۱۱ نتیجه برای موتیف
الهام دهقان، محمد تقوی،
دوره ۲، شماره ۸ - ( ۱۰-۱۳۸۸ )
چکیده
چکیده
موتیف یکی از اصطلاحات رایج در هنر و ادب و همچنین علم و فن است. بحث از موتیف در نقد و تحلیل جنبه های ساختاری و محتوایی آثار ادبی فواید و کارایی های بسیاری دارد. از این رو اطّلاع از جوانب معنایی و تعاریف آن برای پرداختن به آثار و تحلیل آنها ضروری است. با توجّه به این ضرورت، در این مقاله سعی شده علاوه بر معانی و تعریف های چندگانۀ موتیف، اصطلاحات نزدیک به آن نیز مورد بحث قرار گیرد و نسبت و دایرۀ کاربرد آنها روشن شود.
موتیف در نقّاشی و هنرهای تجسّمی و نمایشی و ادبیات به کار می رود و مهمترین ویژگی آن در این هنرها خصلت تکرار شوندگی و برانگیزندگی آن است. در ادبیات نیز کم و بیش همین ویژگی ها در اجزا و عناصر ادبی، گوناگونی موتیف را شکل می دهند. با توجّه به تنوّع عناصری که می توانند کارکردِ موتیف داشته باشند( شامل: موقعیّت، واقعه، عقیده، تصویر، شخصیّت نوعی، ویژگی بارز یک شخصیّت، مضمون مکرّر و...) این اصطلاح با اصطلاحات دیگری ارتباط می یابد که عبارتند از: درونمایه، تپس، لایت موتیف، کهن الگو. در این مقاله پس از ارائۀ تعاریف و نسبت های این اصطلاحات به نحوۀ شکل گیری و کاربرد و کارکرد موتیف در آثار ادبی پرداخته شده است.
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده
بسیاری از رمان هایی که نویسندگان زن ایرانی در چند سال اخیر نگاشته اند، از جهات مختلفی مانند پیرنگ، زاویه دید، شخصیت و... با هم شباهت دارند. این مقاله می کوشد چهار رمان از این نویسندگان را از منظر درون مایه مقایسه و بررسی کند. با مطالعه این گونه آثار، می توان به مشکلات و معضلاتی پی برد که وجود دارند یا در آینده پدیدار خواهند شد و هنرمندان توانسته اند با ذهنیّت هنری خود، آن ها را زودتر تشخیص و هشدار دهند. در این چهار رمان، مشترکاتِ مضمونیِ فراوانی وجود دارد که به ظاهر برآمده از گفتمانی مشترک است. برای بررسی این موضوع، ابتدا در بخش مقدمه، توضیحاتی درباب درون مایه و چیستی و اهمیت آن آمده است. سپس در بخش های بعدی، درون مایه رمان ها از دو منظر درون مایه های کلی و درون مایه های جزئی مطالعه شده است. در پایان، دریافتیم که درون مایه این چهار رمان تاحد زیادی شبیه به هم هستند و به نظر می رسد سبب آن، گفتمان مشابه نویسندگان آن هاست. چهار رمانی که در این مقاله بررسی شده اند عبارت اند از: خط تیره آیلین ( اثر ماه منیر کهباسی)، چراغ ها را من خاموش می کنم و عادت می کنیم (از زویا پیرزاد) و چهل سالگی (نوشته ناهید طباطبایی).
محمد تقوی، الهام دهقان،
دوره ۴، شماره ۱۳ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده
چکیده در آثار داستانی بررسی موتیف و نشان دادن ارتباط آن با سایر عناصر داستان به تجزیه و تحلیل دقیقتر و درک بهتر اجزای داستان بویژه پیام های ضمنی آن کمک میکند. صادق هدایت از نویسندگانی است که گاه آگاهانه و گاه ناخودآگاه در داستانهایش عناصری را که در شمول موتیف قرار می گیرند به کار برده است. موسیقی، نقّاشی، تیرگی و سرما و سایه از جمله عناصر تکرار شونده و عربستیزی، غلبه و قدرت سرنوشت، بیاختیاری آدمی، انزواطلبی از جمله درونمایههای تکرار شونده در داستانهای هدایت و همۀ این موارد در شمار موتیف های داستانهای او هستند. این عناصر و مفاهیم در داستانهای هدایت به نحوی معنیدار تکرار شده اند و در این تکرار گاه قصد هنری نویسنده و گاه دغدغه های فکری و عاطفی او در کار بوده است. موتیف های مفهومی (درونمایه ای) برای خواننده، دورنمایی از جهانبینی هدایت و دیدگاه خاصّ او به زندگی و انسان و همچنین ویژگیهای شخصیّتی و حسّاسیّتهای وی را آشکار میکنند. علاوه بر بررسی موتیف های غالب در داستان ها، در این مقاله نشان داده شده است که انواع موتیف ها مانند رنگها و ابزار و اشیای خاص یا بعضی رفتارها و حرکتهای قهرمانان که در یک داستان مستقل تکرار شده اند، کارکردهای مهمی در داستان دارند و درانسجام اثر و تقویت پیرنگ و در شخصیّتپردازی و فضاسازیهای داستان مؤثّر بودهاند. واژههای کلیدی: موتیف، داستاننویسی، صادق هدایت، نقد ادبی.
