جستجو در مقالات منتشر شده


۴ نتیجه برای ناخودآگاه جمعی


دوره ۳، شماره ۱۱ - ( ۳-۱۳۸۵ )
چکیده

کهن‌ الگوها صورتهای مشترکی هستند که با سابقه چندین هزار ساله از اجداد بشر، نسل به نسل متنقل شده و در پستوی ضمیر ناخودآگاه جای گرفته‌اند. این صورتها برای رسیدن به مرز خودآگاهی‌در نمادهای گوناگون طبیعی جلوه‌گر می‌شوند و در آثار هنرمندان نمود پیدا می‌کنند.
در این تحقیق برخی کهن الگوهای شعر شاملو با توجه به ساختار استفاده شعر و بسامد استفاده از آنها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. گاهی این کهن الگوها در قالبها و نمادهای محسوس (مانند جنگل، زمین، خورشید، دریا و امثال آن) و گاهی با تأثیر بر ذهن و زبان شاعر به ظهور رسیده. که مهمترین آنها در شعر شاملو آنیما، نقاب، خود، ماندالا، تربیع، اعداد، مام بزرگ، برادرکشی و عشق است.
در این مقاله هر یک از این کهن‌ الگوها با نمادها و قالبهای گوناگون آن به اختصار بررسی و تحلیل است.
 
فرزاد قائمی،
دوره ۳، شماره ۱۱ - ( ۱۰-۱۳۸۹ )
چکیده

«نقد اسطوره ای» رویکردی میان رشته ای و از رویکردهای اصلی نقد ادبی معاصر است. نقد اسطوره ای از دیدگاه انسان شناختی به تحلیل متن ادبی می پردازد و بر مبنای شکل کاربردش، زمینه های متنوعی چون «نقد کهن الگویی» و «نقد یونگی» را نیز دربر می گیرد. در این روش، منتقد می کوشد با رویکردی تحلیلی - تطبیقی و روشی استقرایی، تمام عناصر فرهنگی را که در سیر تمدن بشر وجود داشته و به طور ناخودآگاه در آفرینش اثر ادبی موثر بوده اند مورد بررسی قرار دهد. همچنین اثر ادبی -یا برخی بن مایه های موجود در متن- را به پیش نمونه یا همان ژرف ساخت کهن الگویی آن تاویل کند. در این رویکرد، از سویی مطالعات تاریخ تمدن، ادیان و مردم شناسی و از سوی دیگر مبانی روان شناسی -به ویژه روان شناسی جمعی- در خدمت تحلیل آثار ادبی قرار می گیرد. با توجه به اهمیت کاربرد این روش در شناخت ارزش های ناخودآگاهانه متن و تحلیل سطوح نمادین آن، متونی که حاوی ارزش های اساطیری یا نمادگرایانه هستند، برای تحلیل با این شیوه قابلیت بیشتری دارند. در این جستار، ضمن بررسی پیشینه و مبانی نظری این روش، به اهمیت، شکل و شیوه کاربرد آن در خوانش متون ادبی پرداخته شده است.  

دوره ۴، شماره ۱۰ - ( ۱۰-۱۳۹۵ )
چکیده

خاستگاه جمعی و عمیق قصه­ها سبب ایجاد شباهت­های شگفت­انگیز در میان قصه­های ملل مختلف شده ­است. در کنار دیدگاه­هایی که دربارۀ خصلت آموزشی قصه و ارتباط آن با دوران بلوغ و مسائل جنسی مطرح است، دیدگاه­های دیگر نیز بر ارتباط قصه با الگوهای جمعی و اساطیری تأکید دارند. براین اساس، قصه دربردارنده حرکت درونی انسان برای رسیدن به انسجام و یکپارچگی است و روند آن بر ارتباط بین خودآگاه و ناخودآگاه متمرکز شده ­است. برای رسیدن به کمال، خودآگاه باید بتواند زبان رمزی ناخودآگاه را تفسیر کند. قهرمان قصه کسی است که به این ارتباط درونی تحقق ­­بخشد. او قهرمان دنیای درون است و به دنبال مرکز وجود خود از نیروهایی یاری­ می‌گیرد که همگی درونی هستند. قهرمان قصه سفر اساطیری خود را با گسست از روزمرگی و تکرار آغاز می­کند و در انتها به شناختی متفاوت از خود، هستی و توانمندی­هایش می­رسد.
قصه­ شناسی تطبیقی با رویکرد روان­شناسانه نشان­دهنده میراث مشترک بشر فارغ از زمان و مکان است. فرافکنی مراحل فرایند فردیت و خصیصه مشترکِ ناخودآگاه جمعی، الگوی یکسانی را در قصه­ها ایجاد کرده ­است. اگرچه فرهنگ­های گوناگون بستری متنوع برای افسانه­ها و قصه­ها شمرده ­می­شوند؛ اما در ژرف­ساخت قصه، دل­مشغولی ِواحدی منعکس ­می­شود و پایان همه به یک نقطه ختم ­می­شود.
خلیل پروینی، علی احمدزاده، کبری روشنفکر، حسین محمد زاده،
دوره ۱۰، شماره ۳۸ - ( ۵-۱۳۹۶ )
چکیده

برخی الگوهای رفتاریِ عاطفی و فکری که به‌‌طور ارثی در همه انسان‌ها به ودیعه گذاشته شده و یونگ با عنوان کهن‌الگو از آن‌ها یاد کرده است، در روند رشد شخصیتی انسان تأثیر بسزایی می‌گذارند. این تصاویر ازلی از «ناخودآگاه جمعی» سرچشمه می­گیرند و از آنجا که شعر عرفانی نیز دستاورد الهام شاعر از این لایه روان است، کهن­الگوهای زیادی در آن تجلی می‌یابند. انگاره «انسان کامل» ازجمله این کهن­الگوهاست که ظهور آن در شعر عرفانی بیانگر چالش شاعر برای خودشکوفایی و رسیدن به «خود» است. 
این جستار با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر مکتب روان‌شناسی تحلیلیِ یونگ، بر آن است تا شخصیت عمادالدین نسیمی را با توجه به انگاره انسان کامل در اشعار عرفانی­اش، نقد روان‌شناختی کند. این کهن­الگو در نتیجه «فرافکنی»، در قالب شخصیت­های مختلفی مثل پیامبر- صلّی‌الله‌علیه‌وآله-، فضل­الله نعیمی و... در شعر این شاعر تجلی یافته است. ظهور این انگاره در شعر نسیمی کارکرد خاصی دارد و هدف آن رساندن شاعر به «خود»، پس از طی مراحل «همانند­سازی»، «تورم روانی»، «فرافکنی» و «فردیت» است.
 

صفحه ۱ از ۱