر مورد توجه تئوری پردازان قرار گرفته است.

دوره ۱۵، شماره ۶۲ - ( ۱۲-۱۳۹۷ )
چکیده

امروزه یکی از چالش­های تحقیقات دانشگاهی حوزه زبان و ادبیات، بسامد استفاده از نظریه در انجام پژوهش­های بنیادین در حیطه نقد تئوریک و عملی است. موافقان چنین رویکردی به­سبب نظام­مندی و انسجام و ماهیت میان رشته­ای نظریه­ها لزوم چنین ابزارهای بازخوانشی را برای تحقیقات ادبی، پابه­پای پژوهش­های ادبی جهان غرب لازم و ضروری می­دانند و مخالفان چنین رویکردی بر کلیشه­ای بودن، تصنعی، سطحی­نگری، تقلیل­گرایی و غرب­زدگی چنین پژوهش­هایی اصرار دارند و با سیاست نفی نظریه­گرایی، بازگشت به شیوه­های نقد سنتی گذشتگان یا پیشگامان بنام این عرصه را امری واجب و مستفیض می­شمرند. نگارنده معتقد است در تقاطع دو آرای یادشده، می­توان راهی معتدل و میانه جست، لذا این جستار به شیوه توصیفی- تحلیلی به این نکته تأکید می­کند که ضمن پرهیز از هرگونه افراط و تفریط در توجه به پژوهش­های نظریه­محور، دو کلان­چاره برای بازخوانی متون ادبی، تلفیق روش­های علمی و میان­رشته­ای در تحلیل و ارزشگذاری متون ادبی از یک سو و آشنایی عمیق با اصول و مبانی نظریه­پردازی و رویکردهای فلسفی برای تولید نظریه­های بومی و سازگار با جهان­بینی حاکم بر متون ادب فارسی از دیگرسو است.

صفحه ۱ از ۱