۱۴ نتیجه برای ناخودآگاه
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده
کار ادبی محل مناسبی برای حضور نیروهای فرهنگی است. در برخی از متون ادبی استانداردهای حاکم به چالش کشیده می شوند و در برخی دیگر باز تولید می شوند. نظریه ناخودآگاه متن (the text’s unconscious)از پیر ماشری (Macherey Pierre) و نظریه گسست (fault line) از آلن سین فیلد (Alen Sinfield) نشان می دهند که چگونه کار ادبی، گفتمان (discourse) غالب را به چالش می کشد. زنان مختلفی در نمایشنامه های شکسپیر (William Shakespeare) به تصویر کشیده می شوند. حضور برخی از آنان تناقض/ گسست درون ایدئولوژی مردسالار (patriarchal ideology) را آشکار می کند که در نهایت به بحران در گفتمان غالب می انجامد. از طرف دیگر، نظریه گردش نیروهای اجتماعی (circulation of social energies) از استفان گرین بلات (Stephen Greenblott) بیانگر آن قسمت از کار ادبی است که در آن گفتمان رایج مدام باز تولید می شود. در اشعار جلیل صفر بیگی، با آنکه شرایط سیاسی– اجتماعی جامعه ایلام به نفع زن تغییر کرده است، ایدئولوژی مردسالار که قرن ها پیش به دست مردان ساخته شد، باز تولید می شود. نوشتار حاضر، تحقیقی است پیرامون به چالش کشیده شدن و باز تولید نیروهای فرهنگی ( ایدئولوژی مردسالار) در کارهای ادبی.
الهام دهقان، محمد تقوی،
دوره ۲، شماره ۸ - ( ۱۰-۱۳۸۸ )
چکیده
چکیده
موتیف یکی از اصطلاحات رایج در هنر و ادب و همچنین علم و فن است. بحث از موتیف در نقد و تحلیل جنبه های ساختاری و محتوایی آثار ادبی فواید و کارایی های بسیاری دارد. از این رو اطّلاع از جوانب معنایی و تعاریف آن برای پرداختن به آثار و تحلیل آنها ضروری است. با توجّه به این ضرورت، در این مقاله سعی شده علاوه بر معانی و تعریف های چندگانۀ موتیف، اصطلاحات نزدیک به آن نیز مورد بحث قرار گیرد و نسبت و دایرۀ کاربرد آنها روشن شود.
موتیف در نقّاشی و هنرهای تجسّمی و نمایشی و ادبیات به کار می رود و مهمترین ویژگی آن در این هنرها خصلت تکرار شوندگی و برانگیزندگی آن است. در ادبیات نیز کم و بیش همین ویژگی ها در اجزا و عناصر ادبی، گوناگونی موتیف را شکل می دهند. با توجّه به تنوّع عناصری که می توانند کارکردِ موتیف داشته باشند( شامل: موقعیّت، واقعه، عقیده، تصویر، شخصیّت نوعی، ویژگی بارز یک شخصیّت، مضمون مکرّر و...) این اصطلاح با اصطلاحات دیگری ارتباط می یابد که عبارتند از: درونمایه، تپس، لایت موتیف، کهن الگو. در این مقاله پس از ارائۀ تعاریف و نسبت های این اصطلاحات به نحوۀ شکل گیری و کاربرد و کارکرد موتیف در آثار ادبی پرداخته شده است.
دوره ۳، شماره ۱۱ - ( ۳-۱۳۸۵ )
چکیده
کهن الگوها صورتهای مشترکی هستند که با سابقه چندین هزار ساله از اجداد بشر، نسل به نسل متنقل شده و در پستوی ضمیر ناخودآگاه جای گرفتهاند. این صورتها برای رسیدن به مرز خودآگاهیدر نمادهای گوناگون طبیعی جلوهگر میشوند و در آثار هنرمندان نمود پیدا میکنند.
در این تحقیق برخی کهن الگوهای شعر شاملو با توجه به ساختار استفاده شعر و بسامد استفاده از آنها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. گاهی این کهن الگوها در قالبها و نمادهای محسوس (مانند جنگل، زمین، خورشید، دریا و امثال آن) و گاهی با تأثیر بر ذهن و زبان شاعر به ظهور رسیده. که مهمترین آنها در شعر شاملو آنیما، نقاب، خود، ماندالا، تربیع، اعداد، مام بزرگ، برادرکشی و عشق است.
