جستجو در مقالات منتشر شده


۱۵۶ نتیجه برای نشانه


دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

از منظر نشانه­شناختی، رابطۀ دلالتی رابطۀ سه­وجهی است که میان هر نشانه و ابژۀ آن و تعبیر و تفسیر همان نشانه برقرار می­شود و درنتیجه فرایندهای نشانه­ای، دلالت­های بی­پایانی می­یابند. این رابطۀ سه­وجهی، نشانه­ها را در گونه­های نمادین، نمایه­ای و شمایلی طبقه­بندی می­کند. ضرب­المثل­ها، گزین­گویه­هایی هستند که از بستر یک جامعۀ زبانی گرفته شده­اند. این گونه­ها، دلالت­های متعددی را شکل می­دهند و نوعی برساخت جنسیتی را نمایه­سازی می­کند. از این روی، با تکیه بر مطالعات نشانه­شناختی می­توان دلالت­های گوناگون تقابل زن/ مرد را در ضرب­المثل­های هر قوم مورد بررسی قرار داد. بدین منظور، در مقاله حاضر، مفهوم جنسیت در ضرب­المثل­های زبان تاتی خراسان شمالی براساس الگوی نشانه­شناسی پیرس مورد واکاوی قرار گرفته­است تا چگونگی بازتاب عناصر فرهنگی و قومی تات­زبانان در نشانه­های نمادین، شمایلی و نمایه­ای جنسیت در این ضرب­المثل­ها ارزیابی و تحلیل شود. نتیجۀ بررسی نشان می­دهد که ضرب­المثل­های تاتی بیشتر در قالب نشانه­های نمادین، به­کار رفته­اند. بیشترین بسامد در فرایندهای نشانه­ای از آنِ ابژه­شدگی و شیءوارگی است و پس از آن فرایندهای دیگری­سازی و غیریت­سازی قرار دارد. تقابل نمادین میان جنس زن و مرد و نظم گفتمانی و جایگاه سلسه­مراتبی این مفهوم در قالب انگاره­های فرادستی/ فرودستی، ارزش/ ناارزش، انسان/ حیوان، اقتدارگرایی/ تضعیف، مرکز/ حاشیه، خود/ دیگری، هنجار/ ناهنجار، دوست/ دشمن و سلطه­گر/ سلطه­پذیر طبقه­بندی و مفهوم­سازی شده است. این تقابل، انگارۀ دیگریِ بودن جنس زن و برتری جنس مرد بر آن را به­صورت یک گفتمان مسلط بازنمایی می­کند. براساس این، می­توان برساخت جنسیتی این مفهوم را در ارتباط با گونۀ زبانی تاتی خراسان شمالی شاکله­بندی کرد.

دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

پژوهش حاضر کوشیده است تا با تکیه بر آراء یوری لوتمان (۱۹۲۲ تا ۱۹۹۳)، نشانه شناس فقید و بنیان­گذار مکتب نشانه­ شناسی تارتو-مسکو نشان دهد چگونه معنا در امتداد فضای روایی رمان رود راوی اثر ابوتراب خسروی (۱۳۸۲) توزیع گردیده است. به باور لوتمان، تمامی نظام­های نشانه­ ای فعال در مناسبات اجتماعیِ جغرافیایی خاص، توانش معنایی خود را از تعامل با پیکره­ نشانه ­ای عظیمی می­گیرندکه در حافظه جمعی مردمان دوران جریان دارد. او در کتاب خود با عنوان جهان ذهن (Lotman, ۱۹۹۰) این ملغمه نشانه­ای را «سپهر نشانه ­ای» نامیده و برای آن مشخصه­ هایی از قبیل مرزبندی، نواخت و مرکزیت قائل می­شود. به­باور لوتمان، تراکم معنایی در گستره سپهرنشانه ­ای یکنواخت نبوده و با گذار از نواحی حاشیه ­ای به مرکز، چگالی معنایی افزایش یافته و فراساختارهای فرهنگی حاکم، عناصر بیشتری را با دلالت­های معنایی انباشته می­کنند. در این پژوهش، با تمرکز بر روایت، نواخت توزیع معنا در فضای داستان مورد بررسی قرار گرفته است. مطالعه حاضر به­ شیوه­ای توصیفی-تحلیلی در پی آن است تا نشان دهد چگونه با حرکت به سمت مرکز سرزمین رونیز دارالمفتاح در داستان، عناصر زمان-مکانی و نیز کنش­های شخصیت­ها دارای دلالت می­گردد. نتایج نشان می­دهد که با گذار از نواحی حاشیه­ ای به مناطق مرکزی، فراساختارهای فرهنگی عناصر بیشتری را با دلالت انباشته و این­گونه بر تجمع معنایی این مناطق می ­افزایند.

دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

 هدف این مقاله بررسی گفتمان عاطفی با رویکرد نشانه-معنا شناسی در یک غزل میررضی دانش مشهدی است. شعر، زبان دل و زاییدۀ احساسات آدمی است و شاعر کسی است که این احساسات و عواطف را با زبانی مخیل و موزون در ساختاری مطلوب بیان می­کند. نشانه‌شناسی و تحلیل گفتمان شعر، ابزارهایی جدید و مناسب با کارکردهای متنوع و نو در راستای مطالعات ادبی می‌باشند که عاطفۀ شاعر را در ابعاد تجربۀ شعری، سطح و نوع عاطفه، زبان و مخاطب مورد نقد و بررسی قرار می­دهند. در این بررسی جریان عاطفی گفتمان در شعر، در راستای بررسی شرایط شکل­گیری و تولید نظام عاطفی، و چگونگی ایجاد معنا از طریق آن مورد ارزیابی قرار گرفته است. پرسش اصلی بررسی حاضر این است که شاعر چگونه از عناصر گفتمانی در راستای ایجاد فضای عاطفی استفاده کرده است و الگوی تنشی در شعر بر اساس کدام الگو شکل گرفته است و فرآیند عاطفی در شعر، تابع کدام سازوکار نشانه-معناشناختی است. نتایج نشانگر این است که نظام عاطفی گفتمان در شعر میررضی تابعی از نظام عاطفی گفتمان فرآیندی حسی ادراکی، تنشی و جسمانه­ای است و بر اساس الگوی رخدادی شوشی (شوشی-رخدادی) شکل گرفته است. همچنین فرآیند طرحوارۀ تنش عاطفی شعر ناهمسو و واگرا می­باشد.
 


دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

ظرفیت قصص قرآنی که متونی هستند سرشار از نشانه‌ها و معانی همواره زمینه را برای به‌کارگیری روش‌های متنوع مطالعه و تحلیل متن فراهم می‌سازد تا لایه‌های درهم‌تنیده و روی هم افتاده متن از هم بازشوند و فرآیند ساخت معنا برای مخاطبان روشن‌تر شود. مقاله حاضر بر الگوی«مربع نشانه‌شناسی» یکی از الگوهای گریماس بنیان‌گزار مکتب نشانه‌شناسی پاریس استوار است که به تجزیه و تحلیل سازوکار ساخت معنا در فرآیند تولید متن می‌پردازد. مربع «نشانه‌شناسی» خوانش روشمند متن را می‌آموزد و اینکه چگونه می‌توان بر اساس روابط متقابلی یک متن را به سخن درآورد. این نوشتار بر آن است تا با به‌کار‌گیری این الگو به تحلیل ساخت‌های متنی دوگان «عزت و ذلت» در داستان قرآنی یوسف(ع) بپردازد و فرآیند شکل‌گیری دلالت آن دو را در گفتمانی قرآنی تبیین کند. رهآورد این پژوهش در راستای بسط مربع نشانه‌شناسی آن است که در یک متن امکان جابه‌جایی مداوم قطب‌ها و مقوله‌ها وجود دارد؛ بدین معنا که در فرآیند گفتمان‌سازی با آنکه در تحلیل دوگان «ذلت و عزت» در سطح محتوا با هشت صورت مواجهیم ولی بر خلاف معمول که در سطح بیان، صورت‌بندی‌های متناظر آن می‌تواند چند نفر یا چند چیز باشد، در داستان یوسف(ع) صورت‌بندی متناظر آن فقط یوسف نبی (ع) است لذا در خصوص داستان یوسف نبی(ع) می‌توان گفت این مربع به ما نشان می‌دهد زندگی آن حضرت سراسر عزتمندی و بزرگی بوده است و برخلاف ظاهر داستان که حیات ایشان را عزت توأم با ذلت نشان می‌دهد. در این میان استفاده از مربع حقیقت‌نمایی ما را در دریافت حقیقت یاری می‌کند.
 

دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

زاهدان به واسطه­ی تنوع قومی، مذهبی و فرهنگی دارای بافت جمعیتی ناهمگون و متکثر است و همواره هم­زیستی مسالمت­آمیزی میان گروه­های مختلف مذهبی در این شهر برقرار بوده است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تداوم و برجسته شدن تشیع به عنوان مذهب رسمی کشور، شکاف­هایی را در گفتمان شهر میان بلوچ­ها و سیستانی­ها پدید آورد. می­توان بروز عینی این شکاف­ها را در نمادی­ترین عنصر مذهبی شهر یعنی مسجد مکّی مشاهده نمود. نشانه­های مستتر در این مسجد به عنوان عرصه­ی نمایش قدرت هژمونیک قومی- مذهبی بلوچ­های سنی مذهب، با ابعاد و ارتفاع نامتعارف و فرم­ها و تزیینات ناآشنا، بافت پیرامونی خود را قلمروبندی کرده و قواعد معنایی خاصی را تولید نموده است. لذا هدف اصلی پژوهش حاضر نقد و واکاوی مسجد مکّی به مثابه­ی یک متن چندلایه و یافتن ایدئولوژی­های آشکار و پنهان آن از طریق نشانه­شناسی انتقادی است و سعی دارد تا دریابد بازنمون گسست معنایی پدید آمده در گفتمان منظر شهری زاهدان چیست؟ و چگونه می­توان گسست معنایی پدید آمده در گفتمان شهر زاهدان را تبدیل به پیوست کرد؟ و بدین طریق تغییرات و یا عدم تغییرات لایه­های گوناگون آن را در طی زمان­های مختلف بررسی نماید.  نشانه­شناسی انتقادی در افراد آگاهی انتقادی نسبت به پدیده­ها ایجاد می­نماید. چنین آگاهی­ای از طریق نشانه­ها سبب می­شود که افراد نسبت به کنش گفتمانی پدید آمده و ساختارها و مناسبات مرتبط با آن شناخت حاصل کنند و به آن واکنش نشان دهند.

دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

لاندوفسکی نشانه‌شناس اجتماعی کانون توجه خود را بر روی سوژۀ گفتمانی و گفته‌پردازی معطوف می­کند و بدین ترتیب مفاهیم حضور و ادراک و احساس را در نشانه­شناسی مطرح می­کند. اینکه گفته‌پردازی بیشتر از ساحت گفته اهمیت می­یابد مقدمات نشانه­شناسی پدیدار­شناختی را فراهم می‌کند. مسألۀ مهم نگارندگان پژوهش این است که با توجه به اینکه در نظام «تطبیق» شاهد وحدت میان سوژه­ها هستیم و «دیگری» یا آن وجه «غیریت» نه تنها ابژه­ای منفعل نیست بلکه حکم سوژه­ای با تعاملی پویا را ایفا می­کند چگونه فرآیند معنایی شکل می­گیرد و آیا می­توان ادعا کرد که ارتباط میان سوژه­ها با نظریۀ «تطبیق» لاندوفسکی هم­خوانی دارد. با توجه به مسأله پژوهش، فرضیۀ نگارندگان این است که دریافت معنا با توجه به تعامل­های مشخص بین سوژه­ها در بافت­های اجتماعی متفاوت می­باشد، از‌این‌رو دریافت معنا نمی­تواند جدا از بافت و ساحت گفته­پردازی باشد بلکه تابع تعامل بین سوژه­ها در شرایط متفاوت گفتمانی است.پژوهش حاضر به بررسی نشانه­معناهای موجود در قصیده «لیالی المنفی» اثر مُحی‌الدین فارِس پرداخته‌است. دستاوردها حاکی از آن است که نظام معنایی حاکم بر گفتمان این قصیده از نوع نظام تطبیق است. در واقع ارتباط تعاملی و تطبیقی نظام نشانه­ای در این قصیده به گونه­ای است که معانی تبعید، جنگ داخلی، اشغالگران از پیش تعیین شده و یک جانبه نیست بلکه این معانی تنها در صورتی قابل دریافت هستند که مسألۀ حضور و تعامل هم‌زمان سوژه و دیگری مطرح شود. ضمن اینکه گفته‌پرداز به ترتیب از دو نظام آپولونی و دیونیسوسی برای نامطلوب جلوه دادن پدیدۀ استعمار و نوستالژی بهره برده‌است.
 

دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

این مقاله به بررسی دو نظام گفتمانی کنشی و تنشی در شعر «کتیبۀ» اخوان ثالث می‌پردازد. نظام روایی کنش‌محور گفتمانی شکل گرفته بر اساس نقصان بیرونی با محوریت «کنش» است. نظام تنشی اما از نقصانی عاطفی_درونی نشأت می‌گیرد و با شناخت کنش­گر از هستی رابطۀ تعاملی دارد. «کتیبه» ­به دلیل داشـتن درون­مایۀ  گفتمـان روایـی، حـاوی کنش­ها و تنش­های ارزش­ محـور اسـت که نظام­های مسلط برآن قابلیت بررسی نشانه­معناشناختی را دارند. هدف پژوهش نشان دادن محورهای بنیادین معناسازی این شعر و چگونگی ظاهرشدنِ معنا در لایۀ سطحی گفتمان از میان نشانه­های یگانه می­باشد. بدین منظور پژوهش، به روش توصیفی-تحلیلی، گونه­های نظام گفتمانـی نظیر نظـام کنشـی، تنشـی_عاطفی و فنون پـردازش مفهـوم، پیوند بـا مخاطـب، ارسال پیام در شعر«کتیبه» را مشخص کرده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که گفته­پرداز با چینش هنرمندانۀ اجزای کلام موفق به تولید معنای ذهنی مدنظر خود _یأس فلسفی و مغلوبِ تقدیر بودن_ و انتقال آن به گفته­خوان گردیده است. سوژه در مواجهه با  «کتیبه» دچار تنیدگی با خود می­گردد و به­دلیل ناتوانی در خروج از این تنیدگی و پی­بردن به راز «کتیبه»، تحت فشارۀ عاطفی بالا تقریبا همۀ کنش­ها را غیرممکن می­بیند. نظام گفتمانی کنشی در ابتدا بارقۀ امیدی تولید کرده، اما در نهایت کنشگر به درِ بسته می­خورد وسرخورده به خانۀ اول بر می­گردد و در واقع فرایند تنشی به نظام گفتمانی کنشی غلبه می­کند. و این دو که در آغاز امید تلاقی آنها می­رفت، در نهایت به دلیل این که کنش­گرانِ پای در زنجیر همچنان دچار نقصان آزادی­اند، به آشتی درونی نمی­رسند.
 

دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

ژرار ژنت با مطرح کردن مقولۀ پیرامتنیت، توانست تا مرزهای تحلیل و مطالعۀ تصویر روی جلد کتاب را به سوی آراء نشانه‌شناسی بکشاند تا لایه‌های معنایی طرح روی جلد کتاب را بازشناساند. محمد تیمور، اولین مجموعه داستان کوتاه جامعۀ عرب را با عنوان «ماتراه العیون» نوشت. حال مسأله آن است که ارتباط و انسجام معنایی طرح روی جلد کتاب «ماتراه العیون» با ارزیابی نشانه‌شناسی تا چه میزان قابلیت پیرامتنی طرح را با درون‌متن کتاب هموار می‌سازد. پژوهش حاضر بر آن است تا لایه‌ها و اجزای نمادین طرح روی جلد کتاب «ماتراه العیون» را به عنوان پیرامتنِ کتاب، مورد هدفِ واکاوی نشانه‌شناسی قرار دهد تا بتواند به درک لایه‌های معنایی و ارتباطی طرح روی جلد کتاب با متن داخلی و اهداف ثانوی نویسنده دست یابد و در این راستا از روش توصیفی-تحلیلی  با رویکرد نشانه‌شناسی دیداری بهره جسته است. نتایج حاکی از آن است که پیرامتن طرح روی جلد کتاب با کاربرد رنگ‌ها که برجسته‌ترین جزء کاربردی طرح هستند، کاربرد شکلِ چشم و خطوط شکستۀ پشت چشم و کاربرد حرف «م» و «الف» متصل به «م» قادر بوده تا انعکاسی از عنوان کتاب و تجربیات  نویسنده باشد و به طور موازی با متن داخلی ارتباط معنایی داشته باشد.
 


دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

فرایند شکل‌گیری تشبیه مبتنی بر عملکرد توأمان دو پارادایم انتخاب و ترکیب است؛ انتخاب پدیده‌هایی و ترکیب آنها که با هدف مفهوم‌سازی و تولید معنا انجام می‌شود. هرکدام از اجزای تشبیه در هر دو محور انتخاب و ترکیب به صورت شبکه‌ای در ارتباطی معنابخشی و معناپذیری عمل می‌کنند؛ ازاین‌رو ارتباط سازه‌های تشبیه نظام معنایی خاصی را به وجود می‌آورد که در آن، هر کدام از سازه‌ها به عنوان یک نشانه به شمار می‌روند و نقش معنایی معیّنی را ایفا می‌کنند. مسألۀ این پژوهش نیز بررسی نظام نشانه‌ای تشبیه و تبیین فرایند نشانه‌شدگی عناصر آن است تا چگونگی پدیداری یک نظام گفتمانی در قالب تشبیه و فرایند تولید معنا در آن مشخص شود. برای این منظور به روش تحلیلی-تشریحی نشان داده می‌شود که چگونه شاعر در نقش سوژه در موقعیتی خاصّ، با مشبّه به عنوان اُبژه تعامل برقرار می‌کند و حاصل این تعامل ادراکی ذهنی است که با مشبّه‌به تعیّن می‌یابد. برآیند پژوهش بر این امر دلالت دارد که از دیدگاه نشانه-معناشناختی، تشبیه دارای نظام نشانه‌ای است و این نظام با وجوه گفتمانی، پدیداری-ادراکی و جریان دینامیکی معنا همراه است.
 

دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده


In the field of semantics of signs , a sign is characterized with flexibility, fluidity, dynamicity, variability, multiplicity , and multidimensionality, which entails  that meaning  is an interactive, transformative , and multifaceted process .  Based on this understanding ,  the semantics of sings can be helpful in gleaning a deep understanding of how meaning is produced  and received and how it functions within the systems of discourse , since within the framework  of these linguistic systems that the process of meaning - making occurs , and the functions of meanings are decided , too. according to the presence of the sing - meaning in such discourses , practice , and conciliation , which constitute the basis  upon which several discourses are formed .
from this perspective , a mythological system can be seen as a sign - meaning system that provides for a cosmological frame work intended to explain various natural phenomena , which is precisely related to the function of perception . Hence , mythological systems relate to the endeavors for the production and interpretation of the meaning of the world as constructed by

دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

 هدف رویکرد نشانهمعناشناختی گفتمانی برقراری ارتباط بین لایه­ های معنایی و واحدهای تمایز­دهندۀ بافت زبانی، اجتماعی و گفتمان در سطح کلان است تا با کمک ابزارهای شناختی متن و گفتمان، به معنا دست یابد. این پژوهش، در چارچوب رویکرد نشانه معناشناسی گفتمانی چگونگی تولید، درک و دریافت معنا در بستر نظام ­های گفتمانی را در رمان «بلندی­ های بادگیر» مورد تفسیر و تبیین قرارمی ­دهد. نظام ­های گفتمانی شامل دو دسته می ­شوند یا مبتنی بر کنش­-گفتار و کنش­-حرکت (رفتار) هستند که نظام­ های گفتمانی شناختی را به وجود می ­­آورند و یا مبتنی بر کنش-­حس می ­باشند که به وجود آورنده نظام­های گفتمانی احساسی هستند. در این تحقیق، به بازنمائی کنش­-گفتار، کنش­-حرکت (رفتار) و کنش حس و بازخورد آن­ها در مشارکت­کنندگان درون متن و گفتمان رمان پرداخته شده است. تحلیل گفتمان در متن و بافت موقعیتی رمان با استناد بر رویکرد نشانه-معناشناختی گرماس، ریشه در دیدگاه­های شناختی دارد؛ زیرا کنش­گفتار و کنش­حرکت، زیرساخت و بستری برای انگیزۀ کنش­حس در مخاطب بافت گفتمان پی­ریزی می­کنند. هیتکلیف و کاترین دو شخصیت اصلی رمان هستند که در لایه­های معنائی متنی و بینامتنی، کنش­حس عشق به همراه رفتار و کنش­گفتار انتقام را ترسیم می­کنند. هیتکلیف با طی­کردن مرحله نخست کنش­حس، توانش­های روحی، جسمی و مالی لازم را کسب و کنش را اجرا می­کند. هدف اصلی این مقاله، بررسی و تحلیل شرایط شکل­گیری نظام­های گفتمانی کنش­گفتار، کنش­حرکت (رفتار) و کنش حس از دیدگاه نشانه-معناشناختی گفتمانی، جهت تبیین نظریۀ گفتمانی شناختی و احساسی است تا گفتمان غالب در متن و بافت موقعیتی رمان مشخص گردد. 
 

دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

رابطه دوسویه انسان و مکان در شکل­ گیری انواع فرهنگ بشری تأثیر بسزایی داشته­ است. در نشانه­ شناسی فرهنگی، رابطه مکان به عنوان یک نظام نشانه­ ای با دیگر رمزگان­های فرهنگی مورد بحث و بررسی قرار می­ گیرد تا «اومِولت­»­ها و «سپهر­های نشانه­ ای» متون را مشخص سازد. منظومه دو چنار اثر حسن روشان یکی از آثار ادبی فاخر معاصر به زبان فارسی در وصف تاریخ، فرهنگ و جغرافیای خراسان شمالی بویژه شهر بجنورد است. در این منظومه، عنصر مکان به صورت یک رمزگان پویا و سیال با دیگر ابعاد تاریخی، اجتماعی و فرهنگی مردم خراسان شمالی پیوند خورده ­است که از منظر نشانه­ شناسی فرهنگی مرزهای سپهر­نشانه ­ای متن را مشخص می ­سازد. این مقاله می­ کوشد دلالت­های معنایی مکان­های یاد شده در منظومه دو چنار را براساس رویکرد نشانه­ شناسی فرهنگیِ مکان واکاوی کند. نتیجه این بررسی نشان می­دهد که یادکرد اماکن باستانی (معبد اسپاخو، چرمغان)، طبیعی (قنات فیض آباد، چشمه پلمیس )، کوچه­ها و محلات قدیمی شهر (سبزه میدان، قرنقه دالان، النگ اوچ آقاچ، شترخانه) و اماکن مدرن (سینما و کافه)، اماکن دینی (مسجد انقلاب، مسجد امام) در منظومه دو چنار از کارکرد کنشی خود خارج شده و در فرایند پویای معناپردازی با تبدیل شدن به مکان- شدگی، فضا- شدگی مکان، مکان بازپردازی شده، مکان پدیداری و غیره به بازیابی و احیای هویت و فرهنگ عامه و تاریخ خراسان شمالی می­ پردازد. همچنین مکان­های یاد شده در این منظومه گفتمان بومگرا، گفتمان هویتی و انقلابی و گفتمان تاریخی منعکس می ­کنند. 
 

دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

در نشانه معناشناسی  گفتمانی که کارکردی فرآیندی دارد، بر خلاف نشانه‌شناسی ساخت‌گرا که درآن معنای پیش‌ساخته و غیر سیّال مورد توجّه است، معنا مولود تنشی پویایی‌زا و ایستایی‌زدا میان  سطوح زبانی صورت و محتوا است؛ سیّالیت و تکثر معنا در این نگرش  مرهون تعامل تطبیقی احساس، ادراک و شناخت  نشانه معناها است. گفتمان مسلّط بر دو شعر «إلی.. غسّان کنفانی» الفیتوری و «مرگ نازلی» شاملو، متّکی بر ارتباط گستره‌ای و فشاره‌ای است؛ از آن‌جا که این گفتمان در بستر هم‌خوابگی کارکرد حسّی- ادراکی و زیبایی‌شناختی زاده می‌شود، وارث ویژگی‌های تنشی- عاطفی است. هدف این  پژوهش، واکاوی این کارکردها و توضیح ویژگی‌های نشانه - معناشناختی مسلّط بر آن‌ها جهت توضیح شرایط تولید معنااست. پژوهش حاضر بر آن است تا با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی و به شیوۀ تطبیقی، کیفیّت تبانی نشانه معناها را در تولید معنا مورد بررسی قرار داده و نشان دهد که چگونه شَوِشگران این دو شعر، به واسطۀ عملکرد خاصّ خویش، در گسست از منِ محدود شخصی و پیوست به منِ جمعی و استعلایی قرار گرفته‌اند و با ساز و کاری که گفته‌پرداز اتّخاذ کرده است، من شخصی و خصوصی شَوِشگر در برّش از خویشتن خویش و در پیوست با من استعلایی قرار گرفته است؛ امری که با فرا بردن دامنۀ حضور قهرمانان اساطیری از زمان و مکان محدود و تاریخی، باعث تثبیت و گستردگی «حضور» و «تاثیر دامنه‌دار و قاطع» آنان در جهان متن شده است؛ همچنان که ابژه با ارجاع به منظومه‌ای نشانه‌شناسانه، منشوروارگی و چند صدایی متن را تضمین کرده است.


دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

رویکرد نشانه -معنا شناسی، برایند نشانه شناسی ساختارگرا و تحلیل گفتمان روایی است که در فرایند تولید معنا به عوامل حسی و ادراکی توجه دارد. این رویکرد، حاصل سلسله تحولاتی است که در بیش از یک قرن گذشته در حوزه مطالعات نشانه شناسی رخ داده که از نشانه شناسی فلسفی پیرس و نشانه شناسی زبانی سوسور آغاز می‌شود، با نشانه شناسی گفتمانی گرمس تکامل می‌یابد و با تأثیر پذیری از دانش پدیدارشناسی وارد نشانه شناسی پسا گرمسی می‌شود. نشانه معنا شناسی یکی از دقیق‌ترین رویکردها برای تحلیل فرایند تولید معنا است. از این رویکرد می‌توان برای بررسی متونی دینی از جمله قرآن کریم نیز بهره گرفت.
     امروزه در مطالعات قرآنی بر خلاف گذشته، رویکرد کلی‌نگر مطرح است که این کتاب مقدس را بر خلاف نگاه جزئی‌نگر نقد و بلاغت سنتی، کلیتی منسجم و یکپارچه درنظر می‌گیرد که بین آیات و سوره‌های آن، ارتباطی انداموار برقرار است. دراین مقاله کوشیده‌ایم با استفاده از نشانه معنا شناسی پساگرمسی (مبتنی بر الگوی تنشی) که توسط حمیدرضا شعیری در ایران معرفی شده به بررسی و تحلیل فرایندهای تولید معنا در سوره مبارکه شمس بپردازیم. نتایج تحقیق نشان می‌دهد در این سوره با دو الگوی صعودی و نزولی مواجه هستیم. در هشت آیه اول که یازده سوگند ذکر شده، افزایش همزمان فشاره‌های عاطفی و گستره‌های شناختی رخ می‌دهد و در ادامه تا پایان سوره با بیان جواب قسم و سرگذشت نافرمانی و عقوبت قوم ثمود، با کاهش فشاره‌ها و افزایش گستره‌ها مواجه هستیم.
 

دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

متاورس یا فراجهان، محیطی شامل جهان واقعی و جهان‌های مجازی است که افراد برای حضور در آن از بازنمودی دیجیتال و مجازی به نام آواتار بهره می‌گیرند. این فضا که بستر ارتباطی آینده برای تبلیغات تجاری بشمار می آید از لحاظ جذب مخاطب و آگاهی‌بخشی به جامعه نقشی اساسی خواهد داشت. در این پژوهش با تأکید بر رویکرد نشانه-معناشناختی، نحوه مهیا شدن سوژه و شکل‌گیری آواتار در تبلیغات تجاری متاورس بررسی شده و از میان ده مورد تبلیغات تجاری برندهای مطرح در پلتفرم‌های گوناگون، بعنوان نمونه آماری، فضای متاورسی برند هیوندای که دارای جهان‌های مجازی متعدد و فعالیت‌های متنوع بوده انتخاب گشته است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر روش مشاهده مشارکتی، بصورتی که پژوهشگر با ورود به میدان به تجربه آن پرداخته، صورت گرفته و در پی پاسخ به دو پرسش‌ می‌باشد: ۱) تعامل سوژه و ابژه در متاورس در قالب چه گفتمانی صورت می‌گیرد؟ ۲) تبدیل تن حقیقی به تن آرمانی چگونه خواهد بود؟ یافته‌های پژوهش نشانگر آنست که گفتمان حاکم بر متاورس را باید بوش‌محور دانست که سوژه در هر لحظه خود را در چاله‌ای معنایی حس کرده و با نفی «بودن» به « نه- بودن» و در نهایت به «بودن استعلایی» دست می‌یابد که این چرخه پیوسته تکرار می‌شود. از سویی آواتار را باید تن آرمانی و فانتزی دانست که تن سومی تحت عنوان جسمانه در میان تن فیزیکی و تن مجازی قرار می‌گیرد که پایگاه اصلی جریان‌های حسی-ادراکی و هدایت‌کننده کنش‌های سوژه است.
 

دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

نشانه‌ - معناشناسی گفتمانی رویکردی نوین در تحلیل متون است که با بررسی روابط میان نشانه‌ها، گفتمان و بافت، به کشف لایه‌های پیچیده معنایی می‌پردازد. این رویکرد، علاوه بر تحلیل ساختار متن، تعاملات معنایی و نقش‌های زبانی و غیرزبانی را در تولید معنا مورد توجه قرار می‌دهد. متن قرآن، به دلیل غنای معنایی و پیچیدگی زبانی، زمینه‌ای مناسب برای بهره‌گیری از این رویکرد فراهم می‌آورد و امکان درک عمیق‌تر ابعاد گفتمانی و معنایی آن‌ها را مهیا می‌سازند.
پژوهش حاضر به تحلیل آیه ۲۵۹ سوره بقره از منظر نشانه - ‌معناشناسی گفتمانی می‌پردازد و تلاش می‌کند بازنمایی مفاهیمی چون فروپاشی، بازآفرینی الهی، شگفتی و ایمان را بررسی کند. بدین خاطر، مسئله اصلی پژوهش کنونی اینست که  چگونه می‌توان روایتی چندلایه و پویا از تعامل انسان با قدرت الهی را در  آیه ۲۵۹ با استفاده از ابعاد گفتمانی و نشانه‌شناختی، آشکار ساخت، به گونه ای که، علاوه بر معنای ظاهری، تجربه‌ای عمیق‌تر و حسی‌تر را برای مخاطب فراهم ‌سازد.
روش تحقیق این پژوهش از نوع کیفی- تحلیلی بوده و بر اساس رویکرد نشانه‌-معناشناسی گفتمانی انجام شده است. در این روش، آیه مورد بررسی به لایه‌های گوناگون معنایی تفکیک شده و ارتباط میان این لایه‌ها در فرآیند تولید معنا و تأثیرگذاری بر مخاطب تحلیل شده است.
نتایج نشان می‌دهد که این آیه با ترکیب لایه‌های گفتمانی و معنایی، بستری برای درک معانی پنهان و ارتباطی عمیق‌تر با مخاطب فراهم می‌کند.
 
زهرا آقاجانی،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۷ )
چکیده

امروزه یکی از مهم‌ترین رویکردها در نقد ادبی، رویکرد مطالعات فرهنگی است که با هدفِ بررسیِ فرهنگ به عنوان متنی با قابلیت رمزگشایی، به بررسی زندگی روزمره می‌پردازد. بررسی ادبیات، سینما، موسیقی، تلویزیون، مکان‌های زندگی همچون کافی‌شاپ‌ها، مراکز خرید، کافی‌نت‌ها، انواع کلوپ‌ها و به طور کلی همه امور مرتبط با زندگی روزمره، موضوع کار و علاقه در مطالعات فرهنگی است. تأثیر این رویکرد در مطالعاتِ مرتبط با نقد ادبی منجر شده است تا بررسی فرهنگ به عنوان متن اعم از ادبیات، سینما، تئاتر و غیره به حوزه نقد ادبی نیز وارد گردد و این دو حوزه بیش از پیش به یکدیگر نزدیک شوند. در این پژوهش تلاش شده است تا با اتخاذ رویکرد مطالعات فرهنگی در زمینه بررسی متون فرهنگی، به یکی از حوزه‌های زندگی روزمره، یعنی سینما قدم گذاریم. هدف از انتخاب سینما به عنوان موضوع کار نیز بیانگر اهمیت این رسانه در شکل‌دهی به هویت و ذهنیات مخاطبان در جریان بازنمایی واقعیات است. از آنجا که پیام‌های رسانه‌ای در چارچوبی گفتمانی شکل می‌گیرند، این پیام‌ها اموری ایدئولوژیک هستند نه طبیعی و انعکاس صرفی از واقعیات بیرونی، که به آن اشاره دارند. وظیفه نشانه‌شناس در این مرحله طبیعت‌زدایی از این پیام‌ها و بسیاری از کلیشه‌های ساخته شده توسط رسانه‌ها و دستیابی به ایدئولوژی نهفته در متن است. به منظور دستیابی به این مهم، تلاش شده است تا با به کارگیری روش تحلیل نشانه‌شناسانه و یافتن نشانه‌های موجود در این متن، علاوه بر معانی آشکارِ آن، به معانی ضمنی آن و به قولی به ایدئولوژی موجود در متن دست یابیم. در این پژوهش فیلم «بدون دخترم هرگز» به عنوان نمونه کاملی از بازنمایی و کلیشه‌سازی فرهنگ «‌دیگری» از سوی هالیوود بررسی می‌شود.

