جستجو در مقالات منتشر شده


۶ نتیجه برای نظامی گنجوی


دوره ۱، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده

نظامی گنجوی، مثنوی­سرای بزرگ قرن ششم هجری قمری و یکی از بنیان گذاران ادبیات داستانی منظوم فارسی است. یکی از جذابیت­های مثنوی­های نظامی وجود تحمیدیه­ها، مناجات و معراجیه­هایی است که در آغاز هر یک از منظومه­هایش دیده می شود که به دلیل زیبایی و تخیل زائدالوصف آن ها بسیار مورد توجه پیروان او بوده است. مقاله حاضر در پی بررسی تطبیقی معراجیه­های خمسه نظامی و سه معراج­نامه عربی پیش از او یعنی المعراج قشیری، معراج­النبی ابن­عباس و الإسراء و المعراج ابن حجر عسقلانی و سیوطی است که بر این اساس شباهت­ها و تفاوت­ها را در ساختار و محتوای آن ها نشان داده است و بدین نتیجه دست یافته که با وجود وجوه افتراق متعدد، نظامی در سرودن معراجیه­های خود تحت تأثیر بسیار معراج­نامه­های مذکور بوده است. برای رسیدن به این برآیند، ابیات معراجیه­های نظامی با شواهدی که از معراج­نامه­های مذکور به دست آمده، در کنار هم قرار گرفته تا بدین گونه میزان شباهت­ها آشکارتر شود.      

دوره ۲، شماره ۸ - ( ۶-۱۳۸۴ )
چکیده

مکتبی شیرازی، از شاعران اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم هجری، منظومه­ای دارد به نام لیلی و مجنون که ابیات آن بالغ بر ۲۱۶۰ بیت است. این اثر منظوم داستانی نظیر­ه­ای است بر لیلی و مجنون نظامی گنجوی. از میان نظیره­هایی که بر لیلی و مجنون نظامی ساخته­اند، کار مکتبی را باید از کارهای موفق به شمار آورد.
پرداختن به اصل حوادث داستان، پرهیز از وصفهای دور و دراز، بهره­گیری گسترده از واژگان و تعابیر محاوره­ای، استفاده از ترکیبات زیبا و در موارد مختلف بدیع و تازه، استفاده از برخی کاربردهای کهن واژگانی و صرفی و نحوی، خلق تصاویر رنگارنگ و بهره­گیری از صنعت اغراق را می­توان از ویژگیهای بارز سخن مکتبی تلقی کرد.
 

 

دوره ۶، شماره ۲۳ - ( ۳-۱۳۸۸ )
چکیده

با بررسی الگوهای تحلیل پیرنگ در نظریه‌های روایت‌شناسی به این پرسش پاسخ می‌دهیم که «الگوی کنشهای» طرح داستان گنبد پیروزه چیست و این الگو بیانگر و نشاندهنده چیست. با این پژوهشِ ساختاری به شناخت ذهن بشر آنگاه که در حالت خلق روایت عرفانی است دست می‌یابیم. برای تحلیل این روایت از روش تودورف و گریماس استفاده شده است. اساس روش تودورف به شناسایی الگوی کنشهای داستانی و عنصر ثبت بنمایه اصلی اختصاص دارد. با شناسایی این دو مورد تأیید می‌شود که روند شکل‌گیری و پیشرفت کنشهای داستانی در داستان‌ ماهان با داستان هبوط تطابق دارد و بنمایه اصلی این داستان یکسان است. برای اثبات این یکسانی از روش گریماس استفاده می‌شود که بر پایه جفتهای متقابل داستانی و الگوی کنشگرها (شخصیتها) استوار است که از این طریق تناظر و برابری شخصیتهای دو داستان نشان داده می‌شود.
با توجه به شواهد نتیجه این می‌شود که داستان ماهان در طبقه‌بندی قصه‌های عرفانی قرار می‌گیرد و سرچشمه و ریشه آن داستان هبوط است.
 

