جستجو در مقالات منتشر شده
۴ نتیجه برای مقامه
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده
مقامه های فارسی و عربی با وجود فراوانی و تنوع ظاهری، بنیانی همبسته دارند که حاصل ساختار روایی مشترک آن ها است. هدف اصلی این پژوهش، کشف و شناخت این ساختار روایی مشترک است. بدین منظور بر پایه «نظریه ریختشناسی ولادیمیر پراپ» به ارزیابی ۱۲۴ مقامه موجود در کتاب های مقامات بدیع الزمان همدانی، مقامات حریری و مقامات حمیدی پرداختیم و دریافتیم که ساختار روایات مقامه های فارسی و عربی از نظر انواع قهرمان و عملکرد آنان همانند هستند و در ۳۱ «خویشکاری» و هفت حوزه عمل با نظریه ریختشناسی ولادیمیر پراپ قابل تطبیق هستند. چنین رویکردی سبب شد، طرح ۱۲۴ مقامه را در چارچوب الگویی واحد خلاصه کنیم و به این نتیجه برسیم که ساختار روایی این مقامه ها، در واقع اشکال مختلف از یک طرح اولیه بنیادین است که در خلق و ایجاد گونه مقامه مؤثر بوده است.
فاطمه ماه وان،
دوره ۶، شماره ۲۲ - ( ۶-۱۳۹۲ )
چکیده
چکیده: نگارگر برای مصوّرسازی، ویژگی¬های تصویری متن ادبی را اخذ کرده و آن¬ را در قالبی هنری به تصویر می¬کشد. قابلیّت¬های تصویری متون یکسان نیست و شیوه مصوّرسازی به فراخور قابلیّت¬های تصویریِ متن، تغییر می¬کند. در این جستار با انطباقِ عناصر متنی و ساختارهای تصویریِ مقامات حریری، درصدد برآمدیم تا قابلیّت¬های تصویری نوع ادبیِ مقامه را بررسی کنیم. پرسش پژوهش، این است که آیا نوع ادبی مقامه، شیوه خاصی از تصویرگری را طلب می¬کند؟ ویژگی¬های سبکی مقامه چه تأثیری بر نوع تصویرگری آن دارد؟ برای پاسخ به پرسش مذکور، متن مقامات حریری را با نگاره¬های آن انطباق می¬¬دهیم. حاصل انطباق متن و تصویر، دو ساختار کلّی را در تصویرسازی مقامات حریری نمایان می¬¬سازد: ۱ـ ساختارهای تصویری همانند ۲ـ ساختارهای تصویری چندگانه. حاصل پژوهش، مبیّن سبک شاخصی از تصویرسازی در مقامات حریری است که می¬توان آن را به عنوان الگوی تصویرسازیِ مقامات معرّفی کرد. کلید واژه¬ها: مقامات حریری، تصویرگری، نگارگری، مقامه، نسخ مصوّر
دوره ۷، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۵ )
چکیده
نظریه مایکل هلیدی تحت عنوان «زبانشناسی سیستمی- نقشی» از مهمترین نظریات زبانشناسی است که در چارچوب نقشگرایی به شکلی سازمانیافته و منظّم به تحلیل متون مختلف ادبی میپردازد. او در بخشی از این نظریه از مؤلفههایی سخن میگوید که یک متن منسجم بایستی از آنها برخودار باشد. سپس رقیّه حسن در یک نظریه جداگانه تکمیل کننده نظریه همسرش مایکل هلیدی با عنوان نظریه هماهنگی انسجامی بهشمار میرود. برخی منتقدان - همچون زکی مبارک، موسی سلیمان و ابن طقطقی- بر این باورند که مقامات به عنوان یکی از کهنترین انواع روایی از انسجام لازم برخوردار نیست. گرچه این نظر تاحدودی صحیح است و هدف آموزش زبان از سوی مقامه نویسان تا حدودی باعث شده که به انسجام و پیوستگی متنی و معنایی چندان وقعی ننهند؛ اما در میان انبوه مقامات برخیها از چنان انسجامی برخوردارند که با آثار روایی منسجم و در هم تنیده معاصر برابری میکنند. از آن جمله است مقامه مضیریه بدیعالزمان همدانی که در این نوشتار میکوشیم در پرتو نظریه هلیدی و نظریه تکمیلی رقیه حسن عوامل انسجام و هماهنگی انسجامی را در آن مورد بررسی قرار دهیم. برآیند این پژوهش نشان میدهد که مجموعه عوامل انسجام از قبیل دستوری، واژگانی و پیوندی به همراه سایر ویژگیهای هماهنگی انسجامی مانند زنجیرهها و تعامل بین زنجیرهها باعث انسجام اجزای این مقامه شدهاند.
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۲۷ )
چکیده
تسعی هذه الدراسه الی الموازنه بین المقامات المشترکه لدی الأدیبین الفاضلین بدیع الزمان الهمذانی والحریری . من المعروف أن بدیع الزمان هو الذی ابتکر فن المقامه فی الأدب العربی ثم ظهر الحریری علی ساحه الأدب وألف مقاماته المشهوره فی معارضه مقامات البدیع حیث سمی ثمانی مقاماته بأسماء مقامات البدیع وتحاول هذه الدراسه أن تجیب عن هذاالسؤال : هل هذا الاشتراک ینحصر فی الاسم . أم یتعداه الی الشکل والمضمون أیضاً؟
تنقسم الدراسه الی قسمین : قسم یعالج المقامات المشترکه من ناحیه الفکره و المضمون موازناً بین الأدیبین و یصل الی أن الفکره تکاد تکون واحده فی سته منها وهی المقامات الساسانیه والکوفیه والدیناریه والشعریه والشیرازیه والبصریه . لکنها فی المقامتین الحلوانیه والبغدادیه تختلف ، والوجه المشترک الوحید بینهما هو الاسم .
والقسم الثانی من الدراسه یتناول هذه المقامات من ناحیه الخصائص الفنیه و ما فیها من البحوث والدراسات المتعلقه بالکلمه والتراکیب منتقلا منها الی الاطار القصصی والدراسات البیانیه والمحسنات البدیعیه ثم الی ازدواجیه الشعر والنثر والاقتباس والتضمین و... و یبین أن بین الأدبیین فی هذه المقامات وجوهاً مشترکه کثیره والبدیع هو الذی ألهم الحریری تألیف هذه المقامات وبنی الحریری فکرته علی أساس فکره البدیع الهمدانی.