جستجو در مقالات منتشر شده


۲۹۶ نتیجه برای معنا


دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

هدف پژوهش پیش­ رو مطالعۀ جوانبی از مسأله معنای ضمنی است که نشان می­دهند زبان برای بیان این معنا آن را شاخص­ گذاری می­کند. از این رو، مواردی که در اینجا بررسی شده­ اند، در وهلۀ اول، می­بایست مستمسکی برای ایجاد حساسیت به ظرافت­های خارق­ العاده زبان برای پردازش این معنا تلقی شوند که در پیش­ فرض ما، تنها در صورتی به درستی شناخته می­شود که پویایی ذاتی ­اش را به آن برگردانیم و مسیر تحولش را برای هریک از گزاره­ ها به صورت انحصاری دنبال کنیم. در عین حال، نتایج به دست آمده این فرصت را در اختیار ما قرار داد که با بهبود برخی آرای گذشته به پیشبرد مباحث این حوزه یاری رسانیم. خوانش ما از موضوع و نتایج تحلیل­ها این باور را نزد ما تقویت کرد که اظهارنظر درباره معنای ضمنی بدون توجه به فرآیند تولید آن آمیخته به نوعی دگماتیسم خواهد بود که رفع آن در گروی اذعان به نقشی است که معنای صریح در این میان دارد، چرا که به نظر ما معنای صریح و ضمنی دو ساحت جدا و مستقل از یکدیگر نیستند.در نتیجه در طول بحث کوشیده­ ایم تا متغیرهایی را که از گزاره­ ای به گزارۀ دیگر و از بافتی به بافت دیگر متحول می­شوند و ممکن است نادیده گرفته شوند، در تحلیل­ها دخالت داده تا بتوانیم علیرغم جهت­ گیری­های خود که در بستر مجموعه­ای از تعاریف جدید شکل می­گیرند، همچنان در اظهارنظر نسبی­ گرا باقی بمانیم. ...

دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

 هدف این مقاله بررسی گفتمان عاطفی با رویکرد نشانه-معنا شناسی در یک غزل میررضی دانش مشهدی است. شعر، زبان دل و زاییدۀ احساسات آدمی است و شاعر کسی است که این احساسات و عواطف را با زبانی مخیل و موزون در ساختاری مطلوب بیان می­کند. نشانه‌شناسی و تحلیل گفتمان شعر، ابزارهایی جدید و مناسب با کارکردهای متنوع و نو در راستای مطالعات ادبی می‌باشند که عاطفۀ شاعر را در ابعاد تجربۀ شعری، سطح و نوع عاطفه، زبان و مخاطب مورد نقد و بررسی قرار می­دهند. در این بررسی جریان عاطفی گفتمان در شعر، در راستای بررسی شرایط شکل­گیری و تولید نظام عاطفی، و چگونگی ایجاد معنا از طریق آن مورد ارزیابی قرار گرفته است. پرسش اصلی بررسی حاضر این است که شاعر چگونه از عناصر گفتمانی در راستای ایجاد فضای عاطفی استفاده کرده است و الگوی تنشی در شعر بر اساس کدام الگو شکل گرفته است و فرآیند عاطفی در شعر، تابع کدام سازوکار نشانه-معناشناختی است. نتایج نشانگر این است که نظام عاطفی گفتمان در شعر میررضی تابعی از نظام عاطفی گفتمان فرآیندی حسی ادراکی، تنشی و جسمانه­ای است و بر اساس الگوی رخدادی شوشی (شوشی-رخدادی) شکل گرفته است. همچنین فرآیند طرحوارۀ تنش عاطفی شعر ناهمسو و واگرا می­باشد.
 


دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

زاهدان به واسطه­ی تنوع قومی، مذهبی و فرهنگی دارای بافت جمعیتی ناهمگون و متکثر است و همواره هم­زیستی مسالمت­آمیزی میان گروه­های مختلف مذهبی در این شهر برقرار بوده است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تداوم و برجسته شدن تشیع به عنوان مذهب رسمی کشور، شکاف­هایی را در گفتمان شهر میان بلوچ­ها و سیستانی­ها پدید آورد. می­توان بروز عینی این شکاف­ها را در نمادی­ترین عنصر مذهبی شهر یعنی مسجد مکّی مشاهده نمود. نشانه­های مستتر در این مسجد به عنوان عرصه­ی نمایش قدرت هژمونیک قومی- مذهبی بلوچ­های سنی مذهب، با ابعاد و ارتفاع نامتعارف و فرم­ها و تزیینات ناآشنا، بافت پیرامونی خود را قلمروبندی کرده و قواعد معنایی خاصی را تولید نموده است. لذا هدف اصلی پژوهش حاضر نقد و واکاوی مسجد مکّی به مثابه­ی یک متن چندلایه و یافتن ایدئولوژی­های آشکار و پنهان آن از طریق نشانه­شناسی انتقادی است و سعی دارد تا دریابد بازنمون گسست معنایی پدید آمده در گفتمان منظر شهری زاهدان چیست؟ و چگونه می­توان گسست معنایی پدید آمده در گفتمان شهر زاهدان را تبدیل به پیوست کرد؟ و بدین طریق تغییرات و یا عدم تغییرات لایه­های گوناگون آن را در طی زمان­های مختلف بررسی نماید.  نشانه­شناسی انتقادی در افراد آگاهی انتقادی نسبت به پدیده­ها ایجاد می­نماید. چنین آگاهی­ای از طریق نشانه­ها سبب می­شود که افراد نسبت به کنش گفتمانی پدید آمده و ساختارها و مناسبات مرتبط با آن شناخت حاصل کنند و به آن واکنش نشان دهند.

دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

لاندوفسکی نشانه‌شناس اجتماعی کانون توجه خود را بر روی سوژۀ گفتمانی و گفته‌پردازی معطوف می­کند و بدین ترتیب مفاهیم حضور و ادراک و احساس را در نشانه­شناسی مطرح می­کند. اینکه گفته‌پردازی بیشتر از ساحت گفته اهمیت می­یابد مقدمات نشانه­شناسی پدیدار­شناختی را فراهم می‌کند. مسألۀ مهم نگارندگان پژوهش این است که با توجه به اینکه در نظام «تطبیق» شاهد وحدت میان سوژه­ها هستیم و «دیگری» یا آن وجه «غیریت» نه تنها ابژه­ای منفعل نیست بلکه حکم سوژه­ای با تعاملی پویا را ایفا می­کند چگونه فرآیند معنایی شکل می­گیرد و آیا می­توان ادعا کرد که ارتباط میان سوژه­ها با نظریۀ «تطبیق» لاندوفسکی هم­خوانی دارد. با توجه به مسأله پژوهش، فرضیۀ نگارندگان این است که دریافت معنا با توجه به تعامل­های مشخص بین سوژه­ها در بافت­های اجتماعی متفاوت می­باشد، از‌این‌رو دریافت معنا نمی­تواند جدا از بافت و ساحت گفته­پردازی باشد بلکه تابع تعامل بین سوژه­ها در شرایط متفاوت گفتمانی است.پژوهش حاضر به بررسی نشانه­معناهای موجود در قصیده «لیالی المنفی» اثر مُحی‌الدین فارِس پرداخته‌است. دستاوردها حاکی از آن است که نظام معنایی حاکم بر گفتمان این قصیده از نوع نظام تطبیق است. در واقع ارتباط تعاملی و تطبیقی نظام نشانه­ای در این قصیده به گونه­ای است که معانی تبعید، جنگ داخلی، اشغالگران از پیش تعیین شده و یک جانبه نیست بلکه این معانی تنها در صورتی قابل دریافت هستند که مسألۀ حضور و تعامل هم‌زمان سوژه و دیگری مطرح شود. ضمن اینکه گفته‌پرداز به ترتیب از دو نظام آپولونی و دیونیسوسی برای نامطلوب جلوه دادن پدیدۀ استعمار و نوستالژی بهره برده‌است.
 

دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

این مقاله به بررسی دو نظام گفتمانی کنشی و تنشی در شعر «کتیبۀ» اخوان ثالث می‌پردازد. نظام روایی کنش‌محور گفتمانی شکل گرفته بر اساس نقصان بیرونی با محوریت «کنش» است. نظام تنشی اما از نقصانی عاطفی_درونی نشأت می‌گیرد و با شناخت کنش­گر از هستی رابطۀ تعاملی دارد. «کتیبه» ­به دلیل داشـتن درون­مایۀ  گفتمـان روایـی، حـاوی کنش­ها و تنش­های ارزش­ محـور اسـت که نظام­های مسلط برآن قابلیت بررسی نشانه­معناشناختی را دارند. هدف پژوهش نشان دادن محورهای بنیادین معناسازی این شعر و چگونگی ظاهرشدنِ معنا در لایۀ سطحی گفتمان از میان نشانه­های یگانه می­باشد. بدین منظور پژوهش، به روش توصیفی-تحلیلی، گونه­های نظام گفتمانـی نظیر نظـام کنشـی، تنشـی_عاطفی و فنون پـردازش مفهـوم، پیوند بـا مخاطـب، ارسال پیام در شعر«کتیبه» را مشخص کرده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که گفته­پرداز با چینش هنرمندانۀ اجزای کلام موفق به تولید معنای ذهنی مدنظر خود _یأس فلسفی و مغلوبِ تقدیر بودن_ و انتقال آن به گفته­خوان گردیده است. سوژه در مواجهه با  «کتیبه» دچار تنیدگی با خود می­گردد و به­دلیل ناتوانی در خروج از این تنیدگی و پی­بردن به راز «کتیبه»، تحت فشارۀ عاطفی بالا تقریبا همۀ کنش­ها را غیرممکن می­بیند. نظام گفتمانی کنشی در ابتدا بارقۀ امیدی تولید کرده، اما در نهایت کنشگر به درِ بسته می­خورد وسرخورده به خانۀ اول بر می­گردد و در واقع فرایند تنشی به نظام گفتمانی کنشی غلبه می­کند. و این دو که در آغاز امید تلاقی آنها می­رفت، در نهایت به دلیل این که کنش­گرانِ پای در زنجیر همچنان دچار نقصان آزادی­اند، به آشتی درونی نمی­رسند.
 

دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

در میان واحد‌های واژگانی یک زبان که همگی برحسب انتخاب و ترکیب می‌توانند مشمول بسط معنایی شوند، فعل‌ها با توجه به ماهیتِ خود کاملا مستعد شعاعی بودن و افزایش معنایی‌اند. جستارِ حاضر می‌کوشد با کاربست رویکردِ شناختی بسط معنایی شکلِ ثلاثی مجرد رویدادِ«ضرب» را در زبان عربی مورد بررسی قرار دهد و به‌روش توصیفی-تحلیلی ضمن برشماری بسط‌های حاشیه‌ای این فعل، چگونگی تولید آن‌ها و نیز رابطۀ اشتراک معنایی بین مشتقات یک ریشه را تبیین نماید. قریب به۸۰ کاربرد از متقدم‌ترین تا متأخرترین معاجمِ عربی برای رویدادِ«ضرب» استخراج گردید که با صرف‌نظر از کاربردهای مشابه، ۳۲معنای شعاعی برای این رویداد حاصل شد. دستاورد حاصل نشان داد که وجود رابطۀ مفهومی بین مشتقات یک واحد واژگانی در پرتوِ خاصیت اشتقاقیِ زبان عربی قابل تایید است. ازاین‌رو از بی‌نشان‌ترین معنای«ضرب» تا بسط‌های نشان‌دار استعاری آن هریک به‌وجهی مفهوم «اعمال فشار و نیرو» را افاده می‌کنند. براین اساس ادعای متأخر بودن معنای «کتک‌زدن» در این رویداد قابل تشکیک است. همچنین بخش اعظم بسط‌های حاشیه‌ای فعل«ضرب» محصولِ تغییر در پرکاربردترین عناصر همنشین این رویداد یعنی فضانماهاست. افزون براین در بسط مجازی رویداد «ضرب»، به‌ترتیب علاقۀ لازم-ملزوم و سبب-مسبب از بسامد بیشتری در تولید معانی شعاعی این رویداد برخوردارست.


 

دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

موضوع چند­معنایی در سال­ های اخیر مد نظر زبان ­شناسان ایرانی با رویکردهای شناختی بوده است. به دلیل اهمیت این موضوع، نگارندگان به بازشناسی چند­معنایی صورت سادۀ فعل ijən/č/ (رفتن) در کردی کلهری بر پایۀ چند­معنایی اصول­مند )Evans & Green,۲۰۰۶ پرداخته ­اند. در این جُستار کیفی، داده­ها به روش میدانی از گفتمان روزمرۀ کُرد­زبانان کلهری( گردآوری شده و براساس انگارۀ مذکور و به روش توصیفی-تحلیلی بررسی و واکاوی شده­اند. شایان ذکر است که نگارندگان نیز از شم زبانی خود و دیگر گویشوران برای اصالت داده­ها بهره بردند. نتایج نشان داد که «­رفتن»، معنای سرنمون فعل ijən/č/ است و شبکۀ معنایی آن دارای چهل و پنج معنای مجزا، همچون «مسافرت کردن»، «رانندگی کردن»، «مهاجرت کردن»، «جاری شدن»، «غروب کردن»، «پایان یافتن»، «واریز کردن»، «ارسال کردن» و امثال آن­ها و شش خوشۀ معنایی است. همچنین، یافته­ها نشان داد که می­توان تبیین مطلوبی از چند­معنایی این فعل در کردی کلهری بر پایۀ رویکرد یاد­شده به­دست داد. بازنمایی چند­معنایی این فعل در کردی کلهری برای ادراک بهتر چند­معنایی فعل­های دیگر می­تواند سودمند باشد.
واژه­های کلیدی: رویکرد شناختی، چندمعنایی اصول­مند، ایوانز، گرین، فعل، کردی

دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

در معنی‌شناسی شناختی، یک واژۀ چندمعنا یک مقولۀ معنایی را تشکیل می‌دهد و معانی مختلف آن واژه در یک شبکۀ شعاعی عضوهایی از آن مقوله را به خود اختصاص می‌دهند. بر این اساس، در جُستار حاضر چندمعنایی پیشوند /پس-/ با تکیه بر رویکرد معنی‌شناسی شناختی مورد بررسی قرار گرفته است. ماهیت روش­شناختی این پژوهشِ کیفی، توصیفی-تحلیلی بوده و داده‌­ها به روش کتابخانه­‌ای از منابع فارسی­‌زبان لغت­نامۀ دهخدا (۱۳۷۳)، فرهنگ معین (۱۳۸۱) و فرهنگ عمید (۱۳۸۹) استخراج شده‌­اند. در این پژوهش از دو معیار تایلر و ایوانز (Tylor & Evans, ۲۰۰۳) یعنی نخستین معنای تثبیت­‌شده یا شواهد تاریخی و برجستگی و شاخصیت در شبکۀ معنایی، برای تعیین معنای اصلی یا سرنمون پیشوندهای زبان فارسی استفاده شد. این پیشوند بنابر کاربرد خود در زبان فارسی دارای خوشه­های معنایی متفاوتی همچون «بعد، قبل، جلو، عقب و پشت» است که از یک معنای سرنمون یا اصلی بسط یافته­اند. یافته­ها نشان داد که پیشوند فعلی /پس-/ به پایه­‌های متنوع متصل می­‌شود و واژه­‌های مشتق جدیدی همچون «پس‌­فردا، پس پریروز، پس‌­انداز، پس‌­لرزه» و امثال آن‌­ها را می­سازد، و این که پیشوند /پس-/ از شبکۀ شعاعی گسترده­‌ای برخوردار است که دلیل آن، ترکیب پیشوندهای فعلی به افعال گوناگون است. همچنین، نتایج نشان داد که معیارهای تایلر و ایوانز (Tylor & Evans, ۲۰۰۳) برای تعیین معنای سرنمون پیشوندهای زبان فارسی راه­گشا بوده و رویکرد معنی­شناسی شناختی، علاوه، ­بر مشخص‌نمودن معانی گوناگون یک پیشوند و کاربردهای آن در بافت­‌های مختلف، ارتباط بین این معانی را در شبکۀ شعاعی به‌­وضوح نشان می­‌دهد.
 

دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

گفتمان ایدئولوژیک همواره افراد را به‌عنوان سوژه به چالش کشانده و برآن بوده تا از خصلت چند معنایی زبان برای غلبه بر زبان‌ها و گفتمان­های دیگر استفاده کند.­پژوهش حاضر تلاشی است برای پاسخ به این پرسش که چگونه گفتمان ایدئولوژیک قادر است در سطح گفتمان و در نتیجه در سطح پیام منتقل شده،­تحول معنایی ایجاد کرده و اینکه چگونه نهادهای سیاسی از ساختارهای زبانی و ابزاری که زبان و تعدیل معنایی زبان به آنها اجازه می­دهد بهره ­برند تا برتری خود را از دیدگاهی شماتیک و ساختارمند مشروعیت بخشند.­برای نیل به این هدف،­با تکیه بر نظریه­های جامعه شناختی پیر زیما،­نویسندگان مقاله حاضر کوشیده­اند تا رابطه بین عناصر زبانی با قدرت و سلطه­گری را با تحلیل گفتمان سوژه­های رمان آدمخوار اثر دیدیه دننکس نویسنده معاصر فرانسوی نشان دهند.­نویسنده این رمان که از مدعیان مبارزه با نفی­گرایی تاریخ،­نژادپرستی،­استعمارگری،­فساد جوامع سیاسی می­باشد،­در سال ۱۹۹۸­­رمان آدمخوار را می­نگارد و به روایت داستان بومیان کاناک می­پردازد که در «نمایشگاه استعمار سال ۱۹۳۱» مانند حیوانات در معرض دید دیگران قرار گرفته بودند.­بر این اساس،­مقاله حاضر به بررسی نحوه ایجاد گفتمان ایدئولوژیک و دگرگونی معنایی از طریق روایت­ها و گفتگوهایی که در سراسر کتاب اتفاق می­افتد و منجر به دگرگونی دلالت­های ایدئولوژیک می­شود می­پردازد. همچنین، به واسطه به تصویر کشیدن و تفسیر ماهیت بومیان کاناک از نظر گفتمان ایدئولویک غالب، نشان داده می­شود که چگونه گفتمان غالب با استفاده از ماهیت چند معنایی و چند بعدی زبان و با در اختیار داشتن قدرت سامان دادن ساختارهای زبانی،­ماهیتی غیر از ماهیت اصیل بومیان کاناک برای آنها تعریف می­کند.
 

دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

وندافزایی از روشهای ساخت واژه برای تولید معانی متنوع می باشد. زمینه های معنایی بسته به پسوندها و پیشوندها در اشتقاق با ستاک واژه ها طیف متنوعی را ایجاد می نماید. پسوندهای «- ار»، «-گر»، «-گار»، «- ان»، «- نده» در زبان فارسی به عنوان پسوند های تولید کننده صفت و اسم شناخته می شوند. در زبان روسی پسوندهای: -тель, -арь, -чик, -щик... ،  در ردیف پسوندهای اسم ساز قرار می گیرند. از میان آنها دو پسوند«-арь» و«-тель» در زبان روسی برگزیده شده اند تا بریافت معنایی و طرحواره ساخت واژی آنها در هردو زبان بررسی. هدف از نگارش این تحقیق شناسایی پسوندهای کنشگر در زبان روسی و فارسی و بررسی مقابله ای آنها در دریافت معنا و صورت آنها با تکیه بر نظریه نمود معنایی واژگانی (لیبر)۲۰۰۴ و نظریه دستور شناختی است. در این پژوهش به روش تحلیلی -توصیفی در پی پاسخگویی به پرسش های این مقاله که عبارتند از: ابزارهای ساخت واژی و گستره معنایی پسوندهای کنشگر در دو زبان چه میزان همگرایی و واگرایی دارد؟  با توجه به رویکرد دستور زایشی و شناختی تا کجا همپوشانی معنایی امکان باز تولید برخی پیکرها را  در هر دو زبان فراهم می آورد. و درنتیجه این تحقیق: مشخص گردید که پسوندهای مورد بررسی در دو زبان از واحدهای بنیادی یکسان اسم+  پسوند / مصدر + پسوند، بهره می گیرند، اما در بخش معنایی تناظر مورد انتظار تطبیق کامل ندارد.

