جستجو در مقالات منتشر شده


۲۴۴ نتیجه برای معاصر


دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

استفاده از روش­های آماری مبتنی بر پیکره­ ها در پژوهش­های علوم انسانی و ادبیات رو به گسترش است. این روش­ها در مطالعات سبک ­شناسی، نقد ادبی و ادبیات تطبیقی قابل استفاده هستند. یافتن الگوی تغییرات زبان در گونه ­های مختلف زبانی و بررسی وجود تشابه و تفاوت زبان در سیاق­ های مختلف زبانی از دید دانش زبان­ شناسی اهمیت زیادی دارد. مسئله اصلی ما در این پژوهش آن است که از جهت واژگانی و نحوی چه تفاوت­ هایی بین چهارگونه کاربردی(سیاق) زبان فارسی امروز وجود دارد و چگونه می ­توان آنها را تحلیل و تبیین کرد. برای این کار چهار پیکره از گونه ­های زبان ادبی، خبری، علمی و اداری ایجاد و برچسب ­گذاری شد. کار شمارش و آمارگیری به کمک برنامه ­های نرم ­افزاری انجام شد و نتایج کَمّی بدست آمد. در انتها این نتایج با کمک بافت موقعیتی، از دیدگاه سیاق بررسی و تحلیل شدند. یافته­ های این پژوهش، نشان می­ دهند که برخی ویژگی ­های زبانی در گونه ­های مختلف، تفاوت واضحی دارند. بعنوان مثال بسامد وقوع فعل­ها، ضمایر و قیدها در گونه ادبی و بسامد وقوع صفت­ها در گونه علمی بوضوح بیشتر از سایر گونه­ ها هستند. کنار هم قراردادن این ویژگی­ های شاخص می­ تواند معیاری برای تمایز گونه­ های زبانی باشد.

دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده

تصویرپردازی یکی ازمباحث اساسی زیبایی­شناسی در کلام است که از دیر باز مورد توجه اهل ذوق و فن بوده است. شاعران، تصویر را جزء جدایی ناپذیر شعر خود می دانستند و ناقدان از این منظر به تحلیل و ارزیابی آثار ادبی پرداختند. نقد تصویری، به ویژه در دوران معاصر، بسیار مورد توجه اهل ادب قرار گرفته است. از طرفی شعر عاشورایی به عنوان بخش عظیمی از میراث ادبیات متعهد ملل همواره تصویرگر عاشورا بوده و هست. این هنر ادبی همواره با شکل و محتوا به دنبال ترسیم زیبا و در عین حال روشن حوادث و آرمان های این نهضت عظیم بوده است. روشن کردن این بخش از زیبایی های ادبی در شعر عاشورایی معاصر هدفی است که در این پژوهش تلاش می کنیم با در پیش گرفتن روش توصیفی- تحلیلی و براساس اصول مکتب آمریکایی در ادبیات تطبیقی و از طریق بررسی شعر بیش از چهل شاعر از شاعران صد سال اخیر دو ملت، به آن دست یابیم؛ لذا پس از استخراج تصویرهای استعاری از اشعار گزیده شده دو زبان که به میزان برابر از دو شعر انتخاب شده اند، از جدول ها و نمودارهای مورد نیاز استفاده کردیم تا خواننده دیدی آماری نیز به دست آورد. وسعت و تنوع تصاویر در شعر فارسی، ابتکار و نوآوری و ارائه تصاویر جدید در این زبان بیش از شعر عربی، حضور برجسته عناصر عاشقانه و عارفانه در شعر عاشورایی فارسی و تنوع و گستردگی عناصر تشکیل دهنده تصاویر در شعر فارسی، بخشی از نتایج این پژوهش به شمار می روند.

