۱۸۹ نتیجه برای معما
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۷-۱۳۹۰ )
چکیده
توجه به بستر معماری و داده های طرح از ابزار مولد اولیه معماران در فرایند طراحی هستند و رویکرد اصلی طراحی را تعریف می کنند؛ این رویکرد، به تجلی گسترده گزینه های طراحی منجر شده است و در نهایت ارزیابی موفق تر از راه حل ها و طراحی های کامل تری را به دنبال دارد. در حال حاضر، بی توجهی به بستر در بسیاری از طراحی ها در آموزش معماری در دانشگاه های امروز رایج است. این مقاله به مطالعه تأثیر توجه به بستر و زمینه طرح در طرح های معماری پرداخته است، به این ترتیب که تحقیق های دانشجویی چهار طرح معماری- معماری ۲ الی ۵- در دو نیمسال تحصیلی ۱۳۸۸ ۱۳۸۹ در دانشگاه سوره مطالعه شده اند؛ با استخراج معیارهایی از اصول طراحی معماری در جامعه آماری شاهد و آزمون، آزمایش شده است. وجه تمایز دو گروه طراحی در مدلی ساخته شده از بستر طرح بود که در اختیار گروه آزمون به منظور مطابقت طرح با زمینه قرار گرفت و در نهایت ارزشیابی طرح های دو گروه بر اساس میانگین نمراتی بود که آنان طی ۹ آزمون -که ۹ معیار طراحی بودند- کسب کردند. ارزشیابی نهایی طراحی های دو گروه نشان داد که جامعه آزمون با توجه به میانگین بالاتر نمراتشان، طرح های موفق تری را در هر چهار موضوع طراحی نسبت به گروه شاهد ارائه کردند.
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۷-۱۳۹۰ )
چکیده
ارتقاء مهارت های زیبایی شناسانه و افزایش درک هنری از موضوعات مهم و راهبردی در معماری محسوب می شود. استادان و مراکز آموزش معماری روش های متنوعی را با هدف آموزش مهارت های نامبرده به کار می گیرند که هریک تا اندازه ای در این مسیر موفق عمل بوده اند. اما آنچه که در این میان کمتر مورد توجه قرار گرفته است، نقش راهبردی و زیربنایی آموزش و پرورش کشور به ویژه در دوره متوسطه، در زمینه افزایش مهارت های لازم برای این شاخه از هنر است. تدوین برنامه و چهارچوبی هدفمند برای افزایش شناخت و توانمندی های لازم در زمینه معماری، قدمی است راهبردی که می تواند در شکل گیری تجربه های زیبای یشناسی، شکل گیری ذهنی معمارانه و ارتقاء مهارت ها به ویژه در سال های مهم اولیه یادگیری مؤثر واقع شود. از این رو، نوشتار حاضر، به مطالعه شیوه های آموزش هنر پرداخته و بیان می کند که آیا آموزش متوسطه و دروسی که در آن ارائه می شود، می تواند در ارتقاء مهارت های زیبای یشناسانه مؤثر باشد یا خیر؟ در حالی که رویکردی کاملاً کیفی به موضوع دارد.
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۷-۱۳۹۰ )
چکیده
استفاده از منابع طبیعی با هدف تأمین نیازهای کنونی بشر و همچنین نسل های آینده، مسئله ای است که معماران را به توجه و رعایت اصول معماری و توسعه پایدار سوق می دهد. در این پژوهش به بررسی توسعه فناوری اقلیمی و انرژی های طبیعی در معماری سنتی ایران و معماری معاصر پرداخته شده است. بدین منظور در ابتدا به ضرورت توجه به معماری اقلیمی و اصول طراحی اقلیمی در معماری سنتی ایران اشاره خواهد شد. در قسمت دوم مقاله به شناسایی و استفاده از فناوری های جدید و هوشمند به منظور نیل به تحقق توسعه پایدار می پردازیم. با گذر زمان و گسترش روز افزون دانش بشری، همراه با رعایت اصول طراحی اقلیمی، توجه به توسعه پایدار، فناوری های هوشمند و جدید ضروری است تا به موازات هر دو بتوان طرح هایی کاملاً منطبق با توسعه پایدار داشته در این باره با توجه به تحول فناوری نانو در صنعت، به فناوری های هوشمند نانویی و استفاده از انرژی های تجدیدپذیر پرداخته خواهد شد. هدف اصلی این مقاله تأکید بر طراحی معماری همساز با اقلیم و استفاده از فناوری های جدید است. معماری همساز با اقلیم همان اصولی است که در معماری سنتی داشته ایم. در آن زمان، مصالح اصلی خشت، گل و آجر بوده؛ حال با توسعه و گسترش روزافزون مصالح و فناوری های ساخت، چگونه می توانیم معماری همساز با توسعه پایدار داشته باشیم؟