 

دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

در این مقاله، «دوگان­سازی» در زبان هورامی بررسی و تحلیل شده است. داده­های پژوهش به روش میدانی و در گفت­وگو با گویشوران گونۀ «هورامی تخت» به ­دست­ آمده ­است که در شماری از آبادی­های شهرستان سروآباد استان کردستان بدان سخن گفته می­شود. هدف اصلی مقاله یکی شناخت کارکردهای دوگان­سازی در هورامی است و دیگری فهم تمایزهای عمل­کرد این پدیده در آن زبان نسبت به دیگر زبان­های ایرانی، از جمله زبان فارسی. تحلیل­ها و بررسی­های این پژوهش، نشان می­دهد که هر دو گونۀ دوگان­سازی کامل و ناقص در هورامی نمودهای گوناگونی دارند. در این میان، دوگان­سازی کامل فعل­ در هورامی متمایز به­نظر می­رسد و همانندی برای آن در زبان فارسی نمی­توان یافت. همچنین بررسی برخی از ساخت­های برآمده از دوگان­سازی ناقص در هورامی نشان می­دهد که علامت تصریفی جنس دستوری که در این زبان در حالت مطلق در جنس مؤنث ظاهر می­شود، در ساختِ حاصلِ دوگان­سازی­ یا از میان می­رود، یا به گونۀ دیگری ظاهر می­شود. با توجه به بخشی از داده­ها و تحلیل­های پژوهش، می­توان گفت این پژوهش نیز تأییدکنندۀ سازکارهای عمل‌کردی مشابه دوگان‌سازی در زبان انسان است.


دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

فرایند شکل‌گیری تشبیه مبتنی بر عملکرد توأمان دو پارادایم انتخاب و ترکیب است؛ انتخاب پدیده‌هایی و ترکیب آنها که با هدف مفهوم‌سازی و تولید معنا انجام می‌شود. هرکدام از اجزای تشبیه در هر دو محور انتخاب و ترکیب به صورت شبکه‌ای در ارتباطی معنابخشی و معناپذیری عمل می‌کنند؛ ازاین‌رو ارتباط سازه‌های تشبیه نظام معنایی خاصی را به وجود می‌آورد که در آن، هر کدام از سازه‌ها به عنوان یک نشانه به شمار می‌روند و نقش معنایی معیّنی را ایفا می‌کنند. مسألۀ این پژوهش نیز بررسی نظام نشانه‌ای تشبیه و تبیین فرایند نشانه‌شدگی عناصر آن است تا چگونگی پدیداری یک نظام گفتمانی در قالب تشبیه و فرایند تولید معنا در آن مشخص شود. برای این منظور به روش تحلیلی-تشریحی نشان داده می‌شود که چگونه شاعر در نقش سوژه در موقعیتی خاصّ، با مشبّه به عنوان اُبژه تعامل برقرار می‌کند و حاصل این تعامل ادراکی ذهنی است که با مشبّه‌به تعیّن می‌یابد. برآیند پژوهش بر این امر دلالت دارد که از دیدگاه نشانه-معناشناختی، تشبیه دارای نظام نشانه‌ای است و این نظام با وجوه گفتمانی، پدیداری-ادراکی و جریان دینامیکی معنا همراه است.
 

دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

معنی‌شناسی توزیعی، روشی نوساختگراست که برای شناخت معنی، به کاربرد واژگان در متون واقعی توجّه دارد و به‌کارگیری آن، حدود معنایی یک واژه را در مقایسه با دیگر واژگان مشخص می‌کند. ازآنجاکه یکی از اهداف معنی‌شناسی قرآن، شناخت واژگان با توجّه به بافت کاربردی آن‌هاست، بهره‌گیری از این روش در قرآن اهمّیّت می‌یابد. در این پژوهش به‌منظور معرّفی چگونگی کاربست معنی‌شناسی توزیعی در قرآن، با روش توصیفی- تحلیلی، گام‌های پیاده‌سازی این روش در قرآن، چالش‌ها و راهکار‌هایی برای برون‌رفت از آن، با بررسی یک نمونه موردی تشریح شده است. گام‌های اجرای روش در قرآن عبارت اند از: تعیین واژگانی برای مقایسه با واژه اصلی، تعیین ویژگی‌های توزیعی (سوره معادل سند، و عبارت)، پیش‌پردازش زبانی متن قرآنی و حذف ایست‌واژه‌ها، تشکیل بردار بافتی و ماتریس هم‌وقوعی و وزن‌دهی عناصر آن، اندازه‌گیری مشابهت معنایی واژگان و تحلیل آن. مهم‌ترین چالش‌های استفاده از روش توزیعی در قرآن، حجم کم پیکره قرآنی، عدم وجود نرم‌افزار مناسب جهت انجام محاسبات و تفاوت زیاد طول سوره‌ها در الگوی واژه-سند است. توجّه بیشتر به مبنای روش توزیعی در متن قرآن، عدم استفاده از این روش  برای واژگان بسیار کم‌بسامد و مقایسه نتایج به‌دست‌آمده از الگوی واژه-سند و واژه-عبارت، راهکارهایی برای برون‌رفت از برخی چالش‌هاست. اجرای روش توزیعی برای ریشه- واژه فرح در قرآن، تفاوت معنای به‌دست‌آمده از بافت قرآنی (نزدیک به حوزه معنایی تکبّر)، نسبت به معنای غالبی ذکرشده در لغت‌نامه‌ها (شادی) را نشان می‌دهد.
 

دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده


In the field of semantics of signs , a sign is characterized with flexibility, fluidity, dynamicity, variability, multiplicity , and multidimensionality, which entails  that meaning  is an interactive, transformative , and multifaceted process .  Based on this understanding ,  the semantics of sings can be helpful in gleaning a deep understanding of how meaning is produced  and received and how it functions within the systems of discourse , since within the framework  of these linguistic systems that the process of meaning - making occurs , and the functions of meanings are decided , too. according to the presence of the sing - meaning in such discourses , practice , and conciliation , which constitute the basis  upon which several discourses are formed .
from this perspective , a mythological system can be seen as a sign - meaning system that provides for a cosmological frame work intended to explain various natural phenomena , which is precisely related to the function of perception . Hence , mythological systems relate to the endeavors for the production and interpretation of the meaning of the world as constructed by

دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

 هدف رویکرد نشانهمعناشناختی گفتمانی برقراری ارتباط بین لایه­ های معنایی و واحدهای تمایز­دهندۀ بافت زبانی، اجتماعی و گفتمان در سطح کلان است تا با کمک ابزارهای شناختی متن و گفتمان، به معنا دست یابد. این پژوهش، در چارچوب رویکرد نشانه معناشناسی گفتمانی چگونگی تولید، درک و دریافت معنا در بستر نظام ­های گفتمانی را در رمان «بلندی­ های بادگیر» مورد تفسیر و تبیین قرارمی ­دهد. نظام ­های گفتمانی شامل دو دسته می ­شوند یا مبتنی بر کنش­-گفتار و کنش­-حرکت (رفتار) هستند که نظام­ های گفتمانی شناختی را به وجود می ­­آورند و یا مبتنی بر کنش-­حس می ­باشند که به وجود آورنده نظام­های گفتمانی احساسی هستند. در این تحقیق، به بازنمائی کنش­-گفتار، کنش­-حرکت (رفتار) و کنش حس و بازخورد آن­ها در مشارکت­کنندگان درون متن و گفتمان رمان پرداخته شده است. تحلیل گفتمان در متن و بافت موقعیتی رمان با استناد بر رویکرد نشانه-معناشناختی گرماس، ریشه در دیدگاه­های شناختی دارد؛ زیرا کنش­گفتار و کنش­حرکت، زیرساخت و بستری برای انگیزۀ کنش­حس در مخاطب بافت گفتمان پی­ریزی می­کنند. هیتکلیف و کاترین دو شخصیت اصلی رمان هستند که در لایه­های معنائی متنی و بینامتنی، کنش­حس عشق به همراه رفتار و کنش­گفتار انتقام را ترسیم می­کنند. هیتکلیف با طی­کردن مرحله نخست کنش­حس، توانش­های روحی، جسمی و مالی لازم را کسب و کنش را اجرا می­کند. هدف اصلی این مقاله، بررسی و تحلیل شرایط شکل­گیری نظام­های گفتمانی کنش­گفتار، کنش­حرکت (رفتار) و کنش حس از دیدگاه نشانه-معناشناختی گفتمانی، جهت تبیین نظریۀ گفتمانی شناختی و احساسی است تا گفتمان غالب در متن و بافت موقعیتی رمان مشخص گردد. 
 

دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

پژوهش حاضر به مطالعه چگونگی پردازش واژه مرکب درون‌مرکز هسته‌آغاز در زبان فارسی با توجه به معیار شفافیت معنایی پرداخته است. در این مقاله در پی آن هستیم تا دریابیم که پردازش این نوع واژه‌های مرکب تکواژمحور، واژه‌محور و یا از طریق تجزیه دوگانه است. همچنین، این بررسی نشان خواهد داد که پردازش واژه مرکب درون‌مرکز هسته‌آغاز در زبان فارسی در مرحله فروواژگانی یا فراواژگانی صورت می‌گیرد. این پژوهش شامل دو آزمون آماده‌سازی نهفته است. در آزمون اول، واژه مرکب به عنوان واژه آماده‌ساز و وابسته معنایی و نحوی آن واژه به عنوان هدف آزمون به کار گرفته شده‌اند. در آزمون دوم، واژه آماده‌ساز همان واژه مرکب است اما واژه هدف هسته نحوی و معنایی آن است. در هر آزمون سه حالت به لحاظ معنایی شفاف، تیره، و حالت همپوشی خطی در نظر گرفته شده است. برای تحلیل آماری این آزمون‌ها از مدل‌های آمیخته استفاده شده است. نتایج نشان داده است که در هر دو آزمون تاثیر آماده‌سازی قابل توجهی در دو حالت شفاف و تیره وجود دارد اما این تاثیر برای حالت همپوشی خطی معنادار نبوده است. این مساله نشان‌دهنده این است که واژه‌های مرکب درون‌مرکز هسته‌آغاز فارغ از میزان شفافیت معنایی دستخوش تجزیه واژگانی می‌شوند. در واقع، پردازش واژگانی این نوع واژه‌ها در مرحله فروواژگانی انجام می‌گیرد و تکواژمحور است. همچنین، پردازش معنایی واژه مرکب درون‌مرکز هسته‌آغاز در زبان فارسی در مرحله فراواژگانی صورت می‌گیرد. این مطالعه نشان داده است که به دلیل وجود پیچیدگی‌های خط فارسی نبود تاثیر آماده‌سازی در حالت خطی توجیه‌پذیر است.

 

دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

این مقاله به مطالعه چندمعنایی واژه "شیرین" در زبان فارسی با رویکرد زبان­شناسی اجتماعی شناختی می­پردازد.  مقاله در چارچوب مدل رابینسون(۲۰۱۰، ۲۰۱۲الف ، ۲۰۱۲ ب، و  ۲۰۱۴) نشان می­دهد که چندمعنایی واژگانی را نباید به مفهومی ایستا که در میان همه گویشوران زبان ثابت است تقلیل دهیم و اینکه متغیرهای اجتماعی مانند سن و جنسیت در آن تاثیرگذارند. این مقاله به مطالعه تأثیر دو متغیر سن و جنسیت بر تعداد و برجستگی هریک از معانی واژه چندمعنای "شیرین" می­ پردازد. روش پژوهش، ترکیبی(کمی و کیفی) و روش گردآوری داده ها، اسنادی و میدانی( پرسشنامه ای و مصاحبه) است. جامعه آماری پژوهش، کلیه افراد یک زبانه فارسی زبان تهرانی و نمونه آماری شامل ۲۰۰ آزمودنی، ۱۰۰ مرد و ۱۰۰ زن در ۴ طبقه سنی زیر ۱۸ ، بین ۱۸ تا ۳۰ ، بین ۳۰ تا ۶۰ ، و بالای ۶۰ سال است. نتایج نشان داد که توزیع معانی مختلف واژه چندمعنای مذکور نزد گویشوران زن و مرد متعلق به گروه­های سنی متفاوت یکسان نبوده و تصادفی نیست و به میزان زیادی تحت تأثیر سن و جنسیت می­باشد. نتایج پژوهش همچنین نشان داد که زبان­شناسی اجتماعی شناختی تبیین­های جامع­تری در مورد تنوع معنایی واژه­های چندمعنا و تأثیر  متغیرهای جنسیت و سن بر تعداد و برجستگی هریک از معانی به دست می دهد.

دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده



 روایت­های داستانی بسیاری از لایه­های معنایی را در خود به­همراه دارند. این لایه­های معنایی نظام­های درون­گفتمانی را دربرگرفته و تغییرات و تحولات آنها را نشان می­دهند. اریک لاندوفسکی با طرح نظام­های معنایی در پی دستیابی به حلقه­های گمشده معنا در بسترهای روایی بود. بسترهایی که کنش­های گفتمانی و روایی را نشان می­دهند. بر اساس چهار نظام معنایی لاندوفسکی که در این تحقیق بر دو نظام یعنی نظام «مکان-ورطه و چرخان» تاکید شده است، می‌توان به رمزگشایی نشانه‌های موجود در متن و ارتباط میان این نشانه‌ها با یکدیگر و جهان­بینی نویسنده پرداخت. پژوهش حاضر بر اساس رویکرد توصیفی-تحلیلی در پی دستیابی به لایه­های ظریف و منسجم معنایی در رمان سمفونی مُردگان نوشته عباس معروفی است. با توجه به چیره‌دست بودن نویسنده در خلق آثاری با شیوه‌ جریان سیال ذهن در این پژوهش بر آن هستیم تا نشان دهیم چگونه سوژه­ها با جهان پیرامون عجین شده­اند و همچنان که در حال گشودگی هستند، احساسات و تا حدی سرنوشت خود را به دیگری سرایت می‌دهند. همچنین با تحلیل نظام مکان-ورطه تا حد بسیاری به این مهم می‌رسیم که سوژه نمی‌تواند به تنهایی شکل دهنده سرنوشت خویش باشد و پس از اینکه خود را ناتوان می‌بیند ناچار به آنچه بخت و اقبال برای او در نظر گرفته است تن می‌دهد.
 

دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

اقبال روزافزون مراکز آموزشی به آموزش مجازی و کلاس‏های برخط ضرورت توجه به کیفیت این نوع آموزش را به منظور یادگیری عمیق و معنادار با استفاده از روش‏ها و راهبردهای نوین آموزشی هرچه بیشتر نمایان می‏کند. این پژوهش در نظر دارد تاثیر راهبرد k.w.l که یکی از راهبردهای فراشناختی آموزشی است و بر اساس نظریه سازاگرایی به منظور یادگیری معنادار توسط اوگل مطرح گردید را در کلاس برخط آموزش قواعد زبان عربی بررسی نماید تا میزان اثربخشی آن را در یادگیری بر خط معنادار قواعد عربی بسنجد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش‏آزمون و پس‏آزمون و دو گروه کنترل و آزمایش انتخاب شد که به صورت مجازی آموزش دیدند. جامعه آماری شامل ۳۴ نفر از دانشجویان نیم­سال اول کارشناسی دانشگاه دولتی خوارزمی (۱۴۰۰ش) بود. تجزیه ‌و تحلیل داده‌ها باSPSS  انجام ‏شد. آزمون‏ها به صورت شفاهی و تصویری وتک تک با پلتفرم گوگل میت و بیگ بلوباتن انجام شد. جهت تعیین وجود یا عدم وجود تأثیر بین متغیرها و برآورد و تعمیم نتایج به‌دست‌آمده از حجم نمونه به جامعه آماری از آزمون تحلیل کوواریانس ترکیبی با اندازه‌های مکرر(GLMRM) برای بررسی و ارزیابی داده‌های پژوهش استفاده شد. با توجه به نتایج، میانگین نمرات پیش‌آزمون متغیر‌ قواعد عربی در گرو‌ه‏های کنترل و آزمایش به ترتیب برابر با ۲,۴۰ و ۲.۰۴ می‌باشد که این میانگین‌ها در پس‌آزمون این گروه‌ها به ترتیب برابر با ۲.۵۵ و ۳.۰۱ گزارش شده‌اند و دارای تفاوت قابل توجهی در پیش‌آزمون و پس‌آزمون بوده و شاهد افزایش چشمگیر میانگین متغیر ‌قواعد عربی در پس‌آزمون گروه آزمایش می‌باشیم.


دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده


 واژهٔ قرآنی «رهط» متعلق به دو حوزهٔ معنایی خویشاوندی و جماعت و دارای معانی گوناگون است. مطالعهٔ حاضر درصدد پاسخ به این مسئله است که چندمعنایی این واژه به چه علت و معنایی اصلی آن چیست. در تفاسیر و کتاب‌های لغت عربی سببی برای این مسئله بیان نشده است، ازاین‌رو، درک ساخت تاریخی آن نه تنها به لحاظ واژه‌شناسی قرآن، بلکه به لحاظ درک کاربرد فرهنگی آن در فضای نزول قرآن نیز اهمیت داشته و در تفسیر قرآن کارآمد است. در این مطالعه کوشش شده است با هدف جبران این خلأ مطالعاتی و با بهره‌گیری از روش‌های معناشناسی تاریخی و فرهنگی، دلیل چندمعنایی آن را با فرایندهای ساخت معنایی واژه همراه با کاربردهای آن در فرهنگ عرب با استفاده از منابع تاریخی و سپس در سیاق آیات مربوط، به روش توصیفی _ تحلیلی تبیین کند. درنهایت مشخص شده است که خاستگاه این واژه از برگرفته از دو ریشهٔ ثنایی در زبان‌های کهن بوده است که در یک شاخه به دو معنای ترکیب کردن و دست و در شاخهٔ دیگر به معنای حفر کردن بوده و به دوره‌های بعد منتقل گردیده است. همراهی مفاهیم پرکاربرد گروه و جمع در متون متقدم عربی و خویشاوندی در انساب عربی برگرفته از همراهی و هم‌زمانی دو معنای ترکیب و نماد دست دریک مسیر بوده است که با توجه به سابقهٔ فرهنگی تاریخی این واژه و کاربرد آن در سیاق آیات، مشخص می‌شود «رهط» کوچک‌ترین جماعت از یک قبیله است که با همبستگی و تعامل در مقابله یا همراهی با فتنه‌ها و چالش‌ها معنا می‌شود.

صفحه ۱ از ۱۵    
اولین
قبلی
۱
...