دوره ۱، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۸۲ )
چکیده

اقسام شمول ادبیات داستانی نزد ملل گوناگون کمی متفاوت است. در ادبیات فارسی، مقامه و حکایت هم می‌تواند جزء‌ادبیات داستانی به شمار آید و در ادب اروپایی ادبیات داستانی (ficticn) فقط شامل قالب‌های خاص داستانی به مبنای جدید می‌شود.
در این نوشتار، نویسنده پس از بیان تفاوت عصر جدید و دوره معاصر؛ با توجه به حوادث اثر گذار تاریخی، ادبیات عصر جدید و معاصر را به هفت دوره تقسیم کرده که در این گفتار تنها دو دوره ابتدایی بررسی شده است. دوره اول یا دوران مدرنیته (۱۲۸۵ – ۱۲۰۶) دوره دوم: پس از مشروطه تا حکومت رضاخان (۱۲۹۹ – ۱۲۸۵).

 

دوره ۱، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۳۹۵ )
چکیده

این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر مکتب امریکایی ادبیات تطبیقی، بنمایه­های همگون ادبیات پایداری را با محوریت دیوان «مرایا الیاسمین» از صالح محمود هُواری- شاعر معاصر و در قید حیات فلسطینی- و سه مجموعه شعری از طاهره صفارزاده- مهین بانوی ادبیات پایداری ایران- که هر دو از شاعران متعهد در برابر سرزمین و مردم خود هستند با هم مقایسه کند و بیش از پیش، زوایای پنهان و ناگشوده ادبیات پایداری را در ایران و فلسطین معاصر بنمایاند. یافته­های این پژوهش نشان می­دهد که بنمایه­های اشعار این دو شاعر، وطن­دوستی، آزادیخواهی و عدالت‌طلبی، یاد قهرمانان و مبارزان وطن، اعتراض به اختناق، امید به آینده و دعوت به مبارزه و پایداری است. «صالح محمود هواری» از اوضاع داخلی و ظلم اسرائیل می­نالد و شکوه سر می­دهد و در این میان از زبانی نمادین بهره گرفته و صفارزاده نیز از حاکمان داخلی قبل از انقلاب و متجاوزان بعثی به ستوه آمده است.

دوره ۱، شماره ۴ - ( ۳-۱۳۸۳ )
چکیده

یکی از مسائلی که به استحکام و استواری نوشته کمک می‌کند، خالی بودن متن از حشو قبیح است.دانشمندان علوم بلاغت ، حشو را به سه نوع پسندیده، متوسط و ناپسند تقسیم کرده‌اند.
از آنجا که در کتابهای بلاغت به جنبه های هنری و زیبایی و شیوایی اثر توجه می‌شود، طبعاَ درباره حشو ناپسند یا قبیح چندان سخنی به میان نیامده و گاهی به اختصار با ذکر یک یا دو مثال از شعر به تعریف آن پرداخته اند .اما در این میان ، جایگاه حشو قبیح در نثر بیان نشده است. در این مقاله ، ابتدا ضمن نقل تعریف لغوی و اصطلاحی حشو قبیح یا ناپسند از منابع اصلی، محدوده و چارچوب کارکرد آن مشخص شده است. پس آنگاه و  براساس مسائل نظری و علمی تعاریف اصطلاحی سعی شده است کلمه‌ها، تعبیرها و جمله واره‌هایی که امروزه ـ تحت تاثیر عوامل مختلف و از جمله ترجمه ـ مصداق حشو ناپسند به شمار می‌رود و در نثر به مقدار زیادی راه یافته و به آن چندان توجهی نمی‌شود و در نتیجه به اختلال و سستی و رکیک بودن نوشته می انجامد با ذکر شواهد و مثال از نثر امروز ـ چاپ شده یا نشده‌ـ ارائه گردد.