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده
امروزه کشورها برنامهریزیهای خود درزمینه معماری را بهگونهای انجام میدهند تا به کمک معماری بومی و اقلیمی بتوانند علاوه بر آنکه ساکنین خود را از عوامل اقلیمی نامطلوب مثل باد، سرما و گرمای شدید محافظت کنند؛ به کمک طراحی مناسب آسایش را برای ساکنین به ارمغان بیاورند. معماری بومی هر دو کشور نپال و ایران بهعنوان الگویی گرانقدر از طراحی منطبق با اقلیم به شمار میرود اقلیم سرد و کوهستانی این دو کشور شرایط ویژهای را برای ساکنین ایجاد کرده است. هدف از نگارش این پژوهش ثبت الگوهای طراحی اقلیمی دو کشور و مقایسه تطبیقی این دو الگو بهمنظور ارائه راهکارهای نوین برگرفته از معماری بومی است. از این منظر مقاله حاضر کمک شایانی به پژوهشگران و طراحان این حوزه میکند. این پژوهش برگرفته از منابع کتابخانهای، اسنادی و آماری، به روش تحلیلی و پژوهشی و درنهایت نتیجهگیری تطبیقی، با رویکرد ترویجی و با اهداف کاربردی است. پس از جمعآوری و ثبت و تطبیق الگوهای طراحی اقلیمی دو کشور نتایج حاصل شد. درنهایت راهکارهای معماری بومی نپال که منطبق با معماری بومی و اقلیمی بود بهمنظور راه گشای معماری بومی ایران در جهت حصول آسایش ساکنین ارائه شد. امید است با استفاده از این راهکارها، در حفظ محیطزیست و صرفهجویی در مصرف انرژی گامی روبهجلو برداشته شود.
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
یکی از مهمترین مسائل بخش ارجاع در فلسفه زبان، معنای نامهای خاص است. دو شخصیت اصلی این مبحث فرگه و میل هستند. فرگه علیه دیدگاه میل، چند معما را مطرح کرده است. یکی از این معماها، معمای بافتار باور است. معمای بافتار باور بیانگر آن است که دیدگاه میل نادرست است؛ زیرا مستلزم تقریری از اصل جانشینی (S) است که آن تقریر در بافتار باور منشأ تناقض است. اصل S را به دو تقریر میتوان بیان کرد. فرگه در معمای خود نشان میدهد که S۱ در بافتار باور منشأ تناقض میگردد و از آنجایی که دیدگاه میلی مستلزم S۱ است، با نقض S۱ نقض میشود. در حالی که، اگر دیدگاه فرگه درباره نامهای خاص پذیرفته شود، از آنجا که مرجع نامهای خاص در بافتار باور همان معنای آنها در بافتار معمولی است و معنای آنها در بافتار معمولی متفاوت است، S۲ که شهودیتر از S۱ است، در هیچ بافتاری نقض نمیشود. کریپکی که یکی از مدافعین برجسته دیدگاه میلی است، نشان میدهد که معمای بافتار باور، در صورت پذیرفتن دیدگاه فرگه در باب معنای نامهای خاص نیز قابل بازتولید است. وی با استفاده از دو اصل شهوداً صادقِ رفع نقل قول و ترجمه، معمای اول خود و با کمکگرفتن از فقط اصل رفع نقل قول، معمای دوم خود را طراحی میکند. دیوید سوسا که از مدافعین دیدگاه فرگهای است، مدعی است که معمای فرگه علیه میل را که کریپکی معتقد است، توانسته با دو معمای مشابه، خنثی کند، مجدداً احیاء کرده است. از نظر وی تقریری از اصل هرمنوتیککه دیدگاه میلی مستلزم آن است، در بافتار باور نقض میشود. در این مقاله پس از تبیین پیشنهاد سوسا، نگرانیای درباره آن مطرح میشود؛ نگرانی ناظر به تحلیلیبودن سطر ۷ معمای فرگه، سطر ۸ معمای اول کریپکی و سطر ۷ معمای دوم کریپکی است. سوسا معتقد است که این سطور بدیه-تحلیلی هستند. در حالی که با توجه به سناریوی معماها، تحلیلیبودن این سطور واضح نیست. بهسبب همین عدم وضوح است که برخی مانند استینبرگ منشأ تناقض را در معماهای سهگانه سطور مذکور میداند.
