جستجو در مقالات منتشر شده


۲ نتیجه برای مقتل


دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

مقتل­ها از جلوه­های تاریخی بازتاب­ واقعۀ عاشورایند و در قالب روایت بیان می­شوند. کاربست نظریه­های نوین نقد ادبی در تحلیل روایت­های تاریخی، زمینۀ شناخت بهتری از بافت روایی این آثار فراهم می­سازد، به طوری­که ساختار روایی این گونه آثار را بهتر نمایان ­می­شود. هدف از این پژوهش، معرفی مقتلی مغفول و روایت­شناسی آن از منظر تودوروف است. این نوشتار می­کوشد به­شیوۀ توصیفی-تحلیلی سطح نحوی روایت را در مقتل سرالأسرار بررسی­کند. برای این منظور از رویکرد روایت­شناسی تودوروف بهره گرفته است. تحلیل روایی تودوروف از برجسته­ترین رویکردهای ساختارگرایی است که به نمودهایی از جمله نمود نحوی می­پردازد. بنابر یافته­های پژوهش،روایت با پی­رفت­ها، گزاره­هایش و....که نمود نحوی روایت را نشان می­دهند، طرح روایت را پیش‌برده‌است. به لحاظ ساختار زبانی؛مقتل مذکور بر محور صفت­ها و کنش­های شخصیت­ها شکل­گرفته­است. از دیدگاه نحوی؛ ده پی­رفت پایه دارد که یک پی­رفت فرعی را در خود جای­ داده­است. گزاره­های وصفی و فعلی در کنار یکدیگر با وجوه روایتی متعددی بروز یافته­اند. شیوۀ غالب ترکیب پی­رفت­ها زنجیره­سازی است .ترکیب پی­رفت­ها گاه از لحاظ مراحل پنج­گانۀ تودورف ساختار منسجمی دارند. با وضعیتی متعادل آغاز می­شوند. با کنش پاره­ای از شخصیت­ها، توازن از میان می­رود؛ اما تعدادی از پی­رفت­های پایه، وضعیت تعادل آغازین را ندارند یا نیرویی قادر به برقرار تعادل نیست. ویژگی محتوایی مقتل سبب شده تا برخی پی­رفت­ها با مراحل پنج­گانۀ تودوروف هم­خوانی نداشته­باشد؛ اما در بررسی کلی ساختار روایت­های مقتل مذکور، به این نتیجه می­رسیم که به­رغم تفاوت­هایی که در تعدادی از پی­رفت­های پایۀ مقتل مذکور وجوددارد؛ در نهایت با مراحل پنج­گانه در روایت­شناسی تودورف منطبق است.
 

زهرا حیاتی،
دوره ۱۲، شماره ۴۸ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده

یافتن شباهت‏ها و تفاوت‏ها در نگارش تاریخی و ادبی می‏تواند ذیل مطالعات بین‌رشته‏ای تعریف شود. در این پژوهش، جنبه‏های روایی مقتل‏های واقعه عاشورا از دیدگاه زمان روایی ژرار ژنت بررسی شده است. مورد مطالعه، ماجرای حضرت قاسم (ع) است. روش پژوهش توصیفی ـ تحلیلی است و از نتایج برجسته تحقیق این موارد است: ۱. در حوزه آرایش رویدادها، بیشترین زمان‏پریشی‏ها به رویدادهای نامعتبر تاریخی اختصاص دارد که در مقتل‏های نیمه‏روایی (تاریخی ـ داستانی) آمده است. متفاوت‏ترین نوع زمان‏پریشی نیز در محرق ‌القلوب آمده که نشانه‏های آن در مداحی‏های امروز به‏جا مانده است. ۲. در حوزه دیرش رویدادها، بیشترین درنگ‏های روایی به رویدادهای نامعتبر تاریخی مربوط می‌شود که حاصل پردازش ادبی در سطح لفظ است؛ شیوه دیگر اطاله دادن، روایت درآمیختن نظم و نثر است و پس از آن، توصیف جزئیات برخی رویدادها از شتاب روایت کاسته است. بیشترین صحنه‏های نمایشی اغلب به رویدادهای نبرد مربوط است. ۳. در حوزه بسامد رویدادها، بیشترین تکرار حاصل درآمیختگی نظم و نثر و تکرار مطلب منثور در شعر است.
 

صفحه ۱ از ۱