دوره ۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده

تأثیر ادبیاتی بر ادبیات دیگر از پیامدهای تعامل فرهنگی ملل مختلف است. هیچ ادبیات پویایی نمی تواند خود را از تأثیر ادبیات ملل دیگر دور نگاه دارد و وقتی در دو سوی این معادله تعامل فرهنگی و ادبی، دو ملت همزبان قرار گرفته باشند، مسئله ضرورتی دیگرگونه می یابد. در این میان ادبیات ایران و تاجیکستان که از یک آبشخور زبانی سیراب می شوند، می تواند محلی برای یک مطالعه تطبیقی باشد. در این مقاله، به بررسی وجوه اشتراک و اختلاف طرز به کارگیری اسطوره، کارکردهای آن و کمیت و کیفیت کاربرد آن در زبان شعری دو شاعر زن معاصر ایرانی و تاجیکی، یکی فروغ فرخزاد و دیگری گلرخسار صفی آوا می پردازیم و نشان خواهیم داد که هریک از این سرایندگان، با توجه به ملیت و موقعیت زمانی و مکانی و شرایط فکری و درونی خود چه نگرشی به اسطوره، مضامین و بن مایه های اصیل اساطیری داشته و تا چه اندازه از این مصادیق در شعر خود بهره جسته اند. برای این کار، مضمون ها و مفردات اساطیری که در پژوهش حاضر بررسی خواهند شد عبارت اند از: خدایان، الهه ها، ایزدان؛ پیامبران و آیین گذاران؛ شخصیت های اسطوره ای، تاریخی و حماسی؛ موجودات، گیاهان و جانوران اساطیری و همچنین مکان های خاص و اسطوره ای.  

دوره ۲، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده

نوستالژی یا دلتنگی برای گذشته، حالتی است روانی که به صورت ناخودآگاه در فرد ظاهر و تبدیل به یک اندیشه می­شود. در عرصه ادبیات، این حالت برای شاعر یا نویسنده­ای رخ می­دهد که پیرو انگیزش­های فردی یا اوضاع اجتماعی- سیاسی پیرامون خود، به نوعی احساس دلزدگی از زمان حاضر دچار می­شود و اندیشه بازگشت به گذشته و خاطرات شیرینش را در سر می­پروراند. عبدالوهاب بیاتی و محمدرضا شفیعی کدکنی، به‌عنوان دو شاعر پرآوازه ادبیات معاصر عربی و فارسی و پرچمدار مکتب ادبی رمانتیسم، با توجه به شرایط فردی و اجتماعی عصر خویش به بازآوری خاطرات گذشته پرداخته­اند و فضایی سرشار از دلتنگی و نوستالژی را به تصویر کشیده­اند. نگارندگان در این پژوهش، با تأکید بر روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد هرمنوتیک، به بررسی و تطبیق چگونگی نمود نوستالژی در شعر این دو شاعر پرداخته­اند. برخی از یافته­های پژوهش نشان داد که دو شاعر با توجه به مکتب رمانتیسم، در جلوه­های نوستالژیکی مانند دوری از سرزمین، معشوق، کودکی، از دست رفتن ارزش‌ها و اسطوره­ها اشتراک داشتند.    

دوره ۲، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۰ )
چکیده

داستان پیامبران، بیان معجزات و سرگذشتِ پر‌ماجرا و آموزنده آنان از دیر‌باز به عنوان عناصری مؤثر به صفحات شعر و ادب راه ‌یافته و اسباب زیبایی اثر و توجه خواننده را موجب شده است. یکی از زیباترین، مؤثرترین و مورد‌توجه‌ترین این داستان‌ها، داستان عیسی مسیح (ع) است. در ادبیات گذشته، بیشتر برداشت‌های شاعرانه از ایشان، برگرفته از نگرش اسلامی به این شخصیت الهی بوده و نگرش مسیحی که در موارد مهمی با نگرش اسلامی در تضاد و تقابل است کمتر بروز یافته است. اما در ادبیات جدید و به‌ویژه شعر معاصر عربی و فارسی، این تلقی از مسیح (ع) با چرخشی قابل‌ملاحظه، سویه‌ای مسیحی به خود گرفته و مفاهیمی هم‌چون رنج‌های مسیح (ع)، مصلوب‌شدن ایشان، قربانی‌شدن ایشان برای پرداخت کفاره گناهان بشر و رستاخیز مسیح (ع) پس از مرگ، از انجیل به ابیات شاعران راه یافته است. این مفاهیم که امروزه به مفاهیمی اسطوره‌ای و نمادین در هنر مسیحی تبدیل شده‌اند، شاعران را در بیان آنچه از اضطراب‌های درونی، رنج ملت‌های ستمدیده، جور حاکمان و حکومت‌های بیدادگر و... می‌بینند، بسیار یاری می‌رسانند. ادونیس و احمد شاملو از شاعران نوپرداز و متجددی هستند که بخشی از اشعار خود را به ترسیمی نمادین و اسطوره‌ای از مسیح (ع) اختصاص داده‌اند. این پژوهش تطبیقی می‌کوشد با تکیه بر مکتب آمریکایی در ادبیات تطبیقی، به تحلیل و بررسی تطبیقی اشعار ادونیس و شاملو، با موضوع مسیح (ع) بپردازد و جلوه‌های مسیحی یا اسلامی این شخصیت دینی در شعر دو شاعر، نوع اسلوب دو شاعر در این‌گونه شعرها، نقاط اختلاف و اشتراک میان آن دو در برداشت‌های نمادین از مسیح (ع) میزان موفقیت یا ناکامی هر‌یک در استخدام این نماد را به بوته تحلیل و بررسی بسپارد.

