جستجو در مقالات منتشر شده


۵ نتیجه برای معشوق

محمّدرضا صرفی،
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۷ )
چکیده

آنیما در نظریه کارل گوستاو یونگ۱، تجسّم تمامی گرایش¬های روانی زنانه در روح مرد است که به زعم وی نتیجه تجارب نژادی مرد با زن در طول صدها هزار سال زندگی با یکدیگر بوده و در ناخودآگاه جنس نرینه به یادگار مانده است و این، باعث تسهیل واکنش¬های متقاضی و توافق نظر بین دو جنس متقابل می¬شود. این کهن¬الگو همانند دیگر کهن¬الگوها، هم در نمایه¬های مثبت و هم در نمایه¬های منفی به نمود درآمده که در این مقاله نمودهای مثبت آن بررسی شده است. بر اساس این مقاله نمودهای مثبت کهن¬الگوی آنیما مطابق با دیگر نقاط جهان در اساطیر، ادبیّات و فرهنگ ایران نیز به نمود درآمده و «معشوق»، «الهام¬بخش» و «احساسات نسبت به طبیعت» -که در این مقاله با نمونه¬ها و مثال¬های مختلف تحلیل و ارزیابی شده است- برخی از این نمودها به شمار می¬آید. در این مقاله، نشان داده شده است که دست کم یکی از نمودهای آنیما در ناخودآگاه مرد ایرانی از پروتوتایپ واحدی نشئت می¬گیرد و این پروتوتایپ، به احتمال زیاد یکی از ایزدبانوان کهن ایرانی است. این پژوهش به روش توصیفی ـ تحلیلی انجام گرفته، و برای گردآوری اطّلاعات از روش کتابخانه¬ای و بیشتر از نوع متن¬خوانی استفاده شده است.

دوره ۵، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده

اشتراکات زیباشناسی و مضمون پردازی زلف معشوق در شعر فارسی و عربی
چکیده

فرهنگهای ایرانی وعربی با داشتن خواستگاه‌های مشترک در بسیاری از زمینه‌های ادبی از جمله توصیف معشوق دارای مشابهت‌های فراوانی است؛ تا آنجا که در برخورد با عشق و زیبایی‌های معشوق نیز هم که به نظر می‌رسد امری شخصی و فردی است؛ مساله تأثیر و تأثر میان دو فرهنگ ایرانی و عربی، به میان کشیده می‌شود. این تأثیر پذیری با مقایسه میان آثار منظوم فارسی و عربی وبویژه جنگهایی نظیر نزهه المجالس فارسی تالیف جمال الدین خلیل شروانی در قرن هفتم و االمحب و المحبوب المشموم و المشروب عربی اثر سری الرفاء نگاشته در قرن چهارم بیشتر آشکار می شود.
مؤلفان این مقال کوشیدهاند همه اعضا و قوایم معشوق را در دو شعر فارسی و عربی با یکدیگر بکاوند و بسنجند؛ پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با بهره‌گیری از مطالعات تطبیقی به بررسی مضامین مشترک در زیبایی‌شناسی و صور خیال زلف معشوق در شعر فارسی و عربی پرداخته است.
آشکار است درین سنجش، دست‌آورد نهایی ما تنها مقایسه نفس آثار و دقایق مربوط به هر بیت نیست؛ بلکه دست‌یابی به کیفیت تجلی و انعکاس جلوه یکی از قوایم معشوق در دو شعر فارسی و عربی مورد انتظار است. درواقع کوشیده‌ایم تا پژوهش حاضر متضمن آن باشد که نویسنده و شاعر ایرانی چگونه با مضامین و آثار عربی مقابله و مضامین و صور خیال مربوط به زلف را به چه شکلی تلقی، گزینش، تصرف و تصور کرده است.
واژگان کلیدی:جمال، زلف، معشوق، مقایسه تطبیقی فارسی و عرب.