در این مقاله هر یک از این کهن الگوها با نمادها و قالبهای گوناگون آن به اختصار بررسی و تحلیل است.
فرزاد قائمی،
دوره ۳، شماره ۱۱ - ( ۱۰-۱۳۸۹ )
چکیده
«نقد اسطوره ای» رویکردی میان رشته ای و از رویکردهای اصلی نقد ادبی معاصر است. نقد اسطوره ای از دیدگاه انسان شناختی به تحلیل متن ادبی می پردازد و بر مبنای شکل کاربردش، زمینه های متنوعی چون «نقد کهن الگویی» و «نقد یونگی» را نیز دربر می گیرد. در این روش، منتقد می کوشد با رویکردی تحلیلی - تطبیقی و روشی استقرایی، تمام عناصر فرهنگی را که در سیر تمدن بشر وجود داشته و به طور ناخودآگاه در آفرینش اثر ادبی موثر بوده اند مورد بررسی قرار دهد. همچنین اثر ادبی -یا برخی بن مایه های موجود در متن- را به پیش نمونه یا همان ژرف ساخت کهن الگویی آن تاویل کند. در این رویکرد، از سویی مطالعات تاریخ تمدن، ادیان و مردم شناسی و از سوی دیگر مبانی روان شناسی -به ویژه روان شناسی جمعی- در خدمت تحلیل آثار ادبی قرار می گیرد. با توجه به اهمیت کاربرد این روش در شناخت ارزش های ناخودآگاهانه متن و تحلیل سطوح نمادین آن، متونی که حاوی ارزش های اساطیری یا نمادگرایانه هستند، برای تحلیل با این شیوه قابلیت بیشتری دارند. در این جستار، ضمن بررسی پیشینه و مبانی نظری این روش، به اهمیت، شکل و شیوه کاربرد آن در خوانش متون ادبی پرداخته شده است.
دوره ۳، شماره ۱۲ - ( ۹-۱۳۸۵ )
چکیده
نتایج نوشتار نشان میدهد که آنیما چون موجودی مرموز با صورت و رفتاری شگفتانگیز در شعر سپهری حضور دارد. آنیما بسیار چهره است، گاه به صراحت باد و آب نامیده میشود و گاه از تأثیراتی که بر محیط بر جای میگذارد، میتوان حدس زد با کدام چهره پدیدار شده است. اغلب در شب یا در رؤیا یکباره پدیدار و ناپدید میشود. دیالوگ راوی با او از مبهمترین و مخیلترین مضمونهای شعر سهپری است. دغدغه شاعر در تمامی این شعرها وصال با اوست که با گذر از راههای صعب درون و روان میسر میشود. دیالوگ و رابطه سپهری با آنیما در مجموعههای اول در مقایسه با مجموعههای آخر، به گونه معنیداری متفاوت است.
دوره ۴، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده
اگر اسطوره را در رویکردهای متنوع اسطورهشناسی مد نظر قرار دهیم، خواهیم دید که اسطوره اولاً واجد کارکردی در فرهنگ، جامعه، ذهن یا روان انسان یا انسانها است؛ ثانیاً واجد جنبهای جمعی است؛ ثالثاً با وضعیت ناخودآگاه یا پیشاآگاهی مرتبط است و رابعاً جنبهای تجویزی دارد. این مشخصات موجب میگردد که هستیشناسی اجتماعی بستر مناسبی برای تحلیل اسطوره باشد. با تکیه بر آرای امثال سرل و تائوملا، اسطوره با این توصیف میتواند حقیقتی نهادی لحاظ شود. با این همه، رویکرد غالب در هستیشناسی اجتماعی در فلسفه تحلیلی متاخر همه حقایق نهادی را محصول حیث التفاتی فردی یا جمعی میداند. استدلال خواهم کرد که ویژگی ارتباط اسطوره با ناخودآگاه، همه شاخههای رویکرد غالب هستیشناسی اجتماعی را به چالش میکشد و ناکامی آنها را در تحلیل اسطوره به مثابه حقیقتی نهادی نشان میدهد.