دوره ۱، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۹ )
چکیده

مهمترین عنصر شهری از لحاظ ملی‌بودن، نماد ملی است، بنابراین ضرورت تحلیل تاثیرات زمان بر آن احساس می‌شود. از جمله اهداف مطالعه حاضر می‌توان تاثیر زمان ‌روی بعد ظاهری و معنایی مجموعه یادمان ملی، تاثیر مستقیم و غیرمستقیم آن بر‌ شاخصه‌های کیفی فضا و اثرات آن در شکل‌گیری مجموعه را نام برد. در راستای این اهداف، از روش توصیفی- تحلیلی برای گردآوری مطالب و برای اعتبارسنجی، از روش پیمایشی و ابزار دلفی استفاده شده ‌است. نتایج نشان می‌دهند که به‌طور کلی اثرات زمان بر بعد ظاهری بیشتر با تحولات ساختاری، ظاهری، فرسایشی و زوال و بر بعد معنایی بیشتر با تحولات معنایی، هویتی و تکاملی همراه است. زمان روی شاخصه‌هایی نظیر گوناگونی، خوانایی، نفوذپذیری، غنای بصری و سرزندگی تاثیر غیرمستقیم و بر پایداری و کارآیی تاثیر مستقیم خواهد داشت. نحوه تاثیرگذاری بعد زمان بر انواع مختلف مجموعه یادمان‌های ملی متفاوت است. درباره مجموعه‌هایی که در گذر زمان شکل می‌‌گیرند، زمان باعث خاطره‌انگیزی، ایجاد معنا، ساختار لایه‌ای و مقبولیت می‌شود و در مورد مجموعه‌های از پیش طراحی‌شده، عامل ایجاد الگوهایی با قابلیت دریافت در طول زمان و آموزه‌هایی در خصوص طراحی است.


دوره ۱، شماره ۲ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده

مقدمه: آمایش شهری، به تعبیری آمایش سرزمین در محدوده فضای جغرافیایی شهر است که با رویکرد تحقق نیازهای سکنه در درون فضاهای جغرافیای به‌دنبال بازآفرینی نقش‌ها و کارکردهای عناصر شهری است. منظور از آمایش نشانه‌های هویتی در فضاهای شهری آن است که ایمنی و امنیت در شهر پایدار شود. با شناسایی نیازهای عاطفی، روانی و آموزشی شهروندان، انتظام بصری صورت گیرد و با آمایش نشانه‌های هویتی شاخص شهر و آمایشِ نشانه‌ها، سرزندگی برای شهروندان رقم بخورد و در تکمیل آن، با معماری شهر، نما و منظر شهری مدیریت شود، به‌گونه‌ای که در ادامه نیازهای ذهنی و عینی شهروندان برآورده شود. با توجه به نقش نشانه‌ها در شهر؛ سئوال این پژوهش این است که نشانه‌ها در چه صورتی نیاز به امنیت و خودآگاهی سکنه را برآورده خواهند کرد؟ سرزندگی و زیبایی در چه شرایطی به شهروندان منتقل می‌شود و فضای شهر را متاثر می‌کند؟ این تحقیق با شیوه توصیفی- تحلیلی و با بهره‌گیری از مطالعات کتابخانه‌ای و اسناد و مدارک موجود به بررسی آمایش نشانه‌های شهری برای رسیدن به کارکرد اصلی نشانه پرداخت.
نتیجه‌گیری: نشانه‌ها در فضاهای شهری با آمایشی مناسب می‌توانند کارکردهای مثبتی داشته باشد و نیاز شهروندان به خودآگاهی، امنیت، آموزش و غیره برآورده کنند. در همین زمینه باید بین تصمیمات برنامه‌ریزان و مدیران شهری و فرهنگ، اجتماع، اقتصاد، سیاست و جغرافیای فضای شهری شهروندان همگرایی ایجاد شود.

دوره ۲، شماره ۲ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده

در شکل ­گیری هویت‌ملی رسانه­ها نقش مهمی دارند. نشانه­ها درون فضاهای‌شهری با رمزگانی که درونِ خود دارند قسمتی از محتوای فضای‌شهری را تشکیل می­دهند؛ نشانه­ ها جزء رسانه‌های تصویری هستند که بر مخاطب عرضه می­شوند و مخاطب با رمزگشایی محتوای درون آن به معنای آن دست می‌یابد و از آن متاثر می­شود.. نشانه ­های شهری مورد نقاشی ­های دیواری، با مولفه­ ها و عناصر هویت‌ملی چه ارتباطی می­توانند داشته باشند؟ نشانه ­های شهری می­توانند با داشتنِ معناها و محتواهایی از مولفه ­ها و عناصر هویت‌ملی در رمزگان خود و برجستگی برخی از مولفه ­ها و عناصر بر دیگری، در ایجاد، تقویت و بازنمایی هویت‌ملی نقش داشته باشند. به همین منظور دراین پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی و با بررسی­های میدانی و کتاب­خانه­ای، با استفاده از مبانی نشانه­ شناسی سعی شده‌است از طریق تحلیل کیفی به بررسی ارتباط بین معنای نشانه ­ها در فضاهای‌شهری منطقه ۶ تهران و عناصر و مولفه­های هویت‌ملی پرداخته شود. نتیجه این پژوهش بیان داشت که نشانه­ ها، متاثر از مولفه ­ها و عناصر هویت‌ملی، معناها و محتواهایی دراین راستا در درون خود دارند. هم‌چنین با برجسته سازی ویژگی­هایی از هویت‌ملی نسبت به عناصر دیگر به صورت جهت­ دار به ایجاد هویت‌ملی می­پردازد و با تکرار معناهای متاثر از هویت‌ملی نقش بارزی در تقویت و بازنمایی هویت‌ملی دارد.

صفحه ۱ از ۸