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده
متن ادبی همواره انعکاس دهنده اندیشه ادیبان و شاعران بوده است. در این میان ادبیات تطبیقی یکی از حوزههای مطالعات ادبی است که به بررسی موارد تلاقی ادبیات در آثار مختلف و یافتن پیوندهای مشترک و قرابتها در ادبیات و سایر مظاهر معرفت انسانی می پردازد. در حوزه شعر، همنشینی موتیفها یا عناصر تکرار شونده با مؤلفههای مفهومی ملل مختلف، بیانگر اندیشه و هدف شاعران از سرایش است. کودک و کودکی از موتیف هایی است که مکرراً به اشعار ستیز و مقاومت ملل گوناگون راهیافته است. در واقع شاعران با آوردن موتیف کودک و کودکی در کنار مؤلفههای مفهومی، رویکرد خود را به مقوله کودکی و نقش کودک در جامعهای که دچار مسئله ستیز شده یا در حال مقاومت بوده،نشان داده اند. برای پی بردن به ظرایف این تلاقی در میان متون ادبی ملل مختلف ابتدا اشعار مقاومت در سه زبان فارسی، عربی و فرانسه انتخابشده و پس از تعیین مؤلفههای مفهومی موجود در آن، ارتباط کاربرد موتیف کودک و کودکی با این مؤلفهها بررسی و تحلیل شده است. یافتههای همسان در اشعار سه زبان و فرهنگ منتخب، بیانگر این نکته است که توانش فکری شاعران در کاربرد موتیف کودکی در اشعار ستیز و مقاومت به دلیل همسانی موقعیت ها به یکدیگر شبیه و نزدیک است تا جایی که مولفه های همانند و مشابه این موتیف را همراهی کرده است. این همنشینی نشان می دهد در اشعار منتخب، از کودک و مفهوم کودکی غالبا استفاده ابزاری شده و مفهوم کودکی در خدمت بیان اهداف بزرگسالان قرار گرفته است.
دوره ۷، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۵ )
چکیده
با افزایش روزافزون تعداد ساختارهای اضافه شده به پایگاههای اطلاعاتی نظیر PDB، اهمیت مقایسهی ساختاری پروتئینها به منظور بررسی روابط تکاملی بین خانوادههای مختلف، پیشگویی ساختار و عملکرد در پروتئینهای تعیین ساختار نشده و نیز طبقهبندی ساختاری در پروتئینها ضروری به نظر میرسد. برنامههای همردیفی ساختاری در پروتئینها به دلیل حجم بالای محاسبات در مقایسه با روشهای متداول ردیفبندی توالیها کندتر هستند و جوابهای تخمینی را ارائه میکنند. از اینرو، طراحی الگوریتمهای جدید در این زمینه یک مسئلهی باز محسوب میشود. هدف از این تحقیق، ارائهی الگوریتمی جدید بر مبنای منطبق سازی گرافها جهت انجام ردیفبندیهای ساختاری چندتایی در پروتئینها با استفاده ازبرنامهی NetAl است. ورودی برنامهی PSNetAl فایلهای ساختاری پروتئین به فرمت PDB است. برای تمامی فایلهای ساختارهای پروتئین، گرافهای غیرجهتدار و مبتنی بر فاصله ساخته میشود و با استفاده از الگوریتمی پیشرونده، همردیفی چندتایی شبکهها انجام میشود. بزرگترین زیرگراف مشترک حاصل از همردیفیهای چندتایی در انتهای برنامه شامل رأسهای مشترک میان تمامی ساختارهای ورودی است. چنانچه میان ساختارهای ورودی شباهتهای ساختاری و تکاملی وجود داشته باشد، انتظار میرود که موتیفهای ساختاری مشترک با انجام همردیفی چندتایی شبکهها در بزرگترین زیرگراف مشترک قابل مشاهده باشند. به منظور بررسی عملکرد برنامه، مجموعه دادهای شامل ۷۶ خانوادهی پروتئینی با متوسط یکسانی بیش از ۵۰% و حداقل دارای سه عضو از پایگاه دادهی HOMSTRAD استخراج شد. نتایج حاصل از این خانوادهها نشان میدهد که همردیفیهای ساختاری بدرستی انجام شده است و در نتیجهی آن در ۶۷ خانواده از مجموع ۷۶ خانواده بیش از ۹۰% موتیفهای ساختاری در بزرگترین زیرگراف مشترک دیده میشود.