دوره ۴، شماره ۱۰ - ( ۱۰-۱۳۹۵ )
چکیده
خاستگاه جمعی و عمیق قصهها سبب ایجاد شباهتهای شگفتانگیز در میان قصههای ملل مختلف شده است. در کنار دیدگاههایی که دربارۀ خصلت آموزشی قصه و ارتباط آن با دوران بلوغ و مسائل جنسی مطرح است، دیدگاههای دیگر نیز بر ارتباط قصه با الگوهای جمعی و اساطیری تأکید دارند. براین اساس، قصه دربردارنده حرکت درونی انسان برای رسیدن به انسجام و یکپارچگی است و روند آن بر ارتباط بین خودآگاه و ناخودآگاه متمرکز شده است. برای رسیدن به کمال، خودآگاه باید بتواند زبان رمزی ناخودآگاه را تفسیر کند. قهرمان قصه کسی است که به این ارتباط درونی تحقق بخشد. او قهرمان دنیای درون است و به دنبال مرکز وجود خود از نیروهایی یاری میگیرد که همگی درونی هستند. قهرمان قصه سفر اساطیری خود را با گسست از روزمرگی و تکرار آغاز میکند و در انتها به شناختی متفاوت از خود، هستی و توانمندیهایش میرسد.
قصه شناسی تطبیقی با رویکرد روانشناسانه نشاندهنده میراث مشترک بشر فارغ از زمان و مکان است. فرافکنی مراحل فرایند فردیت و خصیصه مشترکِ ناخودآگاه جمعی، الگوی یکسانی را در قصهها ایجاد کرده است. اگرچه فرهنگهای گوناگون بستری متنوع برای افسانهها و قصهها شمرده میشوند؛ اما در ژرفساخت قصه، دلمشغولی ِواحدی منعکس میشود و پایان همه به یک نقطه ختم میشود.
دوره ۵، شماره ۲۱ - ( ۹-۱۳۸۷ )
چکیده
«سیلان ذهن» یکی از روشهای نو روایت داستان است که بطور ویژه در سده اخیر مورد توجه و اقبال داستاننویسان واقع شده است. این روش در حال حاضر، یکی از مهمترین روشهای روایت داستانها و رمانهای روانشناختی است اما برخلاف تصوری که ممکن است در برخی خوانندگان مقاله ایجاد شود این روش با روشهای «نجوای درون» و «تحلیل روانی» متفاوت است. در واقع نخستین شکل داستانهای روانشناختی یا سرآغاز ظهور چنین داستانهایی در قالب «نجوای درون» بوده که این البته بتدریج گسترش یافته و در داستان و رمان مدرن به صورت روش مورد بحث ما درآمده است. در این مقاله تلاش میشود تا ضمن تعریف دقیق این تکنیک، روشها و ویژگیهای مختلف آن و نیز پایهها و اصول روانشناختی آن به علاقهمندان تقدیم شود.
سعید احمدی علیایی، فتانه محمودی،
دوره ۸، شماره ۲۹ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده
اثر خلاقانه، محصول تعامل تنگاتنگی است که میان بخش ناخودآگاه و خودآگاه ذهن برقرار می-شود. هنرمند به واسطهی دادههای انتزاعی و ذهنی به درک شهودیِ بدیعی از جهان پیرامون نائل میگردد و با یاری ابزارها و اسلوبهای از پیش آموخته، اثر هنری شکل میگیرد. در این مجال، قصد اصلی رسیدن به الگویی برای نقد تکوینی اثر هنری است. چه ساحتهایی در شکلگیری اثر هنری تأثیرگذار هستند؟ هر یک از ساحتهای مورد نظر چه مؤلفههای جزئیتری در خود دارند؟ به دلیل وسعت بحث، نظریه «ناخودآگاه» فروید به عنوان دیدگاه نظری مقاله انتخاب شده است. یافته-های نظری نشان میدهند، فرآیند خلق اثر توسط هنرمند محصول سه تاریخ متفاوتی است که به صورت توامان در ذهن وی اندوخته میشوند و با توجه به هر یک، امور مقدماتی معیّنی تکوین می-یابد. تاریخ جهان پیرامون مؤلف، که ناخودآگاه جمعی و خودآگاه جمعی را شکل میدهد. تاریخ هنر که اهمیت خود را در خوانشهای بینامتنی آشکار میکند و تاریخ شخصی هنرمند که خودآگاه و ناخودآگاه فردی وی را ایجاد کرده و نقش به سزایی در تکوین «فردیبودنِ» متن هنری دارد. در حقیقت این مقاله قصد دارد با نگاهی روانکاوانه به نظریاتی که با سه تاریخ فوقالذکر مرتبط هستند، یک مدل از فرآیند تکوین اثر هنری به دست دهد.