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۰ )
چکیده
از آن جا که تغییرات محیطی بر بسیاری از وجوه سازمان اثر گذاشته، سازمان ها باید با استفاده از راهکارهای مناسب خود را به صورت پویا با تغییرات محیطی وفق دهند تا قادر به بقای خود گردند. یکی از بهترین روش ها برای مقابله با تغییرات محیطی، هدایت سازمان به سمت چابک بودن می باشد. سازمانی که به شکل چابک طراحی شده باشد دارای ساختار سازمانی منحصر به فردی است که سبب می شود سازمان در انجام فرایندها ی خود با اثربخشی بیشتری عمل کند. بر این اساس یکی از راه های چابکی سازمان ها، شکل دهی مناسب ساختار سازمانی می باشد. هدف اصلی این پژوهش بررسی تاثیر ساختار سازمانی بر چابکی سازمان ها است که منجر به تدوین مدل مناسب نقش متغیرهای ساختاری بر تسهیل چابکی سازمان گردیده است. در پژوهش حاضر پس از مطالعۀ دقیق ادبیات موضوعی مرتبط، شاخص های عمومی ساختار سازمانی تاثیر گذار بر چابکی سازمان مورد شناسایی قرار گرفته و در ادامه نسبت به یافتن اولویت این شاخص ها و شناسایی سایر شاخص های اثر گذار اقدام گردیده است. سپس با مطالعه موردی یکی از بزرگترین شرکت های توسعه نرم افزاری در ایران میزان چابکی آن سازمان بر اساس شاخص های شناسایی شده مورد ارزیابی قرار گرفته و پیشنهاداتی برای بهبود ساختار سازمانی آن ارائه شده است. در این مقاله تلاش شده است تا شاخص های ساختار سازمانی و میزان تاثیر آن ها بر چابکی سازمان و هماهنگ سازی فرایندهای کسب و کار در تقابل با تغییرات محیطی، مورد بررسی نظری و تجربی قرار گیرد.
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۰ )
چکیده
rnاز آن جا که تغییرات محیطی بر بسیاری از وجوه سازمان اثر گذاشته، سازمان ها باید با استفاده از راهکارهای مناسب خود را به صورت پویا با تغییرات محیطی وفق دهند تا قادر به بقای خود شوند. یکی از بهترین روش ها برای مقابله با تغییرات محیطی، هدایت سازمان به سمت چابک بودن می باشد. سازمانی که به شکل چابک طراحی شده باشد، ساختار سازمانی منحصر به فردی دارد که سبب می شود سازمان در انجام فرایندهای خود با اثربخشی بیش تری عمل کند. بر این اساس یکی از راه های چابکی سازمان ها، شکل دهی مناسب ساختار سازمانی است. هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر ساختار سازمانی بر چابکی سازمان ها است که منجر به تدوین الگوی مناسب نقش متغیرهای ساختاری بر تسهیل چابکی سازمان شده است.rnدر پژوهش حاضر پس از مطالعۀ دقیق ادبیات موضوعی مرتبط، شاخص های عمومی ساختار سازمانی تأثیرگذار بر چابکی سازمان شناسایی و سپس در ادامه نسبت به یافتن اولویت این شاخص ها و شناسایی سایر شاخص های اثرگذار اقدام شد. آن گاه با مطالعه موردی روی یکی از بزرگ ترین شرکت های توسعه نرم افزاری در ایران، میزان چابکی آن سازمان بر اساس شاخص های شناسایی شده ارزیابی شد. در پایان نیز پیشنهاداتی برای بهبود ساختار سازمانی آن ارائه شد.rnدر این مقاله تلاش شده است تا شاخص های ساختار سازمانی و میزان تأثیر آن ها بر چابکی سازمان و هماهنگ سازی فرایندهای کسب و کار در تقابل با تغییرات محیطی، مورد بررسی نظری و تجربی قرار گیرد.rn
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۱ )
چکیده
هدف این پژوهش پرداختن به بررسی مفهوم رضایتمندی و عوامل ارتقاء رضایت دانشآموزان از مدرسه میباشد. این پژوهش از لحاظ هدف، بنیادی و از نظر ماهیت، کمی- کیفی میباشد. در این پژوهش دو روش مورد استفاده قرار گرفته اند: الف)روش تحقیق پیمایشی(زمینه یابی) ب)روش تحقیق همبستگی. برای نمونهگیری از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحلهای استفاده شده است. همچنین به منظور سنجش دیدگاه افراد، به تدوین جدول هدف و محتوا بر اساس مطالعات انجام شده و مصاحبه با معماران صاحب نظر، پرداخته شده است. با توجه به این جدول، پرسشنامه ای طراحی شده و میان جامعه توزیع گردیده است. پس از طبقه بندی اطلاعات بدست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS، به بررسی و تحلیل آنها پرداخته شده و پنج عامل موثر بر رضایتمندی استخراج گردیده است. این عوامل عبارتند از: آسایش کالبدی، ادراک محیطی، امنیت روانی، جذابیت محیطی، احساس تعلق. عاملهای حاصله با آزمون T مورد تجزیه و تحلیل واقع گردید. در نهایت مشخص شد که با اطمینان ۹۵ درصدی میانگین نمونه بزرگتر از میانگین جامعه است. همچنین جامعه آماری حداقل ۷۰ درصد با این عامل توافق داشتهاند.