دوره ۹، شماره ۳۸ - ( ۳-۱۴۰۰ )
چکیده
لالاییها یکی از شاخههای مهم و ارزشمند عامه در فرهنگ هر قومیتی بهشمار میآیند. درونمایۀ لالاییها بازتاب اندیشهها، باورها، تأملات روحی، دغدغههای اجتماعی و سیاسی، عواطف، دعاها و آرزوهای فردی و اجتماعی است که میتوانند از شرایط جغرافیایی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه تأثیر بپذیرند. از آنجایی که لالاییها مختص فرهنگ یا کشور خاصی نیستند، میتوانند اشتراکات زیادی با یکدیگر داشته باشند که این اشتراکات ممکن است از حیث ریتم، مضمون، مفاهیم و همچنین موتیفها و تُپُسهای دینی، طبیعی، اجتماعی، جغرافیایی و سیاسی باشد. در این پژوهش به شیوۀ توصیفی ـ تحلیلی سعی بر آن است تا با بررسی چهل لالایی مکتوب سبزواری که به روش کتابخانهای گرد آمدهاند، ضمن مشخص کردن شیوۀ شکلگیری موتیف در آنها، رایجترین موتیفهای بهکار رفته نیز معرفی شود تا از این رهگذر ضمن شناساندن لالاییهای بومی سبزوار، به بازتاب اندیشههای دینی، شرایط اجتماعی و دغدغههای فردی مادران آن روزگار پی ببریم. پس از بررسی موتیفهای گوناگون در این لالاییها توانستیم آنها را به چهار دسته موتیفهای مذهبی، طبیعت، اماکن و خویشاوندان تقسیم کنیم. از بین موتیفهای بهکار رفته، موتیف «گل» (نام انواع گلها) با ۲۶ مورد و موتیف «بابا» با ۱۶ مورد، بیشترین بسامد را داشتند. حاصل این بررسی نشان میدهد که گویندگان این لالاییها از انواع موتیف برای غنی ساختن درونمایۀ لالاییهای خود به خوبی بهره گرفتهاند، زیرا سرایندگان آنها تصاویر و مضامین موجود را براساس موتیفهای گوناگون بنا نهادهاند که اغلب این موتیفها شبکهای از تصاویر، مضامین فکری و احساسی آنها را شکل میدهند که بدون تحلیل آنها، شناخت مختصات اصلی و زوایای مفاهیم این لالاییها آشکار نیست.
علیرضا محمدی کله سر،
دوره ۱۴، شماره ۵۶ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده
اگرچه مضمونیابی جایگاهی مهم در نقد و پژوهش ادبی و هنری دارد، کمتر بهعنوان فرایندی روشمند مورد بحث قرار گرفته است. پژوهشهای زبان فارسی بیشتر متوجه شرح و معرفی مضمون آثار است تا بررسی فرایندها، روشها و راهبردهای کشف و فهم مضمون. در مقاله حاضر، با تکیه بر نمونههایی از نقد آثار ادبی و سینمایی، دو فرایند مستقیم و غیرمستقیم در مضمونیابی شناسایی و معرفی شده است. اولین و رایجترین فرایند، مضمون را با تکیه بر نشانههای آشکار و معانی صریح متن بهدست میآورد. سه مورد از این نشانههای آشکار عبارت است از: گفتههای مستقیم متن، عناصر فابیولا و قراردادهای ادبی. این فرایند معمولاً مضمونهایی آشنا و بینیاز از توجیه و تبیین ارائه میدهد. درمقابل، فرایند غیرمستقیم با تکیه بر معانی ضمنی و برساخته، به مضمون اثر دست مییابد. مهمترین راهبردهای مورد استفاده در فرایند غیرمستقیم عبارت است از: مفاهیم نهفته در نظریههای ادبی، توجه به شگردهای فرمی، استخراج موتیفهای غیرعینی، یا ترکیب این موارد. مضمونهای بهدستآمده از فرایند دوم بهدلیل غرابت، به توجیه دقیق منتقد نیازمند است؛ توجیهاتی که نشانه آگاهی منتقد از راهبردهای مورد استفاده خود است.