دوره ۲، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۶ )
چکیده

این جستار طی خوانش تطبیقی با در پیش گرفتن روشی توصیفی تحلیلی به دنبال بررسی همسانیها و ناهمگونیهای این دو متن از دو فرهنگ و زبان متفاوت از حیث نوع تصویر شخصیت‌هاست.
ترسیم بعد حماسی و انقلابی شخصیت امام در دودفتر، نگاه فرازمانی دو شاعر به ایشان وپیوند با عصر و جامعه حاضر، گرایش به پیچیدگی و پرهیز از صراحت گویی از اشتراکات دو دفتر بوده،در عین حال، تنوع و گستردگی ابعاد شخصیت، آمیختگی تصویر برخی شخصیتها با مفاهیم حزن و اندوه وتعدد از ویژگیهای دفتر شعر عربی  است.

دوره ۲، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۶ )
چکیده

این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و بر اساس مکتب امریکایی ادبیات تطبیقی، رویکرد­ها­ی مشترک معروف رصافی و فرخی یزدی را درباره‌ آزادی سیاسی و اجتماعی مانند آزادی بیان، آزادی اندیشه، آزادی مطبوعات، آزادی کارگران و دهقانان مورد بررسی قرار می‌دهد. از مهمترین نتایج این نوشتار این است که هر دو شاعر، شعر خود را وقف آزادی و رهایی مردم از جور استبداد کرده و در این زمینه مسائل اخلاقی را رعایت کرده‌اند؛گرچه پافشاری فرخی یزدی بر آزادی بیش از معروف رصافی است.

دوره ۲، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۶ )
چکیده

این پژوهش با تکیه بر نظریه لوسین گلدمن به بررسی تطبیقی- تحلیلی سرچشمه­های اجتماعی اشعار دنقل و حسینی بهعنوان نمایندگان روشنفکر طبقه­ مردمی، می­پردازد و با بررسی عوامل آرمانی این دو شاعر، حضور اندیشه­­ جمعی در شبکه­ ذهنی آنها را تبیین می­کند. دستاورد این پژوهش بیان میکند که هر دو شاعر وظیفه­ تشخیص و برجسته‌سازی و گسترش تفکر جمعی آرمانهایی را داشتند که در سرزمین، عدالت و فرهنگ خلاصه می­شود. آنها بخوبی توانستند این رسالت خود را در برابر جامعه و اقشار­ مردم و آرمان­های از دست رفته آنها ادا کنند و موانع رسیدن به این آرمانها را شناسایی کنند که غالباً نتیجه سیاست خارجی بدخواهان و در مواردی سوء تدبیر سردمداران داخلی بود.