دوره ۷، شماره ۲۶ - ( ۳-۱۳۹۸ )
چکیده

تصویر و توصیف سیمای معشوق، از مهم­ترین موضوع­های مطرح­شده در شعر فارسی و شعر عامیانه است. تصاویر و توصیفات، هم به ترسیم عینی پیکر معشوق کمک می­کنند و هم نگرش شاعر و نگرش کلی جامعه و فرهنگی را که شاعر در آن زیسته است، نشان می­دهند. هدف از این پژوهش، بررسی تصاویر و توصیفات پیکر معشوق در اشعار عامیانۀ بختیاری و مقایسۀ آن با تصویر معشوق در شعر فارسی است تا نشان داده شود در اشعار عامیانۀ بختیاری، از چه عناصری برای توصیف پیکر معشوق استفاده و چه صفت­هایی برجسته شده است و تفاوت و تشابهات با شعر فارسی در این زمینه در چیست. نتایج پژوهش نشان می­دهد در اشعار عامیانۀ بختیاری، تصاویر بیشتر از نوع تشبیه (حسی به حسی، مفرد به مفرد و مفصل) و مشبه­به­ها اسم نوع و اسم خاص هستند. سرایندگان از آن­جا که بیشتر در پی ملموس و مجسم کردن پیکر معشوق­اند، از این نوع تشبیهات استفاده کرده­اند که در آن­ها مدلول به مصداق نزدیک­تر می­شود. زندگی بختیاری­ها مبتنی بر کوچ­نشینی و در مرتبۀ بعد، کشاورزی است و برای انجام این امور، به آسمان و صور فلکی توجه بسیار می­شود، لذا برای تصویرسازی نیز بیشتر از این عناصر استفاده شده و بدین سبب، رنگ اقلیمی تصاویر بسیار پررنگ است. در مقایسه با شعر فارسی نیز تفاوت­ها و تشابهاتی دیده می­شود که تشابهات بیشتر در زمینۀ توصیفات و تفاوت­ها در زمینۀ تصویرسازی­هاست.
 

دوره ۹، شماره ۳۹ - ( ۴-۱۴۰۰ )
چکیده

افسانه‌های سحرآمیز ازجمله انواع  مهم افسانه‌ها هستند که در آن‌ها با موجودات ماورائی مانند دیو، پری، و ... و همچنین حوادث شگفت‌انگیز سروکار داریم. ارتباط با روایت‌های اسطوره‌ای از دیگر ویژگی‌های این نوع افسانه‌هاست. هدف از این پژوهش یافتن شباهت‌های میان شخصیت دختر ـ معشوق با شخصیت‌های اسطوره‌ای است. هدف این مقاله استخراج ویژگی‌های مشترک میان شخصیت معشوق افسانه‌ای و شخصیت‌های اسطوره‌ای از طریق بررسی متون مربوط به اسطوره‌ها و افسانه‌های سحرآمیز به شیوۀ تحلیلی توصیفی است. به‌منزلۀ نتیجۀ تحقیق، ارتباط دختر با خواب، ارتباط او با اماکن خاص و طبیعت، ارتباط او با آب، قدرت و موقعیت ویژۀ او در افسانه، ارتباط او با زمان و همچنین ظاهر ماورائی او قابل‌تطبیق با ویژگی‌های شخصیت‌های اسطوره‌ای است که می‌تواند این شخصیت افسانه‌ای را به نوعی با ایزد بانوان اسطوره‌ای مرتبط سازد.

دوره ۱۹، شماره ۷۷ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده

متون به­ دلیل انعکاس ساختارهای اجتماعی، ایدئولوژی و کارکرد قدرت، زمینه­ ای مناسب در مطالعات تحلیل گفتمان و نقد زبانشناختی است. غزلهای عاشقانه نیز از چنین دیدگاهی دلالتهای ضمنی مهمی دارد و بخشی از واقعیت­های زمان خود را آشکار می­ کند؛ لذا با به کارگیری برخی از ابزارهای رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان، جایگاه «معشوق» در غزل سه دهه اخیر بررسی شد؛ بدین منظور از نظریه ­های مایکل هالیدی برای تحلیل متن، و نورمن فرکلاف برای تبیین ابعاد اجتماعی آن استفاده گردید. از میان ابزارهای تحلیل متن، فرانقش اندیشگانی با تمرکز بر فرایندها و نامگذاریها انتخاب شد تا آشکار شود که معشوق به­ عنوان اصلی­ترین مشارکِ گفتمان عاشقانه غزل سه دهه اخیر با چه نامها، صفتها و القابی خطاب و توصیف می‌شود؛ این نام دهی ­ها از جهتِ مثبت یا منفی ­بودن، چه بار معنایی­ ای القا می­ کند؛ و نیز معشوق، عاملِ چه فرایندها یا کنشهایی ­است. نتایج پژوهش نشان می­ دهد شاعران این دوره علاوه بر نامهای عام و خاص از نامهای دیگری نیز برای نامیدن معشوق استفاده کرده ­اند؛ ازجمله: نامهای خاص و نشاندارِ تلمیحی و نمادین، صفتهای جانشین اسم، نام شهر و منطقه جغرافیاییِ محل سکونت معشوق نامهای استعاری برگرفته از عناصر طبیعی، اعضای بدن به علاقه جزئیه و عبارتهای تشبیهی که برای توصیف ویژگیهای جسمی و روحی معشوق به­ کار می ­رود. معشوق این غزلها بیشترین نقش را در قالب فرایندهای رابطه ­ای (۴۳٪)، مادی (۳۹٪) و ذهنی (۱۲٪)، برعهده دارد. او در این فرایندها در نقشهای کنشگر (۳۵٪)، حامل (۲۰٪) و شناخته (۱۵٪) ظاهر شده ­است. هم­چنین (۷۱٪) از فرایندهایی که معشوق در آنها شرکت داشته از نظر ارزشیابی مثبت است.

صفحه ۱ از ۱