دوره ۸، شماره ۳۴ - ( ۳-۱۳۹۱ )
چکیده
در این مقاله، نخست دیدگاههای قدما و متأخران درباره خاستگاه شعر عرضه، و سپس به بررسی اشعار عمعق بخارایی با عنایت به نظریه روانشناسان درباره تأثیر ناخودآگاه از طریق خواب و رؤیا در سرودن شعر و الهام شاعرانه پرداخته شده است. پیشینیان باور داشتند که شعر را موجودات خارجی و غیبی به شاعر الهام میکنند. در روانشناسی و نقد ادبی معاصر، سرچشمه الهام را در ناخودآگاه شاعر میدانند. عوامل الهام شعر، چه بیرونی باشد چه درونی، هنگام خواب و ناهوشیاری فعّالتراست؛ زیرا خواب عرصه فعّالیّت ناخود آگاه است. نیازهایی که به سوی ناخودآگاه رانده شدهاست خود را در قالب رؤیا بروز میدهد و اسرار پنهان ضمیر ناخودآگاه را آشکار میسازد. عمعق چون بسیاری از شاعران مدعی است بسیاری از وقایع شعرش در خواب از سوی خیال به او القا شده است. ضمیر ناخود آگاه عمعق، که میتوان از آن به الهامگر (تابعه) شعر وی تعبیر کرد، نمودهای گونهگونی دارد؛ گاهی به صورت خیال یار ظاهر میشود؛ گاهی نسیم زلف معشوق است که تجسّم مییابد؛ زمانی هم رسول و پیک بخت است. موضوع، فرم و طرح اصلی قصایدی که از زبان الهامگر نقل میشود بسیار مانند هم است.
حسین بیات،
دوره ۹، شماره ۳۳ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده
در تعدادی از مقالات علمی - پژوهشی فارسی در سالهای اخیر، به انعکاس محتویات ناخودآگاه شخصیت در تکگویی درونی و روایت جریان سیال ذهن اشاره شده است. اما دانش روانشناسی به ما آموخته است که محتویات ضمیر ناخودآگاه ماهیتی غیرزبانی، مبهم و پنهان دارند و بهدلیل مقاومت بخش آگاه روان انسان، راهی برای آگاهانهشدن ندارند و فقط شاید کسانی همچون روانکاو یا رواندرمانگر بتوانند از طریق واسطههایی مانند رؤیا، هیپنوتیزم، حالت خلسه یا تظاهرات روانپریشانه آنها را استنباط کنند. از آنجا این که ادعا اغلب به مقالات و کتابهای فارسی محدود میشود، مقالۀ حاضر با بررسی انتقادی این مقالات و منابع آنها به این نتیجه رسیده است که این اشتباه گاهی ناشی از فقدان تسلط کافی بر مباحث نظری و گاهی نتیجۀ استناد به منابع کماعتبار و دستدوم است. براساس منابع معتبر و اصیلی که مبانی نظری داستاننویسی جریان سیال ذهن را بیان کردهاند، ادعای محاکات ضمیر ناخودآگاه در این شیوۀ داستاننویسی- برخلاف برخی داستانهای روانشناختی و آثار سوررئالیستی- نادرست و غیرعلمی است.