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۱ )
چکیده
اگرچه حفاظت به عنوان گام اول در امر احیاء شناخته می شود، اما بسیاری از بناها و مناطق تاریخی همزمان با حفاظت نیازمند توسعه نیز می باشند؛ درواقع توسعه و حضور ساختارهای جدید در زمینه های تاریخی می تواند سبب تداوم تاریخ و غناء یافتن محیط های تاریخی گردد. اما آنچه که در این میان مهم می باشد نیاز به تدوین دستورالعمل هایی جامع پیرامون طراحی اینگونه ساختارهای جدید است. در این راستا و پیش از هر چیز، توجه و درنظر گرفتن اصول پذیرفته شده ی جهانی در این حوزه، ضرورت دارد. امروزه با گذشت حدود دو قرن از آغاز جنبش حفاظت از ثروت های فرهنگی- تاریخی با مجموعه های از منشورها، قطعنامه ها و توصیه های جهانی در زمینه ی مواجه با میراث گذشتگان روبرو هستیم که حاصل تجارب بدست آمده از رویکردهای گوناگون در این حوزه و در کشورهای مختلف جهان می باشند. هدف از مقاله ی پیشِرو، بررسی ایده ها و نظریه ها، توافقنامه ها و منشورهای مرتبط با حضور ساختارهای جدید در زمینههای تاریخی، جهت استفاده از آنها به منظور دستیابی به رهنمودهای طراحیِ ساختارهای جدید در زمینه تاریخی می باشد؛ از اینرو در ابتدا به بررسی تئوریِ نظریه پردازانی پرداخته می شود که تأثیر بیشتری بر رویکردهای پس از خود داشته و زمینه ساز تدوین اصول بین المللی گشته اند؛ سپس در پی آن مفاد توافقنامه های بین المللی که به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم به این حوزه اشاره داشته و توانسته اند اصولی کلیدی را در این خصوص ارائه دهند، بیان می شود. در انتها با تنظیم جدولی براساس رویکرد هر یک از توافقنامه های مورد بررسی، به روند تکاملی این نگرش ها در مقیاس بین المللی پرداخته می شود.
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده
در سالهای اخیر با افزایش سرعت رشد صنایع و علوم و فنون، تغییرات در عرصه استانداردها، عملکردها وکاربریهای معماری بیشتر عیان گشته است. این امر بیانگر آن است که معماری امروز نیازمند تغییرات و پویایی بیشتری نسبت به گذشته است و بهنظر میرسد که باید ساختمانهای جدید متنوعتر، انعطافپذیرتر و قابل انطباق با تغییرات احتمالی آینده باشند. با نگاهی به گذشته میتوان دریافت که انسان چگونه با خلق اولین و ابتداییترین ساختار متحرک با مشکلات زندگی خود کنار آمده است و خانههای متحرک و شهرسازی انعطافپذیر را چنان با نیازهای خود طراحی کرده که بتواند از آن در آینده نیز بهره گیرد. امروزه نیاز استفادهکنندگان و عملکردهای متنوع ساختمانها، در سراسر جهان به سرعت در حال تغییر است و ساختمانها باید منعطف و انطباقپذیر با تغییر عملکردها یا تغییرات زمانی (مانند آب و هوا) و یا مکانی متناسب با تغییر شرایط اجتماعی و فرهنگی باشد. آنچه که دراین مقاله مورد بحث قرار میگیرد، بررسی، تحلیل و تقسیمبندی سیستمهای سازهای پناهگاههای موقت و سیار است. هدف ازاین تقسیمبندی تعیین مدلهای قابل تولید و متنوع برای توسعه فرمهای پیشنهادی و سیستمهای ساخت قابل دسترس و اجرا است. با این نگرش به معرفی نمونهها و روشهای اجرایی و ممکن سیستمهای ساخت پرداخته میشود.