دوره ۲، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۶ )
چکیده

این پژوهش به شیوۀ تطبیقی و بر اساس رویکرد اسلاوی به تبیین ویژگیهای آرمانشهر در شعر سهراب سپهری و نازک الملائکه دو شاعر فارسی و عرب زبان پرداخته و وجوه اشتراک و تفاوت آنها را با توجه توصیف‌های دو شاعر در سطح  محتوایی بررسی و تحلیل کرده است.
 نتایج پژوهش گویا است که هر دو شاعر برای گریز از واقعیت جامعۀ خویش به آرمانشهر تخیلی و شاعرانۀ خود پناه برده‌اند و به سبب اینکه گرایشهای رمانتیستی و اوضاع اجتماعی مشابهی داشته‌اند در آرمانشهر هر دو درونمایه‌های مشترکی چون گریز از فقر و ظلم و توجه به دنیای کودکی، طبیعت و روستا دیده می‌شود؛ اما گرایشها و تجربه فردی متفاوت دو شاعر، آرمانشهر نازک را نزدیکتر به واقعیت کرده و به آن جنبۀ ملی و اجتماعی- اخلاقی بخشده و آرمانشهر سهراب را بیشتر رمزگونه، عرفانی- اخلاقی و فرا ملی و جهانی کرده است.

دوره ۲، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۶ )
چکیده

در این پژوهش، نخست بنابر جایگاه و رسالت ادبیّات تطبیقی- بر بنیان دیدگاه‌های مکتب امریکایی، که تأکید بر مطالعات زیباشناختی، میان‌رشته‌ای و بینافرهنگی از ویژگیهای برجستۀ این نظریه است، پیش‌رفته و با هدف بیان وجوه شباهتها و تفاوتهای شعری و به روش تطبیقی- تحلیلی با استناد به شواهدی از اشعار دو شاعر به بررسی این مضامین پرداخته است. یافته‌های پژوهش بیانگر این است که این دو شاعر دارای مباحث مشترکی همچون انتظار و طول غیبت (مناجات و دعا، بشارت به ظهور و امید به فرج)، برپایی عدالت، از بین‌بردن ظلم و ستم و... بوده­اند؛ در این میان افتراقاتی همچون؛ گریه بر انتظار، امید به فرج و پرچمداری ولایت الهی در زمینۀ مهدویت، جلوه­ای خاصّ به شعر خوشدل تهرانی بخشیده است. نتایج نشان می‌دهد که اشعار مهدوی خوشدل به سبب خلق تصاویر ادبی زیبا و مضامین گوناگون، نمود برجسته­تری نسبت به اشعار سیّدحسن شیرازی دارد و از تأثیرگذاری بیشتری بر مخاطب برخوردار است. 

دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۴ )
چکیده

هر­ زبان برای تأکید در کلام و تثبیت معنا در ­ذهن مخاطب، روش‌های خاصی را به‌کار­می‌گیرد. در این میان، قرآن کریم را بهترین و برترین الگوی وادی سخنوری برشمرده‌اند که شیوه‌های ویژه‌ تأکیدی را با گزینش حکیمانه و شگفت کلمات، در خود جای داده است. نظر به اهمیت این موضوع در قرآن کریم، پژوهش پیش‌رو کوشیده است تا ترجمه ادوات تأکید را در ترجمه‌های سه‌گانه قرآن یعنی تحت‌اللفظی؛ وفادار و تفسیری، مورد بررسی و کندوکاو قرار دهد. نگارند‌گان، نخست ضمن اشاره‌ای کوتاه پیرامون ادوات تأکید، مصادیق آن را از لابه‌لای ترجمه‌های موردنظر استخراج نموده و آنگاه به برابرسازی این ادوات در ترجمه‌های معاصر قرآن کریم و مقایسه و ارزیابی ترجمه‌ها پرداخته‌اند. رهیافت این جستار علمی، از این قرار است که ترجمه‌های تحت‌اللفظی، در ترجمه ادوات تأکید، ریزنگری و تعمق کامل‌تر و دقیق‌تری از دیگر ترجمه‌ها داشته‌ است. سپس ترجمه‌های تفسیری، به‌ویژه در ترجمه نون تأکید، نهایت دقت و توجه را نموده، و در مرتبه سوم نیز، ترجمه‌های وفادار قرار می‌گیرد که توجه لازم را در ترجمه نون تأکید نداشته و البته «إِنَّما» را تقریباً بطور کامل، برابرسازی کرده‌اند.

دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۶ )
چکیده

این جستار در صدد تبیین مضامین مشترک اشعار شهریار و فوزی معلوف است با طرح این پرسش، که مضامین مشترک اشعار آنها درباره طبیعت چه بوده است. برای پاسخ‌گفتن به این پرسش در فرایند تحقیق از شیوه تحلیلی‌ـ توصیفی با تکیه بر مطالعات کتابخانه­ای و تحلیل محتوایی داده­ها بهره گرفته شده است. یافته­های این جستار بیانگر این است که شهریار به‌دلیل سپری‌کردن مقطعی از عمر خویش در دامان طبیعت و فوزی با توجه به گرایشهای رومانتیکش در طبیعت تأملات خاصی کردهاند. نگرش شهریار نسبت به طبیعت حاصل تجربیات و دریافتهای شخصی وی است در حالی‌که در نگاه فوزی، طبیعت منشأ الهام مفاهیم فراوانی است. توصیف شهریار از طبیعت، بیشتر جنبه رئالیستی دارد در صورتی‌که در شعر فوزی رنگ آرمانگرایی به‌خود می‌گیرد.

دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۶ )
چکیده

در این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد تطبیقی به بررسی مجموعه اشعار فرخزاد و الملائکه برای آشنایی با افکارشان پرداخته می‌شود. بررسیها نشان می‌دهد که تعاریف مشابهی درمورد هویت انسان و ماهیت جهان در اشعار این دو شاعر ارائه شده ‌است که می‌تواند ناشی از قرابت جنسیتی و جغرافیایی‌آنها باشد. برخی تعاریف فروغ و نازک از هویت شامل شکفتگی و طراوت، اسارت، پژمردگی و خداگونگی‌است با این تفاوت که شعر فروغ برخلاف نازک به دو دوره تقسیم می‌شود. زندگی از نظر فروغ و نازک گاهی زندان ‌است و گاه پوچ و بی‌ارزش. فروغ برخلاف نازک در نهایت با ادعای نامشخص‌بودن مفهوم زندگی آن را مجموعه‌ای از رفتار روزمره می‌داند.

دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۶ )
چکیده

این مقاله در پی آن است که با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر تعاریف مدرنیسم اجتماعی به این مسئله بپردازد که نوآوریهای اجتماعی در اشعار محود سامی بارودی و فرخی یزدی در چه موضوعاتی نمایان است و وجوه تشابه و تفاوت در هر کدام از موضوعات چیست. تحلیل اشعار بارودی حاکی است که وی با بهره‌گیری از ذوق سلیم و استوار و هم‌چنین پیروی از منتقدان غرب به امور مردم و اصلاح عیوب جامعه می­پردازد. او به مانند فرخی یزدی مسائلی چون عدالت‌محوری، وطن، ترک ذلّت و خواری، توجه به فقر، مخالفت با ظلم و ستم و دعوت به علم‌آموزی را محوریترین موضوعات اشعار خود قرار می­دهد. مهمترین جنبۀ تفاوت اشعار بارودی و فرخی نیز در این است که فرخی چون منتقدی مسئول، بیشتر به اجتماع و مسائل مربوط به آن پرداخته است؛ اما در اشعار بارودی کفه تقلید بر نوگرایی سنگینی می­کند حال اینکه با وقوع نهضت عرابی و مسأله­ تبعید، درون وی منقلب می‌شود و با چشمی تیزبین و حساسیتی دوچندان مسائل اجتماعی کشورش را دنبال می­کند.

دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۶ )
چکیده

در فراز و نشیب‌های زندگی اجتماعی و ادبی نزار قبانی شاعر عرب و احمد شاملو شاعر ایرانی، وجوه اشتراک متعدّدی وجود دارد که این نوشتار به شیوه «ادبیات مقایسه‌ای» موضوع آزادی را در اشعار این دو شاعر بررسی می‌کند تا تفاوت و شباهت فکری آن دو در این موضوع به‌تصویرکشیده شود. مردم و حکّام در کسب و حفظ آزادی سهیم هستند که این دو شاعر به این دو مورد توجّه کرده و با استفاده از نماد و درهم‌آمیختن تغزل و مفاهیم سیاسی و اجتماعی، مفهوم موردنظر خود را ارائه کرده‌اند. شاملو، مردمِ آزادیخواه را ستوده است و فقر را نداشتن آزادی معرفی می‌کند. قبانی هم سعی می‌کند مردم سرزمینهای عربی را به اصلاح کارها خود فرا بخواند و بیشتر، سران کشورهای عربی را مقصر می‌داند ولی از فرد خاصی نام نمی‌برد و خطر یهود را هم متذکّر می‌شود. احمد شاملو و نزار قبانی، استبداد را محکوم می‌کنند و مبارزه مسلّحانه را یکی از راه‌های رسیدن به آزادی می‌دانند. هر دو از سکوت مردم در برابر ظلم، استبداد و بی‌عدالتی بیزارند و به همین دلیل، گاهی با سرزنش، گلایه، عتاب و تحقیر با مردم، سخن می‌گویند. صراحت، شفافیّت و سادگی اشعار قبانی و دیریابی شعر شاملو و بیان رمزآلود وی از جمله ویژگیهای این دو شاعر در ارائه مفهوم آزادی است.

دوره ۲، شماره ۵ - ( ۶-۱۳۸۳ )
چکیده

آشنایی زدایی اصطلاحی است که نخستین بار، شکلوفسکی منتقد شکل گرای روسی آن را در نقد ادبی به کار گرفت.  بعدها مورد توجه دیگر منتقدان فرمالیست و ساختگرا مانند یاکوبسن، تینیانوف و... قرار گرفت. یان مورکاروفسکی اصطلاح «برجسته سازی یا فورگراندینگ» را در این معنی به کار برد. آشنایی زدایی در برگیرنده تمام روشهایی است که مؤلف از آن سود می جوید تا «جهان متن را به چشم مخاطبان، بیگانه بنماید» و موضوع و محتوای متن ادبی را چنان جلوه دهد که گویی از این پیشتر وجود نداشته است. این روشها موجب به تأخیر افتادن و گسترش معنای متن و در نتیجه لذت و بهره وری بیشتر خواننده از آن می گردد. آشنایی زدایی باید با مبنای زبان هنجار و زمان به کارگیری ترفندهای ادبی توسط مؤلف، سنجیده شود. در تاریخ شعر معاصر ایران، سبکی به نام حجم‌گرایی توسط یدالله‌ رؤیایی، شاعر و منتقد معاصر به وجود آمد که یکی از ویژگیهای برجسته آن، آشنایی زدایی است.
در این مقاله اشعار یدالله رؤیایی برمبنای نظریه های فرمالیستی به عنوان روش کار تحلیل و بررسی می‌شود.
 
 
مصطفی گرجی،
دوره ۲، شماره ۶ - ( ۴-۱۳۸۸ )
چکیده

یکی از نکات مهم در حوزه تطوّر انواع ادبی این است که غلبه یک گفتمان و جریان فرهنگی در دوره ای مشخص در پیدایش نوع ادبی خاص تأثیر انکارناپذیری دارد. اگر برخی منتقدان ادبی بر مبنای نظریه داروین و با توجه به طبیعت موجودات نظریه انواع ادبی را مطرح کردند، می توان بر مبنای دیدگاه پل تیلیش با توجه به اضطراب های روحی انسان در سه ساحت اضطراب وجودی (مرگ)، اخلاقی (گناه) و معنوی (پوچی و بی معنایی) نظریه تطوّر انواع ادبی را تبیین و تفسیر کرد. بر اساس این، نویسنده مقاله ضمن بررسی دیدگاه پل تیلیش در حوزه مورد نظر، سعی می کند با توجه به غلبه یک گفتمان فکری و بروز سنخ روانی خاص (اضطراب) در دوره ای مشخص، کیفیت ظهور نوع ادبی متجانس با آن گفتمان را تحلیل کند.

صفحه ۱ از ۱۳    
اولین
قبلی
۱
...