جستجو در مقالات منتشر شده
۳ نتیجه برای نظام معنایی
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۹ )
چکیده
یکی از دشواریهای مخاطب در مواجهه با متون عرفانی، ناتوانی در درک تجربه زیستۀ عارف است. کشف چگونگی معنابخشی به جهان پدیدارها در گفتمان عرفانی بدون توجه به زبان و فهم علمی نشانههای زبانی ممکن نیست. اگر چونان هایدگر زبان را خانه وجود بدانیم، حقیقت عرفان نیز در زبان متجلی است، اما به دلایلی چون نقضان زبان عادی در بیان تجارب، موانع فهم مخاطب در درک حقیقت و تجارب عرفانی، دشواری موضوع و غیرعادی بودن تجارب عارف و... زبان عرفان دشواریاب و پیچیده مینماید؛ بهویژه اینکه در گفتمان عرفانی، عارف ـ سوژه بهعنوان کنشگر و روایتگر عرفان با ابژههایی متفاوت روبهروست. در یک سو، جهان حسی پدیدارها و تجربه حسی او قرار دارد و در سوی دیگر با تجربه ذهنی ـ عرفانی او مواجهایم که بخش بیواسطه و غیرقابل انتقال از تجربه زیستۀ اوست. جستار حاضر تلاش میکند به کمک آرای پدیدارشناسانه و مبانی زبانشناختی ـ فلسفی لاندوفسکی چگونگی فرایند معنابخشی به جهان پدیدارها را در دو نظام نگرشی وحدت شهودی و وحدت وجودی در گفتمان عرفانی رمزگشایی کند. عارف ـ سوژه با توجه به رویکرد وجودشناسی عرفان نظری از دریچه دو نگرش وجودی و شهودی، ارتباط خود با جهان ـ متن را به تصویر میکشد. او بهعنوان سوژه بهگونهای تازه به جهان پدیدارها معنا میبخشد و درنتیجه، فرایند متفاوتی برای زایش و یا دریافت معنا پیش رو خواهد داشت.
امیر حسین زنجانبر،
دوره ۱۴، شماره ۵۳ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
از شگردهای داستانهای کودک جهت عینیسازیِ روابط انتزاعی، استفاده از استعارۀ «رنگ» است. از آنجا که از یک طرف استعارۀ «تغییر رنگ» در سه داستانِ قرمز: داستان یک مدادشمعی، روزی که مدادشمعیها دست از کار کشیدند و مداد بنفش بر «انقلاب هویت» دلالت دارد و از طرف دیگر دو داستان اولی امریکایی و داستان مداد بنفش ایرانی است، لذا این مقاله داستانهای مذکور را انتخاب کرده تا دیدگاه دو گفتمان فرهنگی مذکور را دربارۀ معنای «هویت آرمانی» مقایسه کند. در همین راستا، برآن است که بهروش تحلیلیتوصیفی و در چارچوب «نظامهای معنایی لاندوفسکی» به سه پرسش پاسخ دهد: با توجه به اینکه سه مـــتن مذکور کودک را به هویتیابی تشویق میکنند، هرکدامشان چه تفسیری از هویت ایدئال دارند؟ و چگونه کودک را به آن فرامیخوانند؟ ایدئولوژیِ پنهان در هر متن کدام نهادهای مرتبط با سوبژکتیویته را غیریتسازی و کدام را غیریتزدایی میکند؟ پژوهش حاضر برای نخستینبار در ایران، پارادایم هویتیابی را در داستانهای کودک بررسی میکند. از منظر نـشــانهشناسیِ فرهنگی هر متن بهمثابۀ یک فرهنگ است و ترجمهها ایدئولوژیِ نهفته در متون را از سپهر نشانهایِ مبدأ به سپهر نشانهایِ مقصد انتقال میدهند. بیتوجهی مترجمان متون کودک به تسرّی شیوۀ هستی ـ در ـ جهانِ دو متن ضرورت تحقیق را انکارناپذیر مینماید.
دوره ۱۵، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۴۰۴ )
چکیده
اهداف: شهرک اکباتان تهران، بهعنوان یکی از میراثهای معماری معاصر ایران، با شبکه فضاهای عمومی ویژه خود همواره در کانون توجه بوده است. این پژوهش با هدف ارائه خوانشی تفسیری از نظام معنایی موجود در فضاهای عمومی این شهرک، بر اساس تجربه زیسته و تولید معانی توسط ساکنان آن، انجام شده است.
روش ها: پژوهش در چارچوب پارادایم برساختی-تفسیری و با استفاده از روش مردمنگاری انجام شده است. تجربه زیسته ساکنان فاز یک شهرک اکباتان با بهرهگیری از مشاهده و مصاحبههای میدانی بررسی شده تا سازههای معنایی تولید شده توسط آنها تحلیل و تفسیر گردد.
یافته ها: نظام معنایی فضاهای عمومی شهرک اکباتان بر اساس چهار عنصر معناساز شامل زبان، بستر، تاریخ و نشانهها شکل گرفته است. فرایند تحلیل واحدهای معنایی و استخراج مضامین اولیه و اصلی، به استخراج سازههای معنایی انجامیده که ساختار کلی این نظام را تشکیل میدهند. این سازهها عبارتند از: هویت متمایز فضایی از شهر، روایتگری و تجربه فضایی، مدنیت و کنشگری اجتماعی، خصلت تاریخی فضا و معماری بستر نقشآفرینی زندگی روزمره.
نتیجه گیری: تجربه زیسته ساکنان شهرک اکباتان بر اهمیت فضاهای عمومی در مجموعههای مسکونی و نقش آنها در تولید معانی اجتماعی و فرهنگی تأکید دارد. نتایج این پژوهش بیانگر اهمیت توجه به نظام تولید معنا در فضاهای عمومی است که میتواند به بهبود کیفیت