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۱۱-۱۴۰۰ )
چکیده
بیان مسئله: ارزشهای مشترک بین ساکنین و شهروندان یک محله از اهمیت بسزایی در داشتن یک ذهنیت جمعی و مشترک برخوردار است. بوجود آمدن ارزشهای مشترک در محله به عوامل متعددی بستگی دارد. یکی از کیفیتها و مفاهیمی که بر این ارزشهای مشترک تأثیر زیادی دارد، تمایز مکانی محله است. هدف این مقاله بررسی تأثیر میزان تمایز مکانی محله ها بر میزان شکل گیری ارزشهای مشترک بین شهروندان است.
روش ها: این پژوهش با استفاده از پیمایش و بر اساس مطالعات میدانی در محله شهر اهواز و بر اساس نظرات ۶۶۳ نفر از ساکنان محلات منتخب انجام گرفته است.
یافتهها: بسیاری از مسائل شهر و آسیبها ناشی از نداشتن ارزشهای مشترک و ذهنیت جمعی و فهم جمعی مشترک است. محله هایی که دارای ویژگی منحصربهفرد، تشخص ویژه و تمایز مکانی متفاوت هستند، میتوانند تأمینکننده خیلی از کیفیتها باشند. ارزشهای مشترک منجر به درک و فهم مشترک از محله شده، تجارب جمعی و مشترک را ارتقا داده و در نتیجه بر کیفیت زیست محله ای و کیفیت زیست شهری اضافه میکند.
نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان میدهد که تمایز مکانی محله ها به میزان بسیار معنی داری منجر به شکل گیری و ارتقاء میزان ارزشهای مشترک و جمعی بین شهروندان میگردد؛ و تمایز سیمای کالبدی و تشخص محله در این بین از مهمترین عوامل به شمار می آیند.
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
بیان مسئله: بازارها یکی از مهمترین فضاها در کالبد شهرها محسوب میشوند و علاوه بر جلوههای بصری دارای ویژگیهای محسوس دیگری نیز هستند که میتوانند با تحریک حواس مخاطب، منشأ برانگیختگی احساسات گردند و بهعنوان کانون هویتبخش شهرها در شکلگیری حس تعلق به مکان مؤثر باشند؛ در این میان بازار تاریخی تهران با ویژگیهای منحصربهفرد از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است که از دیرباز دارای محوری پویا، سرزنده و کیفیتهای فضایی و نسبتاً پاسخگو به نیازها و حواس مختلف افراد بوده است.
هدف: این مقاله شناسایی شاخصههایی است که میزان وجود هویت و حس مکان در بازار تهران را مورد بررسی قرار میدهد.
روش: این مقاله با روش همبستگی به تحلیل مشاهدات منفعل اولیه به کمک نقشهبرداری رفتاری در گام نخست و در گام دوم با مصاحبه و سنجش وابستگی متغیرها به کمک طیف هفت گزینهای لیکرت پرداخته است.
یافته و نتایج: شناخت کیفی ابعاد حسی فضا در این تحقیق مشخص کرد که منظر بصری بیشترین نقش را در ادراک محیط داشته و به همراه مناظر بساوایی در طول روز تقریباً ثابت میباشند. از سوی دیگر منظر صوتی و منظر شیمیایی بهعنوان دو محرک تأثیرگذار در غنای حسی محیط مطرح هستند که نسبت به سایر محرکهای محیطی تغییرات بیشتری در طول روز دارند. همچنین وجود ابنیه تاریخی بهرغم علاقهمندی افراد، بهخودیخود موجب تقویت حس مکان نمیگردند، و توجه به مؤلفههای هویت مکانی و میزان تأثیرگذاری هریک بر حس تعلق به مکان در بازار ضمن ارتقای کیفیت بازار، موجبات تداوم حیات و ماندگاری این میراث ارزشمند معماری میشود.
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
اهداف: مساجد از ارکان مهم شهر ایرانی– اسلامی هستند که در ارتباط متقابل با محیط شهری قرار دارند. ورودی اولین فضایی در مساجد است که مخاطب با آن مواجه میشود. باتوجه به مفاهیم معنوی، این فضا در مخاطب آمادگی لازم جهت ورود را از طریق سلسلهمراتب فراهم میکند. سلسلهمراتب نوری از عوامل سلسلهمراتب است که در درک فضا و برانگیختن احساسات بسیار مؤثر است. نور عنصر متافیزیکی است که میتواند احساس فرد را در فضا تغییر دهد؛ بنابراین پژوهش حاضر به تبیین کمّی و مقایسه مؤلفههای روشنایی در فضای ورودی مساجد چهار ایوانی میپردازد.