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۹-۱۴۳۳ )
چکیده
لقد حظی البحث عن الموتیف باهتمام واسع فی النقد الأدبی الأوربی باعتباره عنصراً فعالاً فی النقد وتحلیل النصوص الأدبیة. وأصل کلمه «الموتیف» فرنسیة، تعنی فی الأدب الفکره الرئیسه أو الموضوع الذی یتکرر فی النتاج الأدبی أو المفرده المکرّره أو الحافز والباعث.
والإغتراب والذی یعنی ابتعاد الإنسان عن وطنه الأم قد یصیر موتیفاً عند الشاعر إذا اضطرّ أن یعیش بعیداً عنه وعن کل ما یؤنسه ویحبّه فیکرره ویحوم حوله من قریب أو من بعید ویتحدّث عما ینتابه من مشاعر سلبیة.
تهدفُ هذه الدراسه التی اعتمدت فی خطتها علی المنهج الوصفی - التحلیلی، إلی الکشف عن الموتیف وتوظیفه فی شعر الشاعر العراقی المقیم فی استرالیا یحیی السماوی، لتجیب عن الأسئله التالیة: ما هو سبب إلحاح الشاعر علی الإغتراب وتکراره؟ وما هی الموتیفات والرموز المتعلقه بهذا الموضوع؟ وما هی دلالاتها وإیحاءتها الرمزیة؟ والإغتراب بما فیه من القلق النفسی والمراره والحزن سری فی هیکل شعر السماوی فی کلماته وعباراته وصوره ومعانیه؛ فقد طُرِد من وطنه الحبیب فعاش غربه جسمیه کما أن التزامه بقضایا وطنه وإحساسه المرهف جعلاه یعیش غربه روحیه وفکریة. وقد توصلنا فی هذه الدراسه إلی أن الإغتراب من أهم الموتیفات فی شعر السماوی والذی ینقلنا إلی أجواء الشاعر النفسیه وینطوی علی محاور تعود إلی إحساسه بالغربة، وأهمّها الحزن والموت والمرأه والحنین، وبعض الرموز التی تدل علی الغربه کالطیور المهاجره والحمامه والبحر والریح.
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۳۴ )
چکیده
لقد حظی البحث عن الموتیف باهتمام واسع فی النقد الأدبی الأوربی باعتباره عنصراً فعالاً فی النقد و تحلیل النصوص الأدبیة. أصل کلمه "الموتیف" فرنسویة، و تعنی فی الأدب الفکره الرئیسیه أو الموضوع الذی یتکرر فی النتاج الأدبی أو المفرده المکرّره و الموتیفات فی شعر الشاعر تحمل دلالات و إیحاءات رمزیه وثیقه الصله بنفسیه الشاعر و توجهاته و آرائه.
وقد ظهرت الموتیفات فی شعر الشاعر العراقی المقیم باسترالیا یحیى السماوی ضمن أشکال و محاور مختلفه منها المضامین و المفردات و الرموز و من أهم موتیفاته الرمزیه التی تحمل دلالات وثیقه الصله بحیاته و نفسیته "النهر" و "البحر" و ما یتعلّق بهما کاستدعاء أسطوره "السندباد"، فقد وردت هاتان المفردتان فی شعره بکثافة، و قد انزاحت عن معناها الحقیقی لتحمل دلالات و رؤى جدیدة، و أحیاناً تصبح رموزاً فی منجزه الشعری تدل على حالاته الاغترابیه و استلاب الوطن. فللنهر تداعیات و تجلیات کثیره فی لغه السماوی التصویریة، فهو رمز الحیاه و الخصب، و رمز الوطن الحبیب؛ و قد یدلّ على استلاب الوطن و افتقاده. و قد وظّف السماوی البحر لإبراز الأبعاد السیاسیه للقضیه العراقیة. فالبحر رمز للخوف و الغموض و الرحله فی طریق الحیاة، و إرتیاد المجهول.