دوره ۹، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده

این پژوهش با نگرشی تطبیقی، اثرپذیری هفت چشمه ویلیام جونز را از هفت گنبد نظامی مورد بررسی قرار داده است. هفت پیکر، یکی از آثار غنایی نظامی‌است که تحّول روحی بهرام گور را به صورت نمادین روایت کرده که هفت شهدخت از هفت کشور را که نماد فرهنگ سرزمین خود بودند در هفت کاخ سکونت داده هر شب با شنیدن قصّه‌ای از آنها به بادهگساری می پرداخت. شب‌نشینی‌های شاه از شنبه با شاهدخت گنبد سیاه آغاز گردید و آدینه در گنبد سپید که مربوط به «دُرستی» شاهدخت ایرانی بود پایان ‌پذیرفت. دُرسَتی با داستانی که محور آن پیروی از فرهنگ ایرانی و خردورزی بود شاه رااز نظر روحی متحوّل کرد و به جاودانگی رساند. ویلیام جونز ضمن علاقه و آشنایی با فرهنگ و ادب فارسی، منظومه‌ ی هفت چشمه را برمبنای داستان‌های هفت پیکر نظامی پدید آورد. وی که از نفوذ و تأثیر عدد هفت در شوون مختلف اقوام و کاربرد آن در افسانه‌های شرقی آگاه بود به تقلید از نظامی بنیاد هفت چشمه را بر عدد هفت نهاد که از دیدگاه شکل شناسی با هفت پیکر مطابقت دارد.این پژوهش به روش تحلیلی و کتابخانه‌ای، همانندی‌ها و تفاوت‌های دو منظومه را مورد بررسی قرارداده و به این نتیجه رسیده که شاه جوان منظومه جونز نیز سرانجام در برخورد با حوری اسطوره ای متحول شد و با پالوده شدن جسم و روح به جاودانگی رسید. هفت چشمه از نظر ساختار و محتوا چون جویبارانی از ساحت‌های هفت کاخ نظامی جریان یافته و آرام‌آرام به اقیانوس شعر و ادب فارسی پیوسته است.

دوره ۹، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده

فرهنگ، ادبیّات و افسانه‌های مشرق زمین، از دیرباز مورد توجّه مستشرقان و پژوهشگران غربی بوده، یکی از این علاقمندان به شعر و ادب فارسی، ویلیام موریس انگلیسی است که ضمن آشنایی با فرهنگ غنی ایران و ادبیّات فارسی، کتاب مردی که دیگر نخندید را به پیروی از گنبد سیاه، در منظومه هفت پیکر نظامی گنجه ای پدید آورد. وی می‌کوشید تا شخصیت، فضای داستان، نمادها، رنگ، لباس و سایر عناصر داستان با هفت پیکر سازگاری داشته باشد. منظومه‌ی هفت پیکر یا هفت گنبد، یکی از آثار غنایی نظامی که تحّول روحی بهرام پادشاه ایران را به صورت نمادین گزارش کرده است. بهرام، هفت شهدخت از هفت کشور خواستگاری کرده، آنان را بانوان هفت کاخ با شکوه گردانید و هر شب میهمان یکی از آنان می‌شد تا با شنیدن قصّه‌ای وقت گذرانی و شادخواری کند. سرانجام در پایان هفته که میهمان گنبد سیاه بود دُرسَتی شاهدخت ایرانی قصه ای از فرهنگ ایران زمین نقل کرد که بهرام را متحول نمود. این پژوهش مانند دیگر جُستارهای علوم انسانی به روش تحلیل محتوا و با استفاده از اسناد و منابع معتبرکتابخانه‌ای، اثرپذیری و منظومه ویلیام موریس را از گنبد سیاه نظامی مورد بررسی قرارداده و به این نتیجه دست یافته است که اثر ویلیام موریس از نظر ساختار و محتوا همچون نهالی با طراوت و در سایه سار درخت تناور هفت پیکر نظامی بالیده، سپس در گلستان شعر و ادب اروپا به بار نشسته است.
خلیل بیگ‌زاده، لیلا رحمتیان،
دوره ۱۶، شماره ۶۱ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده

نشانه‌هایی که گفتمان یک روایت را به سوی ایجاد کنشی اصلی در هستۀ مرکزی هدایت می‌کنند و به بازتولید معناهایی هوشمند و برنامه‌مدار می‌پردازند، نمایانگر الگوی گفتمان کنشی گرمسی در پهنای روایت هستند. مقدمۀ آثار کلاسیک پارسی بیانگر احساس نویسنده در هنگام پیدایش اثر ‌است. این جستار دلایل گفته‌پرداز را برای آفرینش روایت با کاوشی گفتمانی در جریان خلق روایت و دریافت‌ نشانه‌های کلامی در مقدمۀ منظومه‌ها‌ی مخزن‌الاسرار و اسکندرنامۀ نظامی گنجوی بررسی و چگونگی کنش گفتمانی را در مقدمۀ این مثنوی‌ها تبیین کرده‌ است تا چرایی سرایش منظومه‌ها را براساس گفتمان کنشی گرمسی با تکیه بر بررسی نشانه‌هایی که در مقدمه به احوال نظامی در هنگام خلق آثار اشاره دارند، با رویکردی توصیفی- تحلیلی تبیین کند. این پژوهش تطور حالت‌های نظامی را بر پایه نظریه گفتمان کنشی گِرمَس بررسی کرده و الگوی گفتمان‌های کنشی- ارزشی و کنشی- تجویزی را در هسته مرکزی مقدمه آثار حکمی و اخلاقی این شاعر داستان‌پرداز با استخراج نشانه‌های گفتمانی ترسیم و تحلیل کرده ‌است.


صفحه ۱ از ۱