روشها: در بخش نظری بامطالعه منابع علمی به تبیین متغیرهای تحقیق پرداخته شده است. سپس با شبیهسازی مساجد، شاخصهای روشنایی در ورودی مساجد در افزونه Climate Studio مورد تحلیل قرارگرفته است.
یافتهها: نتایج تحلیل دادههای حاصل از شبیهسازی نشان میدهد که ارتباط ورودی با حیاط داخلی مسجد و فضای شهری، تزئینات سردر، مصالح و بازشو مشبک از عوامل سازنده سلسلهمراتب نوری در فضای ورودی مساجد هستند که نحوهی ارتباط با فضای معماری بیشترین تأثیر را در ورود نور به این فضا دارد.
نتیجهگیری: دو بخش انفصال از فضای شهری و اتصال به فضای حیاط بیشترین میزان شدت روشنایی را دارد و تغییرات شدت روشنایی در طول مسیر با توجه به موقعیت مسجد و ویژگی تطابق چشم انسان است.
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۱۱-۱۳۹۰ )
چکیده
از دیرباز در ایران، آموزش و پرورش جایگاه ویژهای داشته و با گسترش اسلام نیز بر اهمیت آن افزوده شده است. در کنار جایگاه ممتاز آموزش در ایران، مراکز مرتبط با فعالیتهای آموزشی نیز اهمیت یافتند. روند شکلگیری مدارس علوم دینی بهصورت رسمی، با شکلگیری نظامیهها در دورۀ سلجوقی آغاز شد و با فرازونشیبهایی تا دورۀ قاجار نیز ادامه یافت. در شهر تهران، پایتخت ایران در این دوره، بیشترین تعداد مسجد- مدرسهها را مشاهده میکنیم. همین مسئله ضرورت بررسی و مطالعه اینگونه بناها را از جنبههای گوناگون ازجمله معماری و تزیینات وابسته به آن مطرح میکند. در این میان، یکی از مهمترین و بزرگترین مسجد- مدرسههای دورۀ قاجار شهر تهران، مسجد- مدرسۀ سپهسالار قدیم است. این مسجد- مدرسه در مقایسه با دیگر مسجد- مدرسههای این دوره، کمترین دگرگونی را در دورههای پسینتر داشته است. ازاینرو، میتوان این مسجد- مدرسه را یکی از نمونههای شاخص و بهنسبت اصیل معماری مسجد- مدرسههای دورۀ قاجار در شهر تهران دانست. در این مقاله تلاش شده است ویژگیهای معماری و تزیینات مسجد- مدرسۀ سپهسالار قدیم بررسی شود. بنابراین، تاریخچه، نقشه کلی بنا، عناصر فضایی- کارکردی و شیوههای تزیینی بهکاررفته در این مسجد- مدرسه بهتفکیک و با نگاهی توصیفی- تحلیلی مطالعه و ارزیابی شده است.
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده
هندسه یکی از بنیانهای هنر و معماری سنتی ایران است که در سراسرآثار فاخر به جای مانده از گذشته، میتوان نمودهایی از آن را مشاهده کرد. این مهم در معماری اهمیت بیشتری مییابد زیرا مبنای کار معماری «ساختن» است و برای ساختن لازم است از یک هندسه و نظم دقیق استفاده شود. نه تنها آثار معماری سنتی ایرانی از دوره باستان تا دوران اسلامی از هندسه بهره بردهاند، معماری معاصر ایران نیز خود را پایبند به این اصول معرفی میکند. این مقاله برآن است تا ضمن شناخت دقیق از اصول هندسی موجود در معماری سنتی و ریشههای فکری و مبانی نظری آن، تجلی آن را در آثار معماری معاصر مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. پرسش اصلی این پژوهش به شناخت اصول هندسی معماری سنتی و کیفیت کاربرد آن در معماری معاصر مربوط میشود. به عبارت دیگر، سوال اصلی آن است که اصول هندسی بهکار رفته در معماری سنتی کدامند؟ و تجلی این اصول در معماری معاصر ایران چگونه است؟ دستاوردهای پژوهش نشاندهنده آن هستند که استفاده از نظم هندسی در پلان همراه با بهرهگیری از هندسه پنهان، و ایجاد درک هندسی با استفاده از احساس ایستایی، بیش از سایر مفاهیم هندسی معماری سنتی، در معماری معاصر مورد توجه قرار گرفتهاند. علاوه برآن که بهرهگیری از کهن الگوها و نقشمایههای معماری سنتی همواره مورد نظر معماران معاصر بوده است.