هذه الدراسه التی اعتمدت فی خطتها على المنهج الوصفی – التحلیلی، ترصد هذه المفردات و دلالاتها فی تجربه الشاعر.
دوره ۲۷، شماره ۱ - ( ۸-۱۴۴۱ )
چکیده
من الجدیر ملاحظه التکافؤ وفی بعض الأحیان؛ عملیّه النسخ من قِبل فنانّی الحقبه الإسلامیه لموتیفات الآثار الفنیّه والثقافیّه فی العصر الساسانی؛ وهی تعکس –وبوضوح- مدی سعه التأثّر الکبیر من ثقافه الساسانیین وفنّهم. ینهج بحثنا هذا المنهج التحلیلی من حیث الماهیّه والجوهر، وقد استخدمنا الوثائق المکتبیه فی جمع المعلومات حتّی یتهیّأ لنا المجال لدراسه علل الموتیفات الفنیّه فی العصر الساسانی فی آثار العصور الإسلامیّه وتناولنا أیضاً الأسباب المؤثّره فی البحث حول علل استمرار الموتیفات فی غضون العصور المعنیّه؛ لأنّه لا یتهیّأ لنا النظره الصحیحه بالنسبه إلی الآثار الفنیّه فی العصور الإسلامیّه إلّا من خلال الاستیعاب العمیق بالنسبه إلی جذور هذه الآثار ومضامینها. ترجع استمرار توظیف واستخدام الموتیفات التی تتعلق بفتره ماقبل الإسلام، فی العصر الإسلامی، لعدّه أسباب؛ وهذا الخلاف یتبیّن من خلال الظروف التأریخیه والجغرافیه الّتی تمّ فیها خلق العمل الأدبی، یمکن فی هذا الصدد الإشاره إلی توغّل الأشراف والعوائل والحکومات الإیرانیه ووجود الأدب وتأریخ إیران الشفهی إلی جانب ما تبقّی من المستوی الأعظم من آثار الدوله الساسانیه بعد الإسلام، بحیث أصبح کلّ ذلک أرضیّه خصبه لانتقال الأدوار والمضامین من تلک العصور إلی العصر الإسلامی.
دوره ۲۹، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۴۴۴ )
چکیده
تعد الاستعاره المفهومیه فی النظریات اللغویه الحدیثه من أهم القضایا التی تختلف عن مفهومها الکلاسیکی اختلافا جذریا. ویری اللغویون الجدد أنه لا تقتصر جمالیات الاستعاره علی حقلی البلاغه والأدب، بل تعدوهما لتشمل الحقل الدلالی أیضا. وفی السیاق ذاته، اقترح لیکوف وجونسون وهما من طلیعه المنظرین للاستعاره المفهومیه نظریه جدیده تتمثل فی أن الاستعاره المفهومیه تؤدی وظیفه مفهومیه فضلا عن وظیفتها الجمالیه والأدبیه ما یمیزها عن مفهومها الکلاسیکی القدیم. هذا ویرمی هذا البحث إلی دراسه الاستعاره المفهومیه بأشکالها المتنوعه فی دیوان بلند الحیدری مرتکزا علی موتیف الحیاه، اعتمادا علی المنهج الوصفی التحلیلی. وقمنا لإنجاز الدراسه بالبحث عن الاستعارات المفهومیه بأقسامها الثلاثه هی: الوجودیه والمادیه والهیکلیه أولاً ثم تحلیل الاستعارات تحلیلا دلالیا بما یتلاءم وأهداف البحث ثانیا. وتکمن أهمیه الموضوع فی أن الشاعر عبّر فی شعره عن رؤیته المشوبه بالخیبه والإحباط والتی قد تتحول إلی الاحساس بالتشاؤم والعبثیه. ومن أبرز النتائج التی تفیدها دراستنا هذه، هی أن الشاعر ینظر إلی الحیاه نظره تشاؤمیه إلا أن نظرته لاتخلو من مشاعر التفاءل والإیجابیه أحیانا. أضف إلی ذلک أنه ثبت من خلال هذه الورقه البحثیه أن الاستعاره الوجودیه بأنواعها الثلاثه وهی الظرف والتشخیص والمادیه تفوق غیرها من الاستعارات فی شعر بلند الحیدری من حیث الکمیه. والسبب فی ذلک ربما یعود إلی حرص الشاعر علی تحویل أفکاره ورؤاه من الحاله المجرده والذهنیه إلی صور مادیه محسوسه یألفها المخاطب المتلقی بسهوله ووضوح.