خلیل پروینی، علی احمدزاده، کبری روشنفکر، حسین محمد زاده،
دوره ۱۰، شماره ۳۸ - ( ۵-۱۳۹۶ )
چکیده
برخی الگوهای رفتاریِ عاطفی و فکری که بهطور ارثی در همه انسانها به ودیعه گذاشته شده و یونگ با عنوان کهنالگو از آنها یاد کرده است، در روند رشد شخصیتی انسان تأثیر بسزایی میگذارند. این تصاویر ازلی از «ناخودآگاه جمعی» سرچشمه میگیرند و از آنجا که شعر عرفانی نیز دستاورد الهام شاعر از این لایه روان است، کهنالگوهای زیادی در آن تجلی مییابند. انگاره «انسان کامل» ازجمله این کهنالگوهاست که ظهور آن در شعر عرفانی بیانگر چالش شاعر برای خودشکوفایی و رسیدن به «خود» است.
این جستار با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر مکتب روانشناسی تحلیلیِ یونگ، بر آن است تا شخصیت عمادالدین نسیمی را با توجه به انگاره انسان کامل در اشعار عرفانیاش، نقد روانشناختی کند. این کهنالگو در نتیجه «فرافکنی»، در قالب شخصیتهای مختلفی مثل پیامبر- صلّیاللهعلیهوآله-، فضلالله نعیمی و... در شعر این شاعر تجلی یافته است. ظهور این انگاره در شعر نسیمی کارکرد خاصی دارد و هدف آن رساندن شاعر به «خود»، پس از طی مراحل «همانندسازی»، «تورم روانی»، «فرافکنی» و «فردیت» است.
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۰ )
چکیده
تأثیر سیر تکامل علوم گوناگون بر نظریه سازمان، اهمیت مشروعیت بیرونی را همراستا با اهمیت کارایی درونی مدنظر قرار داد. اگر مدیریت در سویه عقلانیت ابزاری مشغول است، جامعهشناسی به سویه عقلانیت فرهنگی متمایل میشود؛ در ایران این زمینه فرهنگی از کنشهای ساختاری و رفتاری مدیریت آب بسیار تأثیر پذیرفته است. از این رو آبسالاری به مثابه واژهای بسیار رسا، تبیینگر ماهیت کنش اداری در ایران مدنظر قرار میگیرد؛ کنشی که در متن ادبیات هم در ساختار بوروکراسی سنتی و هم در ساختار دموکراسی نمایشی، بسیار جلوهگری میکند و در سایه نوعی زبانسالاری، نوعی سلطه زبانشناختی را دامن میزند.
دوره ۱۸، شماره ۷۴ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده
در این جستار، تعبیر رؤیای گودرز در شاهنامه از دو دیدگاه خوابگزاری سنتی و مباحث ناخوداگاه فردی و جمعی یونگ مورد بررسی قرار گرفته و با تعبیر مدنظر روایت داستانی مقایسه شده است. روش تحقیق در این مقاله، تحلیل و مقایسه است؛ یعنی در بخش خوابگزاری سنتی، تعبیر نمادهای آمده در رؤیا براساس کتابهای تعبیر خواب ایرانی و اسلامی گزارش میشود؛ اما در بخش تحلیل روانشناسی رؤیا، ابتدا با در نظر گرفتن وقایع زمان دیدن خواب و نیز رخدادهای زندگی، شخصیت و روحیات گودرز ، نمادهای رؤیای او تحلیل، و در بخش پایانی نیز شباهتهای ساختاری این رؤیا با اسطوره ها و کهن الگوها بررسی شدهاست.
در نهایت از دیدگاه تعبیر سنتی خواب، نمادهای آمده در رؤیا را منطبق با تعبیر آن در روند داستانی شاهنامه می بینیم. در بررسی ناخودآگاهی فردی، این نتیجه به دست آمد که ناآرامی خاطر و دغدغۀ گودرز برای به نتیجه رسانیدن نبردهای کین خواهی سیاوش در روان او گرهی ایجاد کرده که به دیدن چنین رؤیایی منجر شده است؛ اما این رؤیا از دیدگاه ناخودآگاهی جمعی، کهن الگوها و نیز همسویی با اساطیر کهن با چند رویکرد قابل تبیین است. این رویکردها عبارت است از: کهن الگوی قهرمان، کودک رها شده، اسطورۀ باروری و اسطورۀ آفرینش نخستین.