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده
معماری اسلامی- ایرانی در فرهنگ تشیع میراث گرانقدری است که از نسلهای گذشته به یادگار گرفته شده و نمونههای ارزشمند آن در نظام برنامهریزی، طراحی و مدیریت شهرهای تاریخی ایران به خوبی قابل مشاهده و بازشناسی میباشند. رابطه معماری و شهرسازی ایرانی – اسلامی با مبنای نظری، اصول فقهی اسلام، و آیات کتاب آسمانی و کلام وحی، گنجینهای ارزشمند در هدایت و توسعه معماری و شهرسازی معاصر ایران خواهد بود. مروری بر تجربههای عملی و پایههای نظری آنها در حوزههای معماری و شهرسازی و مدیریت شهری نشاندهنده آن است که تبین رابطه اصول نظری و مشخصات کالبدی از از پیشنیازهای تحقق و اجراییشدن یک سبک و گرایش معماری است؛ بر مبنای چنین رویکردی است که میتوان موضوع مورد نظر این پژوهش را در بستر آیات قرآنی و تفاسیر معتبر مورد تحلیل و بررسی قرار داد. سوال اصلی پژوهش آن است که هویت در معماری اسلامی چیست؟ و این تعریف در شکلگیری معماری اسلامی چه جایگاهی دارد؟ بایستههای تحقق قاعده لاضرر و لاضرار در اسلام، در بستر شکلگیری معماری اسلامی چیست؟ معماری اسلامی بر بستر عناصر هویتساز چگونه شکل میگیرد و این عناصر چه جایگاهی در معماری اسلامی دارند؟ روش تحقیق مورد استفاده در این مقاله، روش استدلال منطقی است. پس از ترسیم چارچوب نظری پژوهش، منابع علمی و تخصصی با روش مقایسه تطبیقی تحلیل شده، فرصتها و چالشهای حاصل از آن به بحث گذاشته میشود. این پژوهش نیازمند برخوردی کیفی است ازاینرو بر مبنای پارادایم آزادپژوهی و با استفاده از منابع کتابخانهای و مطالعات میدانی در روند مقاله استفاده خواهد شد. دستاوردهای پژوهش نشاندهنده آن است که رعایت اصول دهگانه مورد بحث میتواند به مثابه تجلی قاعده لاضرر و لاضرار در اسلام در نظام معماری و شهرسازی، بهخصوص در هدایت و برنامهریزی طرحهای توسعه شهری، معرفی شود.
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده
آموزش معماری یکی از مهمترین آموزشها در دوره متوسطه آموزش عمومی است. مطالعات صورت گرفته مبین آن است که رابطه معناداری میان آموزش هنر و ارتقای سطح خلاقیت دانش آموزان دوره متوسطه وجود دارد. حال مساله کلیدی در این مقاله آن است که آیا می توان این رابطه را میان آموزش معماری و ارتقای سطح خلاقیت دانش آموزان دوره متوسطه قائل شد یا خیر؟ ابزار پژوهش بر اساس مدل نظری تفکر واگرا بر اساس چهار خردهابزار کلیدی آن ساخته شده که عبارتند از: ۱- اصالت یا ابتکار ۲- سیالی ۳- انعطافپذیری ۴- بسط. پژوهش با انتخاب دو نمونه، یعنی یکی از هنرستانهای فنی و یکی از هنرستانهایی که در آن آموزش معماری صورت میپذیرد، مطالعه را پیش می برد و نتایج مورد انتظار پژوهش را استخراج میکند. دستاوردهای کمی و کیفی پژوهش نشاندهنده آن است که آموزش معماری بر میزان خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دوره متوسطه تحصیلی تاثیر قابل توجهی دارد. مولفههای انعطافپذیری، ابتکار، بسط و در نهایت سیالیت به ترتیب از اهمیت بسیار زیاد در این میان برخوردارند و این مقادیر در نمونه شاهد، در مقایسه با مورد، تغییر قابل توجهی را نشان میدهد.
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده
منطقهگرایی، دیدگاهی تحلیلی و انتقادی است که با تأکید بر حفظ ویژگیها و خصوصیات خاص مکان، برای هویت خاص منطقه در مقابل خصوصیات عام جهانی اولویت قائل است. مقاله حاضر در پی آن است که از رهگذر بررسی پیشینه و سیر تحول نظریه منطقهگرایی در معماری از طریق تحلیل دیدگاه صاحبنظران و مصادیق به تبیین رویکردهای غالب در این حوزه همت گمارد. روش تحقیق در این نوشتار بر مبنای روش کیفی و تحلیلی– تفسیری است و از شیوه اسنادی استفاده شده است. نتایج مطالعات حاکی از آن است که نظریه منطقهگرایی از رویکردهای بومیگرایانه و تأکید بر برداشتهای کالبدی و مباحث سبکی، شکلی و زیبایی شناسی منطقه، به سمت رویکردهای نوین و توجه به مباحث اجتماعی، فرهنگی، زیستبوم و ارتباطات انسانی تغییر رویه داده، در پی تعدیل اندیشههای تعصبگرایانه و محدودیتزای پیشین و تقویت نگرش تعاملی و استفاده از مزایای جهانی است. تأکید بر مشارکت مردم و طراحی با تمرکز بر نیازها و قابلیت محلی در راستای تحقق توسعه پایدار، روش پائین به بالا در طراحی به جای روش متمرکز از بالا به پایین، توجه به نیازهای واقعی انسان و ارزشهای فرهنگی، اجتماعی و هنجاری در راستای مقاومت در برابر یکسانی محیط مصنوع، تقویت حس مکان، حفاظت خلاق به جای نگاه رجعتگرا، منطقهگرایی انتقادی و منطقهگرایی تعاملی از راهبردها و گفتمانهای غالب منطقهگرایی در قالب رویکردهای کالبدی، بوم شناختی و معنایی به شمار میروند.
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده
استفاده از رویکرد "معماری جمعی" و یا روش های مشارکتی معنادار همواره مورد بحث بوده و نکات مثبت و منفی آن موافقان و مخالفان خود را به همراه داشته است. تجارب عملی استفاده از روشهای مشارکتی نشان می دهد، مسکن (مجموعه های مسکونی) بستر مناسبی برای استفاده از روشهای مشارکتی در معماری هستند تا از طریق فهم و درک صحیح الگوهای رفتاری ساکنان بتوان به ارتقاء کیفیت محیط مصنوع و در نهایت بالا بردن میزان احساس جمعی و توسعه افراد بهره جست. در قرن بیستم توجه به استفاده از روشهای مشارکتی که بتواند محیطی پاسخگو را بوجود آورد در سه دوره قابل بازشناسی است: دوره اول در فاصله پس از جنگ های جهانی تا جنبش های مدنی ۱۹۶۹ صورت می گیرد که در این دوران بیشتر روش تجربی مشارکتی قابل مشاهده است ، دوره دوم در فاصله سالهای ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۵ است که مباحث نظری مشارکتی در عمل و توسط معماران برجسته مورد استفاده قرار می گیرد و دوره سوم بعد از ۱۹۸۵ به تعیین و تفکیک نقش معمار و کاربر و دیگر افراد دخیل در فرآیند طراحی مشارکتی می پردازد و تاکید آن بر الگوهای رفتاری و درک آن می باشد. در نهایت استفاده از روشهای صحیح مشارکتی در معماری می تواند نتایج موثری در راستای اعتلای زندگی ساکنان به همراه داشته باشد در حالیکه اگر از روشهای صحیح و در مکان مناسب به کار گرفته نشود می تواند نتایج معکوس داشته باشد.
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده
پژوهش حاضر با به آزمون گزاردن یکی از روش های معتبر در ارزیابی فضای مصنوع که به نام ارزیابی پس از بهره برداری و یا ارزیابی پس از اسکان (POE ) در ادبیات معماری شناخته می شوند به ارزیابی نمونه ای از فضا های درمانی در شهر رشت پرداخته است . نتایج حاصل شده از ابزار های POE با ابزار هایی که در خود این روش ها وجود دارند و برای کنترل یافته های اولیه به کار می روند مرور شدند. به دلیل وجود واریانس بالا در نتایج حاصله از ابزار های اصلی در ارزیابی فضا و ابزار های کنترلی ِابزار های اولیه و پس از تحلیل نتایج حاصله از استفاده از ابزار های اصلی POE و برگزار کردن جلسات مصاحبه مولفه های جامعه شناختی که بر استفاده از این روش ها در جامعه ی ایران موثر بودند شناسایی و استخراج شدند. این مولفه ها در مقیاس جامعه شناسی کلان مربوط به چهار مفهوم بی تفاوتی ، بی توجهی و بی هنجاری وترس بودند که منجر به عدم مشارکت سازنده در ارزیابی می شدند. در مقیاس خرد و عملیاتی مفاهیمی مانند جایگاه اجتماعی (شامل جایگاه شغلی،میزان در آمد، احساس امنیت شغلی و…) سطح سواد ، عدم صداقت و دروغ گویی، و عدم تمایل به مشارکت در پژوهش به صورت مکتوب، زمان گذرانده شده در فضا، فشار هم گروه ها و باور و ارزش در مصاحبه ها به عنوان مفاهیمی که بر این یافته ها موثرند شناسایی شدند.